کاربر ناشناس
تکبیرة الاحرام: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Mahboobi بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
==وجه تسمیه== | ==وجه تسمیه== | ||
سبب این نامگذاری آن است که با این تکبیر در ابتدای | سبب این نامگذاری آن است که با این تکبیر در ابتدای [[نماز]]، همه کارهای منافی با آن (از قبیل سخن گفتن یا با صدای بلند خندیدن) بر نمازگزار [[حرام]] می شود<ref>ابن ادریس حلّی، ج 1، ص 216؛ طباطبائی، ج 3، ص 116ـ117؛ جزیری، ج 1، ص 219</ref> و از ینرو آن را «تحریمه» هم نامیده اند.<ref>رجوع کنید به ابن فَهْد حِلّی، ج 1، ص 359؛ زُحَیلی، ج 2، ص 815</ref> عنوان تکبیرة الاحرام در [[احادیث]] نیز به کار رفته<ref>رجوع کنید به ابن حنبل، ج 1، ص 123؛ حرّعاملی، ج 6، ص 9ـ12</ref> و گاه «تکبیرة الافتتاح»<ref>رجوع کنید به حرّعاملی ، ج 6، ص 16</ref> یا «أَنْف الصلاة»<ref>رجوع کنید به همان ، ج 6، ص 10</ref> خوانده شده است. | ||
==از واجبات نماز== | ==از واجبات نماز== | ||
هر چند در بعضی منابع فقهی اهل سنّت ، از برخی تابعین مانند | هر چند در بعضی منابع فقهی [[اهل سنّت]]، از برخی [[تابعین]] مانند اوزاعی، زُهْری و [[سعید بن مسیب بن حزن قرشی مخزومی|سعیدبن مُسَیِّب]]، [[استحباب]] تکبیرة الاحرام نقل شده،<ref>رجوع کنید به قرطبی ، ج 1، ص 175؛ عینی ، ج 2، ص 186</ref> در فقه امامی و اهل سنّت بر [[وجوب]] آن اتفاق نظر وجود دارد.<ref>رجوع کنید به مقدس اردبیلی ، ج 2، ص 193؛ جزیری ، همانجا</ref> | ||
درباره اینکه آیا تکبیرة الاحرام جزو نماز است یا شرط آن، اختلاف نظر وجود دارد. فقهای بیشتر مذاهب فقهی آن را اولین جزء نماز دانسته اند<ref>رجوع کنید به ابن قدامه، ج 1، ص 464؛ نجفی، ج 9، ص 201؛ طباطبائی یزدی، ج 1، ص 626؛ جزیری، ج 1، ص 218</ref> و بر این اساس تمام شرایط لازم برای اجزای نماز را، مانند رو به [[قبله]] بودن و پوشش داشتن نمازگزار، در تکبیرة الاحرام واجب شمرده اند<ref>رجوع کنید به بحرانی، ج 8، ص 32؛ طباطبائی، ج 3، ص 120؛ الموسوعة الفقهیّة، ج 13، ص 218</ref> اما در برابر، فقیهان حنفی تکبیرة الاحرام را، مانند طهارت لباس و مکان، شرط صحت نماز دانسته اند نه جزو آن.<ref>رجوع کنید به جزیری، ج 1، ص 219؛ زحیلی، ج 2، ص 817؛ برای تفاصیل رجوع کنید به عینی، ج 2، ص 189</ref> | |||
بسیاری از فقها علاوه بر واجب شمردن تکبیرة | بسیاری از فقها علاوه بر [[واجب]] شمردن تکبیرة الاحرام، آن را از ارکان نماز نیز به شمار آورده اند؛ ازینرو، بر پایة نظر مشهور در باره رکن، اگر نمازگزار عمداً یا سهواً آن را ترک نماید یا خللی در آن ایجاد کند، نمازش باطل می شود و ملزم به اعادة آن می گردد.<ref>نَوَوی، ج 3، ص 289ـ291؛ علامه حلّی، ج 1، ص 271؛ بحرانی، ج 8، ص 32؛ زحیلی، ج 2، ص 815؛ نیز رجوع کنید به حرّعاملی، ج 6، ص 13ـ14</ref> | ||
==حکم تکرار تکبیره الاحرام== | ==حکم تکرار تکبیره الاحرام== | ||
در | در باره اینکه آیا تکرار تکبیرة الاحرام موجب بطلان نماز می شود یا نه، فقهای امامی اختلاف نظر دارند. این امر به تفسیر آنان از واژه رکن باز می گردد. بنا بر نظرِ مشهور فقهای امامی در باره رکن، چنانچه نمازگزار برای شروع نماز «اللّه اکبر» بگوید و سپس آن را به قصد تکبیرة الاحرام تکرار کند، نماز باطل می شود و برای شروع نماز باید تکبیر سوم را بگوید. به همین ترتیب تکبیر چهارم آن را باطل می کند و به تکبیر پنجم نیاز است.<ref>رجوع کنید به محقق کرکی، ج 1، ص 433؛ شهیدثانی، ص 258؛ طباطبائی یزدی، ج 1، ص 626؛ امام خمینی، ج 1، ص 146؛ برای مفهوم «رکن» در فقه امامی رجوع کنید به ابن فهد حلّی، ج 1، ص 356ـ357؛ نراقی، 1375 ش، ص 784ـ789 و در فقه اهل سنّت رجوع کنید بهالموسوعة الفقهیّة، ج 23، ص 109ـ120</ref> | ||
