Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۳۳
ویرایش
imported>Smnazem بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲: | خط ۲: | ||
'''سید محمد تیجانی سماوی'''، [[اسلام شناس]] مشهور تونسی و استاد [[دانشگاه سوربن]] [[فرانسه]]، از مشهورترین کسانی که مذهب خود را از [[اهل سنت]] به [[تشیع]] تغییر داده است. | '''سید محمد تیجانی سماوی'''، [[اسلام شناس]] مشهور تونسی و استاد [[دانشگاه سوربن]] [[فرانسه]]، از مشهورترین کسانی که مذهب خود را از [[اهل سنت]] به [[تشیع]] تغییر داده است. | ||
وی در اولین سفر خود به [[مکه]] و آشنایی با عقاید افراطی [[وهابیت]]، به ایشان متمایل گردید و سالها به تبلیغ باورهای این فرقه پرداخت. وی بعدها به شوق پیوند مجدد با [[وهابیت]] تصمیم گرفت مجدداً به [[عربستان سعودی]] سفر کند اما در میانه راه [[بیروت]]، با استادی [[شیعه]] از دانشگاه [[بغداد]] آشنا | وی در اولین سفر خود به [[مکه]] و آشنایی با عقاید افراطی [[وهابیت]]، به ایشان متمایل گردید و سالها به تبلیغ باورهای این فرقه پرداخت. وی بعدها به شوق پیوند مجدد با [[وهابیت]] تصمیم گرفت مجدداً به [[عربستان سعودی]] سفر کند اما در میانه راه [[بیروت]]، با استادی [[شیعه]] از دانشگاه [[بغداد]] آشنا شد. وی به سوی [[عراق]] تغییر مسیر داد و با حضور در این کشور شیعی و دیدار با عالمان دینی شیعه، از مسلک وهابیت رویگردان شد و پس از بازگشت به وطنش و تحقیق در باره مذهب [[اهل بیت(ع)]]، مذهب [[شیعه]] را اختیار کرد. | ||
==ولادت و تحصیلات== | ==ولادت و تحصیلات== | ||
وی در خانوادهای مذهبی، در شهر [[قفصه]] در جنوب [[تونس]] متولد شد. خاندان او اصالتاً اهل [[سمّاوه]] عراق بودند که پیشتر در زمان [[عباسیان]] از ترس کشتار، به شمال [[آفریقا]] مهاجرت کردند. | وی در خانوادهای مذهبی، در شهر [[قفصه]] در جنوب [[تونس]] متولد شد. خاندان او اصالتاً اهل [[سمّاوه]] عراق بودند که پیشتر در زمان [[عباسیان]] از ترس کشتار، به شمال [[آفریقا]] مهاجرت کردند. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۲: | ||
پس از آن، وی موفق میشود در رشته [[فلسفه]] و علوم انسانی و پس از آن در رشته تخصصی تاریخ و [[مذاهب اسلامی]] از این دانشگاه دکترای درجه سه و سپس دکترای بین المللی، با تز دکتری «اندیشه اسلامی در [[نهج البلاغه]]» -سخنان [[امام علی(ع)]]- بگیرد. وی با آگاهی از ارزش ادبی نهج البلاغه، این کتاب را در تز دکتری خود به فرانسوی ترجمه میکند. وی پس از اخذ درجه دکترا، یک سال در دانشگاه سوربن و سه سال هم در موسسۀ بالزام در پاریس به تدریس پرداخته است. | پس از آن، وی موفق میشود در رشته [[فلسفه]] و علوم انسانی و پس از آن در رشته تخصصی تاریخ و [[مذاهب اسلامی]] از این دانشگاه دکترای درجه سه و سپس دکترای بین المللی، با تز دکتری «اندیشه اسلامی در [[نهج البلاغه]]» -سخنان [[امام علی(ع)]]- بگیرد. وی با آگاهی از ارزش ادبی نهج البلاغه، این کتاب را در تز دکتری خود به فرانسوی ترجمه میکند. وی پس از اخذ درجه دکترا، یک سال در دانشگاه سوربن و سه سال هم در موسسۀ بالزام در پاریس به تدریس پرداخته است. | ||
==تعلیمات مذهبی== | ==تعلیمات مذهبی== | ||
