پرش به محتوا

سوره مدثر: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ اوت ۲۰۱۷
جز
لینک کلمات
imported>Salvand
جز (←‏معرفی سوره: ویرایش نگارشی و لینک کلمات)
imported>Salvand
جز (لینک کلمات)
خط ۴: خط ۴:
بنابر بسیاری از [[روایات]]، بخشی از این سوره درباره [[ولید بن مغیره|وَلید بن مُغِیرَه]] نازل شده است که پیامبر را ساحِر (جادوگر) می‌خواند. [[خداوند]] در این سوره با اشاره به عظمت و شأن قرآن، کسانی را که منکر قرآن شوند و آن را سِحر بخوانند، تهدید کرده است.
بنابر بسیاری از [[روایات]]، بخشی از این سوره درباره [[ولید بن مغیره|وَلید بن مُغِیرَه]] نازل شده است که پیامبر را ساحِر (جادوگر) می‌خواند. [[خداوند]] در این سوره با اشاره به عظمت و شأن قرآن، کسانی را که منکر قرآن شوند و آن را سِحر بخوانند، تهدید کرده است.


آیه ۳۸ از آیات مشهور این سوره است که هر انسانی را در گرو اعمال خویش می‌داند. در روایات آمده است هر کس این سوره را [[تلاوت]] کند، به ازای هر کسی که در [[مکه]]، پیامبر(ص) را تصدیق یا تکذیب کرد، ده حسنه به او داده می‌شود. یا اگر آن را در [[نمازهای روزانه]] بخواند، خداوند او را همراه و هم‌درجه حضرت [[محمد(ص)]] قرار می‌دهد، و در دنیا بدبختی و رنج نمی‌بیند.
[[آیه]] ۳۸ از آیات مشهور این [[سوره]] است که هر انسانی را در گرو اعمال خویش می‌داند. در روایات آمده است هر کس این سوره را [[تلاوت]] کند، به ازای هر کسی که در [[مکه]]، پیامبر(ص) را تصدیق یا تکذیب کرد، ده حسنه به او داده می‌شود. یا اگر آن را در [[نمازهای روزانه]] بخواند، خداوند او را همراه و هم‌درجه حضرت [[محمد(ص)]] قرار می‌دهد، و در دنیا بدبختی و رنج نمی‌بیند.


==معرفی==
==معرفی==
خط ۱۴: خط ۱۴:


* '''تعداد آیات و کلمات'''
* '''تعداد آیات و کلمات'''
سوره مدثر ۵۶ آیه، ۲۵۶ کلمه و ۱۰۳۶ حرف دارد. این سوره جزو [[مفصلات|سوره‌های مفصلات]] (دارای آیات کوتاه و متعدد) و از سوره‌های نسبتاً کوتاه است.<ref>دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۲۵۹</ref>
[[سوره]] مدثر ۵۶ [[آیه]]، ۲۵۶ کلمه و ۱۰۳۶ حرف دارد. این سوره جزو [[مفصلات|سوره‌های مفصلات]] (دارای آیات کوتاه و متعدد) و از سوره‌های نسبتاً کوتاه است.<ref>دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۲۵۹</ref>


