پرش به محتوا

سوره مدثر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۲۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ ژوئن ۲۰۱۸
منبع یابی، اصلاح متن، اصلاح پاورقی و منابع
imported>Salvand
جز (لینک کلمات)
imported>M.r.seifi
(منبع یابی، اصلاح متن، اصلاح پاورقی و منابع)
خط ۸: خط ۸:
==معرفی==
==معرفی==
* '''نامگذاری'''
* '''نامگذاری'''
این [[سوره]] را به این دلیل '''مُدَّثِّر''' می‌نامند که با ««‌یا أَیهَا الْمُدَّثِّرُ‌» آغاز می‌شود. مدثر یعنی کسی که بر خود جامه (لباس) پیچیده است. این [[آیه]] خطاب به [[پیامبر(ص)]] است و اشاره به این دارد که پیامبر از تکان روحی آغاز [[وحی]]، احساس سرما می‌کرد و به همسرش می‌گفت مرا بپوشان. خداوند در آیات آغازین این سوره به پیامبر (ص) دستور می‌دهد که برخیزد و مردم را هشدار دهد.<ref>دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۲۵۹</ref>
این [[سوره]] را به این دلیل '''مُدَّثِّر''' می‌نامند که با ««‌یا أَیهَا الْمُدَّثِّرُ‌» آغاز می‌شود. مدثر یعنی کسی که بر خود جامه (لباس) پیچیده است. این [[آیه]] خطاب به [[پیامبر(ص)]] است و اشاره به این دارد که پیامبر از تکان روحی آغاز [[وحی]]، احساس سرما می‌کرد و به همسرش می‌گفت مرا بپوشان. خداوند در آیات آغازین این سوره به پیامبر (ص) دستور می‌دهد که برخیزد و مردم را هشدار دهد.<ref>دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۵۹.</ref>


* '''مکان و ترتیب نزول'''
* '''مکان و ترتیب نزول'''
خط ۱۴: خط ۱۴:


* '''تعداد آیات و کلمات'''
* '''تعداد آیات و کلمات'''
[[سوره]] مدثر ۵۶ [[آیه]]، ۲۵۶ کلمه و ۱۰۳۶ حرف دارد. این سوره جزو [[مفصلات|سوره‌های مفصلات]] (دارای آیات کوتاه و متعدد) و از سوره‌های نسبتاً کوتاه است.<ref>دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۲۵۹</ref>
[[سوره]] مدثر ۵۶ [[آیه]]، ۲۵۶ کلمه و ۱۰۳۶ حرف دارد. این سوره جزو [[مفصلات|سوره‌های مفصلات]] (دارای آیات کوتاه و متعدد) و از سوره‌های نسبتاً کوتاه است.<ref>دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۱۲۵۹.</ref>


==محتوا==
==محتوا==
[[علامه طباطبایی]] [[سوره]] مدثر را شامل سه مطلب اصلی می‌داند: اول اینکه [[رسول خدا(ص)]] را دستور می‌دهد به اینکه مردم را انذار کند و این دستور را با لحنی بیان می‌کند که پیداست جزو دستورهای اوایل [[بعثت]] است. دوم اینکه به عظمت  و شأن [[قرآن]] اشاره می‌کند و سوم اینکه کسانی را که منکر قرآن شوند و نسبت سِحر به آن دهند، تهدید می‌کند و کسانی را که از دعوت خدا سر باز زنند، نکوهش می‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ترجمه، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۱۲۲.</ref> همچنین در این سوره خصوصیات [[بهشت|بهشتیان]] و [[دوزخ|دوزخیان]] و وصف انسان‌های متکبر آمده است. از نکات [[اخلاق|اخلاقی]] این سوره این است که بخشش نباید به امید پاداش بزرگ‌تر باشد.<ref>دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۲۵۹.</ref>
[[علامه طباطبایی]] [[سوره]] مدثر را شامل سه مطلب اصلی می‌داند: اول اینکه [[رسول خدا(ص)]] را دستور می‌دهد به اینکه مردم را انذار کند و این دستور را با لحنی بیان می‌کند که پیداست جزو دستورهای اوایل [[بعثت]] است. دوم اینکه به عظمت  و شأن [[قرآن]] اشاره می‌کند و سوم اینکه کسانی را که منکر قرآن شوند و نسبت سِحر به آن دهند، تهدید می‌کند و کسانی را که از دعوت خدا سر باز زنند، نکوهش می‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۷۹.</ref> همچنین در این سوره خصوصیات [[بهشت|بهشتیان]] و [[دوزخ|دوزخیان]] و وصف انسان‌های متکبر آمده است. از نکات [[اخلاق|اخلاقی]] این سوره این است که بخشش نباید به امید پاداش بزرگ‌تر باشد.<ref>دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۲۵۹.</ref>