تیجانی در همان کودکی، زمانی که ده سال بیشتر نداشت، با زحمت پدر و امام جماعت مسجد، نصف قرآن را حفظ کرد و به برکت حفظ قرآن، در ماههای [[رمضان]] به عنوان امام در [[نماز تراویح]] شرکت میکرد.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۱۱-۱۲.</ref> چنانکه وی میگوید، نام تیجانی هم برگرفته از «[[طریقت تیجانی]]» است که در [[تونس]]، [[مراکش]]، [[الجزایر]]، [[لیبی]]، [[سودان]]، [[مصر]] و... رایج است. اینان معتقدند که همه [[مشایخ]] و [[اولیاء الله]]، علم خود را از یکدیگر گرفتهاند مگر [[شیخ احمد تیجانی]] که علمش را مستقیما از [[پیامبر اسلام(ص) |رسول الله(ص)]] گرفته است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۱۲-۱۳.</ref> | تیجانی در همان کودکی، زمانی که ده سال بیشتر نداشت، با زحمت پدر و امام جماعت مسجد، نصف قرآن را حفظ کرد و به برکت حفظ قرآن، در ماههای [[رمضان]] به عنوان امام در [[نماز تراویح]] شرکت میکرد.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۱۱-۱۲.</ref> چنانکه وی میگوید، نام تیجانی هم برگرفته از «[[طریقت تیجانی]]» است که در [[تونس]]، [[مراکش]]، [[الجزایر]]، [[لیبی]]، [[سودان]]، [[مصر]] و... رایج است. اینان معتقدند که همه [[مشایخ]] و [[اولیاء الله]]، علم خود را از یکدیگر گرفتهاند مگر [[شیخ احمد تیجانی]] که علمش را مستقیما از [[پیامبر اسلام(ص) |رسول الله(ص)]] گرفته است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۱۲-۱۳.</ref> | ||
==آغاز تغییر== | ==آغاز تغییر== | ||
تیجانی در سال ۱۹۶۴م. در کنفراسی در [[مکه]]، در ارتباط با عربهای [[مسلمان]] شرکت میکند و این سرآغازی برای گرایش وی به [[وهابیت]] است. این تمایل به قدری بوده است که با خود آرزو کرده «[ای کاش] مسلمانان دیگر نیز این عقاید را داشتند!» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۶.</ref> و میپنداشته که حتما خداوند آنان [سعودی ها] را در میان دیگر بندگانش برای نگهبانی خانهاش یرگزیده و آنها را پاکترین و داناترین بندگان خودا بر روی زمینند و خداوند آنها را با نفت بینیاز ساخته! تا بیشتر در خدمت حاجیان و مهمانان الهی باشند!<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۶.</ref> وی خود را موظف میدانسته که به مساجد برود و مردم را از شرک، که همان دست زدن بر چوب و سنگ است، نهی کند!<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۷.</ref> | تیجانی در سال ۱۹۶۴م. در کنفراسی در [[مکه]]، در ارتباط با عربهای [[مسلمان]] شرکت میکند و این سرآغازی برای گرایش وی به [[وهابیت]] است. این تمایل به قدری بوده است که با خود آرزو کرده «[ای کاش] مسلمانان دیگر نیز این عقاید را داشتند!» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۶.</ref> و میپنداشته که حتما خداوند آنان [سعودی ها] را در میان دیگر بندگانش برای نگهبانی خانهاش یرگزیده و آنها را پاکترین و داناترین بندگان خودا بر روی زمینند و خداوند آنها را با نفت بینیاز ساخته! تا بیشتر در خدمت حاجیان و مهمانان الهی باشند!<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۶.</ref> وی خود را موظف میدانسته که به مساجد برود و مردم را از شرک، که همان دست زدن بر چوب و سنگ است، نهی کند!<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۷.</ref> | ||
==سفر عمره== | ==سفر عمره== | ||
