پرش به محتوا

صاحب سر: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۷۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ اوت ۲۰۱۶
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[مرداد]]|روز=[[۲۷]]|سال=[[۱۳۹۵]]|کاربر=Shamsoddin  }}
'''اصحاب سرّ ائمه'''(یاران رازدار ائمه) به برخی از یاران ائمه شیعه گفته می‌شود که مورد اطمینان آنها بوده‌اند و امامان برخی از اخبار غیبی و همچنین برخی از معارف الهی را در سطحی بالاتر از دیگران برای آنها بیان می‌کردند. از [[حذیفه بن یمان|حذیفه]] به عنوان صاحب سر [[پیامبر(ص)]] و افرادی چون [[کمیل بن زیاد]] و [[رشید هجری]] به عنوان اصحاب سر علی(ع) یاد شده است. این تعبیر در مورد یاران سایر ائمه به کار نرفته است.
'''اصحاب سرّ ائمه'''(یاران رازدار ائمه) به برخی از یاران ائمه شیعه گفته می‌شود که مورد اطمینان آنها بوده‌اند و امامان برخی از اخبار غیبی و همچنین برخی از معارف الهی را در سطحی بالاتر از دیگران برای آنها بیان می‌کردند. از [[حذیفه بن یمان|حذیفه]] به عنوان صاحب سر [[پیامبر(ص)]] و از کمیل بن زیاد، رشید هجری، میثم تمار و حبیب بن مظاهر به عنوان اصحاب سر حضرت علی یاد شده است. این تعبیر در مورد یاران سایر ائمه به کار نرفته است.


==اصحاب ائمه ==
==اصحاب ائمه ==
{{اصلی|اصحاب ائمه}}
{{اصلی|اصحاب ائمه}}
اصحاب واژه‌ای عربی است که از ماده «ص - ح - ب» گرفته شده است این ماده در معنای همنشینی، دوستی و یاری به کار می‌رود. اصحاب جمع صاحب است و صاحب به معنای یار و همنشبن است.<ref>فرهنگ ابجدی، ص۵۴۴.</ref> در اصطلاح معمولا این واژه درباره یاران امامان شیعه استفاده می‌شود، همان‌گونه که واژه [[صحابه]] در مورد یاران پیامبر(ص)به کار می‌رود.  
اصحاب واژه‌ای عربی است که از ماده «ص - ح - ب» گرفته شده است این ماده در معنای همنشینی، دوستی و یاری به کار می‌رود. اصحاب جمع صاحب است و صاحب به معنای یار و همنشبن است.<ref>فرهنگ ابجدی(۱۳۷۵ش)، ص۵۴۴.</ref> در اصطلاح معمولا این واژه درباره یاران امامان شیعه استفاده می‌شود، همان‌گونه که واژه [[صحابه]] در مورد یاران پیامبر(ص)به کار می‌رود.  


افرادی را که بدون واسطه از یکی یا بیشتر از امامان روایت یا دست‌کم مدتی را در خدمت یکی از آنها سپری کرده‌ باشند، به اصحاب ائمه می‌شناسند. در میان اصحاب ائمه برخی خاص بودند، امامان آنها را از برخی امور غیبی آگاه می‌کردند، از این گروه به اصحاب سر امامان یاد می‌شود. حذیفه را نیز به جهت اینکه پیامبر او را از برخی امور غیبی آگاه کرده بود، صاحب سر پیامبر اکرم می‌نامند.
افرادی را که بدون واسطه از یکی یا بیشتر از امامان روایت<ref> برای نمونه رجوع کنید به رجال شیخ طوسی. </ref>یا دست‌کم مدتی را در خدمت یکی از آنها سپری کرده‌ باشند، به اصحاب ائمه می‌شناسند. در میان اصحاب ائمه برخی خاص بودند، امامان آنها را از برخی امور غیبی آگاه می‌کردند، از این گروه به اصحاب سر امامان یاد می‌شود. حذیفه را نیز به جهت اینکه پیامبر او را از برخی امور غیبی آگاه کرده بود، صاحب سر پیامبر اکرم می‌نامند.<ref> برای نمونه رجوع کنید به  ابن حجر، الاصابه(۱۴۱۵ق)، ج۲، ص۴۰؛ ابن اثیر، اسدالغابه(۱۲۸۰ـ۱۲۸۶ق)، ج۱، ص۴۶۸.</ref>


