کاربر ناشناس
جزیه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Naqavi بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Naqavi بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
==دلایل مشروعیت اخذ جزیه== | ==دلایل مشروعیت اخذ جزیه== | ||
* آیه ۲۹ سوره توبه | * آیه ۲۹ سوره توبه | ||
نخستین جزیه در اسلام، هم زمان با نزول آیه 29 سوره توبه، در سال هشتم یا نهم هجرت دریافت شد.<ref>رجوع کنید به ابوعبید، ص 28؛بلاذری، ص 107ـ 108؛طبرسی، ج 5، ص 34؛</ref> در این آیه، به دلیل بیاعتقادی اهل كتاب به وحدانیت حقیقی خداوند یا بیاعتقادیشان به كتاب خدا و پیامبر اكرم(ص)، از آنان نفی ایمان شده است.<ref>رجوع کنید به ماوردی، ص 226؛زمخشری، ج 2، ص 262؛فاضل مقداد، ج 1، ص 361؛طباطبائی، ج 9، ص 238ـ239؛</ref> | نخستین جزیه در اسلام، هم زمان با نزول آیه 29 سوره توبه، در سال هشتم یا نهم هجرت دریافت شد.<ref>رجوع کنید به ابوعبید، ص 28؛بلاذری، ص 107ـ 108؛طبرسی، ج 5، ص 34؛</ref> در این آیه، به دلیل بیاعتقادی اهل كتاب به وحدانیت حقیقی خداوند یا بیاعتقادیشان به كتاب خدا و پیامبر اكرم(ص)، از آنان نفی ایمان شده است.<ref>رجوع کنید به ماوردی، ص 226؛زمخشری، ج 2، ص 262؛فاضل مقداد، ج 1، ص 361؛طباطبائی، ج 9، ص 238ـ239؛</ref> | ||
* تفسیر تعبیر عنید | * تفسیر تعبیر عنید | ||
برای تعبیر «عَنْیدٍ» در این آیه تفاسیر متعددی ذكر شده كه برخی عبارتاند از: شرط بودن توانایی مالی اهل كتاب بر دادن جزیه، دریافت جزیه از سر قهر و غلبه و استیلا داشتن مؤمنان بر اهل كتاب، پرداختن بدون واسطه یا پرداختن نقدی(غیرنسیه)، اعتراف به لطفی كه به آنها در قبول پرداخت جزیه شده و پرداختن آن با رضایت.<ref>رجوع کنید به جصّاص، ج 3، ص 98؛ماوردی، ص 227؛قرطبی، ج 4، جزء 8، ص 115؛ابنقیم جوزیه، همانجا</ref> | برای تعبیر «عَنْیدٍ» در این آیه تفاسیر متعددی ذكر شده كه برخی عبارتاند از: شرط بودن توانایی مالی اهل كتاب بر دادن جزیه، دریافت جزیه از سر قهر و غلبه و استیلا داشتن مؤمنان بر اهل كتاب، پرداختن بدون واسطه یا پرداختن نقدی(غیرنسیه)، اعتراف به لطفی كه به آنها در قبول پرداخت جزیه شده و پرداختن آن با رضایت.<ref>رجوع کنید به جصّاص، ج 3، ص 98؛ماوردی، ص 227؛قرطبی، ج 4، جزء 8، ص 115؛ابنقیم جوزیه، همانجا</ref> | ||
* مراداز صاغرون | * مراداز صاغرون | ||
مراد از «صاغِرون» در این آیه، كه در لغت به معنای خوار و كوچك است، خضوع و سرسپردگی اهل ذمه در برابر حكومت اسلامی و التزامِ ایشان به احكام اسلام و پرهیز از كارهای مخالف با عقد ذمه ذكر شده است،<ref>رجوع کنید به ماوردی، همانجا؛نجفی، ج 21، ص 247ـ 248؛طباطبائی، ج 9، ص 242؛</ref> و طبق یك روایت از امام صادق علیهالسلام، این وضع برای ذمی زمینهساز روی آوردن به اسلام است.<ref>رجوع کنید به كلینی، ج 3، ص 566</ref> البته معانی دیگری نیز برای آن ذكر شده است، مانند گرفتن جزیه از ذمی با قهر و ذلیل كردن او، ایستاده بودن ذمی در حال پرداخت جزیه و نشسته بودن گیرنده جزیه و كشاندن ذمی به عنف به محل دریافت جزیه،<ref>رجوع کنید به ابویوسف قاضی، ص 123؛طبرسی؛زمخشری؛ابنقیم جوزیه، همانجا؛</ref> ولی این معانی را مخالف با مقتضای آیه و سیره پیامبر اكرم(ص) و صحابیان دانستهاند.<ref>رجوع کنید به ابوعبید، ص 67ـ | مراد از «صاغِرون» در این آیه، كه در لغت به معنای خوار و كوچك است، خضوع و سرسپردگی اهل ذمه در برابر حكومت اسلامی و التزامِ ایشان به احكام اسلام و پرهیز از كارهای مخالف با عقد ذمه ذكر شده است،<ref>رجوع کنید به ماوردی، همانجا؛نجفی، ج 21، ص 247ـ 248؛طباطبائی، ج 9، ص 242؛</ref> و طبق یك روایت از امام صادق علیهالسلام، این وضع برای ذمی زمینهساز روی آوردن به اسلام است.<ref>رجوع کنید به كلینی، ج 3، ص 566</ref> البته معانی دیگری نیز برای آن ذكر شده است، مانند گرفتن جزیه از ذمی با قهر و ذلیل كردن او، ایستاده بودن ذمی در حال پرداخت جزیه و نشسته بودن گیرنده جزیه و كشاندن ذمی به عنف به محل دریافت جزیه،<ref>رجوع کنید به ابویوسف قاضی، ص 123؛طبرسی؛زمخشری؛ابنقیم جوزیه، همانجا؛</ref> ولی این معانی را مخالف با مقتضای آیه و سیره پیامبر اكرم(ص) و صحابیان دانستهاند.<ref>رجوع کنید به ابوعبید، ص 67ـ 68؛ابنقیم جوزیه، همان</ref> به طور كلی در یك قرارداد، تعهدات هر یك از دو طرف، پذیرش ذلت در برابر طرف دیگر تلقی نمیشود.<ref>عمید زنجانی، همانجا</ref> | ||
* اجماع فقها و سنت نبوی | * اجماع فقها و سنت نبوی | ||
از دیگر دلایلِ مشروعیتِ اخذ جزیه، علاوه بر آیه مذكور، ادعای اجماع فقها،<ref>طوسی، 1387، ج 2، ص 36؛خطیب شربینی، ج 4، ص 242؛</ref> و سنّت نبوی،<ref>رجوع کنید به واقدی، ج 3، ص 1031؛ابوعبید، ص 28ـ29، 30، 33؛بلاذری، ص 78ـ79؛نجفی، ج 21، ص 228؛</ref> است. | از دیگر دلایلِ مشروعیتِ اخذ جزیه، علاوه بر آیه مذكور، ادعای اجماع فقها،<ref>طوسی، 1387، ج 2، ص 36؛خطیب شربینی، ج 4، ص 242؛</ref> و سنّت نبوی،<ref>رجوع کنید به واقدی، ج 3، ص 1031؛ابوعبید، ص 28ـ29، 30، 33؛بلاذری، ص 78ـ79؛نجفی، ج 21، ص 228؛</ref> است. |