پرش به محتوا

عمر بن خطاب: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱٬۲۸۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ دسامبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جا:پیرایش}}
{{جعبه اطلاعات صحابه
{{جعبه اطلاعات صحابه
|اطلاعات صحابه =
|اطلاعات صحابه =
خط ۲۴: خط ۲۵:
'''عُمَر بن خَطّاب بن نُفَیل''' <small>(۱۳[[عام‌الفیل]]-[[سال ۲۳ هجری قمری|۲۳ق]])</small> از [[صحابه]] [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[خلیفه]] دوم [[مسلمانان]] <small>(خلافت:[[سال ۱۳ هجری قمری|۱۳]]-۲۳ق)</small> است. او به [[وصیت]] مستقیم [[خلیفه اول]] به [[خلافت]] رسید و حدود ده سال حکومت کرد.
'''عُمَر بن خَطّاب بن نُفَیل''' <small>(۱۳[[عام‌الفیل]]-[[سال ۲۳ هجری قمری|۲۳ق]])</small> از [[صحابه]] [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[خلیفه]] دوم [[مسلمانان]] <small>(خلافت:[[سال ۱۳ هجری قمری|۱۳]]-۲۳ق)</small> است. او به [[وصیت]] مستقیم [[خلیفه اول]] به [[خلافت]] رسید و حدود ده سال حکومت کرد.


عمر در سال ششم یا نهم [[بعثت]]، [[اسلام]] آورد. یکی از دختران عمر به نام [[حفصه]] به ازدواج پیامبر(ص) درآمد و ماجرای [[ازدواج عمر با ام‌کلثوم]] دختر [[امام علی(ع)]] در بسیاری از منابع شیعه و اهل سنت مطرح شده است. در دوره حکومت او فتوحات گسترش یافت و سرزمین‌های بسیاری در شامات، عراق و ایران به تصرف مسلمانان درآمد و بیت‌المال تاسیس شد و با پیشنهاد امام علی(ع) هجرت پیامبر به عنوان مبدأ تاریخ اسلامی تعیین گردید. عمر در [[ذی‌الحجه]] سال [[سال ۲۳ هجری|۲۳ هجری]] به دست فردی به نام [[ابولؤلؤ]] ترور شد و سه روز بعد درگذشت. او قبل از مرگ [[شورای شش نفره|شورایی شش نفره]] برای تعیین خلیفه پس از خود تشکیل داد که به انتخاب [[عثمان]] انجامید.
عمر در سال ششم یا نهم [[بعثت]]، [[اسلام]] آورد.
یکی از دختران عمر به نام [[حفصه]] به ازدواج پیامبر(ص) درآمد  
در دوره حکومت او فتوحات گسترش یافت و سرزمین‌های بسیاری در شامات، عراق و ایران به تصرف مسلمانان درآمد و بیت‌المال تاسیس شد و با پیشنهاد امام علی(ع) هجرت پیامبر به عنوان مبدأ تاریخ اسلامی تعیین گردید. عمر در [[ذی‌الحجه]] سال [[سال ۲۳ هجری|۲۳ هجری]] به دست فردی به نام [[ابولؤلؤ]] ترور شد و سه روز بعد درگذشت. او قبل از مرگ [[شورای شش نفره|شورایی شش نفره]] برای تعیین خلیفه پس از خود تشکیل داد که به انتخاب [[عثمان]] انجامید.


