پرش به محتوا

سید محمد تیجانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Smnazem
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Smnazem
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


وی در اولین سفر خود به [[مکه]] و آشنایی با عقاید افراطی [[وهابیت]]، به ایشان متمایل گردید و سال‌ها به تبلیغ باورهای این فرقه پرداخت. وی بعدها به شوق پیوند مجدد با [[وهابیت]] تصمیم گرفت مجدداً به [[عربستان سعودی]] سفر کند اما در میانه راه [[بیروت]]، با استادی [[شیعه]] از دانشگاه [[بغداد]] آشنا شده و به طور کلی مسیر زندگی‌اش تغییر کرد. وی به سوی [[عراق]] تغییر مسیر داد و با حضور در این کشور شیعی و دیدار با علماء شیعه، از مسلک وهابیت رویگردان شده و پس از بازگشت به وطنش و پس چندی تحقیق در مورد مذهب [[اهل بیت(ع)]]، مذهب [[شیعه]] را اختیار کرد.
وی در اولین سفر خود به [[مکه]] و آشنایی با عقاید افراطی [[وهابیت]]، به ایشان متمایل گردید و سال‌ها به تبلیغ باورهای این فرقه پرداخت. وی بعدها به شوق پیوند مجدد با [[وهابیت]] تصمیم گرفت مجدداً به [[عربستان سعودی]] سفر کند اما در میانه راه [[بیروت]]، با استادی [[شیعه]] از دانشگاه [[بغداد]] آشنا شده و به طور کلی مسیر زندگی‌اش تغییر کرد. وی به سوی [[عراق]] تغییر مسیر داد و با حضور در این کشور شیعی و دیدار با علماء شیعه، از مسلک وهابیت رویگردان شده و پس از بازگشت به وطنش و پس چندی تحقیق در مورد مذهب [[اهل بیت(ع)]]، مذهب [[شیعه]] را اختیار کرد.


==ولادت و تحصیلات==
==ولادت و تحصیلات==
خط ۱۲: خط ۱۳:
وی بیش از هشت سال در دانشگاه سوربن و موسسه تحصیلات عالی پاریس، به بررسی تطبیقی میان ادیان مخصوصا [[ادیان توحیدی]] سه گانه پرداخته و با اخذ مدرک کارشناسی تحقیقات تخصصی در این زمینه از دانشگاه سوربن فارغ التحصیل می‌شود.
وی بیش از هشت سال در دانشگاه سوربن و موسسه تحصیلات عالی پاریس، به بررسی تطبیقی میان ادیان مخصوصا [[ادیان توحیدی]] سه گانه پرداخته و با اخذ مدرک کارشناسی تحقیقات تخصصی در این زمینه از دانشگاه سوربن فارغ التحصیل می‌شود.


پس از آن، وی موفق می‌شود در رشته فلسفه و علوم انسانی و پس از آن در رشته تخصصی تاریخ و [[مذاهب اسلامی]] از این دانشگاه دکترای درجه سه و سپس دکترای بین المللی، با تز دکتری «‌اندیشه اسلامی در [[نهج البلاغه]]‌» -سخنان [[امام علی(ع)]]- بگیرد. وی با آگاهی از ارزش ادبی نهج البلاغه، این کتاب را در تز دکتری خود به فرانسوی ترجمه می‌کند. وی پس از اخذ درجه دکترا، یک سال در دانشگاه سوربن و سه سال هم در موسسۀ بالزام در پاریس به تدریس پرداخته است.
پس از آن، وی موفق می‌شود در رشته [[فلسفه]] و علوم انسانی و پس از آن در رشته تخصصی تاریخ و [[مذاهب اسلامی]] از این دانشگاه دکترای درجه سه و سپس دکترای بین المللی، با تز دکتری «‌اندیشه اسلامی در [[نهج البلاغه]]‌» -سخنان [[امام علی(ع)]]- بگیرد. وی با آگاهی از ارزش ادبی نهج البلاغه، این کتاب را در تز دکتری خود به فرانسوی ترجمه می‌کند. وی پس از اخذ درجه دکترا، یک سال در دانشگاه سوربن و سه سال هم در موسسۀ بالزام در پاریس به تدریس پرداخته است.
 


