پرش به محتوا

عمر بن عبدالعزیز: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری
جز (اصلاح منابع)
جز (تمیزکاری)
خط ۳۲: خط ۳۲:
==خاندان==
==خاندان==
عمر بن عبدالعزیز بن مروان بن حکم در سال ۶۱<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۹، ص۱۹۲.</ref>، یا ۶۲<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۴۲۷.</ref> و یا [[سال ۶۳ هجری قمری|۶۳]]  قمری به دنیا آمد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۵۴. </ref> کنیه او ابوفحص بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۵۳. </ref> پدرش عبدالعزیز بن مروان بن حکم و مادرش، ام‌عاصم دختر عاصم بن عمر بن خطاب بوده است.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۵۳.</ref> [[عبدالملک بن مروان]] خلیفه وقت؛ (حک: [[سال ۶۵ هجری قمری|۶۵]]-[[سال ۸۶ هجری قمری|۸۶]]) عموی عمر بن عبدالعزیز در اواخر خلافت خود در سال ۸۵ق پس از درگذشت پدر عمر، او را از مدینه فراخواند و دخترش فاطمه را به همسری او در آورد.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۹، ص۱۹۳</ref>  
عمر بن عبدالعزیز بن مروان بن حکم در سال ۶۱<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۹، ص۱۹۲.</ref>، یا ۶۲<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۴۲۷.</ref> و یا [[سال ۶۳ هجری قمری|۶۳]]  قمری به دنیا آمد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۵۴. </ref> کنیه او ابوفحص بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۵۳. </ref> پدرش عبدالعزیز بن مروان بن حکم و مادرش، ام‌عاصم دختر عاصم بن عمر بن خطاب بوده است.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۵۳.</ref> [[عبدالملک بن مروان]] خلیفه وقت؛ (حک: [[سال ۶۵ هجری قمری|۶۵]]-[[سال ۸۶ هجری قمری|۸۶]]) عموی عمر بن عبدالعزیز در اواخر خلافت خود در سال ۸۵ق پس از درگذشت پدر عمر، او را از مدینه فراخواند و دخترش فاطمه را به همسری او در آورد.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۹، ص۱۹۳</ref>  
{{تبارنامه بنی‌امیه}}


== پیش از خلافت==
== پیش از خلافت==
[[عبدالملک بن مروان]] در سال ۸۵ق حکومت «خناصره» (منطقه‌ای در [[حلب]])<ref>حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۳۱۴</ref> را به او سپرد.<ref>طقوش، دولت امویان، ترجمه جودکی، ص۱۴۲</ref> ولید بن عبدالملک، در [[سال ۸۷ قمری]] حکومت مدینه را به عمر بن عبدالعزیز سپرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۵۵؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۴۲۷.</ref> و او را امیر[[حج]] کرد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۳۴۳.</ref> ولی در [[سال ۹۳ قمری]] بنا به درخواست [[حجاج بن یوسف]] او را از حکومت مدینه برکنار کرد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۴۸۱.</ref>حجاج در نامه‌ای به ولید یادآور شده بود که «بی‌دینان و اختلاف‌جویان و شورشیان [[عراق|عراقی]] از عراق به مدینه و [[مکه]] پناه می‌برند و این امر مایه وهن است.» <ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۴۸۱-۴۸۲.</ref>  
{{خلافت بنی امیه}}
[[عبدالملک بن مروان]] در سال ۸۵ق حکومت «خناصره» (منطقه‌ای در [[حلب]])<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۲، ص۳۱۴.</ref> را به او سپرد.<ref>طقوش، دولت امویان، ترجمه جودکی، ص۱۴۲.</ref> ولید بن عبدالملک، در [[سال ۸۷ قمری]] حکومت مدینه را به عمر بن عبدالعزیز سپرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۵۵؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۴۲۷.</ref> و او را امیر[[حج]] کرد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۳۴۳.</ref> ولی در [[سال ۹۳ قمری]] بنا به درخواست [[حجاج بن یوسف]] او را از حکومت مدینه برکنار کرد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۴۸۱.</ref>حجاج در نامه‌ای به ولید یادآور شده بود که «بی‌دینان و اختلاف‌جویان و شورشیان [[عراق|عراقی]] از عراق به مدینه و [[مکه]] پناه می‌برند و این امر مایه وهن است.» <ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۴۸۱-۴۸۲.</ref>  


