پرش به محتوا

اصل استصحاب: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۳۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳ دسامبر ۲۰۱۳
imported>Fouladi
imported>Fouladi
خط ۳۳: خط ۳۳:


== استصحاب‌ در اصول‌ اماميه‌ ==
== استصحاب‌ در اصول‌ اماميه‌ ==
شيخ‌ مفيد د 13ق‌ در جمله‌ای گذرا و بى‌توضيح‌، حکم‌ به‌ مقتضای استصحاب‌ الحال‌ را واجب‌ دانسته‌ التذکرة،5، و همانگونه‌ که‌ شيخ‌ طوسى‌ نيز تصريح‌ نموده‌، استصحاب‌ مورد نظر او گويا چيزی جز استصحاب‌ الحال‌ سنتى‌ با مثال‌ معروف‌ آن‌ دربارة متيممى‌ که‌ در اثنای نماز آب‌ بيابد، نبوده‌ است‌ عدة، 03؛ نيز نک: مفيد، المقنعة، 1. سيد مرتضى‌ د 36ق‌ اعتبار اين‌ استصحاب‌ را به‌ شدت‌ نقد کرده‌، و به‌ عنوان‌ شاخصى‌ در مخالفت‌ با استصحاب‌ شهرت‌ يافته‌ است‌ نک: الذريعة، /45 به‌ بعد؛ نيز طوسى‌، همانجا. از عالمان‌ سدة بعد، ابن‌ زهره‌ در «غنية» خلاصه‌ای از ديدگاههای سيد مرتضى‌ را با تأييد آورده‌ است‌ ص‌ 48. در آثار اصولى‌ مکتب‌ حله‌، در سده‌های و ق‌ نگرشهايى‌ نو دربارة استصحاب‌ ديده‌ مى‌شود: محقق‌ حلى‌ در معارج‌ نخست‌ به‌ دفاع‌ از موضع‌ شيخ‌ مفيد برخاسته‌، و پس‌ از پايان‌ گفت‌ و گو، در مقام‌ نتيجه‌گيری، استصحاب‌ حکم‌ شرع‌ را در صورتى‌ که‌ دليل‌ حکم‌ مقتضى‌ آن‌ به‌ صورت‌ مطلق‌ بوده‌ باشد، روا شمرده‌، و داوری به‌ استمرار حکم‌ را لازم‌ دانسته‌ است‌ ص‌ 06 به‌ بعد؛ صاحب‌ معالم‌ به‌ تفاوت‌ ظريفى‌ ميان‌ نتيجه‌گيری او و موضعى‌ که‌ نخست‌ قصد دفاع‌ از آن‌ را داشته‌، اشاره‌ کرده‌ است‌ ص‌ 67. محقق‌ حلى‌ در المعتبر استصحاب‌ حکم‌ شرع‌ را همچون‌ سيد مرتضى‌ به‌ کلى‌ بى‌اعتبار شمرده‌، و تنها استصحاب‌ معتبر را در تمسک‌ به‌ برائت‌ اصليه‌ و موارد مشابه‌ آن‌ منحصر کرده‌ است‌ ص‌ -؛ نيز نک: شهيد اول‌، 0. عالم‌ ديگر حله‌، علامة حلى‌ از کسانى‌ است‌ که‌ حجيت‌ استصحاب‌ حکم‌ شرع‌ را تقويت‌ کرده‌ است‌ نک: ص‌ 50-51؛ نيز: استرابادی، 41. تا سدة 0ق‌، هنوز ميان‌ اصوليان‌ در اين‌ باره‌ دو موضع‌ مختلف‌ ديده‌ مى‌شد نک: شهيد ثانى‌، صاحب‌ معالم‌، همانجا و در سده‌های بعد، حجيت‌ استصحاب‌ به‌ خصوص‌ گونه‌هايى‌ از آن‌ مورد بحث‌ ميان‌ اصوليان‌ و اخباريان‌ بود، چنانکه‌ مثلاً اخباريان‌ در پاره‌ای مباحثات‌ خود تمسک‌ به‌ استصحاب‌ در شبهة حکميه‌ را تخطئه‌ مى‌کردند و حجيت‌ آن‌ را به‌ شبهة موضوعيه‌ محدود مى‌شمردند نک: مظفر، /11؛ قس‌: استرابادی، همانجا.