بر پایه نظری دیگر، افزودن تکبیر موجب بطلان و | بر پایه نظری دیگر، افزودن تکبیر موجب بطلان و اعاده نماز نمی شود. مستند این نظر فقهی، فقدان دلیل شرعی بر بطلان نماز در این مورد و نیز مفهومِ رکن بودن تکبیرة الاحرام است، زیرا واژه رکن اصطلاحی است که فقها آن را به کار برده اند و در [[قرآن]] و [[احادیث]] به کار نرفته است؛ ازینرو، رکن را باید به معنای لغوی آن (پایه و ستون) دانست.<ref>مقدس اردبیلی، ج 2، ص 195؛ نراقی ، 1375 ش، ص 788ـ789؛ بروجردی ، ج 3، ص 104</ref> | ||
==شروط صحت تکبیره الاحرام== | ==شروط صحت تکبیره الاحرام== | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
در منابع فقهی برای تکبیرة الاحرام برخی امور مستحب ذکر شده است ، از جمله : | در منابع فقهی برای تکبیرة الاحرام برخی امور مستحب ذکر شده است ، از جمله : | ||
# بالابردن دستها تا مقابل گوش هنگام گفتن آن<ref>نووی ، ج 3، ص 304ـ 305؛ عینی ، ج 2، ص 193؛ موسوی عاملی ، ج 3، ص 324؛ نجفی ، ج 9، ص 229</ref> اما سیدمرتضی ملقب به علم الهدی<ref>سید مرتضی، ص 147ـ 148</ref> این کار را واجب دانسته است. | # بالابردن دستها تا مقابل گوش هنگام گفتن آن<ref>نووی ، ج 3، ص 304ـ 305؛ عینی ، ج 2، ص 193؛ موسوی عاملی ، ج 3، ص 324؛ نجفی ، ج 9، ص 229</ref> اما سیدمرتضی ملقب به علم الهدی<ref>سید مرتضی، ص 147ـ 148</ref> این کار را واجب دانسته است. | ||
# ذکر هفت تکبیر، که تکبیرة الاحرام یکی از آنهاست و با نیت به جا آوردن نماز واجب از تکبیرهای دیگر متمایز می شود.<ref>ابن ادریس حلّی ، ج 1، ص 237؛ حرّ عاملی ، ج 6، ص 20؛ طباطبائی یزدی ، ج 1، ص 629</ref> فقهای امامی در این باره که نمازگزار کدامیک از این تکبیرها را باید تکبیرة الاحرام قرار دهد، اختلاف نظر دارند و طبق فتوای مشهور، نمازگزار در تعیین آن مختار است.<ref>موسوی عاملی ، ج 3، ص 321؛ طباطبائی ، ج 3، ص 122</ref> برخی فقها نخستین تکبیر<ref>مثلاً رجوع کنید به بحرانی ، ج 8، ص 21</ref> و شماری دیگر<ref>برای نمونه رجوع کنید به الفقه المنسوب للامام الرضا علیه السلام ، ص 105</ref> آخرین تکبیر را تکبیرة الاحرام دانسته اند. | # ذکر هفت تکبیر، که تکبیرة الاحرام یکی از آنهاست و با نیت به جا آوردن نماز واجب از تکبیرهای دیگر متمایز می شود.<ref>ابن ادریس حلّی ، ج 1، ص 237؛ حرّ عاملی ، ج 6، ص 20؛ طباطبائی یزدی ، ج 1، ص 629</ref> فقهای امامی در این باره که نمازگزار کدامیک از این تکبیرها را باید تکبیرة الاحرام قرار دهد، اختلاف نظر دارند و طبق فتوای مشهور، نمازگزار در تعیین آن مختار است.<ref>موسوی عاملی ، ج 3، ص 321؛ طباطبائی ، ج 3، ص 122</ref> برخی فقها نخستین تکبیر<ref>مثلاً رجوع کنید به بحرانی ، ج 8، ص 21</ref> و شماری دیگر<ref>برای نمونه رجوع کنید به الفقه المنسوب للامام الرضا علیه السلام ، ص 105</ref> آخرین تکبیر را تکبیرة الاحرام دانسته اند. | ||
# مستحب است که امام جماعت تکبیرة الاحرام را چنان بلند بگوید که اقتدا کنندگان آن را بشنوند اما شش تکبیر دیگر را آهسته ادا کند.<ref>ابن قدامه ، ج 1، ص 460؛ بحرانی ، ج 8، ص 36؛ زحیلی ، ج 2، ص 871، 936؛ امام خمینی ، ج 1، ص 147؛ نیز رجوع کنید به حرّعاملی ، ج 6، ص 33</ref> | # مستحب است که امام جماعت تکبیرة الاحرام را چنان بلند بگوید که اقتدا کنندگان آن را بشنوند اما شش تکبیر دیگر را آهسته ادا کند.<ref>ابن قدامه ، ج 1، ص 460؛ بحرانی ، ج 8، ص 36؛ زحیلی ، ج 2، ص 871، 936؛ امام خمینی ، ج 1، ص 147؛ نیز رجوع کنید به حرّعاملی ، ج 6، ص 33</ref> | ||