کاربر ناشناس
داستان خضر و موسی: تفاوت میان نسخهها
جز
←کارهای حضرت خضر
imported>Mgolpayegani جز (←ابهامات داستان) |
imported>Mgolpayegani جز (←کارهای حضرت خضر) |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
==کارهای حضرت خضر== | ==کارهای حضرت خضر== | ||
سؤالات مختلفی درباره رفتار و اعمال خضر مطرح شده است: آیا میتوان اموال كسى را بدون اجازه او معیوب كرد بهخاطر آنكه غاصبى آن را از بین نبرد؟ آیا میتوان نوجوانى را بهخاطر كارى كه در آینده انجام میدهد مجازات كرد؟ و...<ref>مکارم شیرازی، | |||
تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۵۰۵.</ref> | تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۵۰۵.</ref> [[مفسران]] توجیهات مختلفی برای این موضوع ذکر کردهاند: | ||
* برخی مفسران توجیهات جزئی برای هر یک از این موارد سهگانه ذکر کردهاند. برای نمونه برخی معتقدند شخصی که توسط خضر کشته شد، نوجوان و یا کودک نبوده | * برخی مفسران توجیهات جزئی برای هر یک از این موارد سهگانه ذکر کردهاند. برای نمونه برخی معتقدند شخصی که توسط خضر کشته شد، نوجوان و یا کودک نبوده است؛ بلکه انسانی بالغ و مستحق مرگ بوده است.<ref>به نقل از سیدمرتضی، تنزیه الأنبیاء، ۱۳۷۷ش، ص۸۵.</ref> | ||
* [[پیامبران]] مراتب مختلفی دارند. برخی از آنها تنها به ظواهر، علم دارند و در همان محدوده نیز مسئولیت دارند. اما برخی دیگر همچون خضر، علم به باطن داشته و وظایفی در همان محدوده بر عهده آنان است.<ref>طیب، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۸ش، ج۸، ص۳۷۷.</ref> حرمت تصرف در اموال دیگران و یا کشتن بدون دلیل و ... بنابر ظواهر است و اگر دلیلی در ظاهر با اینها نباشد، حرمت باقی است. اما اگر در [[نفس الامر]] و باطن، دارای دلیل باشند، هرکه به باطن، علم و مسئولیتی دارد باید در این حیطه وارد شود. | * [[پیامبران]] مراتب مختلفی دارند. برخی از آنها تنها به ظواهر، علم دارند و در همان محدوده نیز مسئولیت دارند. اما برخی دیگر همچون خضر، علم به باطن داشته و وظایفی در همان محدوده بر عهده آنان است.<ref>طیب، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۸ش، ج۸، ص۳۷۷.</ref> حرمت تصرف در اموال دیگران و یا کشتن بدون دلیل و... بنابر ظواهر است و اگر دلیلی در ظاهر با اینها نباشد، حرمت باقی است. اما اگر در [[نفس الامر]] و باطن، دارای دلیل باشند، هرکه به باطن، علم و مسئولیتی دارد باید در این حیطه وارد شود. بنابراین همانگونه که شخص به جرم قتل ظاهری مستحق اعدام است، به همین ترتیب اگر شخصی در باطن مستحق مرگ باشد، شخص آگاه از باطن، میتواند او را بکشد.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۴۸۹-۴۹۰.</ref> | ||
*عالم براساس دو [[نظام تکوین]] و [[نظام تشریع]] پیریزی شده است. در نظام تکوین، خداوند براى آزمایش بندگان، آنها را مبتلا به ناامنى، نقص اموال و از بین رفتن میكند، اما هیچ فقیه و یا حتى پیامبرى نمیتواند به چنین كارى اقدام كند. همانگونه که خداوند میتواند پیامبران و علماء را مأمور در نظام تشریع كند، همانگونه میتواند گروهى از فرشتگان یا بعضى از | *عالم براساس دو [[نظام تکوین]] و [[نظام تشریع]] پیریزی شده است. در نظام تکوین، خداوند براى آزمایش بندگان، آنها را مبتلا به ناامنى، نقص اموال و از بین رفتن میكند، اما هیچ فقیه و یا حتى پیامبرى نمیتواند به چنین كارى اقدام كند. همانگونه که خداوند میتواند پیامبران و علماء را مأمور در نظام تشریع كند، همانگونه میتواند گروهى از فرشتگان یا بعضى از انسانها (همچون خضر) را مأمور پیاده كردن نظام تكوین قرار دهد. از نظر نظام تكوین الهى هیچ مانعى ندارد كه خداوند حتى كودک نابالغى را گرفتار حادثهاى كند تا در آن حادثه جان بسپارد چراكه وجودش در آینده ممكن است خطرات بزرگى بهبار آورد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۲، ص۵۰۷-۵۰۸.</ref> | ||
== آموزش پیامبر اولوالعزم توسط عالم == | == آموزش پیامبر اولوالعزم توسط عالم == |