کاربر ناشناس
اصل استصحاب: تفاوت میان نسخهها
جز
←ريشههای استصحاب در سدههای 1و 2ق
imported>Fouladi بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Fouladi |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
===ريشههای استصحاب در سدههای 1و 2ق=== | ===ريشههای استصحاب در سدههای 1و 2ق=== | ||
قاعده «عدم نقضِ يقين به شک» که همواره از مبحث اصولى استصحاب تفکيک ناپذير بوده است، بىترديد بايد يکى از کهنترين روشهای فقهى شمرده شود که دست کم در اوايل سده 2ق در ميان فقيهان مطرح بوده است؛ چه، روايتى در ميان است که در صورت پذيرفتن آن، سابقه اين روش را به عهد [[امام علی]](ع) باز مىگرداند. [[محمد بن مسلم]] فقيه نامدار امامى د 150ق در مجموعهای که الاربعمأة<ref>نجاشى، 324</ref> يا ادب اميرالمؤمنين(ع)<ref>برقى، 215</ref> نام گرفته است، به نقل از حضرت على(ع) به صورت يک قاعده کلى چنين آورده که «اگر کسى بر يقينى باشد و آنگاه شک کند، مىبايد بر يقين خود بماند، چرا که شک، يقين را نقض نمىکند».<ref>نک: ابن بابويه، 619؛ ابن شعبه، 109؛ نيز مفيد، الارشاد، 159.</ref> | قاعده «عدم نقضِ يقين به شک» که همواره از مبحث اصولى استصحاب تفکيک ناپذير بوده است، بىترديد بايد يکى از کهنترين روشهای فقهى شمرده شود که دست کم در اوايل سده 2ق در ميان فقيهان مطرح بوده است؛ چه، روايتى در ميان است که در صورت پذيرفتن آن، سابقه اين روش را به عهد [[امام علی]](ع) باز مىگرداند. [[محمد بن مسلم]] فقيه نامدار امامى (د 150ق) در مجموعهای که الاربعمأة<ref>نجاشى، 324</ref> يا ادب اميرالمؤمنين(ع)<ref>برقى، 215</ref> نام گرفته است، به نقل از حضرت على(ع) به صورت يک قاعده کلى چنين آورده که «اگر کسى بر يقينى باشد و آنگاه شک کند، مىبايد بر يقين خود بماند، چرا که شک، يقين را نقض نمىکند».<ref>نک: ابن بابويه، 619؛ ابن شعبه، 109؛ نيز مفيد، الارشاد، 159.</ref> | ||
در عصر شکلگيری فقه امامى، در نيمة نخست سده 2ق، اين معنا که «يقين هرگز با شک نقض نمىگردد»، در موضوعات گوناگون فقهى، در رواياتى به نقل از امامان [[امام باقر (ع)|باقر]] و يا [[امام صادق|صادق]] (ع) ديده مىشود.<ref>نک: کلينى،352/3؛ طوسى، تهذيب...،8/1،422؛ نيز فقه الرضا (ع)، 79.</ref> | در عصر شکلگيری فقه امامى، در نيمة نخست سده 2ق، اين معنا که «يقين هرگز با شک نقض نمىگردد»، در موضوعات گوناگون فقهى، در رواياتى به نقل از امامان [[امام باقر (ع)|باقر]] و يا [[امام صادق|صادق]] (ع) ديده مىشود.<ref>نک: کلينى،352/3؛ طوسى، تهذيب...،8/1،422؛ نيز فقه الرضا (ع)، 79.</ref> |