پرش به محتوا

ارتداد: تفاوت میان نسخه‌ها

۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ مهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ویکی سازی)
imported>H.S
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{مقاله توصیفی فقهی}}
{{مقاله توصیفی فقهی}}
{{احکام}}
{{احکام}}
'''اِرْتِدادْ''' خارج‌شدن و رویگردانی از [[اسلام|دین اسلام]] است. مسلمان رویگردان از اسلام را مُرتَد می‌نامند. ارتداد با انکار وجود [[خدا]]، حقانیت [[پیامبر اسلام(ص)]]، دین اسلام و امور [[ضروری دین]] مانند [[نماز]] و [[روزه]] و همچنین با توهین آشکار به مقدسات دینی مانند [[کعبه]] محقق می‌شود.
'''اِرْتِدادْ''' خارج‌شدن و رویگردانی از [[اسلام|دین اسلام]] است. مسلمانِ رویگردان از اسلام را مُرتَد می‌نامند. ارتداد با انکار وجود [[خدا]]، حقانیت [[پیامبر اسلام(ص)]]، دین اسلام و امور [[ضروری دین]] مانند [[نماز]] و [[روزه]] و همچنین با توهین آشکار به مقدسات دینی مانند [[کعبه]] محقق می‌شود.


مرتد را به دو نوع [[مرتد ملی]] و [[مرتد فطری]] تقسیم کرده‌اند که هریک احکام شرعی مخصوص خود را دارد. بنابر دیدگاه مشهور میان [[فقیه|فقیهان]]، مجازات مرتد فطریِ مرد، مرگ است؛ ولی به مرتد ملیِ مرد، فرصت [[توبه]] و بازگشت به [[دین]] داده می‌شود و در صورت عدم توبه کشته می‌شود. مرتد زن چه ملی و چه فطری، کشته نمی‌شود، اما تا زمانی که توبه نکند، زندانی می‌شود.
مرتد را به دو نوع [[مرتد ملی]] و [[مرتد فطری]] تقسیم کرده‌اند که هریک احکام شرعی مخصوص خود را دارد. بنا بر دیدگاه مشهور [[فقیه|فقیهان]]، مجازات مرتد فطریِ مرد، مرگ است، ولی به مرتد ملیِ مرد، فرصت [[توبه]] و بازگشت به [[دین]] داده می‌شود و در صورت عدم توبه کشته می‌شود. مرتد زن چه ملی و چه فطری، کشته نمی‌شود، اما تا زمانی که توبه نکند، زندانی می‌شود.


برخی از [[فقیه|فقیهان]] در برابر دیدگاه مشهور، بر این باورند که مرتد فطریِ مرد نیز در صورت توبه کشته نمی‌شود.  
برخی از [[فقیه|فقیهان]] در برابر دیدگاه مشهور، بر این باورند که مرتد فطریِ مرد نیز در صورت توبه کشته نمی‌شود.  


[[نجس|نجس‌بودن]] مرتد و جایز نبودن [[ازدواج]] با او از دیگر [[احکام]] ارتداد است. به باور برخی، علت وجود چنین مجازات‌هایی برای ارتداد، جلوگیری از سهل‌انگاری مسلمانان در دینداری و عدم تضعیف باورهای دینی توسط مخالفان اسلام است.
[[نجس|نجس‌بودن]] مرتد و جایز نبودن [[ازدواج]] با او، از دیگر [[احکام]] ارتداد است. به باور برخی، علت وجود چنین مجازات‌هایی برای ارتداد، جلوگیری از سهل‌انگاری مسلمانان در دینداری و عدم تضعیف باورهای دینی توسط مخالفان اسلام است.


