Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۹۹
ویرایش
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) جز (←جستارهای وابسته) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
فرزندانش [[عبدالله بن محمد حنفیه|عبد اللّه]]، [[حسن بن محمد حنفیه|حسن]]، [[ابراهیم بن محمد حنفیه|ابراهیم]] و [[عون بن محمد حنفیه|عون]] و نیز افراد دیگری چون [[سالم بن ابی جعد]]، [[منذر ثوری]]، [[امام باقر(ع)]]، [[عبدالله بن محمد عقیل]]، [[عمرو بن دینار]]، [[محمد بن قیس]]، [[عبدالاعلی بن عامر]] و برخی دیگر از او نقل حدیث کردهاند.<ref>صابری، ج۲، ص۵۱.</ref> | فرزندانش [[عبدالله بن محمد حنفیه|عبد اللّه]]، [[حسن بن محمد حنفیه|حسن]]، [[ابراهیم بن محمد حنفیه|ابراهیم]] و [[عون بن محمد حنفیه|عون]] و نیز افراد دیگری چون [[سالم بن ابی جعد]]، [[منذر ثوری]]، [[امام باقر(ع)]]، [[عبدالله بن محمد عقیل]]، [[عمرو بن دینار]]، [[محمد بن قیس]]، [[عبدالاعلی بن عامر]] و برخی دیگر از او نقل حدیث کردهاند.<ref>صابری، ج۲، ص۵۱.</ref> | ||
او در [[مدینه النبی|مدینه]] حلقه درس بزرگی برپا کرد و همین مکتب بود که سرچشمهاندیشههای دیگر شد، تا جایی که میتوان حلقه درسی او در مدینه را با مجمع علمی [[حسن بصری]] در [[بصره]] مقایسه کرد؛ زیرا آن گونه که آن مجمع سرچشمهاندیشههای [[معتزله]] و نیز مسلک [[تصوف|صوفیان]] و زاهدان معرفی شده، شاگردان این حلقه درسی هم پایهگذاران اندیشههای کلامی دانسته شدهاند. برای مثال، از همین حلقه درسی، دو پسر ابن حنفیه یعنی | او در [[مدینه النبی|مدینه]] حلقه درس بزرگی برپا کرد و همین مکتب بود که سرچشمهاندیشههای دیگر شد، تا جایی که میتوان حلقه درسی او در مدینه را با مجمع علمی [[حسن بصری]] در [[بصره]] مقایسه کرد؛ زیرا آن گونه که آن مجمع سرچشمهاندیشههای [[معتزله]] و نیز مسلک [[تصوف|صوفیان]] و زاهدان معرفی شده، شاگردان این حلقه درسی هم پایهگذاران اندیشههای کلامی دانسته شدهاند. برای مثال، از همین حلقه درسی، دو پسر ابن حنفیه یعنی عبدالله ملقب به ابو هاشم و حسن ملقب به ابو محمد برخاستند که ابوهاشم واسطهاندیشههای معتزلی و ابومحمد نیز از پایهگذاران اندیشه [[مرجئه|ارجاء]] شد.<ref>صابری، ج۲، ص۵۴.</ref> | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
صاحب [[تنقیح المقال]] معتقد است که چون [[امام حسین(ع)]] در [[مدینه]] یا مکه فردی را مکلف به همراهی نکرده، لذا محمد بن حنفیه در عدم همراهی با امام(ع) مرتکب عملی نشده است که عدالتش را زیر سؤال ببرد. او مینویسد: امام حسین(ع) هنگامی که از [[حجاز]] به طرف [[عراق]] حرکت کرد، خود میدانست که به فیض [[شهادت]] خواهد رسید، ولی به ظاهر، به قصد جنگ و نبرد مسلحانه حرکت نکرد، تا بر همۀ مکلّفین [[واجب|واجب]] نشود که به عنوان [[جهاد]]، با او همراه شوند؛ بلکه براساس وظیفۀ خود، یعنی به دست گرفتن رهبری ظاهری و پیشوایی مردم، که حضرتش را دعوت کرده بودند، حرکت کرد. در این صورت بر دیگران واجب نیست که با او همسفر شوند و اگر کسی هم همراهی نکند، [[گناه|گناهی]] را مرتکب نشده است. بلکه گناهکار فردی است که در قیام کربلا و محاصرۀ امام حسین(ع) در [[روز عاشورا]] حضور داشته و با آنکه از امام تخلف کرده، به یاری حضرتش نشتافته است. | صاحب [[تنقیح المقال]] معتقد است که چون [[امام حسین(ع)]] در [[مدینه]] یا مکه فردی را مکلف به همراهی نکرده، لذا محمد بن حنفیه در عدم همراهی با