[[شیخ مفید]] (د 413ق) در جمله‌ای گذرا و بى‌توضيح‌، حکم‌ به‌ مقتضای استصحاب‌ الحال‌ را واجب‌ دانسته‌،<ref>التذکرة، 45.</ref> و همانگونه‌ که‌ [[شیخ طوسی]] نيز تصريح‌ نموده‌، استصحاب‌ مورد نظر او گويا چيزی جز استصحاب‌ الحال‌ سنتى‌ با مثال‌ معروف‌ آن‌ دربارة متيممى‌ که‌ در اثنای نماز آب‌ بيابد، نبوده‌ است‌.<ref>عدة، 303؛ نيز نک: مفيد، المقنعة، 61.</ref> [[سید مرتضی]] (د 436ق) اعتبار اين‌ استصحاب‌ را به‌ شدت‌ نقد کرده‌، و به‌ عنوان‌ شاخصى‌ در مخالفت‌ با استصحاب‌ شهرت‌ يافته‌ است‌.<ref>نک: الذريعة، 2/345 به‌ بعد؛ نيز طوسى‌، همانجا.</ref> از عالمان‌ سده بعد، [[ابن زهره]] در «غنيه» خلاصه‌ای از ديدگاههای سيد مرتضى‌ را با تأييد آورده‌ است‌.<ref>ص‌ 548.</ref> در آثار اصولى‌ مکتب‌ [[حله‌]]، در سده‌های 7 و 8ق‌ نگرشهايى‌ نو درباره استصحاب‌ ديده‌ مى‌شود: [[محقق حلی]] در معارج‌ نخست‌ به‌ دفاع‌ از موضع‌ شيخ‌ مفيد برخاسته‌، و پس‌ از پايان‌ گفت‌ و گو، در مقام‌ نتيجه‌گيری، استصحاب‌ حکم‌ شرع‌ را در صورتى‌ که‌ دليل‌ حکم‌ مقتضى‌ آن‌ به‌ صورت‌ مطلق‌ بوده‌ باشد، روا شمرده‌، و داوری به‌ استمرار حکم‌ را لازم‌ دانسته‌ است‌؛<ref>ص‌ 206به‌ بعد</ref> [[صاحب‌ معالم‌]] به‌ تفاوت‌ ظريفى‌ ميان‌ نتيجه‌گيری او و موضعى‌ که‌ نخست‌ قصد دفاع‌ از آن‌ را داشته‌، اشاره‌ کرده‌ است‌.<ref>ص‌ 267.</ref> محقق‌ حلى‌ در المعتبر استصحاب‌ حکم‌ شرع‌ را همچون‌ سيد مرتضى‌ به‌ کلى‌ بى‌اعتبار شمرده‌، و تنها استصحاب‌ معتبر را در تمسک‌ به‌ [[برائت‌ اصليه‌]] و موارد مشابه‌ آن‌ منحصر کرده‌ است‌؛<ref>ص‌ 6-نيز نک: شهيد اول‌، 50.</ref> عالم‌ ديگر حله‌، [[علامه حلی]] از کسانى‌ است‌ که‌ حجيت‌ استصحاب‌ حکم‌ شرع‌ را تقويت‌ کرده‌ است‌.<ref>نک: ص‌ 250-251؛ نيز: استرابادی، 141.</ref> تا سده 10ق‌، هنوز ميان‌ اصوليان‌ در اين‌ باره‌ دو موضع‌ مختلف‌ ديده‌ مى‌شد<ref>نک: شهيد ثانى‌، 37؛ صاحب‌ معالم‌، همانجا</ref> و در سده‌های بعد، حجيت‌ استصحاب‌ به‌ خصوص‌ گونه‌هايى‌ از آن‌ مورد بحث‌ ميان‌ اصوليان‌ و اخباريان‌ بود، چنانکه‌ مثلاً اخباريان‌ در پاره‌ای مباحثات‌ خود تمسک‌ به‌ استصحاب‌ در [[شبهه حکمیه]] را تخطئه‌ مى‌کردند و حجيت‌ آن‌ را به‌ [[شبهه موضوعیه]] محدود مى‌شمردند.<ref>نک: مظفر، 3/311؛ قس‌: استرابادی، همانجا.</ref>