او در دوره حکمرانی بر مدینه، [[مسجد النبی]] را بازسازی کرد و توسعه داد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۲۸۴.</ref> در [[سال ۸۸ قمری]] ولید بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز را مأمور کرد که مسجدالنبی را توسعه دهد و حجره‌های [[همسران پیامبر(ص)]] در مسجد قرار گیرند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۲۸۴؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۴۳۶.</ref>
او در دوره حکمرانی بر مدینه، [[مسجد النبی]] را بازسازی کرد و توسعه داد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۲۸۴.</ref> در [[سال ۸۸ قمری]] ولید بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز را مأمور کرد که مسجدالنبی را توسعه دهد و حجره‌های [[همسران پیامبر(ص)]] در مسجد قرار گیرند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۲۸۴؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۴۳۶.</ref>


پس از مرگ [[ولید بن عبدالملک]] در سال ۹۷ق، عمر بن عبدالعزیز بر جنازه او [[نماز میت|نماز]] خواند.<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۴۹۵.</ref> در دوره [[سلیمان بن عبدالملک]] ([[سال ۹۶ قمری|۹۶]] تا [[سال ۹۹ هجری قمری|۹۹ هجری]]) عمر مشاور او بود{{مدرک}} و پس از مرگ سلیمان، بر جنازه او نیز نماز خواند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۶۰.</ref>  
پس از مرگ [[ولید بن عبدالملک]] در سال ۹۷ق، عمر بن عبدالعزیز بر جنازه او [[نماز میت|نماز]] خواند.<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۴۹۵.</ref> در دوره [[سلیمان بن عبدالملک]] ([[سال ۹۶ قمری|۹۶]] تا [[سال ۹۹ هجری قمری|۹۹ هجری]]) عمر مشاور او بود{{مدرک}} و پس از مرگ سلیمان، بر جنازه او نیز نماز خواند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۶۰.</ref>  
{{تبارنامه بنی‌امیه}}


==خلافت==
==خلافت==
{{خلافت بنی امیه}}
عمر بن عبدالعزیز در سال ۹۹ق  پس از سلیمان بن عبدالملک به [[خلافت]] رسید و تا سال ۱۰۱ق به مدت دو سال و نیم حکومت را در دست داشت.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۵۶۶.</ref> سلیمان بن عبدالملک بنا به گفته خودش برای جلوگیری از فتنه، عمر بن عبدالعزیز را جانشین خود قرار داد.<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق،ج۶، ص۵۵۰.</ref> و پس از او [[یزید بن عبدالملک]] به خلافت رسید.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۵۷۸.</ref> به گفته طبری او پس از رسیدن به خلافت [[آیه استرجاع]] (انا لله و انا الیه راجعون) را بر زبان جاری کرد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۵۵۲</ref> و در سخنرانی خود در آغاز خلافتش اعلام کرد:‌  
عمر بن عبدالعزیز در سال ۹۹ق  پس از سلیمان بن عبدالملک به [[خلافت]] رسید و تا سال ۱۰۱ق به مدت دو سال و نیم حکومت را در دست داشت.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۵۶۶.</ref> سلیمان بن عبدالملک بنا به گفته خودش برای جلوگیری از فتنه، عمر بن عبدالعزیز را جانشین خود قرار داد.<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق،ج۶، ص۵۵۰.</ref> و پس از او [[یزید بن عبدالملک]] به خلافت رسید.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۵۷۸.</ref> به گفته طبری او پس از رسیدن به خلافت [[آیه استرجاع]] (انا لله و انا الیه راجعون) را بر زبان جاری کرد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۵۵۲</ref> و در سخنرانی خود در آغاز خلافتش اعلام کرد:‌  
::بعد از قرآن هیچ کتابی و بعد از حضرت محمد(ص) هیچ پیامبری نیست. من قاضی نیستم، بلکه مجری هستم. بدعت‌گذار نیستم، بلکه تابع هستم.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۶۲.</ref>  
::بعد از قرآن هیچ کتابی و بعد از حضرت محمد(ص) هیچ پیامبری نیست. من قاضی نیستم، بلکه مجری هستم. بدعت‌گذار نیستم، بلکه تابع هستم.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۲۶۲.</ref>  
خط ۴۹: خط ۴۹:
* '''جلوگیری از سب علی'''؛ او دستور داد کسی حق ندارد حضرت علی(ع) را [[سب علی|سب]] کند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵.</ref> پیش از این به دستور [[معاویه بن ابی سفیان]]، حدود ۶۰ سال امام علی(ع) [[صحابی پیامبر]] و نخستین [[امام]] شیعیان بر روی منابر [[لعن]] می‌شد.<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۹۴.</ref> گفته شده او در نوجوانی که پدرش زنده بود، علی را تنقیص می‌کرد و تحت تأثیر استادش عبیدالله بن عبدالله بود که از او به نیکی یاد می‌کرد.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۹، ص۱۹۳.</ref>
* '''جلوگیری از سب علی'''؛ او دستور داد کسی حق ندارد حضرت علی(ع) را [[سب علی|سب]] کند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵.</ref> پیش از این به دستور [[معاویه بن ابی سفیان]]، حدود ۶۰ سال امام علی(ع) [[صحابی پیامبر]] و نخستین [[امام]] شیعیان بر روی منابر [[لعن]] می‌شد.<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۳، ص۹۴.</ref> گفته شده او در نوجوانی که پدرش زنده بود، علی را تنقیص می‌کرد و تحت تأثیر استادش عبیدالله بن عبدالله بود که از او به نیکی یاد می‌کرد.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۹، ص۱۹۳.</ref>


