کاربر ناشناس
اصل استصحاب: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
Ahmadnazem (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Pourrezaei جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
== معنای اصطلاحی == | == معنای اصطلاحی == | ||
ماهیت استصحاب همچون بسیاری دیگر از موضوعات اصولی، در یک روند تاریخی شکل گرفته، و بحث از حجیت آن، همگام با تعریف آن دستخوش تحولات و اختلاف نظرهایی بوده است. به اجمال میتوان گفت که استصحاب به عنوان یکی از روشهای عمومی برای یک سویه کردن تردیدها، آنجا که دلیلی در دست نبوده، به کار میرفته است. این تعبیر [[خوارزمی]] (د ۵۶۸ق) که استصحاب پس از کتاب و سنت واجماع و قیاس، «آخرین مدار فتوا» است، <ref>نک: شوکانی، ۲۳۷، </ref> تا حد زیادی نشانگر جایگاه استصحاب در مکاتب فقهی میتواند بود. | ماهیت استصحاب همچون بسیاری دیگر از موضوعات اصولی، در یک روند تاریخی شکل گرفته، و بحث از حجیت آن، همگام با تعریف آن دستخوش تحولات و اختلاف نظرهایی بوده است. به اجمال میتوان گفت که استصحاب به عنوان یکی از روشهای عمومی برای یک سویه کردن تردیدها، آنجا که دلیلی در دست نبوده، به کار میرفته است. این تعبیر [[خوارزمی]] (د ۵۶۸ق) که استصحاب پس از کتاب و سنت واجماع و قیاس، «آخرین مدار فتوا» است، <ref>نک: شوکانی، ۲۳۷، </ref> تا حد زیادی نشانگر جایگاه استصحاب در مکاتب فقهی میتواند بود. | ||
{{استنباط احکام}} | |||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
در نگرشی تاریخی، چنین مینماید که کاربرد استصحاب به صورت یک اصطلاح فقهی از سده ۳ق/۹م آغاز شده باشد، اما برخی روشها که در جریان تدوین [[اصول فقه]]، نام استصحاب گرفتهاند، پیشینهای دورتر داشتهاند. در طی سدههای ۳-۵ق، اصطلاح «استصحاب الحال» به صورت ترکیب اضافی، برای «حکم کردن در یک امر شرعی پس از رخ دادن گونهای از تغییر، همانند حکم آن پیش از تغییر» به کار میرفته <ref>نک: سید مرتضی، «الحدود... »، ۲۶۲</ref> و درستی این روش مورد گفت و گو بوده است. در آغاز سدة ۵ق /۱۱م، [[غزالی]] اصطلاح «استصحاب» را به صورتی گسترش یافته بر پارهای از اصول عقلی و لفظی نیز اطلاق کرد<ref>نک: دنباله مقاله </ref> و پردازش غزالی در آثار اصولیان بعدی از مکاتب گوناگون تأثیری عمیق برجای نهاد. آخرین تحول در مباحث استصحاب، گسترش خاصی است که این روش به عنوان یک اصل پر کاربرد در نظام اصولی [[شیخ انصاری]] یافته و بر فقهمتأخر امامی سایه افکنده است. | در نگرشی تاریخی، چنین مینماید که کاربرد استصحاب به صورت یک اصطلاح فقهی از سده ۳ق/۹م آغاز شده باشد، اما برخی روشها که در جریان تدوین [[اصول فقه]]، نام استصحاب گرفتهاند، پیشینهای دورتر داشتهاند. در طی سدههای ۳-۵ق، اصطلاح «استصحاب الحال» به صورت ترکیب اضافی، برای «حکم کردن در یک امر شرعی پس از رخ دادن گونهای از تغییر، همانند حکم آن پیش از تغییر» به کار میرفته <ref>نک: سید مرتضی، «الحدود... »، ۲۶۲</ref> و درستی این روش مورد گفت و گو بوده است. در آغاز سدة ۵ق /۱۱م، [[غزالی]] اصطلاح «استصحاب» را به صورتی گسترش یافته بر پارهای از اصول عقلی و لفظی نیز اطلاق کرد<ref>نک: دنباله مقاله </ref> و پردازش غزالی در آثار اصولیان بعدی از مکاتب گوناگون تأثیری عمیق برجای نهاد. آخرین تحول در مباحث استصحاب، گسترش خاصی است که این روش به عنوان یک اصل پر کاربرد در نظام اصولی [[شیخ انصاری]] یافته و بر فقهمتأخر امامی سایه افکنده است. |