==تعلیمات مذهبی==
==تعلیمات مذهبی==


تیجانی در همان کودکی، زمانی که ده سال بیشتر نداشت، با زحمت پدر و امام جماعت مسجد، نصف قرآن را حفظ کرد و به برکت حفظ قرآن، در ماه‌های رمضان به عنوان امام در نماز تراویح شرکت می‌کرد.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۱۱-۱۲.</ref> چنانکه وی می‌گوید، نام تیجانی هم برگرفته از «‌[[طریقت تیجانی]]‌» است که در [[تونس]]، [[مراکش]]، [[الجزایر]]، [[لیبی]]، [[سودان]]، [[مصر]] و... رایج است. اینان معتقدند که همه [[مشایخ]] و [[اولیاء الله]]، علم خود را از یکدیگر گرفته‌اند مگر [[شیخ احمد تیجانی]] که علمش را مستقیما از [[پیامبر اسلام(ص) |رسول الله(ص)]] گرفته است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۱۲-۱۳.</ref>
تیجانی در همان کودکی، زمانی که ده سال بیشتر نداشت، با زحمت پدر و امام جماعت مسجد، نصف قرآن را حفظ کرد و به برکت حفظ قرآن، در ماه‌های [[رمضان]] به عنوان امام در [[نماز تراویح]] شرکت می‌کرد.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۱۱-۱۲.</ref> چنانکه وی می‌گوید، نام تیجانی هم برگرفته از «‌[[طریقت تیجانی]]‌» است که در [[تونس]]، [[مراکش]]، [[الجزایر]]، [[لیبی]]، [[سودان]]، [[مصر]] و... رایج است. اینان معتقدند که همه [[مشایخ]] و [[اولیاء الله]]، علم خود را از یکدیگر گرفته‌اند مگر [[شیخ احمد تیجانی]] که علمش را مستقیما از [[پیامبر اسلام(ص) |رسول الله(ص)]] گرفته است.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۱۲-۱۳.</ref>
 


==آغاز تغییر==
==آغاز تغییر==


تیجانی در سال ۱۹۶۴م. در کنفراسی در [[مکه]]، در ارتباط با عرب‌های [[مسلمان]] شرکت می‌کند و این سرآغازی برای گرایش وی به [[وهابیت]] است. این تمایل به قدری بوده است که با خود آرزو کرده «‌[ای کاش] مسلمانان دیگر نیز این عقاید را داشتند!‌» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۶.</ref> و می‌پنداشته که حتما خداوند آنان [سعودی ها] را در میان دیگر بندگانش برای نگهبانی خانه‌اش یرگزیده و آنها را پاک‌ترین و داناترین بندگان خودا بر روی زمینند و خداوند آنها را با نفت بی‌نیاز ساخته! تا بیشتر در خدمت حاجیان و مهمانان الهی باشند!<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۶.</ref> وی خود را موظف می‌دانسته که به مساجد برود و مردم را از شرک، که همان دست زدن بر چوب و سنگ است، نهی کند!<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۷.</ref>
تیجانی در سال ۱۹۶۴م. در کنفراسی در [[مکه]]، در ارتباط با عرب‌های [[مسلمان]] شرکت می‌کند و این سرآغازی برای گرایش وی به [[وهابیت]] است. این تمایل به قدری بوده است که با خود آرزو کرده «‌[ای کاش] مسلمانان دیگر نیز این عقاید را داشتند!‌» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۶.</ref> و می‌پنداشته که حتما خداوند آنان [سعودی ها] را در میان دیگر بندگانش برای نگهبانی خانه‌اش یرگزیده و آنها را پاک‌ترین و داناترین بندگان خودا بر روی زمینند و خداوند آنها را با نفت بی‌نیاز ساخته! تا بیشتر در خدمت حاجیان و مهمانان الهی باشند!<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۶.</ref> وی خود را موظف می‌دانسته که به مساجد برود و مردم را از شرک، که همان دست زدن بر چوب و سنگ است، نهی کند!<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۱۷.</ref>


==سفر عمره==
==سفر عمره==
خط ۲۹: خط ۳۳:


تیجانی در کشتی و حین سفر به [[بیروت]]، اولین برخورد خود را با منعم، یکی از اساتید دانشگاه بغداد، که اتفاقاً شیعه بوده، داشته است. مذهب منعم، موجب می‌شود که تیجانی در برابر وی موضع گرفته و [[شیعیان]] را متهم به [[کفر]] و [[شرک]] نماید اما منعم تیجانی را برای آشنایی با تشیع به عراق دعوت می‌کند.
تیجانی در کشتی و حین سفر به [[بیروت]]، اولین برخورد خود را با منعم، یکی از اساتید دانشگاه بغداد، که اتفاقاً شیعه بوده، داشته است. مذهب منعم، موجب می‌شود که تیجانی در برابر وی موضع گرفته و [[شیعیان]] را متهم به [[کفر]] و [[شرک]] نماید اما منعم تیجانی را برای آشنایی با تشیع به عراق دعوت می‌کند.