عمر بن خطاب از شخصیت‌های تأثیرگذار در میان مسلمانان است و موضع‌گیری [[شیعیان]] و [[اهل سنت]] درباره او متفاوت است؛ شیعیان به دلیل اقدامات و مواضع عمر خصوصا پس از رحلت پیامبر(ص)، او را نکوهش می‌کنند. او با وجود سفارش پیامبر به جانشینی [[علی بن ابی‌طالب(ع)]]، زمینه را برای خلافت [[ابوبکر]] فراهم کرد و وقتی برای [[بیعت]] گرفتن از امام علی(ع)، به خانه [[فاطمه(س)]] رفت، تهدید کرد خانه را به آتش خواهد کشید. بر طبق روایات شیعه، عمر این تهدید خود را عملی کرد که سبب سقط جنین فاطمه(س) شد.
عمر بن خطاب از شخصیت‌های تأثیرگذار در میان مسلمانان است و موضع‌گیری [[شیعیان]] و [[اهل سنت]] درباره او متفاوت است؛ شیعیان به دلیل اقدامات و مواضع عمر خصوصا پس از رحلت پیامبر(ص)، او را نکوهش می‌کنند. او با وجود سفارش پیامبر به جانشینی [[علی بن ابی‌طالب(ع)]]، زمینه را برای خلافت [[ابوبکر]] فراهم کرد و وقتی برای [[بیعت]] گرفتن از امام علی(ع)، به خانه [[فاطمه(س)]] رفت، تهدید کرد خانه را به آتش خواهد کشید. بر طبق روایات شیعه، عمر این تهدید خود را عملی کرده است.
عمر در زمان حیات [[رسول خدا(ص)]] نیز مواضعی بر خلاف پیامبر داشته است، از جمله در [[صلح حدیبیه]]، [[ماجرای قلم و دوات]] و نپیوستن به [[سپاه اسامه]].
عمر در زمان حیات [[رسول خدا(ص)]] نیز مواضعی بر خلاف پیامبر داشته است، از جمله در [[صلح حدیبیه]]، [[ماجرای قلم و دوات]] و نپیوستن به [[سپاه اسامه]].


خط ۳۴: خط ۳۷:


==جایگاه==
==جایگاه==
عمر بن خطاب از [[اصحاب پیامبر(ص)]]<ref>ابن حزم، جوامع السیرة النبویة، دارالکتب العلمیة، ص۴۱.</ref> و دومین [[خلیفه]] مسلمانان<ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج‏۶،ص۱۵۰.</ref> است. او به دلیل اقدامات و نقش‌هایی که در زمان [[پیامبر(ص)]] و پس از آن داشته، از شخصیت‌های مهم و بحث‌برانگیز میان شیعه و اهل سنت است:
عمر بن خطاب از [[اصحاب پیامبر(ص)]]<ref>ابن حزم، جوامع السیرة النبویة، دارالکتب العلمیة، ص۴۱.</ref> و دومین [[خلیفه]] مسلمانان<ref>مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج‏۶،ص۱۵۰.</ref> است. او به دلیل اقدامات و نقش‌هایی که در زمان [[پیامبر(ص)]] و پس از آن داشته، از شخصیت‌های مهم در تاریخ اسلام است.
===دیدگاه شیعیان===
مسلمانان اهل سنت به سیره عمر اهتمام فراوان دارند و برخی از اقدامات او برای آنان جنبه فقهی پیدا کرده است.<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۷۹ و ۸۶.</ref> در روایات اهل سنت عمر یکی از عشره مبشره شمرده است<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ‍۱۴۱۱ق، ص۱۰۹.</ref> و به او لقب فاروق داده‌اند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج‏۴، ص۱۹۵.</ref>
[[شیعیان]]، عمر بن خطاب را به سبب نقش او در حوادث پس از درگذشت رسول خدا نکوهش می‌کنند؛ [[آیت‌الله صافی گلپایگانی]] از [[مراجع تقلید]] شیعه معتقد است با توجه به مواضع و اقدامات [[ابوبکر]] و عمر، خصوصا برخورد آنها با [[فاطمه(س)|دختر رسول خدا(ص)]]، نمی‌توان به شیعیان در محکوم کردن آن دو اعتراض کرد.<ref>[http://saafi.com/book/2256 «موضع شیعه نسبت به خلفا»، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله صافی گلپایگانی]</ref>
:'''غصب خلافت'''
برخی علمای شیعه همچون [[علامه مجلسی]] و [[سید جعفر مرتضی]] در مورد اقدامات عمر و همراهانش در [[واقعه سقیفه]]، که به کنار گذاشته شدن [[امام علی(ع)]] و به [[خلافت]] رسیدن [[ابوبکر]] انجامید، تعبیر [[غصب خلافت]] را به کار برده‌اند.<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۳۶۳ش، ج‏۳۰، ص۵۹۴؛ عاملی، الصحیح من السیرة النبی الأعظم، ج‏۲۰، ص۱۶۸.</ref>
امام علی(ع) در یکی از سخنان خود که به [[خطبه شقشقیه]] مشهور شده، تعبیری درباره خلیفه اول و دوم به کار برده است که [[شیعه امامیه]] آن را بیانگر غصب خلافت دانسته‌اند.<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/1/156 ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغة، مکتبة آیة الله المرعشی، ج۱، ص۱۵۶.]</ref> [[ابن ابی‌الحدید]] عالم سنی قرن هفتم با استناد به فراز ی از همین خطبه، گفته است: امام علی(ع) انتخاب عمر به [[خلافت]] را کاری ناروا می‌دانست.<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/1/163 ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغة، مکتبة آیة الله المرعشی، ج۱، ص۱۶۳.]</ref>
:'''مخالفت با پیامبر(ص)'''
{{اصلی|ماجرای قلم و دوات|سپاه اسامه}}
شیعیان به برخی سخنان و رفتارهای عمر در زمان حیات پیامبر نیز اشکال کرده‌اند، از جمله اینکه در ماجرای [[صلح حدیبیه]]، عمر بر رسول خدا(ص) به سبب صلح کردن با قریش، خرده گرفت و تصریح کرد که به [[نبوت]] او شک کرده است.<ref>[http://lib.eshia.ir/40071/2/371 ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۷۱.]</ref>
بنابر نقل [[سلیم بن قیس هلالی]]، عمر بن خطاب جزو امضا کنندگان [[صحیفه ملعونه]] بود که برای جلوگیری از به خلافت رسیدن [[امام علی(ع)]] نوشته شد.<ref>سلیم بن قیس، اسرار آل محمد (ص)، ۱۴۱۶ق، ص۲۳۲.</ref>
[[ماجرای قلم و دوات]] نیز از مواردی است که شیعیان بر عمر بن خطاب خرده گرفته‌اند؛ پیامبر(ص) چند روز پیش از درگذشت خود، کاغذ و قلم خواست تا چیزی بنویسد که مسلمانان هرگز گمراه نشوند، ولی عمر با خواست پیامبر مخالفت کرد و گفت: «همانا درد بر پیامبر(ص) چیره شده است و کتاب خدا نزد شماست و ما را کفایت می‌کند.»<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۹، ج۷، ص۱۲۰؛ نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۹۰.</ref> در نقل دیگری آمده است که گفت: «این مرد هذیان می‌گوید.»<ref>اربلی، کشف الغمة، ۱۴۲۱ق، ج‏۱، ص۴۰۲؛ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۳۶۳ش، ج‏۳۰، ص۵۳۵.</ref> پس از این سخن عمر، میان اصحاب اختلاف افتاد و پیامبر با مشاهده اختلاف [[صحابه|اصحاب]] از آنان خواست از نزد او بروند.<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۹، ج۷، ص۱۲۰؛ نووی، صحیح مسلم بشرح النووی، ۱۴۰۷ق، ج۱۱، ص۹۰.</ref>
به گفته [[جعفر مرتضی]]، تاریخ‌دان شیعه قرن ۱۵ هجری، شیعیان همواره سرپیچی عمر و ابوبکر از فرمان پیامبر برای حضور در [[سپاه اسامه]] و اعزام به جنگ با روم را نکوهش کرده‌اند.<ref>عاملی، الصحیح من السیرة النبی الأعظم، ج‏۳۲، ص۲۰۱</ref>
:'''بدعت‌گذاری در دوره خلافت'''
برخی اقدامات و [[بدعت|بدعت‌هایی]] که عمر در دوره خلافت خود انجام داد نیز مورد اعتراض شیعیان بوده است. [[رسول جعفریان]]، پژوهشگر ایرانی در زمینه تاریخ، در کتاب تاریخ خلفا، به برخی از اجتهادات شخصی عمر بر خلاف [[احکام|احکام اسلام]] اشاره کرده است،<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۸۲-۸۳.</ref> از جمله اینکه معتقد بود شخصی که [[غسل جنابت]] بر او واجب است اگر آب پیدا نکند نباید [[نماز]] بخواند.<ref>[http://lib.efatwa.ir/45412/1/360 ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ۱۴۳۰ق، ج۱، ص۳۶۰.]</ref> او [[متعه حج]] و [[متعه|متعه زنان]]<ref>احمد بن حنبل، مسند احمد، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص۴۳۷؛ علامة حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ۱۹۸۲م، ص۵۲۵.</ref><ref>صنعانی، المصنف، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۵۰۰؛ مقریزی، إمتاع الأسماع، ۱۴۲۰ق، ج‏‏۹، ص۳۲.</ref> را نامشروع دانست، عبارت «[[حی علی خیر العمل|حیّ علی خیر العمل]]» را از [[اذان]] حذف کرد<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۳۶۳ش، ج‏۸۱، ص۱۴۰.</ref> و عبارت «[[الصلاة خیر من النوم]]» را به آن افزود.<ref>[http://lib.efatwa.ir/42231/1/54 مالک بن أنس، الموطأ، المکتبة العلمیة، ج۱، ص۵۴.]</ref>
عمر نخستین کسی بود که مردم را برای به جماعت [[نماز تراویح]] جمع کرد.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، دارالفکر، ج‏۷، ص۱۳۳.</ref> بنابر نقل [[یعقوبی]]، تاریخ‌نگار قرن سوم، وقتی به عمر اعتراض شد که این کار در زمان [[پیامبر(ص)]] و [[ابوبکر]] مرسوم نبود، پاسخ داد: اگر هم [[بدعت]] است، بدعت خوبی است.<ref>[http://lib.eshia.ir/10382/2/140 یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۴۰.]</ref>


