۱۷٬۲۲۱
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (تمیزکاری) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (اصلاح ساختار و جابه جایی مطالب) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
[[نجس|نجسبودن]] مرتد و جایزنبودن [[ازدواج]] با او از دیگر [[احکام]] ارتداد است. به باور برخی، علت وجود چنین مجازاتهایی برای ارتداد، جلوگیری از سهلانگاری مسلمانان در پذیرش دین و عدم تضعیف باورهای دینی توسط مخالفان اسلام است. | [[نجس|نجسبودن]] مرتد و جایزنبودن [[ازدواج]] با او از دیگر [[احکام]] ارتداد است. به باور برخی، علت وجود چنین مجازاتهایی برای ارتداد، جلوگیری از سهلانگاری مسلمانان در پذیرش دین و عدم تضعیف باورهای دینی توسط مخالفان اسلام است. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی و اقسام== | ||
ارتداد اصطلاحی [[فقه|فقهی]] است و [[فقیه|فقیهان]] آن را رویگردانی از [[اسلام]] معنا میکنند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شهید ثانی، حاشیةالارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۸۵؛ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۴۴-۴۶.</ref> به مسلمانی که از دین اسلام خارج شده است، مُرتَدّ میگویند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به خویی، تکملةالمنهاج، ۱۴۱۰ق، ص۵۳؛ وحید خراسانی، منهاجالصالحین، ۸۱۴۲ق، ج۳، ص۵۰۰؛ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۴۴-۴۶.</ref> در کتابهای فقهی از ارتداد در بخشهای مختلفی ازجمله [[طهارت]]، [[صلاة]]، [[زکات]]، [[صوم]]، [[حج]]، تجارت، [[ازدواج|نکاح]] و [[ارث]] سخن به میان میآید.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۶۶.</ref> در برخی کتابهای فقهی بخش مستقلی با عنوان «کتاب المُرتَدّ»، به ارتداد اختصاص یافته است.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۶۶.</ref> | ارتداد اصطلاحی [[فقه|فقهی]] است و [[فقیه|فقیهان]] آن را رویگردانی از [[اسلام]] معنا میکنند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شهید ثانی، حاشیةالارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۴، ص۲۸۵؛ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۴۴-۴۶.</ref> به مسلمانی که از دین اسلام خارج شده است، مُرتَدّ میگویند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به خویی، تکملةالمنهاج، ۱۴۱۰ق، ص۵۳؛ وحید خراسانی، منهاجالصالحین، ۸۱۴۲ق، ج۳، ص۵۰۰؛ موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۴۴-۴۶.</ref> در کتابهای فقهی از ارتداد در بخشهای مختلفی ازجمله [[طهارت]]، [[صلاة]]، [[زکات]]، [[صوم]]، [[حج]]، تجارت، [[ازدواج|نکاح]] و [[ارث]] سخن به میان میآید.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۶۶.</ref> در برخی کتابهای فقهی بخش مستقلی با عنوان «کتاب المُرتَدّ»، به ارتداد اختصاص یافته است.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۰ش، ج۱، ص۳۶۶.</ref> | ||
===اقسام مرتد=== | |||
{{اصلی|مرتد فطری|مرتد ملی}} | |||
مرتد دو گونه است و هریک [[احکام]] ویژه خود را دارد:<ref>نگاه کنید به محقق حلی، شرایعالاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰و۱۷۱.</ref> مرتد فطری کسی است که مسلمان به دنیا آمده است؛<ref>محقق حلی، شرایعالاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰.</ref> یعنی پدر و مادرش یا یکی از آنها مسلماناند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۰۲.</ref> سپس از [[اسلام]] خارج شده است.<ref>محقق حلی، شرایعالاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰.</ref> [[مرتد ملی]] به کسی میگویند که ابتدا غیرمسلمان بوده، اسلام آورده و سپس از اسلام برگشته است.<ref>محقق حلی، شرایعالاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۱.</ref> | |||
==تحقق ارتداد و شرایط آن== | ==تحقق ارتداد و شرایط آن== | ||
