confirmed، templateeditor
۱۱٬۴۲۴
ویرایش
جز (تمیز کاری) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
*اولین شخصیت مذهبی و مرجع تقلید که انجمن حجتیه را تایید کرد، [[آیت الله بروجردی]] بود. حلبی بعد از تشکیل انجمن به دیدار او رفت و گزارشی ارایه کرد و آیت الله بروجردی نیز آن را تأیید کرده و ده جلسه برای آقای حلبی در [[فیضیه]] در نقد [[بهائیت]] ترتیب داد. | *اولین شخصیت مذهبی و مرجع تقلید که انجمن حجتیه را تایید کرد، [[آیت الله بروجردی]] بود. حلبی بعد از تشکیل انجمن به دیدار او رفت و گزارشی ارایه کرد و آیت الله بروجردی نیز آن را تأیید کرده و ده جلسه برای آقای حلبی در [[فیضیه]] در نقد [[بهائیت]] ترتیب داد. | ||
*[[امام خمینی]] با اینکه در اواخر دهه چهل شمسی، استفاده از وجوهات شرعیه برای انجمن را در فتوایی تایید کرده بود<ref>صحیفه امام، ج ۲، ص ۳۰.</ref><ref group="یادداشت"> «سلام علیکم شاید خاطر مبارک مستحضر باشید که چند سالی است عدهای از افراد متدین و با ایمان تحت رهبری حضرت حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمود حلبی برای مبارزه اصولی با مرام ساختگی بهائیت جلسات منظمی تشکیل داده و در این جلسات مطالب آموزندهای تدریس و افراد را با مقام شامخ حضرت ولی عصر-ارواحنا و ارواح العالمین له الفداء-آشنا میسازند. اخیراً دامنه فعالیت این جلسات از تهران و اصفهان و مشهد و شیراز و مراکز مهم گذشته و حتی به دهات دور دست کشانیده شده و در اثر عنایات خاصه حضرت بقیه الله الاعظم امام زمان-صلوات الله و سلامه علیه-توانستهاند در این مدت حدود پانصد نفر از افراد فرقه ضاله بهاییه را به صراط مستقیم توحید هدایت و به دیانت مقدسه اسلام مشرف نموده و عده کثیری از افراد متزلزل را که در خطر سقوط به دامان آن گروه قرار گرفته بودند از پرتگاه نجات دهند. اولاً نظر مبارک حضرت آیت الله درباره این عده و اقدام آنان چیست؟ ثانیاً همکاری با آنها و تقویت آنان چه صورتی دارد؟ ثالثاً آیا میتوان در صورت لزوم از وجوه شرعیه در این راه مصرف نمود یا نه؟ استدعا آنکه نظر مبارک را صریحاً امر به ابلاغ فرمایند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.» | *[[امام خمینی]] با اینکه در اواخر دهه چهل شمسی، استفاده از [[وجوهات شرعیه]] برای انجمن را در فتوایی تایید کرده بود<ref>صحیفه امام، ج ۲، ص ۳۰.</ref><ref group="یادداشت"> «سلام علیکم شاید خاطر مبارک مستحضر باشید که چند سالی است عدهای از افراد متدین و با ایمان تحت رهبری حضرت حجت الاسلام آقای حاج شیخ محمود حلبی برای مبارزه اصولی با مرام ساختگی بهائیت جلسات منظمی تشکیل داده و در این جلسات مطالب آموزندهای تدریس و افراد را با مقام شامخ حضرت ولی عصر-ارواحنا و ارواح العالمین له الفداء-آشنا میسازند. اخیراً دامنه فعالیت این جلسات از تهران و اصفهان و مشهد و شیراز و مراکز مهم گذشته و حتی به دهات دور دست کشانیده شده و در اثر عنایات خاصه حضرت بقیه الله الاعظم امام زمان-صلوات الله و سلامه علیه-توانستهاند در این مدت حدود پانصد نفر از افراد فرقه ضاله بهاییه را به صراط مستقیم توحید هدایت و به دیانت مقدسه اسلام مشرف نموده و عده کثیری از افراد متزلزل را که در خطر سقوط به دامان آن گروه قرار گرفته بودند از پرتگاه نجات دهند. اولاً نظر مبارک حضرت آیت الله درباره این عده و اقدام آنان چیست؟ ثانیاً همکاری با آنها و تقویت آنان چه صورتی دارد؟ ثالثاً آیا میتوان در صورت لزوم از وجوه شرعیه در این راه مصرف نمود یا نه؟ استدعا آنکه نظر مبارک را صریحاً امر به ابلاغ فرمایند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.» | ||