==محتوا==
==محتوا==
[[علامه طباطبایی]] سوره مدثر را شامل سه مطلب اصلی می‌داند: اول اینکه [[رسول خدا(ص)]] را دستور می‌دهد به اینکه مردم را انذار کند و این دستور را با لحنی بیان می‌کند که پیداست جزو دستورهای اوایل [[بعثت]] است. دوم اینکه به عظمت  و شأن [[قرآن]] اشاره می‌کند و سوم اینکه کسانی را که منکر قرآن شوند و نسبت سِحر به آن دهند، تهدید می‌کند و کسانی را که از دعوت خدا سر باز زنند، نکوهش می‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ترجمه، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۱۲۲.</ref> همچنین در این سوره خصوصیات [[بهشت|بهشتیان]] و [[دوزخ|دوزخیان]] و وصف انسان‌های متکبر آمده است. از نکات [[اخلاق|اخلاقی]] این سوره این است که بخشش نباید به امید پاداش بزرگ‌تر باشد.<ref>دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۲۵۹.</ref>
[[علامه طباطبایی]] [[سوره]] مدثر را شامل سه مطلب اصلی می‌داند: اول اینکه [[رسول خدا(ص)]] را دستور می‌دهد به اینکه مردم را انذار کند و این دستور را با لحنی بیان می‌کند که پیداست جزو دستورهای اوایل [[بعثت]] است. دوم اینکه به عظمت  و شأن [[قرآن]] اشاره می‌کند و سوم اینکه کسانی را که منکر قرآن شوند و نسبت سِحر به آن دهند، تهدید می‌کند و کسانی را که از دعوت خدا سر باز زنند، نکوهش می‌کند.<ref>طباطبایی، المیزان، ترجمه، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۱۲۲.</ref> همچنین در این سوره خصوصیات [[بهشت|بهشتیان]] و [[دوزخ|دوزخیان]] و وصف انسان‌های متکبر آمده است. از نکات [[اخلاق|اخلاقی]] این سوره این است که بخشش نباید به امید پاداش بزرگ‌تر باشد.<ref>دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۲۵۹.</ref>


{{سوره مدثر}}
{{سوره مدثر}}


==داستان ساحرخواندن پیامبر(ص)==
==داستان ساحرخواندن پیامبر(ص)==
[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] می‌نویسد بنابر [[روایات]] بسیاری، [[آیه]] یازدهم سوره مدثر و بیست آیه بعد از آن همگی درباره [[ولید بن مغیره|وَلید بن مُغِیرَه]] نازل شده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ترجمه، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۱۳۴.</ref> این شأن نزول دو گونه نقل شده است:
[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] می‌نویسد بنابر [[روایات]] بسیاری، [[آیه]] یازدهم [[سوره]] مدثر و بیست آیه بعد از آن همگی درباره [[ولید بن مغیره|وَلید بن مُغِیرَه]] نازل شده است.<ref>طباطبایی، المیزان، ترجمه، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۱۳۴.</ref> این شأن نزول دو گونه نقل شده است:


۱. [[قریش|قُرَیش]] در [[دارالندوه|دارُ النَّدوَه]] جمع شدند [تا در مورد مقابله با [[پیامبر(ص)]] تصمیم بگیرند] و ولید که به عقل و درایت مشهور بود آنان را به این ترغیب کرد که حرف‌هایشان را درباه پیامبر(ص) یکی کنند. قریش تصمیم داشتند آن حضرت را شاعر یا کاهن یا دیوانه بخوانند؛ اما ولید بن مغیره گفت هیچ‌کدام اینها مناسب او نیست؛ چراکه آیات [[قرآن]] را نه شبیه شعر، نه شبیه کهانت و نه شبیه به دیوانگی دید، بلکه او پیامبر(ص) را ساحر خواند. قریشیان از دار الندوه خارج نمی‌شدند مگر اینکه در برخورد با پیامبر(ص) می‌گفتند: ای ساحر! ای ساحر! این رفتار، پیامبر(ص) را ناراحت کرد و [[خداوند]] آیات یازدهم تا بیست و پنجم را نازل کرد.<ref>برای شرح مفصل داستان رجوع کنید به: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۲۱.</ref>
۱. [[قریش|قُرَیش]] در [[دارالندوه|دارُ النَّدوَه]] جمع شدند [تا در مورد مقابله با [[پیامبر(ص)]] تصمیم بگیرند] و ولید که به عقل و درایت مشهور بود آنان را به این ترغیب کرد که حرف‌هایشان را درباه پیامبر(ص) یکی کنند. قریش تصمیم داشتند آن حضرت را شاعر یا کاهن یا دیوانه بخوانند؛ اما ولید بن مغیره گفت هیچ‌کدام اینها مناسب او نیست؛ چراکه آیات [[قرآن]] را نه شبیه شعر، نه شبیه کهانت و نه شبیه به دیوانگی دید، بلکه او پیامبر(ص) را ساحر خواند. قریشیان از دار الندوه خارج نمی‌شدند مگر اینکه در برخورد با پیامبر(ص) می‌گفتند: ای ساحر! ای ساحر! این رفتار، پیامبر(ص) را ناراحت کرد و [[خداوند]] آیات یازدهم تا بیست و پنجم را نازل کرد.<ref>برای شرح مفصل داستان رجوع کنید به: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۲۲۱.</ref>