==سفر به عراق==
==سفر به عراق==
خط ۵۵: خط ۶۰:
تیجانی در [[نجف]] به دیدار [[سید محمد باقر صدر]] هم می‌رود و بیشترین تأثیر خود را از این مرجع مشهور [[شیعه]] می‌گیرد. تیجانی در این باره می‌گوید «‌احساس می‌کردم اگر یک ماه در اینجا بمانم، قطعا شیعه می‌شدم به خاطر حسن اخلاق و تواضع و کرامت [[سید محمد باقر صدر|سید صدر]]. هرگاه به صورتش نگاه می‌کردم، تبسم می‌کرد و می‌فرمود امری داری؟ چیزی لازم داری؟ در آن چهار روز مگر در وقت خواب از سید صدر جدا نشدم‌» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۵۴.</ref>
تیجانی در [[نجف]] به دیدار [[سید محمد باقر صدر]] هم می‌رود و بیشترین تأثیر خود را از این مرجع مشهور [[شیعه]] می‌گیرد. تیجانی در این باره می‌گوید «‌احساس می‌کردم اگر یک ماه در اینجا بمانم، قطعا شیعه می‌شدم به خاطر حسن اخلاق و تواضع و کرامت [[سید محمد باقر صدر|سید صدر]]. هرگاه به صورتش نگاه می‌کردم، تبسم می‌کرد و می‌فرمود امری داری؟ چیزی لازم داری؟ در آن چهار روز مگر در وقت خواب از سید صدر جدا نشدم‌» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۵۴.</ref>