===دیدگاه اهل سنت===
شیعیان از برخی مواضع عمر، خصوصا مواضع او پس از رحلت پیامبر و برخی اقدامات او در دوره حکومتش انتقاد کرده‌اند، از جمله تلاش برای به خلافت رساندن ابوبکر (برخلاف سخن پیامبر در واقعه غدیر و غیر آن درباره جانشینی امام علی(ع) پس از خود) و تهدید به آتش زدن خانه حضرت زهرا(س) و ایجاد بدعت‌هایی در دین و نیز مخالفت با نظر پیامبر در ماجرای صلح حدیبییه و ماجرای قلم و دوات و ماجرای سپاه اسامه.
عمر بن خطاب در میان [[اهل سنت]] دارای جایگاه متمایزی است و سیره او برای مسلمانان سنی مذهب اهمیت بسیاری دارد؛ تا جایی که از او به عنوان الگویی بدون خطا یاد می‌کنند.<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۷۹.</ref> اهل سنت عمر را یکی از [[عشره مبشره]] می‌دانند که پیامبر به آنان بشارت [[بهشت]] داده است.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ‍۱۴۱۱ق، ص۱۰۹.</ref>
بسیاری از اقدامات عمر که پس از گسترش فتوحات و توسعه تشکیلات حکومتی انجام گرفت، در بین اهل سنت جنبه [[فقه|فقهی]] پیدا کرده و در منابع اهل سنت به عنوان مبنای قواعد فقهی مورد استناد قرار گرفته است.<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۸۶.</ref>
 
جایگاهی که روایات اهل سنت برای عمر تصویر کرده‌اند نزدیک به [[نبوت]] است.<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۸۰.</ref> بر اساس این قبیل روایات، که به «موافقات عمر» مشهور است، در مواردی که نظر عمر با نظر [[رسول خدا(ص)]] مخالف بوده، آیاتی از [[قرآن]] در تایید نظر عمر نازل شده است.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ‍۱۴۱۱ق، ص۱۲۲-۱۲۵.</ref> از خود عمر نیز نقل شده است که خود را هم‌ردیف پیامبر می‌دانست.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج‏۴، ص۲۲۵؛ جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۸۱.</ref> سیوطی عالم سنی قرن ۹ و ۱۰ هجری در «تاریخ الخلفاء» روایات فراوانی در مدح عمر نقل کرده است.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ‍۱۴۱۱ق، ص۱۱۶-۱۲۸.</ref>
 
اهل سنت زندگی زاهدانه عمر و سخت‌گیری بر خود در خوراک و پوشاک را ستوده‌اند.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، دارالفکر، ج‏۷، ص۱۳۴؛ سیوطی، تاریخ الخلفاء، ‍۱۴۱۱ق، ص۱۲۸-۱۲۹.</ref> در برخی منابع اهل سنت همچون المنتظم اثر ابن جوزی، مورخ و مفسر سنی قرن ششم، ادعا شده است که پس از اسلام آوردن عمر در سال ششم [[بعثت]] بود که دعوت به اسلام علنی شد و [[مسلمانان]] توانستند در [[مسجد الحرام]] جمع شوند و بر گرد [[کعبه]] [[طواف]] کنند و حق خود را از کسانی که به مسلمانان ستم کرده بودند، بگیرند.<ref>ابن جوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج‏۴، ص۱۳۵.</ref>
[[سید جعفر مرتضی]] در ردّ این ادعا گفته است چگونه ممکن است [[قریش]] پیش از [[هجرت به مدینه|هجرت مسلمانان به مدینه]] از عمر واهمه داشته باشد، در حالی که عمر در [[سال ششم هجری]] در ماجرای [[صلح حدیبیه]] از رفتن نزد قریش واهمه داشت و درخواست پیامبر برای مذاکره با قریش را به این دلیل که ممکن است قریش به او آسیب برسانند، نپذیرفت.<ref>عاملی، الصحیح من السیرة النبی الأعظم، ۱۴۲۶ق، ج‏۱۵، ص۲۹۹-۳۰۰.</ref>
 