== صاحب سر پیامبر ==
== صاحب سر پیامبر ==
در منابع رجالی از [[حذیفه بن یمان]] به عنوان صاحب سر پیامبر(ص) یاد شده است زیرا پیامبر به او اطمینان داشت و اخباری از حوادث آینده را با او در میان گذاشته بود. همچنین از باطن برخی افراد به او خبر داده و برخی منافقان را به او شناسانده بود.<ref>رجوع کنید به مروزی، کتاب‌الفتن، ص۱۴؛ ابن‌سعد،الطبقات الکبری، ج ۲، ص۳۴۶.</ref> رسول خدا(ص) به هنگام بازگشت از تبوک، نام تک‌تک منافقانی را که قصد راندن مرکب وی را داشتند، به او گفت.<ref> رجوع کنید به واقدی، ج ۳، ص۱۰۴۲ـ ۱۰۴۴؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح ج ۲، ص۵۰۴ـ۵۰۵.</ref> به همین دلیل شرح‌حال‌نگاران از وی با عنوان «صاحب سرّ» (رازدار) رسول خدا(ص) یاد کرده‌اند.<ref> برای نمونه رجوع کنید به ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، قسم ۱، ص۳۳۵؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۴۰؛ ابن اثیر، اسدالغابه، ج۱، ص۴۶۸.</ref>  
در منابع رجالی از [[حذیفه بن یمان]] به عنوان صاحب سر پیامبر(ص) یاد شده است زیرا پیامبر به او اطمینان داشت و اخباری از حوادث آینده را با او در میان گذاشته بود. همچنین از باطن برخی افراد به او خبر داده و برخی منافقان را به او شناسانده بود.<ref>رجوع کنید به ابن‌سعد، الطبقات الکبری(۱۹۶۸-۱۹۷۷م)، ج۲، ص۳۴۶؛ ابن اثیر، اسدالغابه(۱۲۸۰ـ۱۲۸۶ق)، ج۱، ص۴۶۸.</ref> رسول خدا(ص) به هنگام بازگشت از تبوک، نام تک‌تک منافقانی را که قصد راندن مرکب وی را داشتند، به او گفت.<ref> رجوع کنید به واقدی، المغازی(۱۹۶۶م)، ج۳، ص۱۰۴۲ـ ۱۰۴۴.</ref> به همین دلیل شرح‌حال‌نگاران از وی با عنوان «صاحب سرّ» (رازدار) رسول خدا(ص) یاد کرده‌اند.<ref> برای نمونه رجوع کنید به ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب(۱۳۸۰ق)، قسم ۱، ص۳۳۵؛ ابن حجر، الاصابه(۱۴۱۵ق)، ج۲، ص۴۰؛ ابن اثیر، اسدالغابه(۱۲۸۰ـ۱۲۸۶ق)، ج۱، ص۴۶۸.</ref>  