==مفهوم‌شناسی و اقسام==
==مفهوم‌شناسی و اقسام==
ارتداد اصطلاحی [[فقه|فقهی]] است و [[فقیه|فقیهان]] آن را رویگردانی از [[اسلام]] معنا می‌کنند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شهید ثانی، حاشیةالارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۸۵؛ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق،  ج۴، ص۴۴-۴۶.</ref> به مسلمانی که از دین اسلام خارج شده است، مُرتَدّ می‌گویند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به خویی،  تکملةالمنهاج، ۱۴۱۰ق، ص۵۳؛ وحید خراسانی، منهاج‌الصالحین، ۸۱۴۲ق، ج۳، ص۵۰۰؛ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق،  ج۴، ص۴۴-۴۶.</ref> در کتاب‌های فقهی از ارتداد در بخش‌های مختلفی ازجمله [[طهارت]]، [[صلاة]]، [[زکات]]، [[صوم]]، [[حج]]، تجارت، [[ازدواج|نکاح]] و [[ارث]] سخن به میان می‌آید.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۶۶.</ref> در برخی کتاب‌های فقهی بخش مستقلی با عنوان «کتاب المُرتَدّ»، به ارتداد اختصاص یافته است.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۶۶.</ref>
ارتداد، اصطلاحی [[فقه|فقهی]] است و [[فقیه|فقیهان]] آن را رویگردانی از [[اسلام]] معنا کرده‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شهید ثانی، حاشیةالارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۸۵؛ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق،  ج۴، ص۴۴-۴۶.</ref> به مسلمانی که از دین اسلام خارج شده است، مُرتَدّ می‌گویند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به خویی،  تکملةالمنهاج، ۱۴۱۰ق، ص۵۳؛ وحید خراسانی، منهاج‌الصالحین، ۸۱۴۲ق، ج۳، ص۵۰۰؛ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق،  ج۴، ص۴۴-۴۶.</ref> در کتاب‌های فقهی از ارتداد در بخش‌های مختلفی ازجمله [[طهارت]]، [[صلاة]]، [[زکات]]، [[صوم]]، [[حج]]، تجارت، [[ازدواج|نکاح]] و [[ارث]] سخن به میان می‌آید.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۶۶.</ref> در برخی کتاب‌های فقهی بخش مستقلی با عنوان «کتاب المُرتَدّ»، به ارتداد اختصاص یافته است.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۶۶.</ref>


