۱۷٬۲۲۳
ویرایش
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
==نسب== | ==نسب== | ||
قنبر از نظر نَسَب شخصی مجهول است و اطلاعاتی درباره آباء و اجداد او در دست نیست. او مدتی در شهر [[بیهق|بِیهَق]] (در منطقه خراسان) زندگی کرده است.<ref> | قنبر از نظر نَسَب شخصی مجهول است و اطلاعاتی درباره آباء و اجداد او در دست نیست. او مدتی در شهر [[بیهق|بِیهَق]] (در منطقه خراسان) زندگی کرده است.<ref> دلائل النبوه، ص۹۳، پانویس.</ref> کنیه وی را ابو شعناء گفته اند. <ref>تجارب الامم، ترجمه، ج6، ص 88</ref> ابوشعنا یعنی دانشمند پیر ژولیده مو. <ref>تجارب الامم، ترجمه ج6، ص88</ref> | ||
==جایگاه== | ==جایگاه== | ||
قنبر از اصحاب خاص، غلام و دربان(حاجب) حضرت علی(ع) بود.<ref> | قنبر از اصحاب خاص، غلام و دربان(حاجب) حضرت علی(ع) بود.<ref> التنبیه و الاشراف، ص۲۵۸</ref> نام او در کنار [[اویس قرنی]]، [[میثم تمار]]، [[کمیل]]، [[حبیب بن مظاهر]]، [[مالک اشتر]] و… در [[شرطة الخمیس]] آمده است.<ref> مجلسی، ج۲۵; کشی، ج۱؛ خویی، ج۵،۶</ref>وی همچنین دربان امام حسن مجتبی(ع) بوده است. <ref>تنبیه والاشراف، ص261</ref> | ||
[[امام صادق (ع)]] میفرماید: | [[امام صادق (ع)]] میفرماید: | ||
:::او علاقه بسیاری به امام علی داشت<ref> | :::او علاقه بسیاری به امام علی داشت<ref> کافی، ج۲، ص۵۹</ref> هرگاه که آن حضرت شبانه از منزل خارج میشد، قنبر از او مراقبت مینمود. بدون آنکه امام متوجه شود.<ref> قمی، ج۲، ص۱۶۷</ref> متقابلا حضرت علی (ع) نیز به وی عنایت داشت، روزی حضرت علی (ع) دو لباس یکی به سه درهم و دیگری را به دو درهم خرید و لباس گرانتر را به قنبر داد. <ref>الغارات، ج1، ص106</ref> | ||
==دوران امام علی(ع)== | ==دوران امام علی(ع)== | ||
درباره قنبر در دوران امام علی (ع) اطلاعاتی و گزارشهایی در منابع تاریخی آمده است؛ از جمله اینکه [[شیخ طوسی]]، او را در شمار اصحاب امام علی (ع) یاد میکند.<ref> طوسی، ص۷۹</ref>، به گفته ابن قتیبه و ذهبی او در شورش بر علیه [[عثمان]]، در کنار امام حسن (ع) و در دفاع از خلیفه زخمی شد.<ref> ذهبی، ج۳، ص۴۵۹؛ ابن قتیبه، ج۱، ص۶۲</ref><ref> مروجالذهب، ج۲، ص۳۴۵</ref> | درباره قنبر در دوران امام علی (ع) اطلاعاتی و گزارشهایی در منابع تاریخی آمده است؛ از جمله اینکه [[شیخ طوسی]]، او را در شمار اصحاب امام علی (ع) یاد میکند.<ref> طوسی، ص۷۹</ref>، به گفته ابن قتیبه و ذهبی او در شورش بر علیه [[عثمان]]، در کنار امام حسن (ع) و در دفاع از خلیفه زخمی شد.<ref> ذهبی، ج۳، ص۴۵۹؛ ابن قتیبه، ج۱، ص۶۲</ref><ref> مروجالذهب، ج۲، ص۳۴۵</ref> | ||
در [[جنگ صفین]]، علی (ع) در برابر غلام عمرو بن عاص -که پرچمی فراز آورده بود-، پرچمی به او داد تا برافرازد.<ref> طبری، ج۴، ص۵۶۳</ref><ref> الکامل، ج۳، ص۲۷۹</ref> وی در این جنگ [[حرب غلام معاویه]] را کشت. <ref> | در [[جنگ صفین]]، علی (ع) در برابر غلام عمرو بن عاص -که پرچمی فراز آورده بود-، پرچمی به او داد تا برافرازد.<ref> طبری، ج۴، ص۵۶۳</ref><ref> الکامل، ج۳، ص۲۷۹</ref> وی در این جنگ [[حرب غلام معاویه]] را کشت. <ref>الفتوح، ترجمه، ص610 </ref> | ||