زیارت [[خانه خدا]] و آشنایی بیشتر با عقاید وهابیت، تیجانی را بر آن داشت که به [[حج]] برود و در این مسیر از کشورهای لیبی، مصر، [[لبنان]]، [[سوریه]] و [[اردن]]، به [[عربستان سعودی]] برود. در مصر با تعدادی از علمای [[الازهر]] دیدار میکند ولی درخواست اقامت در دانشگاه الازهر را رد میکند. تیجانی در این سفر با [[عبدالباسط عبدالصمد]] هم دیداری داشته است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۲۵-۲۷.</ref> | زیارت [[خانه خدا]] و آشنایی بیشتر با عقاید وهابیت، تیجانی را بر آن داشت که به [[حج]] برود و در این مسیر از کشورهای لیبی، مصر، [[لبنان]]، [[سوریه]] و [[اردن]]، به [[عربستان سعودی]] برود. در مصر با تعدادی از علمای [[الازهر]] دیدار میکند ولی درخواست اقامت در دانشگاه الازهر را رد میکند. تیجانی در این سفر با [[عبدالباسط عبدالصمد]] هم دیداری داشته است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۲۵-۲۷.</ref> | ||
===اولین شیعه=== | ===اولین شیعه=== | ||
تیجانی در کشتی و حین سفر به [[بیروت]]، اولین برخورد خود را با منعم، یکی از اساتید دانشگاه بغداد، که اتفاقاً شیعه بوده، داشته است. مذهب منعم، موجب میشود که تیجانی در برابر وی موضع گرفته و [[شیعیان]] را متهم به [[کفر]] و [[شرک]] نماید اما منعم تیجانی را برای آشنایی با تشیع به عراق دعوت میکند. | تیجانی در کشتی و حین سفر به [[بیروت]]، اولین برخورد خود را با منعم، یکی از اساتید دانشگاه بغداد، که اتفاقاً شیعه بوده، داشته است. مذهب منعم، موجب میشود که تیجانی در برابر وی موضع گرفته و [[شیعیان]] را متهم به [[کفر]] و [[شرک]] نماید اما منعم تیجانی را برای آشنایی با تشیع به عراق دعوت میکند. | ||
==سفر به عراق== | ==سفر به عراق== | ||
===بغداد=== | ===بغداد=== | ||
====شوق زیارت==== | ====شوق زیارت==== | ||
تیجانی که در آن زمان نهایت آرزو و آمالش زیارت قبر [[عبدالقادر گیلانی]] بوده است، شوق وافرش را این گونه بیان داشته که «شوق دیدار، عقل از سرم ربوده بود و خود میپنداشتم که الان در آغوش شیخ قرار میگیرم!» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۳۵.</ref> ولی حضور در حرم [[موسی بن جعفر الکاظم|امام هفتم شیعیان]]، سؤالات و تردیدهایی را در وی ایجاد میکند. | تیجانی که در آن زمان نهایت آرزو و آمالش زیارت قبر [[عبدالقادر گیلانی]] بوده است، شوق وافرش را این گونه بیان داشته که «شوق دیدار، عقل از سرم ربوده بود و خود میپنداشتم که الان در آغوش شیخ قرار میگیرم!» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۳۵.</ref> ولی حضور در حرم [[موسی بن جعفر الکاظم|امام هفتم شیعیان]]، سؤالات و تردیدهایی را در وی ایجاد میکند. | ||
===کوفه و نجف=== | ===کوفه و نجف=== | ||
تیجانی این سفر را که منتهی به دیدن منزل [[امام علی(ع)]]، [[مسجد کوفه]]، حرم [[امیرالمؤمنین (ع)]] و نهایتا دیدار با علماء شده است را نقطه عطف زندگی خود ذکر کرده است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۴۵-۴۶. </ref> | تیجانی این سفر را که منتهی به دیدن منزل [[امام علی(ع)]]، [[مسجد کوفه]]، حرم [[امیرالمؤمنین (ع)]] و نهایتا دیدار با علماء شده است را نقطه عطف زندگی خود ذکر کرده است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۴۵-۴۶. </ref> | ||
====دیدار با آیت الله خوئی==== | ====دیدار با آیت الله خوئی==== | ||