در آثار اصولى‌ سدة 3ق‌، مباحث‌ استصحاب‌ به‌ نحوی موشکافانه‌تر مورد بررسى‌ قرار گرفت‌ و اين‌ بحثها، با نوشته‌های شيخ‌ انصاری به‌ اوج‌ خود رسيد. وی شيوة قدما را که‌ در آن‌ استصحاب‌ در زمرة ادلة ظنى‌ اجتهادی چون‌ قياس‌ جای مى‌گرفت‌، وانهاد و آن‌ را يک‌ اصل‌ عملى‌ نظير برائت‌ و اشتغال‌ به‌شمار آورد /43. وی در فرائد /41 به‌ بعد به‌ تفصيل‌ استصحاب‌ را از حيث‌ چيستى‌، اقسام‌ آن‌، ادلة حجيت‌ و طبقه‌بندی نظريات‌ در حجيت‌ آن‌ مورد بررسى‌ قرار داد.
در آثار اصولى‌ سده 13ق‌، مباحث‌ استصحاب‌ به‌ نحوی موشکافانه‌تر مورد بررسى‌ قرار گرفت‌ و اين‌ بحثها، با نوشته‌های [[شیخ انصاری]] به‌ اوج‌ خود رسيد. وی شيوه قدما را که‌ در آن‌ استصحاب‌ در زمره ادله ظنى‌ اجتهادی چون‌ قياس‌ جای مى‌گرفت‌، وانهاد و آن‌ را يک‌ اصل‌ عملى‌ نظير [[اصل برائت|برائت]] و [[اصل اشتغال|اشتغال]] به‌شمار آورد. <ref>2/543</ref> وی در فرائد<ref> 541/2 به‌ بعد</ref> به‌ تفصيل‌ استصحاب‌ را از حيث‌ چيستى‌، اقسام‌ آن‌، ادله حجيت‌ و طبقه‌بندی نظريات‌ در حجيت‌ آن‌ مورد بررسى‌ قرار داد.


اگرچه‌ نظريات‌ شيخ‌ انصاری دربارة استصحاب‌، برای اصوليان‌ امامى‌ِ پس‌ از او اساس‌ کار بوده‌ است‌، اما عالمان‌ بعدی چون‌ آخوند خراسانى‌ نيز سهم‌ بسزايى‌ در تکميل‌ و تداوم‌ آن‌ ايفا کرده‌اند و در مواردی نيز نظر مخالف‌ ابراز نموده‌اند مثلاً استصحاب‌ در موارد شک‌ در مقتضى‌ و رافع‌، نک: آخوند خراسانى‌، 87؛ قس‌: انصاری، /58. در اصول‌ متأخر امامى‌، درصورت‌ وجود اماره‌ای معتبر استصحاب‌ جريان‌ ندارد، چنانکه‌ درصورت‌ جريان‌ استصحاب‌ در يک‌ مسأله‌، ديگر اصول‌ عمليه‌ به‌ ميان‌ نمى‌آيند نک: همو، /06 به‌ بعد؛ آخوند خراسانى‌، 28 به‌ بعد.
اگرچه‌ نظريات‌ شيخ‌ انصاری درباره استصحاب‌، برای اصوليان‌ امامى‌ِ پس‌ از او اساس‌ کار بوده‌ است‌، اما عالمان‌ بعدی چون‌ [[آخوند خراسانی]] نيز سهم‌ بسزايى‌ در تکميل‌ و تداوم‌ آن‌ ايفا کرده‌اند و در مواردی نيز نظر مخالف‌ ابراز نموده‌اند.<ref>مثلاً استصحاب‌ در موارد شک‌ در مقتضى‌ و رافع‌، نک: آخوند خراسانى‌، 387؛ قس‌: انصاری، 2/558.</ref> در اصول‌ متأخر امامى‌، درصورت‌ وجود اماره‌ای معتبر استصحاب‌ جريان‌ ندارد، چنانکه‌ در صورت‌ جريان‌ استصحاب‌ در يک‌ مسأله‌، ديگر اصول‌ عمليه‌ به‌ ميان‌ نمى‌آيند.<ref>نک: همو، 2/706 به‌ بعد؛ آخوند خراسانى‌، 428 به‌ بعد.</ref>


== برخى‌ از اقسام‌ استصحاب‌ ==
== برخى‌ از اقسام‌ استصحاب‌ ==
کاربر ناشناس