پس از آنکه امام علی (ع) زره خود را بر تن مردی یهودی دید، به دادخواهی نزد [[شریح قاضی]] رفت، قاضی از او گواه خواست، حضرت [[امام حسن]](ع) و قنبر را با خود برد.<ref> شذرات الذهب، ج۱، ص۳۲۰؛ | پس از آنکه امام علی (ع) زره خود را بر تن مردی یهودی دید، به دادخواهی نزد [[شریح قاضی]] رفت، قاضی از او گواه خواست، حضرت [[امام حسن]](ع) و قنبر را با خود برد.<ref> شذرات الذهب، ج۱، ص۳۲۰؛ الغارات، ج۲، ص۷۲۲</ref> | ||
روزی به قنبر دستور داد که مردی را [[حد]] بزند. قنبر از روی احساسات، او را سه تازیانه بیشتر زد. علی (ع) آن مرد را وادار کرد تا سه تازیانه به قنبر بزند.<ref> | روزی به قنبر دستور داد که مردی را [[حد]] بزند. قنبر از روی احساسات، او را سه تازیانه بیشتر زد. علی (ع) آن مرد را وادار کرد تا سه تازیانه به قنبر بزند.<ref> کافی، ج۷، ص۲۶۰</ref> | ||
[[زاذان ابوعمرو|زاذان]] میگوید: همین که [[سلمان فارسی]] از دنیا رفت، جلو درب خانه آمدم و دیدم حضرت علی (ع) و قنبر از اسب پیاده شدند.<ref> ابن شهرآشوب، | [[زاذان ابوعمرو|زاذان]] میگوید: همین که [[سلمان فارسی]] از دنیا رفت، جلو درب خانه آمدم و دیدم حضرت علی (ع) و قنبر از اسب پیاده شدند.<ref> المناقب، ابن شهرآشوب، ج۲، ص۳۰۲؛ مدینة المعاجز، البحرانی، ج۲، ص۴۱۹</ref> | ||
[[اشعث بن قیس]] برای حاجتی در خانه امام علی آمد، قنبر اجازه ورود به او نداد، اشعث، با مشتی بینی او را خون آلود کرد.<ref> ابنابیالحدید، | [[اشعث بن قیس]] برای حاجتی در خانه امام علی آمد، قنبر اجازه ورود به او نداد، اشعث، با مشتی بینی او را خون آلود کرد.<ref> ابنابیالحدید، ج۶، ص۱۱۷</ref> | ||
هنگامی که مردی به قنبر جسارت کرد او در صدد تلافی برآمد، حضرت علی (ع) با سفارش به بردباری، خشم او را فرو نشاند. این توصیه با عبارت ذیل در منابع شیعه آمده است: | هنگامی که مردی به قنبر جسارت کرد او در صدد تلافی برآمد، حضرت علی (ع) با سفارش به بردباری، خشم او را فرو نشاند. این توصیه با عبارت ذیل در منابع شیعه آمده است: | ||
:«مَهْلًا یا قَنْبَرُ دَعْ شَاتِمَكَ مُهَانًا...؛ آرام باش ای قنبر، به کسی که به تو توهین کرده، اهانت نکن...<ref> | :«مَهْلًا یا قَنْبَرُ دَعْ شَاتِمَكَ مُهَانًا...؛ آرام باش ای قنبر، به کسی که به تو توهین کرده، اهانت نکن...<ref> بحارالانوار، ج۶۴، ص۴۲۴؛ مستدرک، ج۱۱، ص۲۹۱؛ امالی مفید، ص۱۱۱</ref> | ||
قنبر مقداری از [[بیت المال]] که کیسههایی پر از ظروف طلا و نقره بود را پنهان نمود تا حضرت علی (ع) آنها را تقسیم نکند. پس از پایان تقسیم، حضرت علی(ع) را آگاه کرد، وقتی حضرت علی(ع) علت این کار را از او جویا شد قنبر گفت: یا امیرالمومنین شما همه را تقسیم کردید و چیزی برای خود بر نداشتید. من اینها را برای شما ذخیره کردهام. حضرت علی(ع) آنها را به بیتالمال برگرداند و تقسیم کرد.