۲. [[پیامبر(ص)]] در [[حجر اسماعیل|حِجر اسماعیل]] می‌نشت و قرآن می‌خواند. روزی قریش از ولید بن مغیره خواستند نظرش را درباره آنچه پیامبر(ص) می‌خواند بگوید. ولید برای شنیدن قرآن به پیامبر(ص) نزدیک شد و به پیامبر گفت از سروده‌هایت برایم بخوان. پیامبر(ص) آن را کلام [[الله|الهی]] خواند از سوره حم سجده (سوره فصلت) آیاتی را برای او خواند. مو بر بدن ولید راست شد و بدون رفتن به سوی قریش، مستقیماً به خانه رفت. قریش گمان کردند او به محمد(ص) ایمان آورده پس به نزد [[ابوجهل]] رفتند و ماجرا را گفتند. ابوجهل درباره قرآن از ولید پرسید آیا کلام محمد(ص) شعر است یا خطابه که ولید هر دو را رد کرد و تا فردا مهلت خواست تا نظرش را بگوید. ولید بن مغیره نهایتاً پیامبر(ص) را ساحر خواند و گفت: بگویید کلام محمد سِحر است؛ برای اینکه دل انسان را مُسَخَّر می‌کند.<ref>برای شرح مفصل داستان رجوع کنید به: طباطبایی، المیزان، ترجمه، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۱۴۳.</ref>
۲. [[پیامبر(ص)]] در [[حجر اسماعیل|حِجر اسماعیل]] می‌نشت و قرآن می‌خواند. روزی قریش از ولید بن مغیره خواستند نظرش را درباره آنچه پیامبر(ص) می‌خواند بگوید. ولید برای شنیدن قرآن به پیامبر(ص) نزدیک شد و به پیامبر گفت از سروده‌هایت برایم بخوان. پیامبر(ص) آن را کلام [[الله|الهی]] بیان کرد و از [[سوره فصلت|سوره حم سجده]] (سوره فصلت) آیاتی را برای او خواند. مو بر بدن ولید راست شد و بدون رفتن به سوی قریش، مستقیماً به خانه رفت. قریش گمان کردند او به محمد(ص) ایمان آورده پس به نزد [[ابوجهل]] رفتند و ماجرا را گفتند. ابوجهل درباره قرآن از ولید پرسید آیا کلام محمد(ص) شعر است یا خطابه که ولید هر دو را رد کرد و تا فردا مهلت خواست تا نظرش را بگوید. ولید بن مغیره نهایتاً پیامبر(ص) را ساحر خواند و گفت: بگویید کلام محمد سِحر است؛ برای اینکه دل انسان را مُسَخَّر می‌کند.<ref>برای شرح مفصل داستان رجوع کنید به: طباطبایی، المیزان، ترجمه، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۱۴۳.</ref>


==آیات مشهور==
==آیات مشهور==
خط ۳۲: خط ۳۲:
ترجمه: هر كسى در گرو دستاورد خويش است، مگر اصحاب یمین.
ترجمه: هر كسى در گرو دستاورد خويش است، مگر اصحاب یمین.


