Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۳۳۰
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جز (ویرایش جزئی) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
}} | }} | ||
'''ابراهیم''' (۸-۱۰ق) پسر [[رسول خدا(ص)]] و [[ماریه قبطیه]] که پیش از دو سالگی از دنیا رفت و در روز وفات او، کسوف رخ داد. | '''ابراهیم''' (۸-۱۰ق) پسر [[رسول خدا(ص)]] و [[ماریه قبطیه]] که پیش از دو سالگی از دنیا رفت و در روز وفات او، کسوف رخ داد. [[پیامبر(ص)]] برای جلوگیری از ارتباط دادن کسوف با مرگ او گفت: خورشید و ماه بخاطر مرگ کسی نمیگیرند. | ||
ابراهیم در [[بقیع]] در کنار قبر [[عثمان بن مظعون]] دفن شد. | ابراهیم در [[بقیع]] در کنار قبر [[عثمان بن مظعون]] دفن شد. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
ابراهیم بن [[محمد]] بن [[عبدالله بن عبدالمطلب|عبدالله]] بن [[عبدالمطلب]] فرزند پیامبر اسلام است. مادرش [[ماریه قبطیه]] از دختران ملوک [[مصر]] بود که مقوقس حاکم مصر و اسکندریه او را به پیامبر بخشید.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۰.</ref> | ابراهیم بن [[محمد]] بن [[عبدالله بن عبدالمطلب|عبدالله]] بن [[عبدالمطلب]] فرزند پیامبر اسلام است. مادرش [[ماریه قبطیه]] از دختران ملوک [[مصر]] بود که مقوقس حاکم مصر و اسکندریه او را به پیامبر بخشید.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۰۰.</ref> | ||
ابراهیم در [[ذی الحجه]] [[سال ۸ قمری|سال ۸ هجری]] متولد شد. | ابراهیم در [[ذی الحجه]] [[سال ۸ قمری|سال ۸ هجری]] متولد شد. | ||
نقل شده است که پیامبر به اصحابش فرمود: برای من پسری متولد شده و من نام پدرم [[ابراهیم]] را بر او گذاردم.<ref>ابن سعد، الطبقات | نقل شده است که پیامبر به اصحابش فرمود: برای من پسری متولد شده و من نام پدرم [[ابراهیم]] را بر او گذاردم.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۸</ref> | ||
پیامبر روز هفتم تولدش برای او [[عقیقه]] کرد و سر او را تراشید و هموزن آن به مساکین، نقره داد.<ref>ابن سعد، الطبقات | پیامبر روز هفتم تولدش برای او [[عقیقه]] کرد و سر او را تراشید و هموزن آن به مساکین، نقره داد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷</ref> | ||
پس از تولد ابراهیم، [[جبرئیل]] نازل شد و حضرت را با عنوان "اباابراهیم" سلام داد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۵۰</ref> نقل است که بعد از تولد ابراهیم، پیامبر شاد شد و او را به [[عایشه دختر ابوبکر|عایشه]] نشان داد و فرمود: «ببین چقدر این بچه شبیه من است!»<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۵۰.</ref> | پس از تولد ابراهیم، [[جبرئیل]] نازل شد و حضرت را با عنوان "اباابراهیم" سلام داد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۵۰</ref> نقل است که بعد از تولد ابراهیم، پیامبر شاد شد و او را به [[عایشه دختر ابوبکر|عایشه]] نشان داد و فرمود: «ببین چقدر این بچه شبیه من است!»<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۵۰.</ref> | ||
===قابله و دایه=== | ===قابله و دایه=== | ||
بنابر گزارشهای تاریخی، قابله او سلمی خادمه پیامبر بود. سلمی پس از تولد ابراهیم، شوهرش [[ابو رافع]] را باخبر کرد و او نزد پیامبر رفت و خبر تولد را به او داد. پیامبر شاد شد و بندهای به او بخشید.<ref>ابن سعد، الطبقات | بنابر گزارشهای تاریخی، قابله او سلمی خادمه پیامبر بود. سلمی پس از تولد ابراهیم، شوهرش [[ابو رافع]] را باخبر کرد و او نزد پیامبر رفت و خبر تولد را به او داد. پیامبر شاد شد و بندهای به او بخشید.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۷</ref> | ||
پس از تولد ابراهیم، زنان [[انصار]] برای شیر دادن او بر یکدیگر پیشی میگرفتند. پیامبر ابراهیم را به [[أم بردة دختر منذر بن زید]] سپرد.<ref>ابن سعد، الطبقات | پس از تولد ابراهیم، زنان [[انصار]] برای شیر دادن او بر یکدیگر پیشی میگرفتند. پیامبر ابراهیم را به [[أم بردة دختر منذر بن زید]] سپرد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۸</ref> | ||
==درگذشت== | ==درگذشت== | ||