{{سوره مدثر}}
{{سوره مدثر}}


==داستان ساحرخواندن پیامبر(ص)==
==داستان ساحرخواندن پیامبر(ص)==
[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] می‌نویسد بنابر [[روایات]] بسیاری، [[آیه]] یازدهم [[سوره]] مدثر و بیست آیه بعد از آن همگی درباره [[ولید بن مغیره|وَلید بن مُغِیرَه]] نازل شده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ترجمه، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۱۳۴.</ref> این شأن نزول دو گونه نقل شده است:
[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] از کتاب [[تفسیر قمی]] نقل کرده است، بنابر [[روایات]] بسیاری، [[آیه]] هشتم تا یازدهم [[سوره]] مدثر درباره [[ولید بن مغیره|وَلید بن مُغِیرَه]] نازل شده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۹۲.</ref> این شأن نزول دو گونه نقل شده است:


۱. [[قریش|قُرَیش]] در [[دارالندوه|دارُ النَّدوَه]] جمع شدند [تا در مورد مقابله با [[پیامبر(ص)]] تصمیم بگیرند] و ولید که به عقل و درایت مشهور بود آنان را به این ترغیب کرد که حرف‌هایشان را درباه پیامبر(ص) یکی کنند. قریش تصمیم داشتند آن حضرت را شاعر یا کاهن یا دیوانه بخوانند؛ اما ولید بن مغیره گفت هیچ‌کدام اینها مناسب او نیست؛ چراکه آیات [[قرآن]] را نه شبیه شعر، نه شبیه کهانت و نه شبیه به دیوانگی دید، بلکه او پیامبر(ص) را ساحر خواند. قریشیان از دار الندوه خارج نمی‌شدند مگر اینکه در برخورد با پیامبر(ص) می‌گفتند: ای ساحر! ای ساحر! این رفتار، پیامبر(ص) را ناراحت کرد و [[خداوند]] آیات یازدهم تا بیست و پنجم را نازل کرد.<ref>برای شرح مفصل داستان رجوع کنید به: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۲۱.</ref>
۱. [[قریش|قُرَیش]] در [[دارالندوه|دارُ النَّدوَه]] جمع شدند [تا در مورد مقابله با [[پیامبر(ص)]] تصمیم بگیرند] و ولید که به عقل و درایت مشهور بود آنان را به این ترغیب کرد که حرف‌هایشان را درباه پیامبر(ص) یکی کنند. قریش تصمیم داشتند آن حضرت را شاعر یا کاهن یا دیوانه بخوانند؛ اما ولید بن مغیره گفت هیچ‌کدام اینها مناسب او نیست؛ چراکه آیات [[قرآن]] را نه شبیه شعر، نه شبیه کهانت و نه شبیه به دیوانگی دید، بلکه او پیامبر(ص) را ساحر خواند. قریشیان از دار الندوه خارج نمی‌شدند مگر اینکه در برخورد با پیامبر(ص) می‌گفتند: ای ساحر! ای ساحر! این رفتار، پیامبر(ص) را ناراحت کرد و [[خداوند]] آیات یازدهم تا بیست و پنجم را نازل کرد.<ref>برای شرح مفصل داستان رجوع کنید به: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۲۱.</ref>