<ref> | قنبر مقداری از [[بیت المال]] که کیسههایی پر از ظروف طلا و نقره بود را پنهان نمود تا حضرت علی (ع) آنها را تقسیم نکند. پس از پایان تقسیم، حضرت علی(ع) را آگاه کرد، وقتی حضرت علی(ع) علت این کار را از او جویا شد قنبر گفت: یا امیرالمومنین شما همه را تقسیم کردید و چیزی برای خود بر نداشتید. من اینها را برای شما ذخیره کردهام. حضرت علی(ع) آنها را به بیتالمال برگرداند و تقسیم کرد.<ref>الغارات، ترجمه، ص45</ref> | ||
==شهادت== | ==شهادت== | ||
قنبر، به دستور [[حجاج بن یوسف ثقفی]] کشته شد، اما در چگونگی قتل او اختلاف وجود دارد.<ref> کشی، | قنبر، به دستور [[حجاج بن یوسف ثقفی]] کشته شد، اما در چگونگی قتل او اختلاف وجود دارد.<ref>رجال کشی، ص۷۲؛ بحارالانوار، ج۴۲، ص۱۳۲؛ اختصاص، ص۷۲</ref><ref>ارشاد، ج۱، ص۳۲۸</ref> یکی از روایات درباره نحوه کشتهشدن او چنین است: | ||
:::وقتی وی را نزد حجاج بردند، حجاج گفت: شما نزد على چكار میكردى. قنبر گفت: من آب وضوء براى او فراهم میكردم. حجاج گفت: او در هنگام وضوء چه میگفت؟ قنبر گفت: او هنگامى كه از وضوى خود فارغ میشد میگفت: فلّما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبواب كل شيء، حتّى إذا فرحوا بما اوتوا أخذناهم بغتة فاذا هم مبلسون، فقطع دابر القوم الذين ظلموا و الحمد لله رب العالمين<ref>انعام، آیه 44-45؛ پس چون آنچه را كه بدان پند داده شده بودند فراموش كردند درهاى هر چيزى [از نعمتها] را بر آنان گشوديم تا هنگامى كه به آنچه داده شده بودند شاد گرديدند ناگهان [گريبان] آنان را گرفتيم و يكباره نوميد شدند؛ پس ريشه آن گروهى كه ستم كردند بركنده شد و ستايش براى خداوند پروردگار جهانيان است.</ref> حجاج گفت: گمان میكنم وى اين آيه را درباره ما تأويل میكرد. قنبر گفت: آرى. حجاج گفت: اگر گردنت را بزنم چه خواهى كرد؟ گفت: در اين صورت من خوشبخت میشوم و تو بدبخت خواهى شد، حجاج امر كرد گردن او را زدند.<ref> | :::وقتی وی را نزد حجاج بردند، حجاج گفت: شما نزد على چكار میكردى. قنبر گفت: من آب وضوء براى او فراهم میكردم. حجاج گفت: او در هنگام وضوء چه میگفت؟ قنبر گفت: او هنگامى كه از وضوى خود فارغ میشد میگفت: فلّما نسوا ما ذكروا به فتحنا عليهم أبواب كل شيء، حتّى إذا فرحوا بما اوتوا أخذناهم بغتة فاذا هم مبلسون، فقطع دابر القوم الذين ظلموا و الحمد لله رب العالمين<ref>انعام، آیه 44-45؛ پس چون آنچه را كه بدان پند داده شده بودند فراموش كردند درهاى هر چيزى [از نعمتها] را بر آنان گشوديم تا هنگامى كه به آنچه داده شده بودند شاد گرديدند ناگهان [گريبان] آنان را گرفتيم و يكباره نوميد شدند؛ پس ريشه آن گروهى كه ستم كردند بركنده شد و ستايش براى خداوند پروردگار جهانيان است.</ref> حجاج گفت: گمان میكنم وى اين آيه را درباره ما تأويل میكرد. قنبر گفت: آرى. حجاج گفت: اگر گردنت را بزنم چه خواهى كرد؟ گفت: در اين صورت من خوشبخت میشوم و تو بدبخت خواهى شد، حجاج امر كرد گردن او را زدند.<ref>الغارات، ترجمه، ص535</ref> حجاج پسر وی را نیز کشت.<ref>معجمالبلدان،ج2،ص:303</ref> | ||