وی در کتاب خود بصورت مفصل از این دیدار، سؤالات مطروحه خود حوزه‌های مختلف و پاسخ‌های قانع کنندۀ [[سید محمد باقر صدر|آیت الله صدر]] را نقل کرده است.<ref>نکـ: تیجانی، ثم اهتدیت، صص۵۳-۶۰.</ref> مثلا تیجانی می‌گوید از سید پرسیدم که بزرگان سعودی [وهابی] می‌گویند که دست کشیدن به قبر و زیارت صالحین و [[تبرک|تبرک جستن]] از ایشان [[شرک]] به خداوند است، نظر شما چیست؟ سید صدر پاسخ داد که [[اسلام|مسلمانان]] [[موحد]] معتقدند که خداوند [[نافع]] و [[ضار]] است و [[اولیاء الله]] به تنهایی نه نفعی می‌توانند برسانند و نه ضرری! پس این‌ها همه وسیلۀ قرب الهی‌اند و این میان [[شیعه]] و [[سنی]] مود اتفاق بوده است از زمان [[پیامبر(ص)]] تاکنون به جز علماء [[وهابی]] که این مسأله را انکار کردند. [[سید محمد باقر صدر|سید صدر]] در ادامه با نقل خاطره‌ای می‌افزاید؛ [[سید شرف الدین]] در زمان [[ملک عبدالعزیز آل سعود]]، به [[مکه]] مشرف می‌شود و در جشن [[قربان|عید قربان]] که همه علماء نزد پادشاه جمع شده بودند به عبدالعزیز قرآنی را در پوست بز هدیه می‌دهد. ملک عبدالعزیز قرآن را گرفته و با احترام بوسیده و بر پیشانی خود می‌نهد. سید شرف الدین در همان حال می‌گوید:‌ای پادشاه! چرا این پوست بز را می‌بوسی و اینقدر تعظیم می‌کنی؟ پادشاه جواب می‌دهد قصد من تعظیم به قرآن داخل آن است نه پوست روی آن! در همین هنگام سید می‌گوید: احسنت بر تو‌ای پادشاه! ما هم از بوسیدن ضریح نبوی و ابواب حرم، قصد تعظیم [[پیامبر اسلام(ص) |نبی(ص)]] را داریم نه آهن و چوب! همانگونه که تو قصد تعظیم [[قرآن]] با بوسیدن پوست بز را داشتی! حاضران همه [[تکبیر]] می‌گویند و از همان سال بوسیدن و لمس [[ضریح نبوی]] آزاد می‌شود تا اینکه دوباره ولیعهد به سلطنت رسیده و آن را ممنوع می‌کند.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۵۹-۶۰.</ref>
وی در کتاب خود بصورت مفصل از این دیدار، سؤالات مطروحه خود حوزه‌های مختلف و پاسخ‌های قانع کنندۀ [[سید محمد باقر صدر|آیت الله صدر]] را نقل کرده است.<ref>نکـ: تیجانی، ثم اهتدیت، صص۵۳-۶۰.</ref> مثلا تیجانی می‌گوید از سید پرسیدم که بزرگان سعودی [وهابی] می‌گویند که دست کشیدن به قبر و زیارت صالحین و [[تبرک|تبرک جستن]] از ایشان [[شرک]] به خداوند است، نظر شما چیست؟ سید صدر پاسخ داد که [[اسلام|مسلمانان]] [[موحد]] معتقدند که خداوند [[نافع]] و [[ضار]] است و [[اولیاء الله]] به تنهایی نه نفعی می‌توانند برسانند و نه ضرری! پس این‌ها همه وسیلۀ قرب الهی‌اند و این میان [[شیعه]] و [[سنی]] مورد اتفاق بوده است از زمان [[پیامبر(ص)]] تاکنون به جز علماء [[وهابی]] که این مسأله را انکار کردند. [[سید محمد باقر صدر|سید صدر]] در ادامه با نقل خاطره‌ای می‌افزاید؛ [[سید شرف الدین]] در زمان [[ملک عبدالعزیز آل سعود]]، به [[مکه]] مشرف می‌شود و در جشن [[قربان|عید قربان]] که همه علماء نزد پادشاه جمع شده بودند به عبدالعزیز قرآنی را در پوست بز هدیه می‌دهد. ملک عبدالعزیز قرآن را گرفته و با احترام بوسیده و بر پیشانی خود می‌نهد. سید شرف الدین در همان حال می‌گوید:‌ای پادشاه! چرا این پوست بز را می‌بوسی و اینقدر تعظیم می‌کنی؟ پادشاه جواب می‌دهد قصد من تعظیم به قرآن داخل آن است نه پوست روی آن! در همین هنگام سید می‌گوید: احسنت بر تو‌ای پادشاه! ما هم از بوسیدن ضریح نبوی و ابواب حرم، قصد تعظیم [[پیامبر اسلام(ص) |نبی(ص)]] را داریم نه آهن و چوب! همانگونه که تو قصد تعظیم [[قرآن]] با بوسیدن پوست بز را داشتی! حاضران همه [[تکبیر]] می‌گویند و از همان سال بوسیدن و لمس [[ضریح نبوی]] آزاد می‌شود تا اینکه دوباره ولیعهد به سلطنت رسیده و آن را ممنوع می‌کند.<ref>تیجانی، ثم اهتدیت، صص۵۹-۶۰.</ref>
 


==شروع تحقیق==
==شروع تحقیق==


تیجانی پس از بازگشت از سفر [[حج]]، به مطالعه در مورد [[اصول عقاید شیعه]] می‌پردازد. مهمترین کتابی که وی را در این مسأله تحت تأثیر قرار می‌دهد کتاب [[المراجعات]] نوشته [[سید شرف الدین موسوی]] بوده است. «‌کتاب در حقیقت، نقش مرا بازی می‌کرد به عنوان یک پژوهشگر که در جست و جوی حقیقت است و هر جا ان را یافت، می‌پذیرد و از این رو، این کتاب بسیار مفید بود و بر من حق بزرگی داشت.‌» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۷۵.</ref>
تیجانی پس از بازگشت از سفر [[حج]]، به مطالعه در مورد [[اصول عقاید شیعه]] می‌پردازد. مهمترین کتابی که وی را در این مسأله تحت تأثیر قرار می‌دهد کتاب [[المراجعات]] نوشته [[سید شرف الدین موسوی]] بوده است. «‌کتاب در حقیقت، نقش مرا بازی می‌کرد به عنوان یک پژوهشگر که در جست و جوی حقیقت است و هر جا ان را یافت، می‌پذیرد و از این رو، این کتاب بسیار مفید بود و بر من حق بزرگی داشت.‌» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۷۵.</ref>


