Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۰۴۰
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز (←محتوی سوره: ویرایش شکلی و تغییر سطح تیترها) |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
{{اصلی|حضرت نوح (ع)}} | {{اصلی|حضرت نوح (ع)}} | ||
داستان نوح و سرگذشت قوم او در سورههای متعددی از [[قرآن]] {{یادداشت|در سورههای [[سوره شعرا|شعرا]]، [[سوره مؤمنون|مؤمنون]]، [[سوره اعراف|اعراف]]، [[سوره انبیا|انبیا]] و به ویژه در ۲۵ آیه از [[سوره هود]] (آیات ۲۵ تا ۴۹) به داستان نوح پرداخته شده است.}} اشاره شده؛ ولی آنچه در سوره نوح (ع) آمده قـسمت خاصی از زندگی اوست که در جای دیگری به این سبک نیامدهاست. در این سوره به دعوت مستمر او به سوی [[توحید]] و کیفیت این دعوت و چگونگی برخورد حضرت نوح(ع) با قوم لجوج خود که حاضر به [[ایمان]] آوردن نبودند، پرداخته شده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۵، ص۵۳.</ref> | داستان نوح و سرگذشت قوم او در سورههای متعددی از [[قرآن]] {{یادداشت|در سورههای [[سوره شعرا|شعرا]]، [[سوره مؤمنون|مؤمنون]]، [[سوره اعراف|اعراف]]، [[سوره انبیا|انبیا]] و به ویژه در ۲۵ آیه از [[سوره هود]] (آیات ۲۵ تا ۴۹) به داستان نوح پرداخته شده است.}} اشاره شده؛ ولی آنچه در سوره نوح (ع) آمده قـسمت خاصی از زندگی اوست که در جای دیگری به این سبک نیامدهاست. در این سوره به دعوت مستمر او به سوی [[توحید]] و کیفیت این دعوت و چگونگی برخورد حضرت نوح(ع) با قوم لجوج خود که حاضر به [[ایمان]] آوردن نبودند، پرداخته شده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۵، ص۵۳.</ref> | ||
در این سوره مطالب دیگری متناسب با داستان [[حضرت نوح]] مطرح شده است. | در این سوره مطالب دیگری متناسب با داستان [[حضرت نوح]] مطرح شده است. | ||
* نقل نصایح و مواعظ حضرت نوح | * نقل نصایح و مواعظ حضرت نوح | ||
خط ۲۹: | خط ۳۰: | ||
{{سوره نوح}} | {{سوره نوح}} | ||
==اصول سه گانه دعوت حضرت نوح(ع)== | == نکات تفسیری == | ||
===اصول سه گانه دعوت حضرت نوح(ع)=== | |||
أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ ﴿٣﴾ | أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ ﴿٣﴾ | ||
خداوند در این آیه اصول سه گانه دعوت حضرت نوح(ع) را بیان کرده است. حضرت نوح در بخش «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» در واقع مردم را به توحيد در عبادت مىخواند، چون مردم نوح بت پرست بودند، و مذهب و ثنيت (بت پرستى) داشتند. علامه طباطبایی معتقد است که این بخش از آیه نشان دهنده این است که قوم نوح خداوند را میشناختند اما به جای اینکه خودش را مستقیما عبادت کنند بتها را به عنوان شفیع خود نزد خداوند عبادت میکردند بر این اساس پرستش بتها مانعی برای عبادت خداوند و توحید در عبادت آنها بود.<ref>طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ،ج ۲۰، ص۴۰.</ref> دومین اصلی که در این آیه آمده است اصل اجتناب از گناهان كبيره و صغيره است « وَ اتَّقُوهُ » يعنى شرك و پايينتر از شرك، و انجام اعمال صالحهاى كه انجام ندادنش گناه است. آخرین اصل دعوت حضرت نوح که در بخش پایانی این آیه است « وَ أَطِيعُونِ» اطاعت از حضرت نوح است. اطاعتی که مستلزم اين است كه رسالتش را تصديق کنند، معالم دين خود را و دستور يكتاپرستى را از او بگيرند، و اين دستورات را سنت حياتى خود قرار دهند.<ref>طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ،ج ۲۰، ص۴۰؛ مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج ۲۵، ص ۵۸.