قمهزنی: تفاوت میان نسخهها
جز
←پیشینه قمهزنی در ایران
جز (←مفهومشناسی) |
|||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در سفرنامههای جهانگردان و دیگر خارجیانی که در این عهد به [[ایران]] آمده و شاهد عزاداری [[محرم الحرام|ماه محرم]] بودهاند، گزارشهایی از مراسم قمهزنی در نوشتار اشخاصی مانند دکتر فووریه، پزشک مخصوص [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین شاه]]،{{یادداشت|مؤمنین متعصب در چنین روزی (عاشورا) فرصت را برای قمهزدن از دست نمیدهند. در اردو کسانی هستند که حتی فردا هم برای معالجۀ زخمهای ایشان کافی نیست. شاید هم این بیشعورها که حتی در سفر هم مرتکب این عمل زشت میشوند و از راهآمدن به این حالت در زیر آفتاب سوزان تابستان آنهم غالباً با پای پیاده بیمی ندارند، پوستی کلفتتر از مردم معمولی داشته باشند. فووریه، سه سال در دربار ایران،۱۳۸۵ش، ص۲۸۲.}} هانری رنه دالمانی{{یادداشت|در روز عاشورا دستۀ دیگری هم به این دسته (سینهزنان) اضافه میشود. افراد این دسته کسانی هستند که نذر کردهاند در این روز خون خود را در ماتم شهدای کربلا بریزند. آنها موهای سر را تراشیده، کفن سفیدی هم میپوشند و یاحسینگویان قمه به سر خود میزنند و خون از سر و روی آنها جاری میگردد و روی کفن میریزد. پس از جاریشدن خون، هیجانی در آنها تولید میشود و اگر از آنان جلوگیری نشود، خود را با قمه هلاک میکنند. اشخاصی هستند که چوبهایی بهدست دارند و آنها را جلو قمه میگیرند تا ضربات به سرها وارد نیایند و بدینترتیب از ریختن خون زیاد جلوگیری مینمایند. معهذا بعضی بهواسطۀ خونریزی زیاد از پا در میآیند و یا اقلاً مدتی مریض میشوند. دالمانی، سفرنامه از خراسان تا بختیاری، ۱۳۳۵ش، ص۱۹۲-۱۹۳.}} و بنجامن سفیر کبیر آمریکا در عهد ناصری{{یادداشت|سال ۱۸۸۴ میلادی من در تهران اقامت داشتم. دستههایی در خیابانها حرکت میکردند و احساسات تند و شدید و بیسابقهای از خود نشان میدادند... در این میان ناگهان جمعی سفیدپوش که کاردهایی در دست داشتند، پدیدار شدند که با هیجان زیاد کاردها را بالا برده و به سر خود میزدند و خون از سر آنها و از کاردهایی که در دست داشتند، فواره میزد و سرتاپایشان را سرخ کرده بود. واقعاً که منظرۀ دلخراش و بسیار تأثرآوری بود که هرگز نمیتوانم آن را از یاد ببرم. کسانی که در این دستهها سینه یا قمه میزنند، گاهی اوقات آنقدر به هیجان آمده و یا خونی که از آنها میرود [آنقدر زیاد است] که بیحال شده و روی زمین میافتند و حتی ممکن است اگر فوراً مداوا نشوند، جان خود را از دست بدهند (بنجامین، ایران و ایرانیان، ۱۳۶۳ش، ص۲۸۴).}} وجود دارد. | در سفرنامههای جهانگردان و دیگر خارجیانی که در این عهد به [[ایران]] آمده و شاهد عزاداری [[محرم الحرام|ماه محرم]] بودهاند، گزارشهایی از مراسم قمهزنی در نوشتار اشخاصی مانند دکتر فووریه، پزشک مخصوص [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین شاه]]،{{یادداشت|مؤمنین متعصب در چنین روزی (عاشورا) فرصت را برای قمهزدن از دست نمیدهند. در اردو کسانی هستند که حتی فردا هم برای معالجۀ زخمهای ایشان کافی نیست. شاید هم این بیشعورها که حتی در سفر هم مرتکب این عمل زشت میشوند و از راهآمدن به این حالت در زیر آفتاب سوزان تابستان آنهم غالباً با پای پیاده بیمی ندارند، پوستی کلفتتر از مردم معمولی داشته باشند. فووریه، سه سال در دربار ایران،۱۳۸۵ش، ص۲۸۲.