*'''بازگرداندن فدک ''':  عمر بن عبدالعزیز  [[فدک]] را که معاویه  به [[مروان بن حکم]] داده بود و او هم آن را به پسرش عبدالعزیز بخشیده بود و عمر آن را ارث برده بود،<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، ج۱۶، ص۲۱۶؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵-۳۰۶.</ref>به فرزندان [[فاطمه(س)]] باز گرداند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۱؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۲۶۴؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵.</ref> فدک دهکده‌ای حاصل‌خیز در نزدیکی [[خیبر]]،<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ذیل ماده فدک، ص۲۳۸.</ref> در منطقه [[حجاز]] و به فاصله ۱۶۰ کیلومتری [[مدینه]] بود<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۲۳۸.</ref> که [[یهود|یهودیان]] در آن زندگی می‌کردند، این منطقه بدون جنگ در اختیار پیامبر قرار گرفت و آن را به فاطمه بخشید.<ref>سبحانی، فروغ ولایت، ۱۳۸۰ش، ص۲۱۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۴۷۸.</ref> [[ابوبکر]] فدک را از [[فاطمه(س)]] گرفت و آن را به نفع خلافت مصادره کرد.<ref>شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰.</ref> او همچنین [[خمس]] را به [[بنی هاشم]] می‌داد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵.</ref>
*'''بازگرداندن فدک ''':  عمر بن عبدالعزیز  [[فدک]] را که معاویه  به [[مروان بن حکم]] داده بود و او هم آن را به پسرش عبدالعزیز بخشیده بود و عمر آن را ارث برده بود،<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، ج۱۶، ص۲۱۶؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵-۳۰۶.</ref>به [[بنی فاطمه|فرزندان فاطمه(س)]] باز گرداند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ۱۹۸۸م، ص۴۱؛ امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۲۶۴؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵.</ref> فدک دهکده‌ای حاصل‌خیز در نزدیکی [[خیبر]]،<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۲۳۸.</ref> در منطقه [[حجاز]] و به فاصله ۱۶۰ کیلومتری [[مدینه]] بود<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ۱۹۹۵م، ج۴، ص۲۳۸.</ref> که [[یهود|یهودیان]] در آن زندگی می‌کردند، این منطقه بدون جنگ در اختیار [[پیامبر(ص)]] قرار گرفت و پیامبر آن را به دخترش [[فاطمه(س)]] بخشید.<ref>سبحانی، فروغ ولایت، ۱۳۸۰ش، ص۲۱۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۴۷۸.</ref> [[ابوبکر]] فدک را از [[فاطمه(س)]] گرفت و آن را به نفع خلافت مصادره کرد.<ref>شیخ مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۸۹ و ۲۹۰.</ref> عمر بن عبدالعزیز همچنین [[خمس]] را به [[بنی هاشم]] می‌داد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۵.</ref>
*'''رفع منع کتابت حدیث''': عمر بن عبدالعزیز دستور داد که احادیث پیامبراکرم(ص) را مکتوب کنند<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۳.</ref> پیش از خلافت او بنا به دستور [[عمر بن خطاب]] سیاست [[منع حدیث]] اجرا و از نوشتن احادیث پیامبر جلوگیری می‌شد.<ref> ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۱-۱۲.</ref>
*'''رفع منع کتابت حدیث''': عمر بن عبدالعزیز دستور داد که احادیث پیامبراکرم(ص) را مکتوب کنند<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۳۳.</ref> پیش از خلافت او بنا به دستور [[عمر بن خطاب]] سیاست [[منع حدیث]] اجرا و از نوشتن احادیث پیامبر جلوگیری می‌شد.<ref> ذهبی، تذکرة الحفاظ، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۱۱-۱۲.</ref>