مزار او را در [[حمص]] یا [[کوفه]] دانستهاند.<ref> | مزار او را در [[حمص]] یا [[کوفه]] دانستهاند.<ref>معجم البلدان، ج۴، ص۳۰۳</ref> | ||
==نوادگان== | ==نوادگان== | ||
نام برخی از نوادگان او در شمار روایان آمده است: | نام برخی از نوادگان او در شمار روایان آمده است: | ||
* ابی جبیر پسر قنبر که از پدرش روایت نیز نقل کرده است. <ref> | * ابی جبیر پسر قنبر که از پدرش روایت نیز نقل کرده است. <ref>الإصابة،ج8،ص:113</ref> | ||
* سالم بن قنبر <ref> | * سالم بن قنبر <ref>معجم البدان، ج1، 310</ref> | ||
* ابوالفضل العباس بن الحسن بن خشیش القنبری<ref> | * ابوالفضل العباس بن الحسن بن خشیش القنبری<ref> انساب، ج۱۰، ص۴۹۲</ref> | ||
* نعیم بن سالم بن قنبر مولی علی ابن أبی طالب (ع)<ref> | * نعیم بن سالم بن قنبر مولی علی ابن أبی طالب (ع)<ref> معجم البلدان، ج۱، ص۳۱۰</ref> | ||
* شاعری به نام محمد بن علی قنبری که در همدان سکونت داشت.<ref> | * شاعری به نام محمد بن علی قنبری که در همدان سکونت داشت.<ref> انساب، ج۱۰، ص۴۹۱</ref> | ||
در [[تاریخ بیهق]]، دو مسجد هانی در [[نیشابور]] و شادان در [[سبزوار]]، منتسب به نام فرزندان قنبر آمده است.<ref> تاریخ بیهق، ص۲۵</ref> | در [[تاریخ بیهق]]، دو مسجد هانی در [[نیشابور]] و شادان در [[سبزوار]]، منتسب به نام فرزندان قنبر آمده است.<ref> تاریخ بیهق، ص۲۵</ref> | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
--------- | --------- | ||
{{شعر|نستعلیق}}{{ب|مردی ز کننده در [[خیبر]] پرس|واسرار کرم ز خواجه [[قنبر]] پرس}}{{ب|گر طالب فیض حق شدستی [[حافظ شیرازی|حافظ]]<ref>نسخه بدلها: گر طالب فیض حق بصدقی حافظ/ گر تشنه فیض رحمتی ای حافظ/ گر تشنه فیض حق بصدقی حافظ</ref>|سرچشمه آن<ref>نسخه بدل: سرچشمه او</ref> ز [[ساقی کوثر]] پرس<ref> | {{شعر|نستعلیق}}{{ب|مردی ز کننده در [[خیبر]] پرس|واسرار کرم ز خواجه [[قنبر]] پرس}}{{ب|گر طالب فیض حق شدستی [[حافظ شیرازی|حافظ]]<ref>نسخه بدلها: گر طالب فیض حق بصدقی حافظ/ گر تشنه فیض رحمتی ای حافظ/ گر تشنه فیض حق بصدقی حافظ</ref>|سرچشمه آن<ref>نسخه بدل: سرچشمه او</ref> ز [[ساقی کوثر]] پرس<ref>دیوان خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی،۱۳۶۱، ص۷۴۳.</ref>}}{{پایان شعر}} | ||
==مطالعه بیشتر== | ==مطالعه بیشتر== | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
{{ستون-شروع|۲}} | {{ستون-شروع|۲}} | ||
* ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، تحقیق: محمد أبو الفضل إبراهیم، ناشر: دارإحیاء الكتب العربیة - عیسی البابی الحلبی وشركاه، مؤسسة مطبوعاتی إسماعیلیان. | * ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، تحقیق: محمد أبو الفضل إبراهیم، ناشر: دارإحیاء الكتب العربیة - عیسی البابی الحلبی وشركاه، مؤسسة مطبوعاتی إسماعیلیان. | ||