}} هانری رنه دالمانی{{یادداشت|در روز عاشورا دستۀ دیگری هم به این دسته (سینهزنان) اضافه میشود. افراد این دسته کسانی هستند که نذر کردهاند در این روز خون خود را در ماتم شهدای کربلا بریزند. آنها موهای سر را تراشیده، کفن سفیدی هم میپوشند و یاحسینگویان قمه به سر خود میزنند و خون از سر و روی آنها جاری میگردد و روی کفن میریزد. پس از جاریشدن خون، هیجانی در آنها تولید میشود و اگر از آنان جلوگیری نشود، خود را با قمه هلاک میکنند. اشخاصی هستند که چوبهایی بهدست دارند و آنها را جلو قمه میگیرند تا ضربات به سرها وارد نیایند و بدینترتیب از ریختن خون زیاد جلوگیری مینمایند. معهذا بعضی بهواسطۀ خونریزی زیاد از پا در میآیند و یا اقلاً مدتی مریض میشوند. دالمانی، سفرنامه از خراسان تا بختیاری، ۱۳۳۵ش، ص۱۹۲-۱۹۳.}} و بنجامن سفیر کبیر آمریکا در عهد ناصری{{یادداشت|سال ۱۸۸۴ میلادی من در تهران اقامت داشتم. دستههایی در خیابانها حرکت میکردند و احساسات تند و شدید و بیسابقهای از خود نشان میدادند... در این میان ناگهان جمعی سفیدپوش که کاردهایی در دست داشتند، پدیدار شدند که با هیجان زیاد کاردها را بالا برده و به سر خود میزدند و خون از سر آنها و از کاردهایی که در دست داشتند، فواره میزد و سرتاپایشان را سرخ کرده بود. واقعاً که منظرۀ دلخراش و بسیار تأثرآوری بود که هرگز نمیتوانم آن را از یاد ببرم. کسانی که در این دستهها سینه یا قمه میزنند، گاهی اوقات آنقدر به هیجان آمده و یا خونی که از آنها میرود [آنقدر زیاد است] که بیحال شده و روی زمین میافتند و حتی ممکن است اگر فوراً مداوا نشوند، جان خود را از دست بدهند (بنجامین، ایران و ایرانیان، ۱۳۶۳ش، ص۲۸۴).}} وجود دارد. | ||
در دورۀ [[رضاشاه]]، از [[سال ۱۳۱۴شمسی|سال ۱۳۱۴ش]] قمهزنی مانند دیگر رسوم عزاداری ممنوع شد.<ref>بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ۱۳۷۸ش.</ref> این ممنوعیت تا [[سال ۱۳۲۰ شمسی|۱۳۲۰ش]] و برکناری رضاشاه ادامه داشت، اما پس از آن مانند دیگر ممنوعیتها | در دورۀ [[رضاشاه]]، از [[سال ۱۳۱۴شمسی|سال ۱۳۱۴ش]] قمهزنی مانند دیگر رسوم عزاداری ممنوع شد.<ref>بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ۱۳۷۸ش.</ref> این ممنوعیت تا [[سال ۱۳۲۰ شمسی|۱۳۲۰ش]] و برکناری رضاشاه ادامه داشت، اما پس از آن مانند دیگر ممنوعیتها لغو شد و قمهزنی در برخی مناطق ایران از سر گرفته شد. در عصر [[حکومت پهلوی|پهلوی]]، قمهزنی حیات پر اُفت و خیزی داشت. در برخی سالها (ازجمله [[سال ۱۳۴۳شمسی|سال ۱۳۴۳ش]]) با دستور شهربانی یا ساواک ممنوع اعلام میشد و در برخی سالها آزادانه برگزار میشد.<ref> مظاهری، «رسانه شیعه»، ص۴۶.</ref> | ||
==رویکرد فقیهان == | ==رویکرد فقیهان == |