۲. [[پیامبر(ص)]] در [[حجر اسماعیل|حِجر اسماعیل]] می‌نشت و قرآن می‌خواند. روزی قریش از ولید بن مغیره خواستند نظرش را درباره آنچه پیامبر(ص) می‌خواند بگوید. ولید برای شنیدن قرآن به پیامبر(ص) نزدیک شد و به پیامبر گفت از سروده‌هایت برایم بخوان. پیامبر(ص) آن را کلام [[الله|الهی]] بیان کرد و از [[سوره فصلت|سوره حم سجده]] (سوره فصلت) آیاتی را برای او خواند. مو بر بدن ولید راست شد و بدون رفتن به سوی قریش، مستقیماً به خانه رفت. قریش گمان کردند او به محمد(ص) ایمان آورده پس به نزد [[ابوجهل]] رفتند و ماجرا را گفتند. ابوجهل درباره قرآن از ولید پرسید آیا کلام محمد(ص) شعر است یا خطابه که ولید هر دو را رد کرد و تا فردا مهلت خواست تا نظرش را بگوید. ولید بن مغیره نهایتاً پیامبر(ص) را ساحر خواند و گفت: بگویید کلام محمد سِحر است؛ برای اینکه دل انسان را مُسَخَّر می‌کند.<ref>برای شرح مفصل داستان رجوع کنید به: طباطبایی، المیزان، ترجمه، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۱۴۳.</ref>
۲. [[پیامبر(ص)]] در [[حجر اسماعیل|حِجر اسماعیل]] می‌نشت و قرآن می‌خواند. روزی قریش از ولید بن مغیره خواستند نظرش را درباره آنچه پیامبر(ص) می‌خواند بگوید. ولید برای شنیدن قرآن به پیامبر(ص) نزدیک شد و به پیامبر گفت از سروده‌هایت برایم بخوان. پیامبر(ص) آن را کلام [[الله|الهی]] بیان کرد و از [[سوره فصلت|سوره حم سجده]] (سوره فصلت) آیاتی را برای او خواند. مو بر بدن ولید راست شد و بدون رفتن به سوی قریش، مستقیماً به خانه رفت. قریش گمان کردند او به محمد(ص) ایمان آورده پس به نزد [[ابوجهل]] رفتند و ماجرا را گفتند. ابوجهل درباره قرآن از ولید پرسید آیا کلام محمد(ص) شعر است یا خطابه که ولید هر دو را رد کرد و تا فردا مهلت خواست تا نظرش را بگوید. ولید بن مغیره نهایتاً پیامبر(ص) را ساحر خواند و گفت: بگویید کلام محمد سِحر است؛ برای اینکه دل انسان را مُسَخَّر می‌کند.<ref>برای شرح مفصل داستان رجوع کنید به: طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۹۲.</ref>


==آیات مشهور==
==آیات مشهور==
خط ۳۲: خط ۳۲:
ترجمه: هر كسى در گرو دستاورد خويش است، مگر اصحاب یمین.
ترجمه: هر كسى در گرو دستاورد خويش است، مگر اصحاب یمین.