امام(ع) مرتکب عملی نشده است که عدالتش را زیر سؤال ببرد. او مینویسد: امام حسین(ع) هنگامی که از [[حجاز]] به طرف [[عراق]] حرکت کرد، خود میدانست که به فیض [[شهادت]] خواهد رسید، ولی به ظاهر، به قصد جنگ و نبرد مسلحانه حرکت نکرد، تا بر همۀ مکلّفین [[واجب|واجب]] نشود که به عنوان [[جهاد]]، با او همراه شوند؛ بلکه براساس وظیفۀ خود، یعنی به دست گرفتن رهبری ظاهری و پیشوایی مردم، که حضرتش را دعوت کرده بودند، حرکت کرد. در این صورت بر دیگران واجب نیست که با او همسفر شوند و اگر کسی هم همراهی نکند، [[گناه|گناهی]] را مرتکب نشده است. بلکه گناهکار فردی است که در قیام کربلا و محاصرۀ امام حسین(ع) در [[روز عاشورا]] حضور داشته و با آنکه از امام تخلف کرده، به یاری حضرتش نشتافته است. | ||
اما کسانی که در حجاز بودند و از همان اول با امام نیامدند، از ابتدا مکلف به حرکت و همراهی با امام نبودند و عدم همراهی آنان تخلف و موجب فسق و گناه آنان نیست. [[عبدالله مامقانی|مامقانی]] پس از بیان این مقدمات میگوید:«بنابراین، تعدادی از صالحان و خوبان بودند که در آن هنگام، شرف شهادت برای آنان نوشته نشده بود و در حجاز ماندند و شکی نیست که احدی در عدالت آنان تردیدی نداشته است. پس نیامدن محمد حنفیه و [[عبدالله بن جعفر| | اما کسانی که در حجاز بودند و از همان اول با امام نیامدند، از ابتدا مکلف به حرکت و همراهی با امام نبودند و عدم همراهی آنان تخلف و موجب فسق و گناه آنان نیست. [[عبدالله مامقانی|مامقانی]] پس از بیان این مقدمات میگوید:«بنابراین، تعدادی از صالحان و خوبان بودند که در آن هنگام، شرف شهادت برای آنان نوشته نشده بود و در حجاز ماندند و شکی نیست که احدی در عدالت آنان تردیدی نداشته است. پس نیامدن محمد حنفیه و [[عبدالله بن جعفر|عبدالله بن جعفر]] به علت سرپیچی یا انحراف ایشان نبوده است.<ref> مامقانی، عبدالله. ۱۳۵۲ ق، تنقیح المقال، ج۳، ص۱۱۱، بیجا، مطبعة الحیدریة.</ref>» در [[اثبات الهداة]] نیز حدیثی از [[امام صادق(ع)]] نقل شده که: [[حمزة بن حمران]] میگوید: از خروج حسین(ع) و نرفتن ابن الحنفیه نزد امام(ع) یاد کردیم، فرمود:ای حمزه، برایت حدیثی میگویم که پس از این، دیگر از این موضوع نپرسی؛ چون حسین(ع) از مدینه جدا شد ورق کاغذی طلبید و در آن نوشت: | ||
:::«<small>بسم اللّٰه الرحمن الرحیم از حسین بن علی بن ابی طالب به [[بنی هاشم]]، اما بعد، هر کدام به من بپیوندید، [[شهید]] میشوید و هرکه این کار را نکند، به پیروزی نمیرسد و السلام.»</small><ref>حر عاملی،اثبات الهداه، ج۴، ص۴۲</ref> | :::«<small>بسم اللّٰه الرحمن الرحیم از حسین بن علی بن ابی طالب به [[بنی هاشم]]، اما بعد، هر کدام به من بپیوندید، [[شهید]] میشوید و هرکه این کار را نکند، به پیروزی نمیرسد و السلام.»</small><ref>حر عاملی،اثبات الهداه، ج۴، ص۴۲</ref> | ||
علامه مجلسی در بیان این جمله امام حسین(ع) میفرماید: ظاهر این عبارت مذمت است اما این احتمال هم هست که حضرت دیگران را بین آمدن و نیامدن مخیر کرده بود، پس چون آمدن آن، امر واجبی نبود، بلکه اختیاری بود، تخلف از آن گناه محسوب نمیشود.<ref> بحار، ج۴۲، ص۸۱.</ref> | علامه مجلسی در بیان این جمله امام حسین(ع) میفرماید: ظاهر این عبارت مذمت است اما این احتمال هم هست که حضرت دیگران را بین آمدن و نیامدن مخیر کرده بود، پس چون آمدن آن، امر واجبی نبود، بلکه اختیاری بود، تخلف از آن گناه محسوب نمیشود.<ref> بحار، ج۴۲، ص۸۱.</ref> |