تیجانی در این دیدار به [[آیت الله خویی|آیت الله خوئی]] میگوید که «شیعه نزد ما از [[یهود]] و [[نصاری]] [مسیحیان] بدترند. چراکه آنان [یهود و نصاری] خدا را میپرستند و به [[موسی]] و [[عیسی]] عقیده دارند اما شیعیان [[علی]] را عبادت میکنند و او را تنزیه مینمایند. گروهی هم در میان شیعیان هستند که خدا را میپرستند اما علی را تا درجه [[رسول خدا]] بالا میبرند. شیعیان معتقدند که [[جبرئیل]] در امانت الهی خیانت کرد و [[وحی]] رابه جای علی، برای [[محمد]] برد!!!» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۴۹</ref> | تیجانی در این دیدار به [[آیت الله خویی|آیت الله خوئی]] میگوید که «شیعه نزد ما از [[یهود]] و [[نصاری]] [مسیحیان] بدترند. چراکه آنان [یهود و نصاری] خدا را میپرستند و به [[موسی]] و [[عیسی]] عقیده دارند اما شیعیان [[علی]] را عبادت میکنند و او را تنزیه مینمایند. گروهی هم در میان شیعیان هستند که خدا را میپرستند اما علی را تا درجه [[رسول خدا]] بالا میبرند. شیعیان معتقدند که [[جبرئیل]] در امانت الهی خیانت کرد و [[وحی]] رابه جای علی، برای [[محمد]] برد!!!» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۴۹</ref> | ||
آیت الله خویی تبسمی کرده و میگوید: آیا [[قرآن]] خوانده ای؟ آیا میدانی [[مسلمانان]] با تمام اختلافات مذهبیشان در قرآن اتفاق نظر دارند و قرآن نزد ما همان قرآن شماست؟ آیا در قرآن خواندهای | آیت الله خویی تبسمی کرده و میگوید: آیا [[قرآن]] خوانده ای؟ آیا میدانی [[مسلمانان]] با تمام اختلافات مذهبیشان در قرآن اتفاق نظر دارند و قرآن نزد ما همان قرآن شماست؟ آیا در قرآن خواندهای «ما محمد الّا رسول، قد خلت من قبله الرسل» <ref>آل عمران/۱۴۴.</ref> و همچنین این آیه: «محمد رسول الله و الذین معه اشّداء علی الکفار» <ref>الفتح/۲۹.</ref> و نیز این آیه مبارکه: «ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول الله و خانم النبیین» <ref>الاحزاب/۴۰.</ref>؟ پس [[علی(ع)]] کجاست؟ پس اگر قرآن ما [[شیعیان]] میگوید [[محمد(ص)]] [[پیامبر]] است، پس این تهمت از کجا آمده است؟ ضمناً در مورد تهمتِ خیانت به [[جبرئیل امین]] از این تهمت سنگینتر و بدتر است، مگر زمانی که جبرئیل نازل شد محمد(ص) چهل سال از عمرش گذشته بود و علی(ع) کودک بود، پس چگونه جبرئیل در رساندن [[وحی]] خطا کرده و بین علی و محمد فرق نگذاشته است؟ از اینها گذشته، [[شیعه]] تنها فرقهای است که قائل به [[عصمت]] انبیاء و [[ائمه(ع)]] است، در حالی که اینها بشرند و جبرئیل ملک مقرب خداست و از خطا [[معصوم]] است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۵۰.</ref> | ||
تیجانی نقل کرده که سخنان [[آیت الله خویی]] بر جانم نشست و پرده از چشمانم برداشت و فکر کردم چگونه ما به این منطق نرسیدیم؟<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۵۰.</ref> | تیجانی نقل کرده که سخنان [[آیت الله خویی]] بر جانم نشست و پرده از چشمانم برداشت و فکر کردم چگونه ما به این منطق نرسیدیم؟<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۵۰.</ref> | ||
خط ۵۷: | خط ۴۲: | ||
====دیدار با آیت الله صدر==== | ====دیدار با آیت الله صدر==== | ||
تیجانی در [[نجف]] به دیدار [[سید محمد باقر صدر]] هم میرود و بیشترین تأثیر خود را از این مرجع مشهور [[شیعه]] میگیرد. تیجانی در این باره میگوید «احساس میکردم اگر یک ماه در اینجا بمانم، قطعا شیعه میشدم به خاطر حسن اخلاق و تواضع و کرامت [[سید محمد باقر صدر|سید صدر]]. هرگاه به صورتش نگاه میکردم، تبسم میکرد و میفرمود امری داری؟ چیزی لازم داری؟ در آن چهار روز مگر در وقت خواب از سید صدر جدا نشدم» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۵۴.</ref> | تیجانی در [[نجف]] به دیدار [[سید محمد باقر صدر]] هم میرود و بیشترین تأثیر خود را از این مرجع مشهور [[شیعه]] میگیرد. تیجانی در این باره میگوید «احساس میکردم اگر یک ماه در اینجا بمانم، قطعا شیعه میشدم به خاطر حسن اخلاق و تواضع و کرامت [[سید محمد باقر صدر|سید صدر]]. هرگاه به صورتش نگاه میکردم، تبسم میکرد و میفرمود امری داری؟ چیزی لازم داری؟ در آن چهار روز مگر در وقت خواب از سید صدر جدا نشدم» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۵۴.</ref> | ||
