|
|
خط ۲۷: |
خط ۲۷: |
| و چه بسيار شهرها و آباديهايى كه به آنها مهلت دادم، در حالى كه ستمگر بودند (امّا از اين مهلت براى اصلاح خويش استفاده نكردند.) سپس آنها را مجازات كردم و بازگشت، تنها بسوى من است.<ref> معموری، «بررسی سنت استدراج در قرآن و میراث تفسیری»، ص۱۱۵.</ref> | | و چه بسيار شهرها و آباديهايى كه به آنها مهلت دادم، در حالى كه ستمگر بودند (امّا از اين مهلت براى اصلاح خويش استفاده نكردند.) سپس آنها را مجازات كردم و بازگشت، تنها بسوى من است.<ref> معموری، «بررسی سنت استدراج در قرآن و میراث تفسیری»، ص۱۱۵.</ref> |
|
| |
|
| ==چگونگی تحقق استدراج== | | ==نشانههای استدراج== |
| محققان و مفسران موارد تحقق استدراج را در دو مورد دانستهاند:
| | برپایه روایات گاهی رسیدن به نعمتی نشانه استدراج است کلینی از امام صادق نقل کرده است که کسی که گناه میکند ولی خدا به او مهلت میدهد و باز او نعمت میدهد، بهگونهای که از استغفار غفلت کند، این فرد دچار استدراج شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۹۷.</ref> |
| ===افزودن نعمت===
| |
| یکی از موارد استدراج این است که خداوند نعمت انسان گناهکار را افزایش میدهد و [[توبه|استغفار]] را از یاد او میبرد و به تدریج، او را به عذاب الهی نزدیک میکند.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۹۸.</ref> این مورد در [[روایات]] بسیاری ذکر شده است؛ از جمله: [[پیامبر(ص)]] فرمودند: «زمانی که بندهای هرچه درخواست انجام دهد و خداوند نیز به او عطا کند، در حالی که آن بنده بر انجام گناه پایبند است؛ این استدراج برای آن بنده است».<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۷، ص۲۱۳؛ همچنین ببینید: طبرسی، مکارم الأخلاق، ۱۴۱۲ق، ص۳۱۳؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۹۷.</ref>
| |
| | |
| برخی مفسران از مفهوم استدراج درباره [[گناه|گناهکاران]] چنین برداشت کردهاند که تأخیر کیفر الهی، دلیل بر درستی خود و یا ناتوانی پروردگار نیست و فراوانی نعمتها نشانه [[تقرب]] به خداوند نمیباشد؛ بلکه پیروزیها و نعمتها، مقدمه مجازات استدراجی پروردگار میباشد؛ خدا آنها را غرق در نعمت میکند و به آنها مهلت میدهد، اما سرانجام آنها را به عذابی خوار کننده مبتلا میکند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۷، ص۳۴.</ref>
| |
| | |
| بعضی از محققان در فلسفه استدراج به این نکته اشاره دارند که به وسیله استدراج، حقیقت اخلاق و درون مشرکان و کافران بر مردم آشکار میشود.<ref>سباعی، هکذا علمتنی الحیاة، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۲۶۱.</ref>
| |
| ===خرق عادت===
| |
| برخی مفسران معتقدند بعضی کارهای خارقالعاده که از افراد گناهکار ظاهر میشود نیز استدراج نامیده میشود<ref>فخر رازی، تفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۴۳۱.</ref> و این امور خارقالعاده را از قوای شیطانی دانستهاند که با اذن الهی به برخی افراد گناهکار داده میشود.<ref>ابن عاشور، التحریر و التنویر، بیروت، ج۹، ص۳۹.</ref>
| |
|
| |
|
| ==پانویس== | | ==پانویس== |