ارتداد هم با سخن و هم با فعل تحقق پیدا میکند؛ با سخن به این نحو که کسی سخنی بگوید که دلالت کند از دین [[اسلام]] خارج شده است. برای مثال بگوید: خدا وجود ندارد یا [[حضرت محمد(ص)]] پیامبر نیست یا دین اسلام دین حق نیست.<ref>موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۴۷.</ref> انکار [[ضروری دین]] نیز از این قسم است.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۶.</ref> منظور از ضروری دین، چیزی است که بودن آن در اسلام چنان واضح است که به استدلال نیاز ندارد و همه مسلمانان آن را قبول دارند؛ مانند [[وجوب]] نماز و [[روزه]] و [[حج]].<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۶.</ref> | ارتداد هم با سخن و هم با فعل تحقق پیدا میکند؛ با سخن به این نحو که کسی سخنی بگوید که دلالت کند از دین [[اسلام]] خارج شده است. برای مثال بگوید: خدا وجود ندارد یا [[حضرت محمد(ص)]] پیامبر نیست یا دین اسلام دین حق نیست.<ref>موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۴۷.</ref> انکار [[ضروری دین]] نیز از این قسم است.<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۶.</ref> منظور از ضروری دین، چیزی است که بودن آن در اسلام چنان واضح است که به استدلال نیاز ندارد و همه مسلمانان آن را قبول دارند؛ مانند [[وجوب]] نماز و [[روزه]] و [[حج]].<ref>مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، فرهنگ فقه، ۱۳۹۲ش، ج۵، ص۱۴۶.</ref> | ||
خط ۳۰: | خط ۳۳: | ||
* [[سلمان رشدی]] بهسبب نگارش کتاب «آیات شیطانی» در مهرماه ۱۳۶۷ش، با [[فتوا|فتوای]] رهبر وقت [[جمهوری اسلامی ایران]]، [[امام خمینی]]، به مرگ محکوم شد.<ref>[https://www.isna.ir/news/93112513240 «فتوای تاریخی امام خمینی مبنی بر مهدورالدم بودن سلمان رشدی».]</ref> علت صدور این حکم را مرتدشدن سلمان رشدی دانستهاند.<ref>[https://www.isna.ir/news/93112513240 «فتوای تاریخی امام خمینی مبنی بر مهدورالدم بودن سلمان رشدی».]</ref> | * [[سلمان رشدی]] بهسبب نگارش کتاب «آیات شیطانی» در مهرماه ۱۳۶۷ش، با [[فتوا|فتوای]] رهبر وقت [[جمهوری اسلامی ایران]]، [[امام خمینی]]، به مرگ محکوم شد.<ref>[https://www.isna.ir/news/93112513240 «فتوای تاریخی امام خمینی مبنی بر مهدورالدم بودن سلمان رشدی».]</ref> علت صدور این حکم را مرتدشدن سلمان رشدی دانستهاند.<ref>[https://www.isna.ir/news/93112513240 «فتوای تاریخی امام خمینی مبنی بر مهدورالدم بودن سلمان رشدی».]</ref> | ||
==راههای اثبات== | ==راههای اثبات== | ||
[[فتوا|بهفتوای]] فقیهان ارتداد از دو راه اثبات میشود: یکی اِقرار خود مرتد به ارتدادش و دیگری [[بینه]]؛ یعنی دو مرد عادل بر ارتداد فردی، گواهی دهند.<ref>نگاه کنید به شهید اول، الدروس الشرعیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۲؛ علامه حلی، تحریرالاحکام، ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۳۹۷.</ref> به گفته [[شهید اول]]، اگر کسی که دو شاهد بر ارتدادش گواهی دادهاند، بگوید که اشتباه کرده است، سخنش پذیرفته میشود. همچنین است اگر بگوید که به این کار مجبور شده است و قرینهای بر سخنش وجود داشته باشد.<ref>شهید اول، الدروس الشرعیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۲.</ref> | [[فتوا|بهفتوای]] فقیهان ارتداد از دو راه اثبات میشود: یکی اِقرار خود مرتد به ارتدادش و دیگری [[بینه]]؛ یعنی دو مرد عادل بر ارتداد فردی، گواهی دهند.<ref>نگاه کنید به شهید اول، الدروس الشرعیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۲؛ علامه حلی، تحریرالاحکام، ۱۴۲۰ق، ج۵، ص۳۹۷.</ref> به گفته [[شهید اول]]، اگر کسی که دو شاهد بر ارتدادش گواهی دادهاند، بگوید که اشتباه کرده است، سخنش پذیرفته میشود. همچنین است اگر بگوید که به این کار مجبور شده است و قرینهای بر سخنش وجود داشته باشد.<ref>شهید اول، الدروس الشرعیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۵۲.</ref> | ||
== | ==مجازات == | ||
مجازات [[مرتد ملی|مرتد ملیِ]] مرد اگر [[توبه]] نکند و همچنین [[مرتد فطری|مرتد فطریِ]] مرد، مرگ است؛<ref>محقق حلی، شرایعالاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰و۱۷۱.</ref> اما مرتدِ زن، زندانی میشود تا یا توبه کند یا بمیرد.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۱۱و۶۱۲.</ref> البته مرتد فطری زن و مرتد ملی چه زن باشد چه مرد، اگر توبه کند، توبهاش پذیرفته میشود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۴۱، ص۶۱۲و۶۱۳.</ref> | |||