==روش تحقیق==
==روش تحقیق==


تیجانی بعد از آن دیدار با تنی چند از علمای شیعه در نجف، تصمیم می‌گیرد برای رسیدن به حقیقت، روش پژوهش را در پیش می‌گیرد. وی در این باره می‌گوید: «‌با خود پیمان بستم، حال که در این بحث طولانی و دشوار وارد می‌شوم، احادیث صحیحی که مورد اتفاق شیعه و سنی است، مدرک و مستندِ قطعی قرار دهم و احادیثی که یک فرقه منهای فرق دیگر، بدان اعتماد کرده را، کنار بگذارم. با این روش میانه، هم از تأثیر عاطفی و تعصب‌های مذهبی و ملی و میهنی دور شده‌ام و هم راه شک و تردید را قطع کرده و به بلندای یقین رسیده‌ام که همان صراط مستقیم خداوند است.‌» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۷۶.</ref>
تیجانی بعد از آن دیدار با تنی چند از علمای شیعه در [[نجف]]، تصمیم می‌گیرد برای رسیدن به حقیقت، روش پژوهش را در پیش می‌گیرد. وی در این باره می‌گوید: «‌با خود پیمان بستم، حال که در این بحث طولانی و دشوار وارد می‌شوم، احادیث صحیحی که مورد اتفاق شیعه و سنی است، مدرک و مستندِ قطعی قرار دهم و احادیثی که یک فرقه منهای فرق دیگر، بدان اعتماد کرده را، کنار بگذارم. با این روش میانه، هم از تأثیر عاطفی و تعصب‌های مذهبی و ملی و میهنی دور شده‌ام و هم راه شک و تردید را قطع کرده و به بلندای یقین رسیده‌ام که همان [[صراط مستقیم]] خداوند است.‌» <ref>تیجانی، ثم اهتدیت، ص۷۶.</ref>
 


==تألیفات==
==تألیفات==
خط ۷۷: خط ۸۵:
# سفرها و خاطرات
# سفرها و خاطرات
#...
#...


==تبلیغات سوء==
==تبلیغات سوء==


تیجانی پس از نگارش کتاب هایی در اثبات حقانیت [[شیعه]] و رد و انکار عقاید منحرف [[وهابیت]]، مورد هجوم وهابی‌ها و سعودی‌ها قرار گرفت. در ابتدا ادعا کردند که تیجانی سمّاوی نامی خیالی است که علمای شیعه درست کرده‌اند، سپس مدعی شدند که این کتاب حاصل کار [[اسرائیل]] است، تا مردم دچار تردید شوند. بعدها اعلام کردند که تیجانی نه شیعه است و نه سنی، بلکه [[مرتد]] شده است. تیجانی در این باره معتقد است «‌زیرا انسان وقتی در دعوت و مذهب خود قوی باشد، درباره او حرف و حدیث و شبهات زیادی به وجود می‌آید. من از این دست افراد بودم با گرایشم به شیعه سر و صدای زیادی ایجاد کردم و باعث شدم شبهات زیادی به وجود بیاید.‌» <ref>مصاحبه با خبرگزاری فارس، تاریخ۲۹/۷/۱۳۸۵، شماره خبر: ۸۵۰۷۲۹۰۰۸۳.</ref>
تیجانی پس از نگارش کتاب هایی در اثبات حقانیت [[شیعه]] و رد و انکار عقاید منحرف [[وهابیت]]، مورد هجوم وهابی‌ها و سعودی‌ها قرار گرفت. در ابتدا ادعا کردند که تیجانی سمّاوی نامی خیالی است که علمای شیعه درست کرده‌اند، سپس مدعی شدند که این کتاب حاصل کار [[اسرائیل]] است، تا مردم دچار تردید شوند. بعدها اعلام کردند که تیجانی نه شیعه است و نه سنی، بلکه [[مرتد]] شده است. تیجانی در این باره معتقد است «‌زیرا انسان وقتی در دعوت و مذهب خود قوی باشد، درباره او حرف و حدیث و شبهات زیادی به وجود می‌آید. من از این دست افراد بودم با گرایشم به شیعه سر و صدای زیادی ایجاد کردم و باعث شدم شبهات زیادی به وجود بیاید.‌» <ref>مصاحبه با خبرگزاری فارس، تاریخ۲۹/۷/۱۳۸۵، شماره خبر: ۸۵۰۷۲۹۰۰۸۳.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|اندازه=ریز|۴}}
{{پانویس|اندازه=ریز|۴}}


==منابع==
==منابع==


* التیجانی السمّاوی، محمد، '''ثم اهتدیت'''، بی‌تا، بی‌جا.
* التیجانی السمّاوی، محمد، '''ثم اهتدیت'''، بی‌تا، بی‌جا.


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
کاربر ناشناس