* ابن اعثم | * ابن اعثم كوفى (م 314)، الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفى هروى (ق 6)، تحقيق غلامرضا طباطبائى مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1372ش. | ||
* ابن سعد، الطبقات الكبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالكتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م. | * ابن سعد، الطبقات الكبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالكتب العلمیة، ط الأولی، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م. | ||
* ابن شهر آشوب، المناقب، علامه، | * ابن شهر آشوب، المناقب، علامه، قم۱۳۷۹ ق. | ||
* ابن قتیبه دینوری، الإمامة و السیاسة المعروف بتاریخ الخلفاء، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ط الأولی، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م. | * ابن قتیبه دینوری، الإمامة و السیاسة المعروف بتاریخ الخلفاء، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ط الأولی، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م. | ||
* ابن مسکویه، ابوعلی | * ابن مسکویه، ابوعلی رازی(م421)تجارب الأمم، جلد يكم: مترجم ابو القاسم امامى، تهران، سروش، 1369ش. جلد 5 و6: على نقى منزوى ، تهران، توس، 1376ش. | ||
* بحرانی، سید هاشم، مدینة معاجز الأئمة الاثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر، مؤسسة المعارف الإسلامیة، قم. | * بحرانی، سید هاشم، مدینة معاجز الأئمة الاثنی عشر و دلائل الحجج علی البشر، مؤسسة المعارف الإسلامیة، قم. | ||
* بختیاری، علی اکبر، سیرجان در آینه زمان، کرمان، ۱۳۷۸ش. | * بختیاری، علی اکبر، سیرجان در آینه زمان، کرمان، ۱۳۷۸ش. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
* پناهی سمنانی، محمد-احمد، علی درترانه های عامه، کتاب ماه وهنر، ۱۳۸۳ش. | * پناهی سمنانی، محمد-احمد، علی درترانه های عامه، کتاب ماه وهنر، ۱۳۸۳ش. | ||
* ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، تحقیق جلال الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ش. | * ثقفی کوفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، تحقیق جلال الدین حسینی ارموی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ش. | ||
* ثقفی کوفی، الغارات و شرح حال اعلام آن، | * ثقفی کوفی، الغارات و شرح حال اعلام آن، ،ترجمه عزيز الله عطاردى، انتشارات عطارد، 1373ش. | ||
* حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، ط الثانیة، ۱۹۹۵م. | * حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، ط الثانیة، ۱۹۹۵م. | ||
* حنبلی دمشقی، ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق الأرناؤوط، بیروت، دار ابن كثیر، ط الأولی، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م. | * حنبلی دمشقی، ابن عماد، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، تحقیق الأرناؤوط، بیروت، دار ابن كثیر، ط الأولی، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م. |
ویرایش