برخی از [[مجتهد|فقیهان]] در برابرِ [[فتوا|فتواهای]] مشهور درخصوص [[احکام شرعی|احکام]] ارتداد، دیدگاههای دیگری مطرح کردهاند؛ ازجمله [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]]<ref>موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۱۵۱.</ref> و [[محمداسحاق فیاض]] از [[مراجع تقلید]]، حکم مرتد فطری مرد را مانند حکم دیگر اقسام مرتد دانستهاند؛ یعنی فتوا دادهاند که [[مرتد فطری|مرتد فطریِ]] مرد نیز اگر [[توبه]] کند، مجازات نمیشود.<ref>فیاض کابلی، رساله توضیحالمسائل، ۱۴۲۶ق، ص۶۲۶.</ref> | برخی از [[مجتهد|فقیهان]] در برابرِ [[فتوا|فتواهای]] مشهور درخصوص [[احکام شرعی|احکام]] ارتداد، دیدگاههای دیگری مطرح کردهاند؛ ازجمله [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]]<ref>موسوی اردبیلی، فقه الحدود و التعزیرات، ۱۴۲۷ق، ج۴، ص۱۵۱.</ref> و [[محمداسحاق فیاض]] از [[مراجع تقلید]]، حکم مرتد فطری مرد را مانند حکم دیگر اقسام مرتد دانستهاند؛ یعنی فتوا دادهاند که [[مرتد فطری|مرتد فطریِ]] مرد نیز اگر [[توبه]] کند، مجازات نمیشود.<ref>فیاض کابلی، رساله توضیحالمسائل، ۱۴۲۶ق، ص۶۲۶.</ref> | ||
[[عبدالله جوادی آملی]] هم گفته است، کسی که از روی تحقیق دچار شبهه شد و از دین برگشت، کشته نمیشود؛ زیرا برپایه [[حدیث|احادیث]]، مجازاتهای [[حد شرعی|حدی]] با وجود شبهه نباید اِعمال شوند.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۱۲، ص۱۸۳و۱۸۴.</ref> | [[عبدالله جوادی آملی]] هم گفته است، کسی که از روی تحقیق دچار شبهه شد و از دین برگشت، کشته نمیشود؛ زیرا برپایه [[حدیث|احادیث]]، مجازاتهای [[حد شرعی|حدی]] با وجود شبهه نباید اِعمال شوند.<ref>جوادی آملی، تسنیم، ۱۳۸۸ش، ج۱۲، ص۱۸۳و۱۸۴.</ref> | ||
==فلسفه حکم ارتداد== | ===فلسفه حکم ارتداد=== | ||
برخی عواملی را درباره علت وجود مجازات مرگ برای مرتد در [[اسلام|دین اسلام]]، مطرح کردهاند. ازجمله گفتهاند: علت سختگیری در زمینه مجازات ارتداد این است که دین را مسئلهای ساده ندانیم و در انتخاب آن بیشتر دقت کنیم.<ref>شاکرین، پرسشها و پاسخهای دانشجویی، ۱۳۸۹ش، ص۳۱۷.</ref> همچنین این سختگیری مانع تضعیف باورهای دینی میان مسلمانان میشود؛ زیرا اجازه نمیدهد مخالفان اسلام با قصد تضعیف آن، اسلام بیاورند و سپس از اسلام بیرون روند.<ref>شاکرین، پرسشها و پاسخهای دانشجویی، ۱۳۸۹ش، ص۳۱۴.</ref> | برخی عواملی را درباره علت وجود مجازات مرگ برای مرتد در [[اسلام|دین اسلام]]، مطرح کردهاند. ازجمله گفتهاند: علت سختگیری در زمینه مجازات ارتداد این است که دین را مسئلهای ساده ندانیم و در انتخاب آن بیشتر دقت کنیم.<ref>شاکرین، پرسشها و پاسخهای دانشجویی، ۱۳۸۹ش، ص۳۱۷.</ref> همچنین این سختگیری مانع تضعیف باورهای دینی میان مسلمانان میشود؛ زیرا اجازه نمیدهد مخالفان اسلام با قصد تضعیف آن، اسلام بیاورند و سپس از اسلام بیرون روند.<ref>شاکرین، پرسشها و پاسخهای دانشجویی، ۱۳۸۹ش، ص۳۱۴.</ref> | ||
== پیامدها== | |||
برپایه منابع [[فقه|فقهی]]، برخی از [[احکام]] ارتداد بهشرح زیر است: | |||
* نجاست: ارتداد موجب [[نجاست]] مرتدّ میشود.<ref>شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص۱۴.</ref> مرتد فطریِ زن و مرتد ملی، چه زن باشد چه مرد، اگر توبه کنند، پاک میشوند.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۶، ص۲۹۳.</ref> | |||
*فسخ ازدواج: اگر پس از عقد ازدواج و پیش از [[آمیزش]]، یکی از زن و مرد مرتد شوند، ازدواج باطل میشود.<ref>محقق حلی، شرایعالاسلام، ۱۴۰۸ق، ج۴، ص۱۷۰و۱۷۱.</ref> اگر پس از نزدیکی، مرد مرتد شود و [[مرتد فطری]] باشد، ازدواج باطل میشود؛ اما اگر زن مرتد شود، مرتد فطری باشد یا ملی، اگر تا پایان [[عده]] (عده طلاق)، توبه نکرد، عقد ازدواج باطل است؛ وگرنه صحیح باقی میماند. همچنین است اگر مرد، مرتد ملی باشد.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۰، ص۴۹.</ref> | |||
همچنین ارتداد مانع ازدواج مسلمان با مرتد<ref>نجفی، جواهرالکلام، ۱۳۶۲ش، ج۳۰، ص۴۷.</ref> و ارث بردن مرتد از مسلمان{{مدرک}} میشود. | |||
==ارتداد در قانون ایران== | ==ارتداد در قانون ایران== |
ویرایش