در [[تفسیر المیزان]] آمده است گویا آیه می‌گوید [[خداوند]] این حق را بر گردن هر فردی دارد که خدا را با [[ایمان]] و عمل صالح بندگی کند. پس اگر ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد از گرو این حق خارج می‌شود و اگر [[کفر]] بورزد، در گرو این حق خواهد بود.<ref>طباطبایی، المیزان، ترجمه، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۱۵۱.</ref> بنابر روایاتی که در [[تفسیر البرهان]] آمده است، مراد از «اصحاب یمین» [[شیعیان]] [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]] [[علی(ع)]] هستند.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۵۳۰.</ref>
در [[تفسیر المیزان]] آمده است گویا [[آیه]] می‌گوید [[خداوند]] این حق را بر گردن هر فردی دارد که خدا را با [[ایمان]] و عمل صالح بندگی کند. پس اگر ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد از گرو این حق خارج می‌شود و اگر [[کفر]] بورزد، در گرو این حق خواهد بود.<ref>طباطبایی، المیزان، ترجمه، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۱۵۱.</ref> بنابر روایاتی که در [[تفسیر البرهان]] آمده است، مراد از «اصحاب یمین» [[شیعیان]] [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]] [[علی(ع)]] هستند.<ref>بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۵۳۰.</ref>


این [[آیه]] در ادبیات فارسی بازتاب داشته است؛ برای مثال بیت زیر از [[حافظ شیرازی]] با این آیه مطابقت داده شده است:<ref>[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,7311 ر.ک: صفایی، «قرآن و ادب فارسی».]</ref>
این [[آیه]] در ادبیات فارسی بازتاب داشته است؛ برای مثال بیت زیر از [[حافظ شیرازی]] با این آیه مطابقت داده شده است:<ref>[http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,7311 ر.ک: صفایی، «قرآن و ادب فارسی».]</ref>
خط ۴۶: خط ۴۶:


==فضیلت و خواص==
==فضیلت و خواص==
در فضیلت [[تلاوت]] سوره مدثر در [[تفسیر]] [[مجمع البیان]] آمده است هر کس این سوره را تلاوت کند، به ازای هر کسی که در [[مکه]]، [[پیامبر(ص)]] را تصدیق یا تکذیب کرد، ده حسنه به او داده می‌شود. همچنین از [[امام باقر(ع)]] نقل شده است هر کس سوره مدثر را در [[نمازهای یومیه|نمازهای واجب]] بخواند، بر [[خداوند]] است که او را همراه و هم‌درجه محمد(ص) قرار دهد، و در دنیا بدبختی و رنج نمی‌بیند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۷۷.</ref>
در فضیلت [[تلاوت]] [[سوره]] مدثر در [[تفسیر]] [[مجمع البیان]] آمده است هر کس این سوره را تلاوت کند، به ازای هر کسی که در [[مکه]]، [[پیامبر(ص)]] را تصدیق یا تکذیب کرد، ده حسنه به او داده می‌شود. همچنین از [[امام باقر(ع)]] نقل شده است هر کس سوره مدثر را در [[نمازهای یومیه|نمازهای واجب]] بخواند، بر [[خداوند]] است که او را همراه و هم‌درجه محمد(ص) قرار دهد، و در دنیا بدبختی و رنج نمی‌بیند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۷۷.</ref>


همچنین در [[تفسیر البرهان]] از [[رسول خدا(ص)]] نقل شده است هر کس در قرائت سوره مدثر مداومت ورزد، پاداش بزرگی خواهد داشت و اگر حفظ کل [[قرآن]] را از خداوند طلب کند، نمی‌میرد تا اینکه قرآن را حفظ می‌شود. همین مضمون از [[امام صادق(ع)]] نیز نقل شده است.<ref>رک: بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۵۲۱.</ref>
همچنین در [[تفسیر البرهان]] از [[رسول خدا(ص)]] نقل شده است هر کس در قرائت سوره مدثر مداومت ورزد، پاداش بزرگی خواهد داشت و اگر حفظ کل [[قرآن]] را از خداوند طلب کند، نمی‌میرد تا اینکه قرآن را حفظ می‌شود. همین مضمون از [[امام صادق(ع)]] نیز نقل شده است.<ref>رک: بحرانی، البرهان، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۵۲۱.</ref>
کاربر ناشناس