وی در کتاب خود بصورت مفصل از این دیدار، سؤالات مطروحه خود حوزههای مختلف و پاسخهای قانع کنندۀ [[سید محمد باقر صدر|آیت الله صدر]] را نقل کرده است.<ref>نکـ: تیجانی، ثم اهتدیت، صص۵۳-۶۰.</ref> مثلا تیجانی میگوید از سید پرسیدم که بزرگان سعودی [وهابی] میگویند که دست کشیدن به قبر و زیارت صالحین و [[تبرک|تبرک جستن]] از ایشان [[شرک]] به خداوند است، نظر شما چیست؟ سید صدر پاسخ داد که [[اسلام|مسلمانان]] [[موحد]] معتقدند که خداوند [[نافع]] و [[ضار]] است و [[اولیاء الله]] به تنهایی نه نفعی میتوانند برسانند و نه ضرری! پس اینها همه وسیلۀ قرب الهیاند و این میان [[شیعه]] و [[سنی]] مورد اتفاق بوده است از زمان [[پیامبر(ص)]] تاکنون به جز علماء [[وهابی]] که این مسأله را انکار کردند. [[سید محمد باقر صدر|سید صدر]] در ادامه با نقل خاطرهای میافزاید؛ [[سید شرف الدین]] در زمان [[ملک عبدالعزیز آل سعود]]، به [[مکه]] مشرف میشود و در جشن [[قربان|عید قربان]] که همه علماء نزد پادشاه جمع شده بودند به عبدالعزیز قرآنی را در پوست بز هدیه میدهد. ملک عبدالعزیز قرآن را گرفته و با احترام بوسیده و بر پیشانی خود مینهد. سید شرف الدین در همان حال میگوید:ای پادشاه! چرا این پوست بز را میبوسی و اینقدر تعظیم میکنی؟ پادشاه جواب میدهد قصد من تعظیم به قرآن داخل آن است نه پوست روی آن! در همین هنگام سید میگوید: احسنت بر توای پادشاه! ما هم از بوسیدن ضریح نبوی و ابواب حرم، قصد تعظیم [[پیامبر اسلام(ص) |نبی(ص)]] را داریم نه آهن و چوب! همانگونه که تو قصد تعظیم [[قرآن]] با بوسیدن پوست بز را داشتی! حاضران همه [[تکبیر]] میگویند و از همان سال بوسیدن و لمس [[ضریح نبوی]] آزاد میشود تا اینکه دوباره ولیعهد به سلطنت رسیده و آن را ممنوع میکند.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۵۹-۶۰.</ref> | وی در کتاب خود بصورت مفصل از این دیدار، سؤالات مطروحه خود حوزههای مختلف و پاسخهای قانع کنندۀ [[سید محمد باقر صدر|آیت الله صدر]] را نقل کرده است.<ref>نکـ: تیجانی، ثم اهتدیت، صص۵۳-۶۰.</ref> مثلا تیجانی میگوید از سید پرسیدم که بزرگان سعودی [وهابی] میگویند که دست کشیدن به قبر و زیارت صالحین و [[تبرک|تبرک جستن]] از ایشان [[شرک]] به خداوند است، نظر شما چیست؟ سید صدر پاسخ داد که [[اسلام|مسلمانان]] [[موحد]] معتقدند که خداوند [[نافع]] و [[ضار]] است و [[اولیاء الله]] به تنهایی نه نفعی میتوانند برسانند و نه ضرری! پس اینها همه وسیلۀ قرب الهیاند و این میان [[شیعه]] و [[سنی]] مورد اتفاق بوده است از زمان [[پیامبر(ص)]] تاکنون به جز علماء [[وهابی]] که این مسأله را انکار کردند. [[سید محمد باقر صدر|سید صدر]] در ادامه با نقل خاطرهای میافزاید؛ [[سید شرف الدین]] در زمان [[ملک عبدالعزیز آل سعود]]، به [[مکه]] مشرف میشود و در جشن [[قربان|عید قربان]] که همه علماء نزد پادشاه جمع شده بودند به عبدالعزیز قرآنی را در پوست بز هدیه میدهد. ملک عبدالعزیز قرآن را گرفته و با احترام بوسیده و بر پیشانی خود مینهد. سید شرف الدین در همان حال میگوید:ای پادشاه! چرا این پوست بز را میبوسی و اینقدر تعظیم میکنی؟ پادشاه جواب میدهد قصد من تعظیم به قرآن داخل آن است نه پوست روی آن! در همین هنگام سید میگوید: احسنت بر توای پادشاه! ما هم از بوسیدن ضریح نبوی و ابواب حرم، قصد تعظیم [[پیامبر اسلام(ص) |نبی(ص)]] را داریم نه آهن و چوب! همانگونه که تو قصد تعظیم [[قرآن]] با بوسیدن پوست بز را داشتی! حاضران همه [[تکبیر]] میگویند و از همان سال بوسیدن و لمس [[ضریح نبوی]] آزاد میشود تا اینکه دوباره ولیعهد به سلطنت رسیده و آن را ممنوع میکند.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۵۹-۶۰.</ref> | ||
==شروع تحقیق== | ==شروع تحقیق== | ||
تیجانی پس از بازگشت از سفر [[حج]]، به مطالعه در مورد [[اصول عقاید شیعه]] میپردازد. مهمترین کتابی که وی را در این مسأله تحت تأثیر قرار میدهد کتاب [[المراجعات]] نوشته [[سید شرف الدین موسوی]] بوده است. «کتاب در حقیقت، نقش مرا بازی میکرد به عنوان یک پژوهشگر که در جست و جوی حقیقت است و هر جا ان را یافت، میپذیرد و از این رو، این کتاب بسیار مفید بود و بر من حق بزرگی داشت.» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۷۵.</ref> | تیجانی پس از بازگشت از سفر [[حج]]، به مطالعه در مورد [[اصول عقاید شیعه]] میپردازد. مهمترین کتابی که وی را در این مسأله تحت تأثیر قرار میدهد کتاب [[المراجعات]] نوشته [[سید شرف الدین موسوی]] بوده است. «کتاب در حقیقت، نقش مرا بازی میکرد به عنوان یک پژوهشگر که در جست و جوی حقیقت است و هر جا ان را یافت، میپذیرد و از این رو، این کتاب بسیار مفید بود و بر من حق بزرگی داشت.» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۷۵.</ref> | ||
==روش تحقیق== | ==روش تحقیق== | ||
تیجانی بعد از آن دیدار با تنی چند از علمای شیعه در [[نجف]]، تصمیم میگیرد برای رسیدن به حقیقت، روش پژوهش را در پیش میگیرد. وی در این باره میگوید: «با خود پیمان بستم، حال که در این بحث طولانی و دشوار وارد میشوم، احادیث صحیحی که مورد اتفاق شیعه و سنی است، مدرک و مستندِ قطعی قرار دهم و احادیثی که یک فرقه منهای فرق دیگر، بدان اعتماد کرده را، کنار بگذارم. با این روش میانه، هم از تأثیر عاطفی و تعصبهای مذهبی و ملی و میهنی دور شدهام و هم راه شک و تردید را قطع کرده و به بلندای یقین رسیدهام که همان [[صراط مستقیم]] خداوند است.» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۷۶.</ref> | تیجانی بعد از آن دیدار با تنی چند از علمای شیعه در [[نجف]]، تصمیم میگیرد برای رسیدن به حقیقت، روش پژوهش را در پیش میگیرد. وی در این باره میگوید: «با خود پیمان بستم، حال که در این بحث طولانی و دشوار وارد میشوم، احادیث صحیحی که مورد اتفاق شیعه و سنی است، مدرک و مستندِ قطعی قرار دهم و احادیثی که یک فرقه منهای فرق دیگر، بدان اعتماد کرده را، کنار بگذارم. با این روش میانه، هم از تأثیر عاطفی و تعصبهای مذهبی و ملی و میهنی دور شدهام و هم راه شک و تردید را قطع کرده و به بلندای یقین رسیدهام که همان [[صراط مستقیم]] خداوند است.» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۷۶.</ref> | ||
==تألیفات== | ==تألیفات== | ||
[[پرونده:آنگاه هدایت شدم.jpg|بندانگشتی|آنگاه هدایت شدم]] | |||
تیجانی پس از آنکه شیعه شد، کتاب هایی را در اثبات حقانیت شیعه و رد نظریات اهل سنت نگاشت که برخی از کتب مشهور وی بدین شرح است. | تیجانی پس از آنکه شیعه شد، کتاب هایی را در اثبات حقانیت شیعه و رد نظریات اهل سنت نگاشت که برخی از کتب مشهور وی بدین شرح است. | ||
