Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۲۱۱
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
}} | }} | ||
'''بشیر بن عبدالمنذر بن رفاعه''' مشهور به '''اَبولُبابه انصاری'''، [[صحابه|صحابی]] [[پیامبر(ص)]] که در [[غزوه بدر|جنگ بدر]]، [[غزوه سویق]] و [[غزوه بنی قینقاع]] جانشین حضرت در [[مدینه]] بود و در دیگر [[غزوه|غزوات]] در رکاب پیامبر(ص) پیکار کرد. در اثنای [[غزوه بنی قریظه]] مرتکب خطایی شد لذا برای [[توبه]] از این اشتباه در کنار ستونی در [[مسجدالنبی]] بست نشست تا اینکه [[آیه | '''بشیر بن عبدالمنذر بن رفاعه''' مشهور به '''اَبولُبابه انصاری'''، [[صحابه|صحابی]] [[پیامبر(ص)]] که در [[غزوه بدر|جنگ بدر]]، [[غزوه سویق]] و [[غزوه بنی قینقاع]] جانشین حضرت در [[مدینه]] بود و در دیگر [[غزوه|غزوات]] در رکاب پیامبر(ص) پیکار کرد. در اثنای [[غزوه بنی قریظه]] مرتکب خطایی شد لذا برای [[توبه]] از این اشتباه در کنار ستونی در [[مسجدالنبی]] بست نشست تا اینکه [[آیه خیانت در امانت|آیه ۲۷ سوره انفال]] و ۱۰۲ از [[سوره توبه]] در حق وی نازل شد و توبه او را مورد پذیرش قرار داد. | ||
==معرفی== | ==معرفی== | ||
نام وی بشیر است.<ref>ابن سعد٬ الطبقات الکبری٬ ۱۳۷۴ش٬ ج۴، ص۳۸۳</ref> برخی رفاعه هم گفته اند.<ref>ابن معین٬ تاریخ یحیی بن معین، دارالقلم٬ ج۱، ص۱۰۸.</ref> [[کنیه]]اش ابولُبابه به سبب داشتن دختری به نام لُبابه است.<ref>ابن سعد٬ الطبقات الکبری٬ ۱۳۷۴ش٬ ج۴، ص۳۸۳</ref> او از تیره بنی [[عمرو بن عوف]] قبیله [[اوس و خزرج|اوس]] بود.<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۲۸۰ق٬ ج۱، ص۱۹۵</ref> | نام وی بشیر است.<ref>ابن سعد٬ الطبقات الکبری٬ ۱۳۷۴ش٬ ج۴، ص۳۸۳</ref> برخی رفاعه هم گفته اند.<ref>ابن معین٬ تاریخ یحیی بن معین، دارالقلم٬ ج۱، ص۱۰۸.</ref> [[کنیه]]اش ابولُبابه به سبب داشتن دختری به نام لُبابه است.<ref>ابن سعد٬ الطبقات الکبری٬ ۱۳۷۴ش٬ ج۴، ص۳۸۳</ref> او از تیره بنی [[عمرو بن عوف]] قبیله [[اوس و خزرج|اوس]] بود.<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۲۸۰ق٬ ج۱، ص۱۹۵</ref> | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
==ماجرای خیانت ابولبابه== | ==ماجرای خیانت ابولبابه== | ||
چون [[یهودیان]] | چون [[بنیقریظه|یهودیان بنیقریظه]] در [[جنگ احزاب]] به پیامبر خیانت کردند؛ پس از هزیمت مشرکان مکه، پیامبر قلعه آنان را در محاصره گرفت. در این غزوه ([[غزوه بنی قریظه]])، ابولبابه فرمانده جنگ بود. یهودیان کسی را نزد پیامبر(ص) فرستادند و تقاضا کردند وی را که از هم پیمانان آنان نیز بود، پیش ایشان بفرستد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م٬ ج ۲، ص ۵۰۷</ref> | ||
ابولبابه به قلعه رفت٬ اهالی قلعه از وی پرسیدند که آیا تسلیم پیامبر (ص) بشوند؟ وی گفت. بلی. اما با اشاره دست به گلوی خویش٬ فهماند که اگر تسلیم شوند، کشته میگردند. او با این اشاره، آنان را از تسلیم شدن به پیامبر(ص) بازداشت. اما اندکی بعد چندان از کار خود پشیمان شد که به مسجد رفت و خود را به ستونی از ستونهای [[مسجد پیامبر(ص)]] بست و [[سوگند]] خورد که تا حق تعالی [[توبه]] وی قبول نکند، خود را از ستون باز نگشاید.<ref>ابن زبیر، مغازی رسول الله٬ ۱۴۰۱ق٬ ص۱۸۷؛ واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م٬ ج ۲، ص ۵۰۵- ۵۰۷؛ ابن هشام، سیرة النبویة، داراحیاء التراث العربی٬ ج۳، ص۲۴۷- ۲۴۸</ref>ابولبابه فقط برای خواندن نماز یا قضای حاجت، دخترش میآمد و ریسمان را باز می كرد و مقدار مختصری هم غذا میخورد و پیوسته مشغول التماس و تضرّع بود.<ref>واقدی، مغازی، ج۲، ص۵۰۸؛ http://mortezamotahari.com/fa/BookView.html?BookId=410&BookArticleID=130453 | ابولبابه به قلعه رفت٬ اهالی قلعه از وی پرسیدند که آیا تسلیم پیامبر (ص) بشوند؟ وی گفت. بلی. اما با اشاره دست به گلوی خویش٬ فهماند که اگر تسلیم شوند، کشته میگردند. او با این اشاره، آنان را از تسلیم شدن به پیامبر(ص) بازداشت. اما اندکی بعد چندان از کار خود پشیمان شد که به مسجد رفت و خود را به ستونی از ستونهای [[مسجد پیامبر(ص)]] بست و [[سوگند]] خورد که تا حق تعالی [[توبه]] وی قبول نکند، خود را از ستون باز نگشاید.<ref>ابن زبیر، مغازی رسول الله٬ ۱۴۰۱ق٬ ص۱۸۷؛ واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م٬ ج ۲، ص ۵۰۵- ۵۰۷؛ ابن هشام، سیرة النبویة، داراحیاء التراث العربی٬ ج۳، ص۲۴۷- ۲۴۸</ref>ابولبابه فقط برای خواندن نماز یا قضای حاجت، دخترش میآمد و ریسمان را باز می كرد و مقدار مختصری هم غذا میخورد و پیوسته مشغول التماس و تضرّع بود.<ref>واقدی، مغازی، ج۲، ص۵۰۸؛ http://mortezamotahari.com/fa/BookView.html?BookId=410&BookArticleID=130453 | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
گفتهاند به همین سبب آیه {{متن قرآن|«{{آیه|8|27}}»|سوره=انفال|آیه=۲۷}} (ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، به خدا و پيامبر او خيانت مكنيد و [نيز] در امانتهاى خود خيانت نورزيد و خود مىدانيد [كه نبايد خيانت كرد]) و {{متن قرآن|«{{آیه|9|102}}»|سوره=توبه|آیه=۱۰۲}} (ترجمه: و ديگرانى هستند كه به گناهان خود اعتراف كرده و كار شايسته را با [كارى] ديگر كه بد است درآميختهاند. اميد است خدا توبه آنان را بپذيرد، كه خدا آمرزنده مهربان است)٬ در حق وی نازل شد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م٬ ج ۲، ص ۵۰۹؛ ابن هشام، سیرة النبویة، داراحیاء التراث العربی٬ ج۳، ص۲۴۸- ۲۴۹</ref> | گفتهاند به همین سبب آیه {{متن قرآن|«{{آیه|8|27}}»|سوره=انفال|آیه=۲۷}} (ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، به خدا و پيامبر او خيانت مكنيد و [نيز] در امانتهاى خود خيانت نورزيد و خود مىدانيد [كه نبايد خيانت كرد]) و {{متن قرآن|«{{آیه|9|102}}»|سوره=توبه|آیه=۱۰۲}} (ترجمه: و ديگرانى هستند كه به گناهان خود اعتراف كرده و كار شايسته را با [كارى] ديگر كه بد است درآميختهاند. اميد است خدا توبه آنان را بپذيرد، كه خدا آمرزنده مهربان است)٬ در حق وی نازل شد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۶۶م٬ ج ۲، ص ۵۰۹؛ ابن هشام، سیرة النبویة، داراحیاء التراث العربی٬ ج۳، ص۲۴۸- ۲۴۹</ref> | ||
[[امّ سلمه]]، همسر رسول خدا، نقل کرده روزی پیامبر را خندان دیده و چون علت آن را پرسید آن حضرت از پذیرش توبه ابولبابه خبر داد. امّ سلمه این خبر را با اجازه پیامبر(ص) به ابولبابه داد. مردم آمدند تا وی را از ستون باز کنند. اما او خواست خود پیامبر این کار را بکند٬ پس آن حضرت او را از ستون باز کرد.<ref>ابن سید الناس٬ عیون الاثر، ۱۴۰۶ق٬ ج۲، ص۵۱</ref>ستون توبه یکی از ستونهای [[مسجدالنبی|مسجد النبی]] است و از این رو که توبه یکی از [[صحابه]] به نام ابولبابه بشیر بن عبدالمنذر اوسی نزد آن پذیرفته شده، به «استوانه ابی لبابه» نیز مشهور است. <ref>جعفریان، آثار اسلامی مکّه و مدينه، ۱۳۸۱ش، ص۲۲۵.</ref> | [[امّ سلمه]]، همسر رسول خدا، نقل کرده روزی پیامبر را خندان دیده و چون علت آن را پرسید آن حضرت از پذیرش توبه ابولبابه خبر داد. امّ سلمه این خبر را با اجازه پیامبر(ص) به ابولبابه داد. مردم آمدند تا وی را از ستون باز کنند. اما او خواست خود پیامبر این کار را بکند٬ پس آن حضرت او را از ستون باز کرد.<ref>ابن سید الناس٬ عیون الاثر، ۱۴۰۶ق٬ ج۲، ص۵۱</ref> ستون توبه یکی از ستونهای [[مسجدالنبی|مسجد النبی]] است و از این رو که توبه یکی از [[صحابه]] به نام ابولبابه بشیر بن عبدالمنذر اوسی نزد آن پذیرفته شده، به «استوانه ابی لبابه» نیز مشهور است. <ref>جعفریان، آثار اسلامی مکّه و مدينه، ۱۳۸۱ش، ص۲۲۵.</ref> | ||
روایتهای دیگری نشان میدهد که سبب این کار، خودداری او از حضور در [[غزوه تبوک]] بوده است.<ref>نک: زهری، المغازی النبویة، ۱۴۰۱ق٬ ص ۱۱۱- ۱۱۲</ref> | روایتهای دیگری نشان میدهد که سبب این کار، خودداری او از حضور در [[غزوه تبوک]] بوده است.<ref>نک: زهری، المغازی النبویة، ۱۴۰۱ق٬ ص ۱۱۱- ۱۱۲</ref> |