پرش به محتوا

امام علی(ع) از نگاه غیرمسلمانان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Salehi صفحهٔ امام علی(ع) از نگاه نامسلمانان را به امام علی(ع) از نگاه غیرمسلمانان منتقل کرد: عنوان مناسب‌تر)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''امام علی(ع) از نگاه نامسلمانان'''، به دیدگاه‌ صاحب‌نظران غیر [[مسلمان]] درباره شخصیت، جایگاه و فضلیت‌های اخلاقی و انسانی [[امام علی(ع)]] اشاره دارد.
'''امام علی(ع) از نگاه غیرمسلمانان''' به دیدگاه‌ صاحب‌نظران غیرمسلمان درباره شخصیت، جایگاه و فضلیت‌های اخلاقی و انسانی [[امام علی(ع)]] اشاره دارد. [[جرج جرداق]] و [[جبران خلیل جبران]] ازجمله این اندیشمندان هستند.


== جرج جرداق ==
== جرج جرداق ==
خط ۱۶: خط ۱۶:


== جبران خلیل جبران ==
== جبران خلیل جبران ==
:در نگاه و باور من، [[علی بن ابی طالب]]، نخستین عربی است که با روح بزرگ همراه، همسایه و هم‌سخن شد. او نخستین عربی بود که سرود روح بزرگ را در گوش قومی خواند که از قبل، آن را نشنیده بودند و در نتیجه، در بین روش‌های بلاغی او و تاریکی‌های گذشته، حیران شدند. آنکه از بلاغت خوشش آمد، اعجابش با [[فطرت]] در پیوند بود و آنان که با او دشمنی ورزیدند، مردم جاهلیت بودند.
:در نگاه و باور من، [[علی بن ابی طالب]]، نخستین عربی است که با روح بزرگ همراه، همسایه و هم‌سخن شد. او نخستین عربی بود که سرود روح بزرگ را در گوش قومی خواند که از قبل، آن را نشنیده بودند و در نتیجه، در بین روش‌های بلاغی او و تاریکی‌های گذشته، حیران شدند. آنکه از بلاغت خوشش آمد، اعجابش با [[فطرت]] در پیوند بود و آنان که با او دشمنی ورزیدند، مردم جاهلیت بودند.
:علی بن ابی طالب، [[شهید]] عظمت خودش بود؛ علی مرد، در حالی که ذکر [[نماز]] بر دو لبش بود؛ او رفت و در دلش، عشق و شوق پروردگار بود. مردم عرب، حقیقت و اندازۀ مقام او را نشناختند؛ تا آنکه از بین همسایۀ [[ایران|ایرانی]] آنان، گروهی به پا ایستادند و فرق بین گوهر و سنگ‌ریزه را درک کردند. او درگذشت، در حالی که رسالت خودش را به‌طور کامل، به همۀ مردم جهان نرسانده بود؛ اما من او را پیش از آنکه دیدگانش را از این دنیا فرو ببندد، خندان ترسیم می‌کنم.
:علی بن ابی طالب، [[شهید]] عظمت خودش بود؛ علی مرد، در حالی که ذکر [[نماز]] بر دو لبش بود؛ او رفت و در دلش، عشق و شوق پروردگار بود. مردم عرب، حقیقت و اندازۀ مقام او را نشناختند؛ تا آنکه از بین همسایۀ [[ایران|ایرانی]] آنان، گروهی به پا ایستادند و فرق بین گوهر و سنگ‌ریزه را درک کردند. او درگذشت، در حالی که رسالت خودش را به‌طور کامل، به همۀ مردم جهان نرسانده بود؛ اما من او را پیش از آنکه دیدگانش را از این دنیا فرو ببندد، خندان ترسیم می‌کنم.
خط ۲۲: خط ۲۱:


== میخاییل نعیمه ==
== میخاییل نعیمه ==
*امام علی -[[کرم الله وجهه]]- پس از [[پیامبر(ص)|پیامبر]]، آقای مطلق عرب است. من هیچ‌کس از شخصیت‌های عربی را ندیدم که زبان عربی، چنان‌که تسلیم علی است، تسلیم او شود؛ چه در پندهای دینی، سخنرانی‌های حماسی، نامه‌های توجیهی یا آن سخنانی که گاه و بی‌گاه بیان کرده است که همگی سرشار از حکمت‌های جاودان است، از نور [[ایمان|ایمانِ]] زنده سربرآورده است و زیبایی بیان در آنها در حد [[معجزه]] است. گویی دُرهایی است که طبیعت، به حد کمال رسانده است و گویی او دریایی است که بی‌رنج و منت، آن دُرها را می‌بخشد.
*امام علی -[[کرم الله وجهه]]- پس از [[پیامبر(ص)|پیامبر]]، آقای مطلق عرب است. من هیچ‌کس از شخصیت‌های عربی را ندیدم که زبان عربی، چنان‌که تسلیم علی است، تسلیم او شود؛ چه در پندهای دینی، سخنرانی‌های حماسی، نامه‌های توجیهی یا آن سخنانی که گاه و بی‌گاه بیان کرده است که همگی سرشار از حکمت‌های جاودان است، از نور [[ایمان|ایمانِ]] زنده سربرآورده است و زیبایی بیان در آنها در حد [[معجزه]] است. گویی دُرهایی است که طبیعت، به حد کمال رسانده است و گویی او دریایی است که بی‌رنج و منت، آن دُرها را می‌بخشد.
:در میان عرب‌ها، کسی نیست که صفا و بصیرت او، به زلالی بینش علی برسد و کسی نیست که از آنچه در بصیرتش منعکس می‌شود، چون علی بتواند معجزه‌ای زیبا برگیرد و آن را در زیبایی سحرآمیزی بیان کند. سجع‌گویی او، که بسیار هم هست، با آهنگ‌های خودش، خویش را می‌نمایاند و قافیه‌هایی که در کلام اوست، گویی از آسمان بر شاعری فرو می‌ریزد و چنان در پایان هر جمله جای می‌گیرند که گویی هیچ واژه‌ای نمی‌تواند جای آن را پر کند. او مفاهیمی را بیان می‌کند که هیچ واژه‌ای نمی‌تواند آن مفهوم را عرضه دارد. گویی سنگی است که دقیقاً در فاصله دو صخره قرار می‌گیرد؛ نه کوچک‌تر و نه بزرگ‌تر. '''علی از نوابغ اندیشه، روح و بیان، در هرجا و هر زمان است.'''<ref>به نقل جرداق، امام علی(ع) صدای عدالت انسانی، ترجمه محمدعلی سلطانی، ج۳-۵، ص۱۰۵۷.</ref>
:در میان عرب‌ها، کسی نیست که صفا و بصیرت او، به زلالی بینش علی برسد و کسی نیست که از آنچه در بصیرتش منعکس می‌شود، چون علی بتواند معجزه‌ای زیبا برگیرد و آن را در زیبایی سحرآمیزی بیان کند. سجع‌گویی او، که بسیار هم هست، با آهنگ‌های خودش، خویش را می‌نمایاند و قافیه‌هایی که در کلام اوست، گویی از آسمان بر شاعری فرو می‌ریزد و چنان در پایان هر جمله جای می‌گیرند که گویی هیچ واژه‌ای نمی‌تواند جای آن را پر کند. او مفاهیمی را بیان می‌کند که هیچ واژه‌ای نمی‌تواند آن مفهوم را عرضه دارد. گویی سنگی است که دقیقاً در فاصله دو صخره قرار می‌گیرد؛ نه کوچک‌تر و نه بزرگ‌تر. '''علی از نوابغ اندیشه، روح و بیان، در هرجا و هر زمان است.'''<ref>به نقل جرداق، امام علی(ع) صدای عدالت انسانی، ترجمه محمدعلی سلطانی، ج۳-۵، ص۱۰۵۷.</ref>
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۸۱

ویرایش