امام خمینی در پاسخ فرمودند: «بسمه تعالی؛ در فرض مذکور هم اقدامات آقایان مورد تقدیر و رضای خدوند متعال است و نیز همکاری و همراهی با آنها مرضی ولی عصر- عجل الله فرجه- است. و هم مجازند مؤمنین از وجوه شرعیه از قبیل زکوات و شرعیات به آنها بدهند. در صورت لزوم مجازند از ثلث [[سهم امام|سهم مبارک امام]]-علیه السلام- به آنها کمک کنند؛ البته تحت نظارت اشخاص متعهد و اگر جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حلبی-دامت برکاته-می توانند، تحت نظارت ایشان وجوه داده شود. از خداوند تعالی موفقیت آنها را خواستار است. ۵ شهرشعبان المعظم ۱۳۹۰، روح الله الموسوی الخمینی» </ref> ولی بعد از آشکار شدن ماهیت غیرسیاسی انجمن، تأییدیه خود را پس گرفت.<ref>صحیفه امام، جلد ۲، صفحه ۳۵۷.</ref> | امام خمینی در پاسخ فرمودند: «بسمه تعالی؛ در فرض مذکور هم اقدامات آقایان مورد تقدیر و رضای خدوند متعال است و نیز همکاری و همراهی با آنها مرضی ولی عصر- عجل الله فرجه- است. و هم مجازند مؤمنین از [[وجوه شرعیه]] از قبیل زکوات و شرعیات به آنها بدهند. در صورت لزوم مجازند از ثلث [[سهم امام|سهم مبارک امام]]-علیه السلام- به آنها کمک کنند؛ البته تحت نظارت اشخاص متعهد و اگر جناب مستطاب حجت الاسلام آقای حلبی-دامت برکاته-می توانند، تحت نظارت ایشان وجوه داده شود. از خداوند تعالی موفقیت آنها را خواستار است. ۵ شهرشعبان المعظم ۱۳۹۰، روح الله الموسوی الخمینی» </ref> ولی بعد از آشکار شدن ماهیت غیرسیاسی انجمن، تأییدیه خود را پس گرفت.<ref>صحیفه امام، جلد ۲، صفحه ۳۵۷.</ref> | ||
*آیت الله [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]]، سوابق انجمن در احیاء امر حضرت بقیه الله و تربیت جوانان توسط انجمن را مورد تقدیر قرار داده بود. همچنین آیت الله [[مرعشی نجفی]] در پاسخ به یکی از اعضای انجمن حجتیه گفته بود: «این مؤسسه خیریه دینیه که با زحمات طاقتفرسای حضرت حجت الاسلام و المسلمین و مبلغ الدین المبین آقای حلبی... تأسیس شده، مؤسسهای است بسیار مفید به جهت جوانان و قلع و قمع فرقه ضاله بهائیه و از بدو تأسیس تاکنون، حقیر مطلع هستم که چه فوایدی بر آن مترتب شده و صدها جوان گمراه مستبصر شده و یقیناً توهین به معظم له و انجمن، معلول و به تحریک فرقه ضاله و با وسایط مختلفه میباشد.»<ref>عماد باقی، ۱۳۶۲، ص ۲۸۲ و ۲۸۴.</ref> مراجع و علمای دیگری از جمله [[سید محمدهادی میلانی|میلانی]]، [[سید عبدالله شیرازی]] و بهاء الدین محلاتی هم از فعالیت اعضای انجمن تقدیر و تشکر کردند و به آنان اجازه استفاده از [[سهم امام]] (ع) و زکات و اموال [[مجهول المالک]] و نذورات مطلقه را دادند.<ref>عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۵۰۷.</ref> | *آیت الله [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]]، سوابق انجمن در احیاء امر حضرت بقیه الله و تربیت جوانان توسط انجمن را مورد تقدیر قرار داده بود. همچنین آیت الله [[مرعشی نجفی]] در پاسخ به یکی از اعضای انجمن حجتیه گفته بود: «این مؤسسه خیریه دینیه که با زحمات طاقتفرسای حضرت حجت الاسلام و المسلمین و مبلغ الدین المبین آقای حلبی... تأسیس شده، مؤسسهای است بسیار مفید به جهت جوانان و قلع و قمع فرقه ضاله بهائیه و از بدو تأسیس تاکنون، حقیر مطلع هستم که چه فوایدی بر آن مترتب شده و صدها جوان گمراه مستبصر شده و یقیناً توهین به معظم له و انجمن، معلول و به تحریک فرقه ضاله و با وسایط مختلفه میباشد.»<ref>عماد باقی، ۱۳۶۲، ص ۲۸۲ و ۲۸۴.</ref> مراجع و علمای دیگری از جمله [[سید محمدهادی میلانی|میلانی]]، [[سید عبدالله شیرازی]] و بهاء الدین محلاتی هم از فعالیت اعضای انجمن تقدیر و تشکر کردند و به آنان اجازه استفاده از [[سهم امام]] (ع) و زکات و اموال [[مجهول المالک]] و نذورات مطلقه را دادند.<ref>عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی ضد فرهنگها، ص ۵۰۷.</ref> |