== اصحاب سر حضرت علی==
== اصحاب سر حضرت علی==
صاحب سر در مورد برخی از اصحاب حضرت علی(ع) به کار رفته است اما در مورد اصحاب سایر ائمه این تعبیر به کار نرفته است. برخی از [[کمیل بن زیاد]]<ref>حسینی زبیدی، تاج العروس(۱۴۱۴ق)، ج۱۵، ص۶۶۸.</ref> و [[رشید هجری]]<ref>قمی منتهی الآمال(۱۳۷۹ش)، ج۱، ص۴۷۳.</ref> به عنوان صاحب سر و محرم اسرار حضرت علی(ع) یاد کرده‌اند. درباره میثم تمار نیز گفته شده است که حضرت علی او را از «أسرار خفيّة من أسرار الوصيّة» آگاه کرده بود.<ref> ثقفی، الغارات(۱۳۹۵ق)، ج۲، ص۷۹۷.</ref>
صاحب سر در مورد برخی از اصحاب حضرت علی(ع) به کار رفته است اما در مورد اصحاب سایر ائمه این تعبیر به کار نرفته است. برخی از [[کمیل بن زیاد]]<ref>حسینی زبیدی، تاج العروس(۱۴۱۴ق)، ج۱۵، ص۶۶۸.</ref> و [[رشید هجری]]<ref>قمی منتهی الآمال(۱۳۷۹ش)، ج۱، ص۴۷۳.</ref> به عنوان صاحب سر و محرم اسرار علی(ع) یاد کرده‌اند. درباره میثم تمار نیز گفته شده است که حضرت علی او را از «أسرار خفيّة من أسرار الوصيّة» آگاه کرده بود.<ref> ثقفی، الغارات(۱۳۹۵ق)، ج۲، ص۷۹۷.</ref>


اگر صاحب سر به معنای کسانی باشد که امام آنها را از برخی امور غیبی باخبر کرده باشد، می‌توان افرادی چون رشید هجری، [[میثم تمار]] و [[حبیب بن مظاهر]] را صاحب سر علی(ع) دانست، هر چند در منابع به صاحب سر بودن آنها تصریح نشده باشد. گفته شده است که حضرت علی(ع) رشید هجری، حبیب بن مظاهر و میثم تمار را از علم منایا و بلایا(علم به اموری که بعدها اتفاق خواهد افتاد) آگاه ساخته بود.<ref>الحسین فی طریقه الی الشهاده، ص۶؛سماوی، ابصارالعین فی انصارالحسین، ص۱۲۷.</ref> [[شیخ عباس قمی]] از این سه تن به عنوان کسانی یاد می‌کند که اخبار غیبی را برای یکدیگر بیان می‌کردند و از نحوه شهادت یکدیگر خبر می‌دادند.<ref>قمی منتهی الآمال(۱۳۷۹ش)، ج۱، ص۴۷۳.</ref>
اگر صاحب سر به معنای کسانی باشد که امام آنها را از برخی امور غیبی باخبر کرده باشد، می‌توان افرادی چون رشید هجری، [[میثم تمار]] و [[حبیب بن مظاهر]] را صاحب سر علی(ع) دانست، هر چند در منابع به صاحب سر بودن آنها تصریح نشده باشد. [[شیخ عباس قمی]] از این سه تن به عنوان کسانی یاد می‌کند که اخبار غیبی را برای یکدیگر بیان می‌کردند و از نحوه [[شهادت]] یکدیگر خبر می‌دادند.<ref>قمی منتهی الآمال(۱۳۷۹ش)، ج۱، ص۴۷۳.</ref>


== پانویس==
== پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
== منابع ==
== منابع ==
* ابن‌اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، قاهره ۱۲۸۰ـ۱۲۸۶ق، چاپ افست بیروت بی‌تا.
* ابن‌حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علی‌محمد معوض، بیروت ۱۴۱۵ق/۱۹۹۵م.
* ابن‌سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ۱۹۶۸-۱۹۷۷م.
* ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علی‌محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م.
* بستانى، فواد افرام‏، فرهنگ ابجدی، انتشارات اسلامی، تهران، ۱۳۷۵ش.
* ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارت، مصحح: جلال الدین محدث، انجمن آثار ملی، تهران، ۱۳۹۵ق
* حسینی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، مصحح: علی هلالی و هلی سیری، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۴ق.
* حسینی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، مصحح: علی هلالی و هلی سیری، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۴ق.
* قمی، عباس، منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل، دلیل ما، قم، ۱۳۷۹ش.
* قمی، عباس، منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل، دلیل ما، قم، ۱۳۷۹ش
*ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارت، مصحح: جلال الدین محدث، انجمن آثار ملی، تهران، ۱۳۹۵ق.
* واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، چاپ مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.