پرش به محتوا

سوره مریم: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۰۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ فوریهٔ ۲۰۱۷
اضافه بخش داستان و روایت
imported>Salvand
(←‏منابع: افزودن بخش پیوند به بیرون)
imported>Sama
(اضافه بخش داستان و روایت)
خط ۳۱: خط ۳۱:
[[علامه طباطبایی]] روایات دسته نخست را به دلیل اینکه حرف «ی» ربطی به «ولی» ندارد، ناصحیح می‌داند.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۰ش، ج۱۴، ص۳۰.</ref>
[[علامه طباطبایی]] روایات دسته نخست را به دلیل اینکه حرف «ی» ربطی به «ولی» ندارد، ناصحیح می‌داند.<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۰ش، ج۱۴، ص۳۰.</ref>
برخی [[اهل سنت]] درباره معنای آیه اول سوره مریم که از حروف مقطعه تشکیل شده است، آن را از اسامی خداوند دانسته‌اند.<ref>سیوطی، الدرالمنثور، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۲۵۸ و ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۲۰۵.</ref>
برخی [[اهل سنت]] درباره معنای آیه اول سوره مریم که از حروف مقطعه تشکیل شده است، آن را از اسامی خداوند دانسته‌اند.<ref>سیوطی، الدرالمنثور، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۲۵۸ و ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۲۰۵.</ref>
==قصه‌های قرآنی==
==داستان‌ها و رویات‌های تاریخی==
این سوره چند داستان از پیامبران را حکایت می‌کند.
*داستان زکریا و یحیی : آیه‌های ۲-۱۵
===داستان حضرت زکریا===
{{اصلی|زکریا (پیامبر)}}
{{اصلی|زکریا (پیامبر)}}
حضرت [[زکریا]] فرزندی نداشت و از این موضوع ناراحت بود. به درگاه خداوند دعا کرد که پیر شده‌ام و از اینکه پس از من بستگانم از آیین تو پاسداری نکنند بیمناکم و از سویی همسرم نازاست. تو خودت به من جانشینی عطا کن. خداوند در استجابت دعا زکریا، او را به پسری به نام [[یحیی]] بشارت می‌دهد. حضرت زکریا که اسباب ظاهری را مهیا نمی‌دید؛ چون خودش پیر بود و همسرش نازا، از خداوند پرسید که چگونه ممکن است پسری داشته باشم؟ خداوند نیز در پاسخ فرمود که خداوندی که از هیچ همه چیز را خلق کرده، فرزنددار شدن تو برای او آسان‌تر است. حضرت زکریا از خداوند نشانه‌ای خواست و خداوند گفت که سه شبانه روز جز برای ذکر خداوند، توان سخن گفتن نخواهی داشت. زکریا با شنیدن این بشارت به مردم گفت که تسبیح خداوند بگویید که خداوند نعمت بزرگی به من خواهد داد که همه مردم از آن بهره‌مند خواهند شد.<ref>آیات ۲-۱۱ سوره مریم</ref> سپس خداوند از آیه ۱۲ تا ۱۵ این سوره، [[حضرت یحیی]] فرزند [[زکریا]] را خطاب می‌کند و صفات نیکوی او را می‌شماد.
حضرت [[زکریا]] فرزندی نداشت و از این موضوع ناراحت بود. به درگاه خداوند دعا کرد که پیر شده‌ام و از اینکه پس از من بستگانم از آیین تو پاسداری نکنند بیمناکم و از سویی همسرم نازاست. تو خودت به من جانشینی عطا کن. خداوند در استجابت دعا زکریا، او را به پسری به نام [[یحیی]] بشارت می‌دهد. حضرت زکریا که اسباب ظاهری را مهیا نمی‌دید؛ چون خودش پیر بود و همسرش نازا، از خداوند پرسید که چگونه ممکن است پسری داشته باشم؟ خداوند نیز در پاسخ فرمود که خداوندی که از هیچ همه چیز را خلق کرده، فرزنددار شدن تو برای او آسان‌تر است. حضرت زکریا از خداوند نشانه‌ای خواست و خداوند گفت که سه شبانه روز جز برای ذکر خداوند، توان سخن گفتن نخواهی داشت. زکریا با شنیدن این بشارت به مردم گفت که تسبیح خداوند بگویید که خداوند نعمت بزرگی به من خواهد داد که همه مردم از آن بهره‌مند خواهند شد.<ref>آیات ۲-۱۱ سوره مریم</ref> سپس خداوند از آیه ۱۲ تا ۱۵ این سوره، [[حضرت یحیی]] فرزند [[زکریا]] را خطاب می‌کند و صفات نیکوی او را می‌شماد.