</ref> | خداوند در این آیه اصول سه گانه دعوت حضرت نوح(ع) را بیان کرده است. حضرت نوح در بخش «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» در واقع مردم را به توحيد در عبادت مىخواند، چون مردم نوح بت پرست بودند، و مذهب و ثنيت (بت پرستى) داشتند. علامه طباطبایی معتقد است که این بخش از آیه نشان دهنده این است که قوم نوح خداوند را میشناختند اما به جای اینکه خودش را مستقیما عبادت کنند بتها را به عنوان شفیع خود نزد خداوند عبادت میکردند بر این اساس پرستش بتها مانعی برای عبادت خداوند و توحید در عبادت آنها بود.<ref>طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ،ج ۲۰، ص۴۰.</ref> دومین اصلی که در این آیه آمده است اصل اجتناب از گناهان كبيره و صغيره است « وَ اتَّقُوهُ » يعنى شرك و پايينتر از شرك، و انجام اعمال صالحهاى كه انجام ندادنش گناه است. آخرین اصل دعوت حضرت نوح که در بخش پایانی این آیه است « وَ أَطِيعُونِ» اطاعت از حضرت نوح است. اطاعتی که مستلزم اين است كه رسالتش را تصديق کنند، معالم دين خود را و دستور يكتاپرستى را از او بگيرند، و اين دستورات را سنت حياتى خود قرار دهند.<ref>طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ،ج ۲۰، ص۴۰؛ مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج ۲۵، ص ۵۸.</ref> | ||
==أَجَل == | ===أَجَل === | ||
يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرْكُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ۚ إِنَّ أَجَلَ اللَّـهِ إِذَا جَاءَ لَا يُؤَخَّرُ ۖ لَوْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿٤﴾ | يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرْكُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ۚ إِنَّ أَجَلَ اللَّـهِ إِذَا جَاءَ لَا يُؤَخَّرُ ۖ لَوْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿٤﴾ | ||
یکی از مباحثی که در این سوره مطرح شده است بحث تاخیر افتادن [[اجل|أَجَل]] یا زمان فوت انسان است. خداوند در این آیه خطاب به مشرکان میفرماید به آن اصول سه گانه ایمان بیاورید تا خداوند گناهان شما را ببخشد و اجل شما را به [[اجل مسمی]] به تاخیر بیاندازد. بسیاری از مفسران شیعی معتقدند از اين آيه به خوبى استفاده مىشود كه «اجل» و سر رسيد عمر انسان دو گونه است «[[اجل مسمی|اجل مسمى]]» و «[[اجل معلق|اجل نهايى]]» و يا به تعابیر دیگر اجل نزدیک و دور، اجل مشروط و اجل مطلق. اجل اول که در این آیه از آن به عنوان «اجل مسمی» تعبیر شده است قابل تاخیر است که یکی از راههای تاخیر انداختن آن بر اساس این آیه استغفار از گناهان است و اجل دوم که در این آیه از آن به عنوان «اجل الله» تعبیر شده است اجل نهایی و حتمی انسان است که قابل تغییر نیست.<ref>رک: طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ،ج ۲۰، ص۴۲، مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج ۲۵، ص ۵۹؛ طبرسى، ترجمه تفسير مجمع البيان، ج۲۵، ص ۳۳۲؛ شاهعبدالعظيمى، تفسير اثنى عشرى، ۱۳۶۳ش، ج۱۳، ص ۳۲۵؛ طوسى، التبيان في تفسير القرآن، ج۱۰، ۱۳۳؛ كاشانى، منهج الصادقين فى إلزام المخالفين، ج۱۰، ص۱۷؛ بروجردى، تفسير جامع، ۱۳۶۶ش، ج۷، ص ۲۴۹.</ref> علامه طباطبایی نیز معتقد است که در اين آيه تاخير مرگ تا اجلى معين نتيجه عبادت خدا و تقوى و اطاعت رسول مطرح شده است. بنابراين، خداى تعالى در اين آيه كفار را وعده داده كه اگر صاحب ايمان و تقوا و اطاعت شوند، اجل كوتاهترشان را تا اجل مسمى تاخير مىاندازد.<ref>طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ،ج ۲۰، ص۴۲</ref> این مفهوم در روایات نیز تایید شده است و روی آن تاکید فراوانی شده است<ref>مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج ۲۵، ص ۶۰.