در [[تفسیر المیزان]] آمده است گویا [[آیه]] می‌گوید [[خداوند]] این حق را بر گردن هر فردی دارد که خدا را با [[ایمان]] و عمل صالح بندگی کند. پس اگر ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد از گرو این حق خارج می‌شود و اگر [[کفر]] بورزد، در گرو این حق خواهد بود.<ref>طباطبایی، المیزان، ترجمه، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۱۵۱.</ref> بنابر روایاتی که در [[تفسیر البرهان]] آمده است، مراد از «اصحاب یمین» [[شیعیان]] [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]] [[علی(ع)]] هستند.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۵۳۰.</ref>
در [[تفسیر المیزان]] آمده است گویا [[آیه]] می‌گوید [[خداوند]] این حق را بر گردن هر فردی دارد که خدا را با [[ایمان]] و عمل صالح بندگی کند. پس اگر ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد از گرو این حق خارج می‌شود و اگر [[کفر]] بورزد، در گرو این حق خواهد بود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۹۶.</ref> بنابر روایاتی که در [[تفسیر البرهان]] آمده است، مراد از «اصحاب یمین» [[شیعیان]] [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]] [[علی(ع)]] هستند.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۵۳۰.</ref>


این [[آیه]] در ادبیات فارسی بازتاب داشته است؛ برای مثال بیت زیر از [[حافظ شیرازی]] با این آیه مطابقت داده شده است:<ref>[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,7311 ر.ک: صفایی، «قرآن و ادب فارسی».]</ref>
این [[آیه]] در ادبیات فارسی بازتاب داشته است؛ برای مثال بیت زیر از [[حافظ شیرازی]] با این آیه مطابقت داده شده است:<ref>[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,7311 ر.ک: صفایی، «قرآن و ادب فارسی».]</ref>
خط ۴۳: خط ۴۳:
ترجمه: [بهشتیان می‌پرسند] چه چيز شما را در آتش درآورد؟ گويند: از نمازگزاران نبوديم و بينوايان را غذا نمى‌داديم، با هرزه‌درايان هرزه‌درايى مى‌كرديم و روز جزا را دروغ مى‌شمرديم.
ترجمه: [بهشتیان می‌پرسند] چه چيز شما را در آتش درآورد؟ گويند: از نمازگزاران نبوديم و بينوايان را غذا نمى‌داديم، با هرزه‌درايان هرزه‌درايى مى‌كرديم و روز جزا را دروغ مى‌شمرديم.


[[امام علی(ع)]] در [[خطبه]] ۱۹۹ [[نهج البلاغه]] درباره اهمیت [[نماز]]، به این آیه استناد می‌کند و نماز را شرط قبولی دیگر اعمال می‌داند.<ref>نهج البلاغه، ترجمه دشتی، خطبه ۱۹۹.</ref> در [[تفسیر المیزان]] آمده است مراد از صلاة در واژه «مُصَلّین»، نماز اصطلاحی نیست، بلکه منظور توجه عبادتی به درگاه خداوند است. در این صورت شامل نماز و هر عبادت در دیگر ادیان آسمانی می‌شود.<ref>طباطبایی، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۱۵۳.</ref> در برخی از روایات نیز «مصلین» به پیروی معنا شده و گفته شده است جهنمیان به دلیل اینکه پیرو ائمه نبودند، در عذاب‌اند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۳۴ و ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۳۸۲.</ref>
[[امام علی(ع)]] در [[خطبه]] ۱۹۹ [[نهج البلاغه]] درباره اهمیت [[نماز]]، به این آیه استناد می‌کند و نماز را شرط قبولی دیگر اعمال می‌داند.<ref>نهج البلاغه، ترجمه دشتی، خطبه ۱۹۹.</ref> در [[تفسیر المیزان]] آمده است مراد از صلاة در واژه «مُصَلّین»، نماز اصطلاحی نیست، بلکه منظور توجه عبادتی به درگاه خداوند است. در این صورت شامل نماز و هر عبادت در دیگر ادیان آسمانی می‌شود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۹۷۴م، ج۲۰، ص۹۷.</ref> در برخی از روایات نیز «مصلین» به پیروی معنا شده و گفته شده است جهنمیان به دلیل اینکه پیرو ائمه نبودند، در عذاب‌اند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۳۴؛ کلینی، الکافی، ۱۴۲۹ق، ج۲، ص۳۸۲.</ref>


