کاربر ناشناس
تکبیرة الاحرام: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Mahboobi جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
ابوحنیفه ذکر هر تعبیر حاکی از تعظیم و تجلیل خداوند (مانند «اللّه اعظم » و «الحمدللّه ») را به جای «اللّه اکبر» جایز دانسته است.<ref>رجوع کنید به عینی ، ج 2، ص 197؛ جزیری ، ج 1، ص 220؛ زحیلی ، ج 2، ص 815 ـ 818؛ برای شروط دیگر رجوع کنید بهابن ادریس حلّی ، ج 1، ص 116؛ ابن قدامه ، ج 1، ص 461؛ طباطبائی ، ج 3، ص 117؛ نجفی ، ج 9، ص 213؛ طباطبائی یزدی ، ج 1، ص 627</ref> | ابوحنیفه ذکر هر تعبیر حاکی از تعظیم و تجلیل خداوند (مانند «اللّه اعظم » و «الحمدللّه ») را به جای «اللّه اکبر» جایز دانسته است.<ref>رجوع کنید به عینی ، ج 2، ص 197؛ جزیری ، ج 1، ص 220؛ زحیلی ، ج 2، ص 815 ـ 818؛ برای شروط دیگر رجوع کنید بهابن ادریس حلّی ، ج 1، ص 116؛ ابن قدامه ، ج 1، ص 461؛ طباطبائی ، ج 3، ص 117؛ نجفی ، ج 9، ص 213؛ طباطبائی یزدی ، ج 1، ص 627</ref> | ||
جز ابوحنیفه ـ که ادای تکبیرة الاحرام را به فارسی، حتی در صورت توانایی شخص بر تکلم به زبان عربی، جایز دانسته<ref>رجوع کنید | جز ابوحنیفه ـ که ادای تکبیرة الاحرام را به فارسی، حتی در صورت توانایی شخص بر تکلم به زبان عربی، جایز دانسته<ref>رجوع کنید بهعینی، ج 2، ص 202؛ ابن عابدین، ج 1، ص 452ـ453؛ زحیلی ، ج 2، ص 818</ref> ـ بیشتر فقیهان بر لزوم ذکر آن به زبان عربی، فتوا داده اند.<ref>رجوع کنید به طوسی ، ج 1، ص 102؛ ابن قدامه ، ج 1، ص 462؛ نووی ، ج 3، ص 301؛ طباطبائی یزدی ، ج 1، ص 627</ref> شافعیان و حنبلیان ذکر آن را به زبان دیگر تنها در صورتی جایز دانسته اند که شخص قادر به ادای الفاظ تکبیرة الاحرام به عربی نباشد.<ref>الموسوعة الفقهیّة ، ج 13، ص 220ـ221</ref> | ||
فقهای امامی فراگرفتن زبان عربی را برای شخص ناتوان از تلفظ «اللّه اکبر» واجب شمرده و نماز چنین فردی را، در صورت وسعت وقت و امید داشتن به یادگیری ، بدون تکبیرة الاحرام باطل دانسته اند. از نظر آنان ، اگر فراگیری آن به دلیل کمبود وقت یا مأیوس بودن از یادگیری ، برای شخص ممکن نباشد، وی باید تکبیرة الاحرام را با تلقین فردی دیگر، حرف به حرف بیان کند و اگر این کار هم ممکن نباشد، ادای آن به صورت نادرست ــ به گونه ای که عرفاً به آن تکبیر گفته شود ــ بر ترجمه کردن رجحان دارد.<ref>انصاری ، ج 1، ص 288ـ289؛ طباطبائی یزدی ، ج 1، ص 628؛ برای حکم فرد اَخْرَس یا گنگ رجوع کنید به انصاری ، ج 1، ص 290ـ293؛ زحیلی ، ج 2، ص 816</ref> | فقهای امامی فراگرفتن زبان عربی را برای شخص ناتوان از تلفظ «اللّه اکبر» واجب شمرده و نماز چنین فردی را، در صورت وسعت وقت و امید داشتن به یادگیری ، بدون تکبیرة الاحرام باطل دانسته اند. از نظر آنان ، اگر فراگیری آن به دلیل کمبود وقت یا مأیوس بودن از یادگیری ، برای شخص ممکن نباشد، وی باید تکبیرة الاحرام را با تلقین فردی دیگر، حرف به حرف بیان کند و اگر این کار هم ممکن نباشد، ادای آن به صورت نادرست ــ به گونه ای که عرفاً به آن تکبیر گفته شود ــ بر ترجمه کردن رجحان دارد.<ref>انصاری ، ج 1، ص 288ـ289؛ طباطبائی یزدی ، ج 1، ص 628؛ برای حکم فرد اَخْرَس یا گنگ رجوع کنید به انصاری ، ج 1، ص 290ـ293؛ زحیلی ، ج 2، ص 816</ref> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==مستحبات تکبیره الاحرام== | ==مستحبات تکبیره الاحرام== | ||
در منابع فقهی برای تکبیرة الاحرام برخی امور مستحب ذکر شده است ، از جمله : | در منابع فقهی برای تکبیرة الاحرام برخی امور مستحب ذکر شده است ، از جمله : | ||
# بالابردن دستها تا مقابل گوش هنگام گفتن آن<ref>نووی ، ج 3، ص 304ـ 305؛ عینی ، ج 2، ص 193؛ موسوی عاملی ، ج 3، ص 324؛ نجفی ، ج 9، ص 229</ref> اما سیدمرتضی ملقب به علم الهدی<ref>سید مرتضی، ص 147ـ 148</ref> این کار را واجب دانسته است. | |||
# ذکر هفت تکبیر، که تکبیرة الاحرام یکی از آنهاست و با نیت به جا آوردن نماز واجب از تکبیرهای دیگر متمایز می شود.<ref>ابن ادریس حلّی ، ج 1، ص 237؛ حرّ عاملی ، ج 6، ص 20؛ طباطبائی یزدی ، ج 1، ص 629</ref> فقهای امامی در این باره که نمازگزار کدامیک از این تکبیرها را باید تکبیرة الاحرام قرار دهد، اختلاف نظر دارند و طبق فتوای مشهور، نمازگزار در تعیین آن مختار است.<ref>موسوی عاملی ، ج 3، ص 321؛ طباطبائی ، ج 3، ص 122</ref> برخی فقها نخستین تکبیر<ref>مثلاً رجوع کنید به بحرانی ، ج 8، ص 21</ref> و شماری دیگر<ref>برای نمونه رجوع کنید به الفقه المنسوب للامام الرضا علیه السلام ، ص 105</ref> آخرین تکبیر را تکبیرة الاحرام دانسته اند. | |||
# مستحب است که امام جماعت تکبیرة الاحرام را چنان بلند بگوید که اقتدا کنندگان آن را بشنوند اما شش تکبیر دیگر را آهسته ادا کند.<ref>ابن قدامه ، ج 1، ص 460؛ بحرانی ، ج 8، ص 36؛ زحیلی ، ج 2، ص 871، 936؛ امام خمینی ، ج 1، ص 147؛ نیز رجوع کنید به حرّعاملی ، ج 6، ص 33</ref> | |||