اهل سنت لقب [[فاروق]] را برای عمر به کار برده‌اند. در روایات [[شیعه]] و برخی روایات [[اهل سنت]] آمده است که [[رسول خدا(ص)]] این لقب را برای [[امام علی(ع)]] به کار برده است.<ref>شیخ صدوق، الأمالی، ۱۴۰۰ق، ص۲۶؛ طوسی، الغیبة، ۱۴۱۱ق، ص۱۵۰.</ref><ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج‏۴۶، ص۳۹۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج‏۴۲،ص۴۱-۴۲.</ref>
به گفته طبری، تاریخ‌نگار قرن ۳ و ۴ هجری، درباره اینکه چه کسی اولین بار عمر را فاروق نامیده اختلاف است: برخی گفته‌اند پیامبر و برخی گفته‌اند ابتدا [[اهل کتاب]] چنین لقبی به عمر دادند و سپس مسلمانان از آنها تبعیت کردند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج‏۴، ص۱۹۵.</ref>
بنابر نقل ابن کثیر، مورخ و مفسر سنی قرن هشتم هجری، روایتی در [[صحیحین]] اهل سنت به پیامبر(ص) نسبت داده شده که بر اساس آن، عمر محدَّث (کسی که فرشتگان با او سخن می‌گویند) بوده است.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، دارالفکر، ج‏۶، ص۲۰۱.</ref>
 
تعیین عمر برای [[خلافت]] توسط ابوبکر، سبب شد تا اصل استخلاف{{یادداشت|به این معنا که خلیفه می‌تواند برای خود، ولیعهد تعیین کند و مردم را به اطاعت از او فرابخواند.(زرگری‌نژاد، تاریخ تحلیلی اسلام، ۱۳۹۴ش، ص۸۱.)}} به صورت یک اصل مشروع در فقه سیاسی اهل سنت درآید<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۶۴.</ref> و به گفته [[رشید رضا]]، نویسنده سنی قرن ۱۴ هجری، این امر به دستاویزی برای امامان جور ([[امویان]]) تبدیل شد و زمینه را برای موروثی شدن خلافت فراهم کرد.<ref>رشید رضا، الخلافة، قاهره، ص۴۰-۴۱</ref>


==زندگینامه==
==زندگینامه==
خط ۲۹۷: خط ۲۷۴:
| توضیحات =  
| توضیحات =  
}}</onlyinclude>
}}</onlyinclude>
[[Category:خلفای نخستین]]
[[Category:مهاجران به مدینه]]
[[Category:بدریون]]
[[Category:مقاله‌های با درجه اهمیت الف]]
[[Category:خلفای معاصر امام علی]]
[[Category:حاضران در سقیفه]]
[[Category:افراد قبیله قریش]]
[[Category:خلفای نخستین]]
[[Category:مهاجران به مدینه]]
[[Category:بدریون]]
[[Category:مقاله‌های با درجه اهمیت الف]]
[[Category:خلفای معاصر امام علی]]
[[Category:حاضران در سقیفه]]
[[Category:افراد قبیله قریش]]
[[Category:خلفای نخستین]]
[[Category:مهاجران به مدینه]]
[[Category:بدریون]]
[[Category:مقاله‌های با درجه اهمیت الف]]
[[Category:خلفای معاصر امام علی]]
[[Category:حاضران در سقیفه]]
[[Category:افراد قبیله قریش]]


[[رده:خلفای نخستین]]
[[رده:خلفای نخستین]]
confirmed، protected، templateeditor
۲۱۳

ویرایش