==فضیلت و خواص==
==فضیلت و خواص==
در فضیلت [[تلاوت]] [[سوره]] مدثر در [[تفسیر]] [[مجمع البیان]] آمده است هر کس این سوره را تلاوت کند، به ازای هر کسی که در [[مکه]]، [[پیامبر(ص)]] را تصدیق یا تکذیب کرد، ده حسنه به او داده می‌شود. همچنین از [[امام باقر(ع)]] نقل شده است هر کس سوره مدثر را در [[نمازهای یومیه|نمازهای واجب]] بخواند، بر [[خداوند]] است که او را همراه و هم‌درجه محمد(ص) قرار دهد، و در دنیا بدبختی و رنج نمی‌بیند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۷۷.</ref>
در فضیلت [[تلاوت]] [[سوره]] مدثر در [[تفسیر]] [[مجمع البیان]] آمده است هر کس این سوره را تلاوت کند، به ازای هر کسی که در [[مکه]]، [[پیامبر(ص)]] را تصدیق یا تکذیب کرد، ده حسنه به او داده می‌شود.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱۰، ص۱۷۱.</ref> همچنین از [[امام باقر(ع)]] نقل شده است هر کس سوره مدثر را در [[نمازهای یومیه|نمازهای واجب]] بخواند، بر [[خداوند]] است که او را همراه و هم‌درجه محمد(ص) قرار دهد، و در دنیا بدبختی و رنج نمی‌بیند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱۰، ص۱۷۱.</ref>


همچنین در [[تفسیر البرهان]] از [[رسول خدا(ص)]] نقل شده است هر کس در قرائت سوره مدثر مداومت ورزد، پاداش بزرگی خواهد داشت و اگر حفظ کل [[قرآن]] را از خداوند طلب کند، نمی‌میرد تا اینکه قرآن را حفظ می‌شود. همین مضمون از [[امام صادق(ع)]] نیز نقل شده است.<ref>رک: بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۵۲۱.</ref>
همچنین در [[تفسیر البرهان]] از [[رسول خدا(ص)]] نقل شده است هر کس در قرائت سوره مدثر مداومت ورزد، پاداش بزرگی خواهد داشت و اگر حفظ کل [[قرآن]] را از خداوند طلب کند، نمی‌میرد تا اینکه قرآن را حفظ می‌شود. همین مضمون از [[امام صادق(ع)]] نیز نقل شده است.<ref>رجوع کنید به: بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۵۲۱.</ref>


==متن و ترجمه==
==متن و ترجمه==
خط ۶۴: خط ۶۴:


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس۲}}
{{پانویس|۲}}


==منابع==
==منابع==
* قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۸ق/۱۳۷۶ش.
* قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۸ق/۱۳۷۶ش.
* نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات مشرقین، چاپ چهارم، ۱۳۷۹ش.
* نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات مشرقین، چاپ چهارم، ۱۳۷۹ش.
* بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة قم، چ۱، تهران، بنیاد بعثت، ۱۴۱۶ق.
* بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة قم، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
* دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، تهران، دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
* دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، به کوشش بهاءالدین خرمشاهی، تهران، دوستان-ناهید، ۱۳۷۷ش.
* صفایی، ع. ح، «قرآن و ادب فارسی»، در: سایت دانشنامه موضوعی قرآن، تاریخ دسترسی (۲۵/ ۸/ ۱۳۹۵ش).
* صفایی، ع. ح، «قرآن و ادب فارسی»، در: سایت دانشنامه موضوعی قرآن، تاریخ بازدید: ۲۵ آبان ۱۳۹۵.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم‏، چ۵، ۱۳۷۴ش.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۹۷۴م.
* طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
* کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، به تحقیق دار الحدیث، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۹ق.
* کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، به تحقیق دار الحدیث، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۹ق.
* کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، به تحقیق علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
* کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، به تحقیق علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
کاربر ناشناس