===اقسام مرتد===
===اقسام مرتد===
{{اصلی|مرتد فطری|مرتد ملی}}
{{اصلی|مرتد فطری|مرتد ملی}}
مرتد دو گونه است و هریک [[احکام]] ویژه خود را دارد:<ref>نگاه کنید به محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰و۱۷۱.</ref> مرتد فطری کسی است که مسلمان به دنیا آمده است؛<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰.</ref> یعنی پدر و مادرش یا یکی از آنها مسلمان‌اند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۲.</ref> سپس از [[اسلام]] خارج شده است.<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰.</ref> [[مرتد ملی]] به کسی می‌گویند که ابتدا غیرمسلمان بوده، اسلام آورده و سپس از اسلام برگشته است.<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۱.</ref>
مرتد دو گونه است و هریک [[احکام]] ویژه خود را دارد:<ref>نگاه کنید به محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰و۱۷۱.</ref> مرتد فطری کسی است که مسلمان به دنیا آمده است؛<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰.</ref> یعنی پدر و مادرش یا یکی از آن‌ها مسلمان‌اند؛<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۲.</ref> سپس از [[اسلام]] خارج شده است.<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰.</ref> [[مرتد ملی]] به کسی می‌گویند که ابتدا غیرمسلمان بوده، اسلام آورده و سپس از اسلام برگشته است.<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۱.</ref>
== شرایط و راه‌های اثبات ارتداد==
== شرایط و راه‌های اثبات ارتداد==
ارتداد هم با سخن و هم با فعل تحقق پیدا می‌کند:<br>
ارتداد هم با سخن و هم با فعل تحقق پیدا می‌کند:<br>
ارتداد با سخن به این صورت است که کسی سخنی بگوید که دلالت کند از دین [[اسلام]] خارج شده است. برای مثال بگوید: خدا وجود ندارد یا [[حضرت محمد(ص)]] پیامبر نیست یا دین اسلام دین حق نیست.<ref>موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق،  ج۴، ص۴۷.</ref> انکار [[ضروری دین]] نیز از این قسم است.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۶.</ref> منظور از ضروری دین، چیزی است که بودن آن در اسلام چنان واضح است که به استدلال نیاز ندارد و همه مسلمانان آن را قبول دارند؛ مانند [[وجوب]] نماز و [[روزه]] و [[حج]].<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۶.</ref><br>
ارتداد با سخن به این صورت است که کسی سخنی بگوید که دلالت کند از دین [[اسلام]] خارج شده است؛ برای مثال بگوید: خدا وجود ندارد یا [[حضرت محمد(ص)]] پیامبر نیست یا دین اسلام دین حق نیست.<ref>موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق،  ج۴، ص۴۷.</ref> انکار [[ضروری دین]] نیز از این قسم است.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۶.</ref> منظور از ضروری دین، چیزی است که بودن آن در اسلام چنان واضح است که به استدلال نیاز ندارد و همه مسلمانان آن را قبول دارند؛ مانند [[وجوب]] نماز و [[روزه]] و [[حج]].<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۶.</ref><br>
ارتداد با فعل به این شکل است که کسی کاری [[کفر|کفرآمیز]] را از روی عمد و با علم به کفرآمیزبودنش انجام دهد. برای مثال برای بتی [[سجده]] کند، یا ماه یا خورشید را پرستش کند و یا به مقدسات دینی مانند [[کعبه]] «اهانت آشکار» کند.<ref>موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق،  ج۴، ص۴۷و۴۸.</ref>
ارتداد با فعل به این شکل است که کسی کاری [[کفر|کفرآمیز]] را از روی عمد و با علم به کفرآمیزبودنش انجام دهد؛ برای مثال برای بتی [[سجده]] کند یا ماه یا خورشید را پرستش کند یا به مقدسات دینی مانند [[کعبه]] «اهانت آشکار» کند.<ref>موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق،  ج۴، ص۴۷و۴۸.</ref>


به باور [[آیت‌الله فاضل لنکرانی]]، شک و شبهه در [[توحید]] و [[نبوت]]، تا زمانی که به انکار و تکذیب نینجامد، به ارتداد نمی‌انجامد.<ref>فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ج۲، ص۵۰۴.(به نقل از: سروش محلاتی، آزادی، عقل و ایمان، ۱۳۸۱ش، ص۲۸۲-۲۸۳)</ref> به تصریح [[علامه شعرانی]] «پژوهشگری كه به دنبال دلیل و برهان است، اگر با شک مواجه شود و درصدد يافتن دین حق باشد، شک موجب [[کفر]] و ارتدادش در دوره تحقیق نمی‌شود؛ البته به شرط آن که با زبان به انکار نپردازد».<ref>حر عاملی، وسائل الشيعه، ج۱۸، ص۵۹۶(به نقل از: سروش محلاتی، آزادی، عقل و ایمان، ۱۳۸۱ش، ص۲۸۴).</ref>
به باور [[آیت‌الله فاضل لنکرانی]]، شک و شبهه در [[توحید]] و [[نبوت]]، تا زمانی که به انکار و تکذیب نرسد، به ارتداد نمی‌انجامد.<ref>فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ج۲، ص۵۰۴.(به نقل از: سروش محلاتی، آزادی، عقل و ایمان، ۱۳۸۱ش، ص۲۸۲-۲۸۳)</ref> به تصریح [[علامه شعرانی]] «پژوهشگری كه به دنبال دلیل و برهان است، اگر با شک مواجه شود و درصدد يافتن دین حق باشد، شک موجب [[کفر]] و ارتدادش در دوره تحقیق نمی‌شود؛ البته به شرط آنکه با زبان به انکار نپردازد.»<ref>حر عاملی، وسائل الشيعه، ج۱۸، ص۵۹۶(به نقل از: سروش محلاتی، آزادی، عقل و ایمان، ۱۳۸۱ش، ص۲۸۴).</ref>


