کاربر ناشناس
سوره مریم: تفاوت میان نسخهها
جز
←داستانها و رویاتهای تاریخی: پیوند جدید
imported>Sama (اضافه بخش داستان و روایت) |
imported>Alipour جز (←داستانها و رویاتهای تاریخی: پیوند جدید) |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
*حضرت مریم و تولد حضرت عیسی: آیههای ۱۶-۳۷ | *حضرت مریم و تولد حضرت عیسی: آیههای ۱۶-۳۷ | ||
حضرت مریم از خانواده خود جدا شد و مکانی را برای رازونیاز انتخاب کرد. خداوند میفرماید، [[فرشته|فرشتهای]] را در قالب مردی زیبا نزد مریم فرستادیم و مریم از ترس [[گناه]] به خداوند پناه برد. در این هنگام فرشته خود را معرفی کرد که من از طرف خداوند آمدهام تا پسری را به تو هدیه دهم. این خبر نگرانی دیگری برای حضرت مریم داشت که چگونه من فرزندار شوم در حالیکه ازدواج نکردهام. آن فرشته او را آرام میکند که این کار برای خداوند آسان است و نشانه و رحمتی از سوی پروردگار است. حضرت مریم باردار شد و به همین دلیل به جای دورتری از [[بیتالمقدس]] رفت. وقتی زمان وضع حمل مریم شد، او به کنار درختی رفت و از شدت ناراحتی آرزو کرد که کاش مرده بودم و فراموش شده بودم. در این هنگام ندایی رسید که خداوند از زیر پای تو چشمهای گوارا جاری کرده و از شاخه خشک درخت بالای سرت خرمای تازه برایت مهیا کرده است. همچنین خداوند به مریم میگوید که برای پاسخ به تهتمتهایی که درباره فرزندت به تو میزنند، سه روز، [[روزه سکوت]] بگیر و با کسی حرف نزن؛ البته این نوع روزه در اسلام [[حرام]] است. فرزند مریم به دنیا آمد و او با فرزندی در آغوش به میان قوم خود بازگشت. برخی تهمتهایی به او زدند و حضرت مریم اشارهای به فرزندش کرد که با او سخن بگویید. مردم گفتند چگونه با کودکی در گهواره سخن بگوییم؟ در اینجا بود که فرزند مریم در گهواره لب به سخن گشود: «من بنده خداوند هست. او کتابی به من داده و مرا پیامبر قرار داده است. همچنین وجود مرا با برکت کرده و مرا به نماز و زکات امر کرده و مرا نیکوکار کرده است؛ نه جبار و شقی. سلام خداوند بر من، روزی که زاده شدم، روزی که میمیرم و روزی که زنده برانگیخته میشوم.»<ref>آیات ۱۶-۳۶ سوره مریم و ر.ک: مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۸۲-۸۸.</ref> | حضرت مریم از خانواده خود جدا شد و مکانی را برای رازونیاز انتخاب کرد. خداوند میفرماید، [[فرشته|فرشتهای]] را در قالب مردی زیبا نزد مریم فرستادیم و مریم از ترس [[گناه]] به خداوند پناه برد. در این هنگام فرشته خود را معرفی کرد که من از طرف خداوند آمدهام تا پسری را به تو هدیه دهم. این خبر نگرانی دیگری برای حضرت مریم داشت که چگونه من فرزندار شوم در حالیکه ازدواج نکردهام. آن فرشته او را آرام میکند که این کار برای خداوند آسان است و نشانه و رحمتی از سوی پروردگار است. حضرت مریم باردار شد و به همین دلیل به جای دورتری از [[بیتالمقدس]] رفت. وقتی زمان وضع حمل مریم شد، او به کنار درختی رفت و از شدت ناراحتی آرزو کرد که کاش مرده بودم و فراموش شده بودم. در این هنگام ندایی رسید که خداوند از زیر پای تو چشمهای گوارا جاری کرده و از شاخه خشک درخت بالای سرت خرمای تازه برایت مهیا کرده است. همچنین خداوند به مریم میگوید که برای پاسخ به تهتمتهایی که درباره فرزندت به تو میزنند، سه روز، [[روزه سکوت]] بگیر و با کسی حرف نزن؛ البته این نوع روزه در اسلام [[حرام]] است. فرزند مریم به دنیا آمد و او با فرزندی در آغوش به میان قوم خود بازگشت. برخی تهمتهایی به او زدند و حضرت مریم اشارهای به فرزندش کرد که با او سخن بگویید. مردم گفتند چگونه با کودکی در گهواره سخن بگوییم؟ در اینجا بود که فرزند مریم در گهواره لب به سخن گشود: «من بنده خداوند هست. او کتابی به من داده و مرا پیامبر قرار داده است. همچنین وجود مرا با برکت کرده و مرا به نماز و زکات امر کرده و مرا نیکوکار کرده است؛ نه جبار و شقی. سلام خداوند بر من، روزی که زاده شدم، روزی که میمیرم و روزی که زنده برانگیخته میشوم.»<ref>آیات ۱۶-۳۶ سوره مریم و ر.ک: مکارم شیرازی، برگزیده تفسیر نمونه، ۱۳۸۲ش، ج۳، ص۸۲-۸۸.</ref> | ||
*داستان ابراهیم:گفتگوی ابراهیم و آزر و استغفار ابراهیم برای او، تولد اسحاق و یعقوب آیههای ۴۰-۵۰ | *داستان ابراهیم:گفتگوی ابراهیم و آزر و استغفار ابراهیم برای او، تولد [[اسحاق]] و [[یعقوب]] آیههای ۴۰-۵۰ | ||
*داستان [[موسی]]:ندا از جانب [[کوه طور|طور]]، پیامبری [[هارون]] آیههای ۵۲-۵۳ | *داستان [[موسی]]:ندا از جانب [[کوه طور|طور]]، پیامبری [[هارون]] آیههای ۵۲-۵۳ | ||
*رسالت [[اسماعیل]]: آیههای ۵۴-۵۵ | *رسالت [[اسماعیل]]: آیههای ۵۴-۵۵ |