شاه عباس اول: تفاوت میان نسخهها
جز
حذف عبارت غیر ویکیایی
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) جز (حذف عبارت غیر ویکیایی) |
|||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
به هرحال اساس و پایه صفویه بر مذهب تشیع بنا شده بود و رقیب اصلی آنها امپراتوری عثمانی [[سنی|سنی مذهب]] که مرزهای گستردهاش تا [[اروپا]] را شامل میشد، بر همین مبنا و بخاطر اینکه به نوعی خود را خلیفه مسلمین میدانست، طبعا با شیعیان دشمنی جدی داشتند که همواره به همین بهانه به ایران هجوم میآوردند و این دشمنی به حدی بود که رسالههایی در رد شیعیان و حتی مجوز قتل آنها در عثمانی به نگارش درآمد و اجر و ثواب قتل یک مسلمان شیعه ایرانی را بیشتر از کشتن هفتاد نفر از کفار به شمار میآوردند. در یک نمونه آن ذکر شده: «فمن قتل واحدا من هذه الطائفه الملعونه المشرکه فکانهما قتل و غزا سبعین نفرا من اهل دار الحرب» ترجمه: هر کسی که یک نفر از این طایفه ملعون مشرک را بکشد، مانند این است که هفتاد نفر از اهل جنگ را کشته باشد.<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین،فرهنگ و سیاست، ص۸۷</ref> | به هرحال اساس و پایه صفویه بر مذهب تشیع بنا شده بود و رقیب اصلی آنها امپراتوری عثمانی [[سنی|سنی مذهب]] که مرزهای گستردهاش تا [[اروپا]] را شامل میشد، بر همین مبنا و بخاطر اینکه به نوعی خود را خلیفه مسلمین میدانست، طبعا با شیعیان دشمنی جدی داشتند که همواره به همین بهانه به ایران هجوم میآوردند و این دشمنی به حدی بود که رسالههایی در رد شیعیان و حتی مجوز قتل آنها در عثمانی به نگارش درآمد و اجر و ثواب قتل یک مسلمان شیعه ایرانی را بیشتر از کشتن هفتاد نفر از کفار به شمار میآوردند. در یک نمونه آن ذکر شده: «فمن قتل واحدا من هذه الطائفه الملعونه المشرکه فکانهما قتل و غزا سبعین نفرا من اهل دار الحرب» ترجمه: هر کسی که یک نفر از این طایفه ملعون مشرک را بکشد، مانند این است که هفتاد نفر از اهل جنگ را کشته باشد.<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین،فرهنگ و سیاست، ص۸۷</ref> | ||
این جریان | این جریان باعث دادن مجوز قتل و غارت بسیاری از مردم ایران شد و به تبع آن شاه عباس میبایست از این بابت که مهمترین مشکل او به شمار میآمد و آن جنگ با عثمانی بود، مقابله کند. | ||
شاه عباس مانند اکثر شاهان صفوی به علمای دین احترام میگذاشت. مناصب [[شیخ الاسلام]]، صدر، قاضی و ملاباشی از جمله مناصبی بود که علما توسط صفویه به آن منصوب میشدند.<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، ص۱۹۳</ref> علما نیز مردم را به دادن خراج، شرکت در جنگ و کمک به دولت در مواقع ضرورت تشویق میکردند، مانند رساله [[محقق کرکی]] در رابطه با حلیت اخذ خراج<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست، ص۱۶۵</ref> و کتب و رسالات زیادی در این باره. البته با بررسی کتب و رسالات چاپ شده از علمای مشهور دوران صفویه، میبینیم که نگارش این کتابها در دوران شاه عباس نسبت به دورانهای دیگر صفویه، خصوصا اواخر صفویه بسیار کمتر است و شاه عباس چندان به شیخ الاسلام و صدر توجهی نداشت تا اینکه [[شیخ بهایی]] آمد و منصب شیخ الاسلامی را بالا برد. پس از او نیز [[میرداماد]] مرجع صدور فتوا به شمار میآمد.<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاستِ، ص۲۱۶-۲۱۷</ref> | شاه عباس مانند اکثر شاهان صفوی به علمای دین احترام میگذاشت. مناصب [[شیخ الاسلام]]، صدر، قاضی و ملاباشی از جمله مناصبی بود که علما توسط صفویه به آن منصوب میشدند.<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، ص۱۹۳</ref> علما نیز مردم را به دادن خراج، شرکت در جنگ و کمک به دولت در مواقع ضرورت تشویق میکردند، مانند رساله [[محقق کرکی]] در رابطه با حلیت اخذ خراج<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست، ص۱۶۵</ref> و کتب و رسالات زیادی در این باره. البته با بررسی کتب و رسالات چاپ شده از علمای مشهور دوران صفویه، میبینیم که نگارش این کتابها در دوران شاه عباس نسبت به دورانهای دیگر صفویه، خصوصا اواخر صفویه بسیار کمتر است و شاه عباس چندان به شیخ الاسلام و صدر توجهی نداشت تا اینکه [[شیخ بهایی]] آمد و منصب شیخ الاسلامی را بالا برد. پس از او نیز [[میرداماد]] مرجع صدور فتوا به شمار میآمد.<ref>جعفریان، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاستِ، ص۲۱۶-۲۱۷</ref> |