ابراهیم بنابر نقلی در دهم یا آخر [[ربیع الاول]] [[سال ۱۰ قمری|سال ۱۰ هجری]] در ۱۶ ماهگی<ref>ابن سعد، الطبقات | ابراهیم بنابر نقلی در دهم یا آخر [[ربیع الاول]] [[سال ۱۰ قمری|سال ۱۰ هجری]] در ۱۶ ماهگی<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۱۵؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱، ص۴۵۱</ref> و بنابر نقلی در ۱۸ ماهگی<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۱۴؛ أنساب الأشراف، ج۱، ص۴۵۰</ref> و به نقل [[ابن شهرآشوب]] پس از یک سال و ده ماه و هشت روز، از دنیا رفت و در [[بقیع]] در کنار قبر [[عثمان بن مظعون]] دفن شد.<ref>الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۱۵؛ أنساب الأشراف، ج۱، ص۴۵۱</ref> پیامبر سنگی بر سر مزار او قرار داد و بر قبر او آب پاشید.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۱۵؛ أنساب الأشراف، ج۱، ص۴۵۱</ref> | ||
===نقل ابن شهرآشوب=== | ===نقل ابن شهرآشوب=== | ||
[[ابن شهرآشوب]] در کتاب [[مناقب ابن شهرآشوب|المناقب]] از [[ابن عباس]] نقل کرده است که روزی پیامبر، فرزندش ابراهیم و نوهاش [[امام حسین|حسین]] را در دامن خود نشانده بود. پس [[جبرئیل]] نازل شد و گفت خدا به تو سلام میرساند و میگوید: «بین این دو جمع نمیکنم؛ یکی را فدای دیگری کن.» پس پیامبر امام حسین را برگزید و پس از سه روز ابراهیم از دنیا رفت.<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، | [[ابن شهرآشوب]] در کتاب [[مناقب ابن شهرآشوب|المناقب]] از [[ابن عباس]] نقل کرده است که روزی پیامبر، فرزندش ابراهیم و نوهاش [[امام حسین|حسین]] را در دامن خود نشانده بود. پس [[جبرئیل]] نازل شد و گفت خدا به تو سلام میرساند و میگوید: «بین این دو جمع نمیکنم؛ یکی را فدای دیگری کن.» پس پیامبر امام حسین را برگزید و پس از سه روز ابراهیم از دنیا رفت.<ref>ابن شهرآشوب، المناقب، ج۴، ص۸۱</ref> | ||
===اندوه پیامبر=== | ===اندوه پیامبر=== | ||
پیامبر از مرگ ابراهیم سخت اندوهگین شد و گریست و در پاسخ به اعتراض برخی فرمود: | پیامبر از مرگ ابراهیم سخت اندوهگین شد و گریست و در پاسخ به اعتراض برخی فرمود: | ||
{{گفتاورد تزیینی|إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ تَدْمَعُ | {{گفتاورد تزیینی|إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ تَدْمَعُ الْعَینُ وَ یفْجَعُ الْقَلْبُ وَ لَا نَقُولُ مَا یسْخِطُ الرَّبَّ وَاللَّهِ یا إِبْرَاهِیمُ إِنَّا بِکَ لَمَحْزُونُونَ<ref>مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۹، ص۹۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۱۴</ref>{{سخ}} من نیز انسانم؛ چشم میگرید و قلب اندوهگین میشود ولی سخنی که خداوند را به خشم آورد نمیگوییم.ای ابراهیم! به خدا سوگند ما بخاطر (مرگ) تو ناراحتیم.}} | ||
نیز نقل شده که پیامبر رو به کوه ایستاد و گفت: | نیز نقل شده که پیامبر رو به کوه ایستاد و گفت: | ||
{{گفتاورد تزیینی|ای کوه! اگر آنچه بر من وارد شده بر تو وارد میشد، تو را درهممیکوبید، ولی ما همان گونه که خدا فرمان داده، میگوییم: انا لله و انا الیه راجعون و الحمد لله رب العالمین<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، | {{گفتاورد تزیینی|ای کوه! اگر آنچه بر من وارد شده بر تو وارد میشد، تو را درهممیکوبید، ولی ما همان گونه که خدا فرمان داده، میگوییم: انا لله و انا الیه راجعون و الحمد لله رب العالمین<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱، ص۴۵۲</ref>}} | ||
===خورشیدگرفتگی=== | ===خورشیدگرفتگی=== | ||
روزی که ابراهیم درگذشت، کسوف (خورشید گرفتگی) رخ داد. برخی گفتند: خورشید بخاطر مرگ ابراهیم گرفته است. پیامبر وقتی این سخن را شنید، بیرون آمد و پس از حمد الهی فرمود: | روزی که ابراهیم درگذشت، کسوف (خورشید گرفتگی) رخ داد. برخی گفتند: خورشید بخاطر مرگ ابراهیم گرفته است. پیامبر وقتی این سخن را شنید، بیرون آمد و پس از حمد الهی فرمود: | ||
:::خورشید و ماه دو نشانه از نشانههای الهی هستند و بخاطر مرگ یا زندگی هیچ کس نمیگیرند.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، | :::خورشید و ماه دو نشانه از نشانههای الهی هستند و بخاطر مرگ یا زندگی هیچ کس نمیگیرند.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ج۱، ص۴۵۲؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۷۹، ص۹۱</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== | ||
*[[قاسم پسر پیامبر]] | *[[قاسم پسر پیامبر]] | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس۲}} | {{پانویس۲}} | ||
==منابع== | |||
*ابن سعد، الطبقات الکبری، دوم، بیروت،دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۸ق. | |||
*ابن شهر آشوب، المناقب، ابن شهرآشوب، قم، علامه، ۱۳۷۹ق. | |||
*بلاذری، أنساب الأشراف،اول، بیروت،دار الفکر، ۱۴۱۷ق. | |||
*مجلسی، بحار الأنوار، دوم، تهران، اسلامیة، ۱۳۶۳ش. | |||
{{پیامبر اسلام}} | {{پیامبر اسلام}} | ||