===حضرت مریم و تولد حضرت عیسی===
*حضرت مریم و تولد حضرت عیسی: آیه‌های ۱۶-۳۷
حضرت مریم از خانواده خود جدا شد و مکانی را برای رازونیاز انتخاب کرد. خداوند می‌فرماید،‌ [[فرشته|فرشته‌ای]] را در قالب مردی زیبا نزد مریم فرستادیم و مریم از ترس [[گناه]] به خداوند پناه برد. در این هنگام فرشته خود را معرفی کرد که من از طرف خداوند آمده‌ام تا پسری را به تو هدیه دهم. این خبر نگرانی دیگری برای حضرت مریم داشت که چگونه من فرزندار شوم در حالی‌که ازدواج نکرده‌ام. آن فرشته او را آرام می‌کند که این کار برای خداوند آسان است و نشانه و رحمتی از سوی پروردگار است. حضرت مریم باردار شد و به همین دلیل به جای دورتری از [[بیت‌المقدس]] رفت. وقتی زمان وضع حمل مریم شد، او به کنار درختی رفت و از شدت ناراحتی آرزو کرد که کاش مرده بودم و فراموش شده بودم. در این هنگام ندایی رسید که خداوند از زیر پای تو چشمه‌ای گوارا جاری کرده و از شاخه خشک درخت بالای سرت خرمای تازه برایت مهیا کرده است. همچنین خداوند به مریم می‌گوید که برای پاسخ به تهتمت‌هایی که درباره فرزندت به تو می‌زنند، سه روز، [[روزه سکوت]] بگیر و با کسی حرف نزن؛ البته این نوع روزه در اسلام [[حرام]] است. فرزند مریم به دنیا آمد و او با فرزندی در آغوش به میان قوم خود بازگشت. برخی تهمت‌هایی به او زدند و حضرت مریم اشاره‌ای به فرزندش کرد که با او سخن بگویید. مردم گفتند چگونه با کودکی در گهواره سخن بگوییم؟ در اینجا بود که فرزند مریم در گهواره لب به سخن گشود: «من بنده خداوند هست. او کتابی به من داده و مرا پیامبر قرار داده است. همچنین وجود مرا با برکت کرده و مرا به نماز و زکات امر کرده و مرا نیکوکار کرده است؛ نه جبار و شقی. سلام خداوند بر من، روزی که زاده شدم، روزی که می‌میرم و روزی که زنده برانگیخته می‌شوم.»<ref>آیات ۱۶-۳۶ سوره مریم و ر.ک: مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۸۲-۸۸.</ref>
حضرت مریم از خانواده خود جدا شد و مکانی را برای رازونیاز انتخاب کرد. خداوند می‌فرماید،‌ [[فرشته|فرشته‌ای]] را در قالب مردی زیبا نزد مریم فرستادیم و مریم از ترس [[گناه]] به خداوند پناه برد. در این هنگام فرشته خود را معرفی کرد که من از طرف خداوند آمده‌ام تا پسری را به تو هدیه دهم. این خبر نگرانی دیگری برای حضرت مریم داشت که چگونه من فرزندار شوم در حالی‌که ازدواج نکرده‌ام. آن فرشته او را آرام می‌کند که این کار برای خداوند آسان است و نشانه و رحمتی از سوی پروردگار است. حضرت مریم باردار شد و به همین دلیل به جای دورتری از [[بیت‌المقدس]] رفت. وقتی زمان وضع حمل مریم شد، او به کنار درختی رفت و از شدت ناراحتی آرزو کرد که کاش مرده بودم و فراموش شده بودم. در این هنگام ندایی رسید که خداوند از زیر پای تو چشمه‌ای گوارا جاری کرده و از شاخه خشک درخت بالای سرت خرمای تازه برایت مهیا کرده است. همچنین خداوند به مریم می‌گوید که برای پاسخ به تهتمت‌هایی که درباره فرزندت به تو می‌زنند، سه روز، [[روزه سکوت]] بگیر و با کسی حرف نزن؛ البته این نوع روزه در اسلام [[حرام]] است. فرزند مریم به دنیا آمد و او با فرزندی در آغوش به میان قوم خود بازگشت. برخی تهمت‌هایی به او زدند و حضرت مریم اشاره‌ای به فرزندش کرد که با او سخن بگویید. مردم گفتند چگونه با کودکی در گهواره سخن بگوییم؟ در اینجا بود که فرزند مریم در گهواره لب به سخن گشود: «من بنده خداوند هست. او کتابی به من داده و مرا پیامبر قرار داده است. همچنین وجود مرا با برکت کرده و مرا به نماز و زکات امر کرده و مرا نیکوکار کرده است؛ نه جبار و شقی. سلام خداوند بر من، روزی که زاده شدم، روزی که می‌میرم و روزی که زنده برانگیخته می‌شوم.»<ref>آیات ۱۶-۳۶ سوره مریم و ر.ک: مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۸۲-۸۸.</ref>
*داستان ابراهیم:گفتگوی ابراهیم و آزر و استغفار ابراهیم برای او، تولد اسحاق و یعقوب آیه‌های ۴۰-۵۰
*داستان [[موسی]]:ندا از جانب [[کوه طور|طور]]، پیامبری [[هارون]] آیه‌های ۵۲-۵۳
*رسالت [[اسماعیل]]: آیه‌های ۵۴-۵۵
*رسالت [[ادریس]]:آیه‌های ۵۶-۵۷
در ادامه این سوره اشاره‌‌ای به داستان‌هایی از حضرت ابراهیم، حضرت موسی می‌کند.
در ادامه این سوره اشاره‌‌ای به داستان‌هایی از حضرت ابراهیم، حضرت موسی می‌کند.


کاربر ناشناس