خط ۶۴: خط ۶۴:


==درگذشت==
==درگذشت==
[[پرونده:مقبره عمر بن عبدالعزیز.jpg|بندانگشتی|مقبره عمر بن عبدالعزیز در کنار شهر معرة النعمان]]
[[پرونده:مقبره عمر بن عبدالعزیز.jpg|بندانگشتی|مقبره عمر بن عبدالعزیز در نزدیکی شهر معمرة النعمان]]
عمر بن عبدالعزیز در ۳۹ سالگی  در رجب سال [[سال ۱۰۱ هجری قمری|۱۰۱ق]] در خُناصِرَه  درگذشت و در دیر سمعان [[دفن]] شد.<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۵۶۶.</ref> دیر سمعان در منطقه [[حمص]] مجاور قِنّسرین است<ref> مسعودی، التنبیه و الاشراف، دار الصاوی، ص۲۷۶.</ref> مقبره وی در شش کیلومتری معمرة النعمان (از شهرهای شرقی کشور [[سوریه]]) قرار دارد و در زمان حکومت [[ایوبیان]] در قرن ششم هجری بر آن [[ضریح|ضریحی]] ساخته شده است.<ref>[http://www.syriatourism.org/ar/page3711/%D8%B6%D8%B1%D9%8A%D8%AD_%D8%A7%D9%84%D8%AE%D9%84%D9%8A%D9%81%D8%A9_%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D8%A8%D8%AF_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B2%D9%8A%D8%B2 «ضریح الخلیفة عمر بن عبدالعزیز»]</ref> برخی معتقدند خاندان [[اموی]] از بیم آنکه خلافت از دستشان بیرون رود، عمر بن عبدالعزیز را مسموم کردند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۸.</ref>
عمر بن عبدالعزیز در ۳۹ سالگی  در رجب سال [[سال ۱۰۱ هجری قمری|۱۰۱ق]] در خُناصِرَه  درگذشت و در دیر سمعان [[دفن]] شد.<ref> طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۵۶۶.</ref> دیر سمعان در منطقه [[حمص]] مجاور قِنّسرین است<ref> مسعودی، التنبیه و الاشراف، دار الصاوی، ص۲۷۶.</ref> مقبره وی در شش کیلومتری معمرة النعمان (از شهرهای شرقی کشور [[سوریه]]) قرار دارد و در زمان حکومت [[ایوبیان]] در قرن ششم هجری بر آن [[ضریح|ضریحی]] ساخته شده است.<ref>[http://www.syriatourism.org/ar/page3711/%D8%B6%D8%B1%D9%8A%D8%AD_%D8%A7%D9%84%D8%AE%D9%84%D9%8A%D9%81%D8%A9_%D8%B9%D9%85%D8%B1_%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D8%A8%D8%AF_%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B2%D9%8A%D8%B2 «ضریح الخلیفة عمر بن عبدالعزیز»]</ref> برخی معتقدند خاندان [[اموی]] از بیم آنکه خلافت از دستشان بیرون رود، عمر بن عبدالعزیز را مسموم کردند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۳۰۸.</ref>