کاربر ناشناس
اصل استصحاب: تفاوت میان نسخهها
←برخى از اقسام استصحاب
imported>Fouladi |
imported>Fouladi |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
== برخى از اقسام استصحاب == | == برخى از اقسام استصحاب == | ||
از قديمترين نمونههای تقسيمِ استصحاب، گفتار ابواسحاق شيرازی در اللمع ص | از قديمترين نمونههای تقسيمِ استصحاب، گفتار [[ابواسحاق شيرازی]] در اللمع <ref>ص 116-117</ref>است که از دو قسمِ استصحاب سخن گفته است: | ||
# استصحاب حال العقل (برائت)؛ | |||
#استصحاب حال الاجماع. | |||
[[غزالى]] در تقسيم خود از 4 گونه استصحاب سخن رانده که در حجيت احکامى متفاوت دارند: | |||
# استصحاب برائت اصليه، | |||
# استصحاب عموم دليل تا وارد شدن مخصص و استصحاب نص تا وارد شدن ناسخ، | |||
# استصحاب حکمى که شرع بر ثبوت و دوام آن حکم کند، | |||
# استصحاب [حکم] اجماع.<ref>نک: 221/1-223.</ref> | |||
اين تقسيم در آثار بعدی اصولى، با تغييراتى غير اساسى، بسيار تکرار شده است. در مقام توضيح در پيرامون قسم دوم بايد گفت که اصل مسأله عموم و خصوص از قرنها پيش موردتوجه عالمان اسلامى قرار داشته، و از حيث محتوا درباره ابقاء عموم و نص تا يافتن مخصص و ناسخ اختلاف نظر اساسى وجود نداشته است؛ اما برخى چون [[جوينى]]، [[کيا هراسى]] و [[ابن سمعانى]]، از آنجا که اين مبحث را راجع به «لفظ» [از مباحث لفظى] مىديدهاند، بر نامگذاری آن به استصحاب خرده گرفتهاند.<ref>نک: شوکانى، 238. </ref>مطرح شدن استصحاب قسم سوم نيز پيامد موجى بود که در مخالفت با حجيت استصحابِ حکمِ اجماع پديد آمده بود؛ اين مخالفان که گسترش دامنه استصحاب را در مورد احکام شرعى (نه احکام عقل و نه اصول لفظى) به نقد گرفته بودند، در مواردی که دليل شرعى بر ثبوت و دوام حکمى دلالت کند، بر اين امر تأکيد داشتهاند که دوام حکم بايد لحاظ شود و آن حکم شرعى استصحاب گردد.<ref>نيز نک: سبکى،3 /169؛ ابن قيم، 1/340؛ شوکانى، همانجا.</ref> | |||
در منابع اصولى گاه از استصحاب مقلوب يا «استصحاب قهقری» سخن آمده که مبنای استدلال در آن بر ملحق کردن گذشته به زمان حال در صورت معلوم بودن حکم کنونى و شک در حکم پيشين است. فقيهان شافعى درمواردی بسيار محدود به چنين استصحابى عمل کردهاند.<ref>نک: سبکى، 3/170؛ نيز برای رد حجيت آن، نک: انصاری، 2/547؛ مظفر، 3/281.</ref> همچنين اصطلاح «استصحاب کلّى» که در آثار متأخر امامى از حجيت برخى صور آن سخن رفته، عبارت از استصحابى است که در آن وجود موضوع کلى در زمان گذشته در ضمن فردی از افراد آن به يقين دانسته بوده، و اکنون شک در بقاء خودِ کلى پديد آمده است.<ref>نک: انصاری، 638/2 به بعد؛ آخوند خراسانى، 405 به بعد.</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} |