کاربر ناشناس
اصول عملیه: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Naimi بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Pourrezaei جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اصول عملیه'''، اصطلاحی است در [[اصول فقه]] | {{احکام}} | ||
کاربرد اصول عملی که به آن دلیل | '''اصول عملیه'''، اصطلاحی است در [[اصول فقه]] شیعه و به مجموعه قواعدی گفته میشود که در هنگام شک، [[حکم شرعی]] و وظیفه عملی فرد را مشخص میکند. | ||
اصول عملیه یا در تمام ابواب [[فقه]] به کار میروند مانند [[اصل برائت]]، [[احتیاط]]، [[تخییر]] و [[استصحاب |استصحاب]] و یا مانند [[ | کاربرد اصول عملی که به آن دلیل فقاهتی نیز گفته میشود در جایی است که فقیه بعد از جستجو در [[ادله اربعه|ادله]] ([[قرآن]]، [[سنت]]، [[عقل]]، [[اجماع]]) حکم شرعی را نمییابد؛ در این موارد از طرف شارع، اصولی تعیین شده که وظیفه او را در مقام عمل روشن میکند. | ||
اصول عملیه یا در تمام ابواب [[فقه]] به کار میروند مانند [[اصل برائت]]، [[احتیاط]]، [[تخییر]] و [[استصحاب |استصحاب]] و یا مانند [[اصالة الطهارة]] یا [[اصالة الصحة]] در بخشهای خاصی از فقه کاربرد دارند. | |||
==جایگاه اصول عملیه در استنباط حکم شرعی== | ==جایگاه اصول عملیه در استنباط حکم شرعی== | ||
بنا بر آن چه علمای شیعه در علم اصول | بنا بر آن چه علمای شیعه در علم اصول ذکر کردهاند، آگاهی فقیه و یا مکلف از تکلیفی که [[شرع |شرع]] بر عهده او گذاشته است سه حالت دارد: | ||
* با استفاده از [[روایت]] متواتر و یا [[اماره|امارهای]] مطمئن، [[تکلیف]] را میشناسد و به حدود و شرایط آن یقین و قطع دارد. | * با استفاده از [[روایت]] متواتر و یا [[اماره|امارهای]] مطمئن، [[تکلیف]] را میشناسد و به حدود و شرایط آن یقین و قطع دارد. | ||
*مکلف به تکلیف یقین ندارد ولی با کمک دلایلی که برای او ظنی معتبر فراهم میکند، آنرا کشف میکند، مانند دلایل علمی که [[دلیل اجتهادی|دلایل اجتهادی]] هستند. | *مکلف به تکلیف یقین ندارد ولی با کمک دلایلی که برای او ظنی معتبر فراهم میکند، آنرا کشف میکند، مانند دلایل علمی که [[دلیل اجتهادی|دلایل اجتهادی]] هستند. | ||
*مکلف، نه تنها به تکلیف یقین ندارد بلکه دلیل ظن | *مکلف، نه تنها به تکلیف یقین ندارد بلکه دلیل ظن آور معتبری برای آن پیدا نمیکند. <ref>سبحانی، الموجز فی اصول الفقه، ص۱۳۳.</ref> | ||
فقیه یا مکلف برای آگاهی به حکم شرعی که بر عهده اوست یکی از این دو روش را به کار میبرد: | |||
*جستوجوی یک حکم و دلیل آن در منابع اصیل شرع یعنی کتاب، سنّت، اجماع و عقل. | *جستوجوی یک حکم و دلیل آن در منابع اصیل شرع یعنی کتاب، سنّت، اجماع و عقل. | ||
*رجوع به اصول عملی. | *رجوع به اصول عملی. | ||
پس کاربرد اصول عملیه در مواردی است که حکم از طریق دلایل قطع و یا ظن آور کشف نشده و مکلف نسبت به آن شک دارد. <ref>مظفر، اصول الفقه، ج ۲، ص۲۶۹- ۲۶۷.</ref> | پس کاربرد اصول عملیه در مواردی است که حکم از طریق دلایل قطع و یا ظن آور کشف نشده و مکلف نسبت به آن شک دارد. <ref>مظفر، اصول الفقه، ج ۲، ص۲۶۹- ۲۶۷.</ref> | ||
==محل جریان هر یک از اصول عملیه== | ==محل جریان هر یک از اصول عملیه== | ||
از آن جا که پیدایش شک سبب جریان اصول عملیه است و با توجه به این که شک یا در جایی است که حالت سابقی وجود دارد | از آن جا که پیدایش شک سبب جریان اصول عملیه است و با توجه به این که شک یا در جایی است که حالت سابقی وجود دارد و یا این گونه نیست، مجری هر یک از این اصول متفاوت است. علاوه بر این شک میتواند در اصل تکلیف باشد و یا در این که تکلیف به چه چیز تعلق گرفته، بنابر این محل به کارگیری هر یک از این اصول تفاوت دارد. <ref>انصاری، فرائدالاصول، ج ۱، ص۲۵.</ref> <ref>مظفر، اصول الفقه، ج ۲، ص۲۷۱-۲۷۰.</ref> | ||
'''اصل برائت''': اگر شک دراصل تکلیف باشد و حالت سابقی هم وجود ندارد. به این معنا که اساسا مکلف نمیداند که حکم و یا تکلیفی درباره موضوعی خاص بر عهده او قرار دارد یا نه، اصل برائت جاری میشود و تکلیفی بر عهده مکلف نیست. <ref>سبحانی، الموجز فی اصول الفقه، ص۱۸۰. </ref> | '''اصل برائت''': اگر شک دراصل تکلیف باشد و حالت سابقی هم وجود ندارد. به این معنا که اساسا مکلف نمیداند که حکم و یا تکلیفی درباره موضوعی خاص بر عهده او قرار دارد یا نه، اصل برائت جاری میشود و تکلیفی بر عهده مکلف نیست. <ref>سبحانی، الموجز فی اصول الفقه، ص۱۸۰. </ref> | ||
خط ۲۷: | خط ۳۱: | ||
===اصول عملیه خاص=== | ===اصول عملیه خاص=== | ||
اصول عملیه یا در تمام ابواب فقه به کار میروند مانند اصل برائت، احتیاط، تخییر و استصحاب و یا مانند اصالة الطهارة یا اصالة الصحة در بخشهای خاصی از فقه کاربرد دارند. <ref>مظفر، اصول الفقه، ج ۲، ص۲۷۰-۲۶۹.</ref> | اصول عملیه یا در تمام ابواب فقه به کار میروند مانند اصل برائت، احتیاط، تخییر و استصحاب و یا مانند اصالة الطهارة یا اصالة الصحة در بخشهای خاصی از فقه کاربرد دارند. <ref>مظفر، اصول الفقه، ج ۲، ص۲۷۰-۲۶۹.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس2}} | {{پانویس2}} |