</ref> در روایتی از امام صادق(ع) در این خصوص آمده است «مَنْ یَمُوتُ بالذُنوب أَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بالآجال وَ مَنْ یَعیشُ بالإحْسان أَکْثَرُ ممَّن یَعیشُ بالأَعمار؛ آنها كه بر اثر گناهان مىميرند بيش از آنها هستند كه به مرگ الهى از دنيا مىروند، و كسانى كه بر اثر نيكو كارى عمر طولانى پيدا مىكنند بيش از كسانى هستند كه بر اثر عوامل طبيعى عمرشان زياد مىشود»<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۵، ص ۱۴۰.</ref> | یکی از مباحثی که در این سوره مطرح شده است بحث تاخیر افتادن [[اجل|أَجَل]] یا زمان فوت انسان است. خداوند در این آیه خطاب به مشرکان میفرماید به آن اصول سه گانه ایمان بیاورید تا خداوند گناهان شما را ببخشد و اجل شما را به [[اجل مسمی]] به تاخیر بیاندازد. بسیاری از مفسران شیعی معتقدند از اين آيه به خوبى استفاده مىشود كه «اجل» و سر رسيد عمر انسان دو گونه است «[[اجل مسمی|اجل مسمى]]» و «[[اجل معلق|اجل نهايى]]» و يا به تعابیر دیگر اجل نزدیک و دور، اجل مشروط و اجل مطلق. اجل اول که در این آیه از آن به عنوان «اجل مسمی» تعبیر شده است قابل تاخیر است که یکی از راههای تاخیر انداختن آن بر اساس این آیه استغفار از گناهان است و اجل دوم که در این آیه از آن به عنوان «اجل الله» تعبیر شده است اجل نهایی و حتمی انسان است که قابل تغییر نیست.<ref>رک: طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ،ج ۲۰، ص۴۲، مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج ۲۵، ص ۵۹؛ طبرسى، ترجمه تفسير مجمع البيان، ج۲۵، ص ۳۳۲؛ شاهعبدالعظيمى، تفسير اثنى عشرى، ۱۳۶۳ش، ج۱۳، ص ۳۲۵؛ طوسى، التبيان في تفسير القرآن، ج۱۰، ۱۳۳؛ كاشانى، منهج الصادقين فى إلزام المخالفين، ج۱۰، ص۱۷؛ بروجردى، تفسير جامع، ۱۳۶۶ش، ج۷، ص ۲۴۹.</ref> علامه طباطبایی نیز معتقد است که در اين آيه تاخير مرگ تا اجلى معين نتيجه عبادت خدا و تقوى و اطاعت رسول مطرح شده است. بنابراين، خداى تعالى در اين آيه كفار را وعده داده كه اگر صاحب ايمان و تقوا و اطاعت شوند، اجل كوتاهترشان را تا اجل مسمى تاخير مىاندازد.<ref>طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ،ج ۲۰، ص۴۲</ref> این مفهوم در روایات نیز تایید شده است و روی آن تاکید فراوانی شده است<ref>مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج ۲۵، ص ۶۰.</ref> در روایتی از امام صادق(ع) در این خصوص آمده است «مَنْ یَمُوتُ بالذُنوب أَکْثَرُ مِمَّنْ یَمُوتُ بالآجال وَ مَنْ یَعیشُ بالإحْسان أَکْثَرُ ممَّن یَعیشُ بالأَعمار؛ آنها كه بر اثر گناهان مىميرند بيش از آنها هستند كه به مرگ الهى از دنيا مىروند، و كسانى كه بر اثر نيكو كارى عمر طولانى پيدا مىكنند بيش از كسانى هستند كه بر اثر عوامل طبيعى عمرشان زياد مىشود»<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۵، ص ۱۴۰.</ref> | ||
== | === کسب رحمت و برکت === | ||
*'''فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا''' ﴿١٠﴾ '''يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا''' ﴿١١﴾ '''وَيُمْدِدْكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا''' ﴿١٢﴾ | *'''فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا''' ﴿١٠﴾ '''يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا''' ﴿١١﴾ '''وَيُمْدِدْكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا''' ﴿١٢﴾ | ||
این آیات راههای کسب رحمت و [[برکت]] خداوند را نشان میدهند و تصریح میکنند که [[استغفار]] كردن سبب نزول بركات آسمان و زياد شدن اموال و فزونى اولاد مىشود. | این آیات راههای کسب رحمت و [[برکت]] خداوند را نشان میدهند و تصریح میکنند که [[استغفار]] كردن سبب نزول بركات آسمان و زياد شدن اموال و فزونى اولاد مىشود. |