فقیهان [[عقل]]، [[بلوغ]]، قصد و اختیار را از شرایط تحقق ارتداد می‌دانند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹و۶۱۰؛ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۱۰۲و۱۰۵و۱۱۵.</ref> برپایه این شروط، گفتن سخنان کفرآمیز توسط دیوانه یا کسی که به سن بلوغ نرسیده است، موجب ارتداد او نمی‌شود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹.</ref> همچنین کسی که از روی قصد سخنان کفرآمیز نگفته است یا او را مجبور کرده‌اند که کفر بگوید، مرتد به‌شمار نمی‌رود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹و۶۱۰.</ref>
فقیهان، [[عقل]]، [[بلوغ]]، قصد و اختیار را از شرایط تحقق ارتداد می‌دانند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹و۶۱۰؛ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۱۰۲و۱۰۵و۱۱۵.</ref> بر پایۀ این شروط، گفتن سخنان کفرآمیز توسط دیوانه یا کسی که به سن بلوغ نرسیده است، موجب ارتداد او نمی‌شود؛<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹.</ref> همچنین کسی که از روی قصد سخنان کفرآمیز نگفته است یا او را مجبور کرده‌اند که کفر بگوید، مرتد به‌شمار نمی‌رود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۹و۶۱۰.</ref>


[[فتوا|به‌فتوای]] فقیهان ارتداد از دو راه اثبات می‌شود: یکی اِقرار خود مرتد به ارتدادش و دیگری [[بینه]]؛ یعنی دو مرد عادل بر ارتداد فردی، گواهی دهند.<ref>نگاه کنید به شهید اول، الدروس الشرعیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۲؛ علامه حلی، تحریرالاحکام،  ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۳۹۷.</ref> به گفته [[شهید اول]]، اگر کسی که دو شاهد بر ارتدادش گواهی داده‌اند، بگوید که اشتباه کرده است، سخنش پذیرفته می‌شود. همچنین است اگر بگوید که به این کار مجبور شده است و قرینه‌ای بر سخنش وجود داشته باشد.<ref>شهید اول، الدروس الشرعیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۲.</ref>
[[فتوا|به‌فتوای]] فقیهان ارتداد از دو راه اثبات می‌شود: یکی اِقرار خود مرتد به ارتدادش و دیگری [[بینه]]؛ یعنی دو مرد عادل بر ارتداد فردی، گواهی دهند.<ref>نگاه کنید به شهید اول، الدروس الشرعیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۲؛ علامه حلی، تحریرالاحکام،  ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۳۹۷.</ref> به گفته [[شهید اول]]، اگر کسی که دو شاهد بر ارتدادش گواهی داده‌اند، بگوید که اشتباه کرده است، سخنش پذیرفته می‌شود؛ همچنین است اگر بگوید که به این کار مجبور شده است و قرینه‌ای بر سخنش وجود داشته باشد.<ref>شهید اول، الدروس الشرعیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۲.</ref>