# [http://www.valiasr-aj.com/lib/pdf/Hedayat.pdf آنگاه هدایت شدم] | # [http://www.valiasr-aj.com/lib/pdf/Hedayat.pdf آنگاه هدایت شدم] | ||
# [http://www.al-shia.org/html/far/books/falsafe/ahl_k_moshkelh/fehrest.htm اهل بیت کلید مشکلها] | # [http://www.al-shia.org/html/far/books/falsafe/ahl_k_moshkelh/fehrest.htm اهل بیت کلید مشکلها] | ||
خط ۸۵: | خط ۶۳: | ||
# سفرها و خاطرات | # سفرها و خاطرات | ||
#... | #... | ||
==تبلیغات سوء== | ==تبلیغات سوء== | ||
تیجانی پس از نگارش کتاب هایی در اثبات حقانیت [[شیعه]] و رد و انکار عقاید منحرف [[وهابیت]]، مورد هجوم وهابیها و سعودیها قرار گرفت. در ابتدا ادعا کردند که تیجانی سمّاوی نامی خیالی است که علمای شیعه درست کردهاند، سپس مدعی شدند که این کتاب حاصل کار [[اسرائیل]] است، تا مردم دچار تردید شوند. بعدها اعلام کردند که تیجانی نه شیعه است و نه سنی، بلکه [[مرتد]] شده است. تیجانی در این باره معتقد است «زیرا انسان وقتی در دعوت و مذهب خود قوی باشد، درباره او حرف و حدیث و شبهات زیادی به وجود میآید. من از این دست افراد بودم با گرایشم به شیعه سر و صدای زیادی ایجاد کردم و باعث شدم شبهات زیادی به وجود بیاید.» <ref>مصاحبه با خبرگزاری فارس، تاریخ۲۹/۷/۱۳۸۵، شماره خبر: ۸۵۰۷۲۹۰۰۸۳.</ref> | تیجانی پس از نگارش کتاب هایی در اثبات حقانیت [[شیعه]] و رد و انکار عقاید منحرف [[وهابیت]]، مورد هجوم وهابیها و سعودیها قرار گرفت. در ابتدا ادعا کردند که تیجانی سمّاوی نامی خیالی است که علمای شیعه درست کردهاند، سپس مدعی شدند که این کتاب حاصل کار [[اسرائیل]] است، تا مردم دچار تردید شوند. بعدها اعلام کردند که تیجانی نه شیعه است و نه سنی، بلکه [[مرتد]] شده است. تیجانی در این باره معتقد است «زیرا انسان وقتی در دعوت و مذهب خود قوی باشد، درباره او حرف و حدیث و شبهات زیادی به وجود میآید. من از این دست افراد بودم با گرایشم به شیعه سر و صدای زیادی ایجاد کردم و باعث شدم شبهات زیادی به وجود بیاید.» <ref>مصاحبه با خبرگزاری فارس، تاریخ۲۹/۷/۱۳۸۵، شماره خبر: ۸۵۰۷۲۹۰۰۸۳.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|اندازه=ریز|۴}} | {{پانویس|اندازه=ریز|۴}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* التیجانی السمّاوی، محمد، ثم اهتدیت، بیتا، بیجا. | |||
* التیجانی السمّاوی، محمد، | |||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
* [http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8507290083 مشروح مصاحبه فارس با علامه تيجاني سماوی] | |||
[http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8507290083 مشروح مصاحبه فارس با علامه تيجاني سماوی] | * [http://www.valiasr-aj.com/lib/pdf/Hedayat.pdf دانلود کتاب آنگاه ... هدایت شدم] | ||
* [http://sonnyvagheii.blogfa.com/post/10 مناظره دکتر تیجانی با دانشمند سنی تونسی] | |||
[http://www.valiasr-aj.com/lib/pdf/Hedayat.pdf دانلود کتاب آنگاه ... هدایت شدم] | * [http://sahebnews.ir/44960/%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF%DB%8C2.htm خاطرات سفر به عربستان سعودی از کتاب گشته ام در جهان] | ||
[http://sonnyvagheii.blogfa.com/post/10 مناظره دکتر تیجانی با دانشمند سنی تونسی] | |||
[http://sahebnews.ir/44960/%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF%DB%8C2.htm خاطرات سفر به عربستان سعودی از کتاب گشته ام در جهان] | |||