Automoderated users، confirmed، مدیران
۱۳۶
ویرایش
imported>Lohrasbi جز (←منابع) |
جز (←در علم کلام) |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
===در علم کلام=== | ===در علم کلام=== | ||
اسما و صفات | دو تبیین از اسما و صفات در علم کلام هست | ||
۱) اسم، اعتبار شی ء است در صورتی که به تنهایی لحاظ گردد، مانند آسمان و زمین؛ امّا اگر شیئی با صفتی معین لحاظ گردد وصف نامیده میشود، مانند: خالق، رازق، طویل و قصیر.{{مدرک}} | ۱) اسم، اعتبار شی ء است در صورتی که به تنهایی لحاظ گردد، مانند آسمان و زمین؛ امّا اگر شیئی با صفتی معین لحاظ گردد وصف نامیده میشود، مانند: خالق، رازق، طویل و قصیر.{{مدرک}} | ||
۲) | ۲) اسم آن لفظی است که بر صِرف ذات دلالت میکند؛ مانند: «اللّه»، «رجل» و «انسان» یا بر ذاتی که به وصفی متصف است دلالت میکند مانند: «عالِم» و «قادر» و یا بر مبدأ فعل دلالت میکند؛ مانند: «رازق» و «خالق» امّا صفت تنها یک کاربرد دارد و تنها بر مبدأ دلالت میکند بدون اینکه علامتی بر ذات بوده باشد؛ مانند: علم، قدرت، رزق و خلقت، به همین جهت میتوان اسم را محمول قرار داده و آن را بر ذات حمل کرد و گفت: خداوند «عالم» یا «خالق» یا «رحمان» یا «رحیم» است؛ ولی صفت را نمیتوان محمول قرار داد و گفت: خداوند خلق است. <ref> مفاهیم القرآن، ج ۶، ص۳۳ </ref> | ||
====دیدگاه متکلمین اهل سنت==== | |||
از | '''از نظر [[معتزله]]''' | ||
از نظر آنان این دو اصطلاح دارای معنایی متمایزند و اسم خدا متضمن صفت او نیست ، مثلاً اسم هایی چون علیم ، قدیر و سمیع اسم هایی خاص و مترادفند و تنها بر خداوند دلالت میکنند<ref>(ابن قیم ، الصواعق ...، ۲۹۸؛ ابن سلوم ، ۹۵ -۹۷)</ref>. به هر حال [[معتزله]] برآنند که میتوان خدا را به اسم هایی چون حی ، علیم و قدیر نامید، ولی نمیتوان خدا را به حیات ، علم و قدرت متصف کرد<ref> ابن سلوم ، ۹۶ </ref> . | |||
'''دیگر گروهها''' | |||
سایر گروهها نه تنها اسم را جدا از صفت در نظر نمیگیرند، بلکه اثبات اسماء را بدون اثبات صفات امری ناممکن و غیرقابل شناخت میشمارند<ref>(دارمی ، ۷؛ ابن قیم ، ابن سلوم ، همانجا ها)</ref> و بدین قرار، اسم را عین صفت میدانند و تنها فرقی که میان این دو قائلند، این است که صفات خاصیت اشتقاقی دارند، ولی اسماء چنین نیستند. <ref>(ابن عربی ، ابوبکر، ۲/۸۰۲ -۸۰۳)</ref> | |||
===در [[فلسفه]] و عرفان=== | ===در [[فلسفه]] و عرفان=== |