==نمونه‌هایی از ارتداد در جهان اسلام==
==نمونه‌هایی از ارتداد در جهان اسلام==
در کتاب‌های [[تفسیر|تفسیری]] و تاریخی، نمونه‌هایی از ارتداد در زمان [[پیامبر اسلام(ص)]]، گزارش شده است.<ref>صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۳.</ref> از آن میان دو پسر ابوالحصین‌اند که از [[انصار]] بود. اینان به‌دعوت گروهی از [[مسیحیت|مسیحیان]]، از اسلام خارج شده، به دین مسیحیت در‌آمدند.<ref>صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۳و۲۹۴.</ref> پیامبر آنها را نفرین کرد و نخستین افراد مرتد نامید.<ref>صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۴.</ref> همچنین عُقبة اَبی‌مُعیط که از بزرگان [[قریش]] بود برای آنکه پیامبر(ص) از غذایش بخورد، [[شهادتین]] گفت؛ اما پس از چندی به خواست دوستش، به صورت پیامبر آب دهان انداخت و مرتد شد. پیامبر پس از دستگیری او در [[جنگ بدر]]، به قتلش دستور داد.<ref>صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۵و۲۹۶.</ref>
در کتاب‌های [[تفسیر|تفسیری]] و تاریخی، نمونه‌هایی از ارتداد در زمان [[پیامبر اسلام(ص)]]، گزارش شده است.<ref>صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۳.</ref> از آن میان دو پسر ابوالحصین‌اند که از [[انصار]] بود. اینان به‌دعوت گروهی از [[مسیحیت|مسیحیان]]، از اسلام خارج شده، به دین مسیحیت در‌آمدند.<ref>صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۳و۲۹۴.</ref> پیامبر آن‌ها را نفرین کرد و نخستین افراد مرتد نامید.<ref>صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۴.</ref> همچنین عُقبة اَبی‌مُعیط که از بزرگان [[قریش]] بود برای آنکه پیامبر(ص) از غذایش بخورد، [[شهادتین]] گفت، اما پس از چندی به خواست دوستش، به‌صورت پیامبر آب دهان انداخت و مرتد شد. پیامبر پس از دستگیری او در [[جنگ بدر]]، به قتلش دستور داد.<ref>صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۵و۲۹۶.</ref>


اُم‌ُّحَکَم دختر [[ابوسفیان]] و فاطمه خواهر [[ام‌سلمه|ام‌ُّسَلَمه همسر پیامبر]] نیز از جمله زنان مرتد در دوره پیامبر بودند. ام‌حکم هنگام [[فتح مکه]]، دوباره مسلمان شد.<ref>صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۳۱۲.</ref>
اُم‌ُّحَکَم دختر [[ابوسفیان]] و فاطمه خواهر [[ام‌سلمه|ام‌ُّسَلَمه همسر پیامبر]] نیز از جمله زنان مرتد در دوره پیامبر بودند. ام‌حکم هنگام [[فتح مکه]]، دوباره مسلمان شد.<ref>صادقی فدکی، ارتداد، ۱۳۸۸ش، ص۳۱۲.</ref>
خط ۴۰: خط ۴۰:


==احکام ارتداد ==
==احکام ارتداد ==
برخی از احکام ارتداد عبارتند از:
برخی از احکام ارتداد عبارت‌اند از:
===مجازات مرتد===
===مجازات مرتد===
مجازات [[مرتد ملی|مرتد ملیِ]] مرد اگر [[توبه]] نکند و همچنین [[مرتد فطری|مرتد فطریِ]] مرد، مرگ است؛<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰و۱۷۱.</ref> اما مرتدِ زن، زندانی می‌شود تا یا توبه کند یا بمیرد.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۱۱و۶۱۲.</ref>  البته مرتد فطری زن و مرتد ملی چه زن باشد چه مرد، اگر توبه کند، توبه‌اش پذیرفته می‌شود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۱۲و۶۱۳.</ref>
مجازات [[مرتد ملی|مرتد ملیِ]] مرد اگر [[توبه]] نکند و همچنین [[مرتد فطری|مرتد فطریِ]] مرد، مرگ است؛<ref>محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰و۱۷۱.</ref> اما مرتدِ زن، زندانی می‌شود تا یا توبه کند یا بمیرد.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۱۱و۶۱۲.</ref>  البته مرتد فطری زن و مرتد ملی چه زن باشد چه مرد، اگر توبه کند، توبه‌اش پذیرفته می‌شود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۱۲و۶۱۳.</ref>
کاربر ناشناس