۱۷٬۸۳۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '{{شعر جدید' به '{{شعر') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''پیامبر اُمّی''' توصیفی [[قرآن|قرآنی]] برای [[حضرت محمد(ص)]] و به معنای پیامبری که درس نخوانده و ناآشنا به خواندن و نوشتن بوده است. قرآن، اُمی بودن را از صفاتی میداند که پیامبر اسلام در [[تورات]] و [[انجیل]] به آنها معرفی شده است. اُمی بودن را فضیلتی برای پیامبر اسلام دانستهاند؛ زیرا پیامبر با اینکه سوادی برای خواندن و نوشتن نداشت تا علم بیاموزد، اما دارای علم آسمانی بود و عوامل | '''پیامبر اُمّی''' توصیفی [[قرآن|قرآنی]] برای [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت محمد(ص)]] و به معنای پیامبری که درس نخوانده و ناآشنا به خواندن و نوشتن بوده است. قرآن، اُمی بودن را از صفاتی میداند که پیامبر اسلام در [[تورات]] و [[انجیل]] به آنها معرفی شده است. اُمی بودن را فضیلتی برای پیامبر اسلام دانستهاند؛ زیرا پیامبر با اینکه سوادی برای خواندن و نوشتن نداشت تا علم بیاموزد، اما دارای علم آسمانی بود و عوامل هدایت و [[رستگاری]] را برای انسانها فراهم کرد. محققان معتقدند آوردن قرآنی که مشتمل بر علوم و حکمتهای مختلف است توسط فردی که نوشتن و خواندن را فرانگرفته، از [[معجزه|معجزات الهی]] به حساب میآید. | ||
محققان معتقدند آوردن قرآنی که مشتمل بر علوم و حکمتهای مختلف است توسط فردی که نوشتن و خواندن را فرانگرفته، از [[معجزات الهی]] به حساب میآید. | |||
== توصیف اُمی در قرآن == | ==توصیف اُمی در قرآن== | ||
کلمه «اُمی» شش بار در [[قرآن]] تکرار شده است که دوبار به صورت مفرد<ref>سوره اعراف، آیات ۱۵۷و ۱۵۸.</ref> و چهار مرتبه به شکل جمع ذکر شده است.<ref>طرابیشی، من اسلام القران الی اسلام الحدیث، ۲۰۱۰م، ص۸۹.</ref> دو مورد مفرد آن در وصف پیامبر اسلام میباشد.<ref>طیب، أطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۵، ص۴۷۷ و ج۶، ص۴.</ref> قرآن اُمی بودن را از صفاتی میداند که پیامبر اسلام در [[تورات]] و [[انجیل]] به آنها معرفی شده است.<ref>قرشی، تفسیر أحسن الحدیث، ۱۳۷۷ش، ج۴، ص۱۷</ref> [[ | کلمه «اُمی» شش بار در [[قرآن]] تکرار شده است که دوبار به صورت مفرد<ref>سوره اعراف، آیات ۱۵۷و ۱۵۸.</ref> و چهار مرتبه به شکل جمع ذکر شده است.<ref>طرابیشی، من اسلام القران الی اسلام الحدیث، ۲۰۱۰م، ص۸۹.</ref> دو مورد مفرد آن در وصف پیامبر اسلام میباشد.<ref>طیب، أطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۵، ص۴۷۷ و ج۶، ص۴.</ref> قرآن اُمی بودن را از صفاتی میداند که پیامبر اسلام در [[تورات]] و [[انجیل]] به آنها معرفی شده است.<ref>قرشی، تفسیر أحسن الحدیث، ۱۳۷۷ش، ج۴، ص۱۷</ref> [[محمدجواد مغنیه]] از مفسران شیعه، معتقد است اُمی بودن صفت خاص پیامبر اسلام است و شامل دیگر [[پیامبران]] نمیشود.<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۴۰۴.</ref> | ||
تکرار جمع اُمی در قرآن به صورت «اُمیین»<ref>سوره آلعمران، آیات۲۰ و ۷۵؛ سوره جمعه، آیه۲.</ref> و «اُمیون»<ref>سوره بقره، آیه۷۸.</ref> ذکر شده است.<ref>طرابیشی، من اسلام القران الی اسلام الحدیث، ۲۰۱۰م، ص۸۹.</ref> در این آیات گروههای مختلف از جمله [[یهود|یهودیها]]،<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۶۳.</ref> [[عرب|عربها]]<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۷، ص۳۲۲.</ref> و مشرکان عرب به عنوان اُمی شناخته شدهاند.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۷، ص۱۷۵.</ref> | تکرار جمع اُمی در قرآن به صورت «اُمیین»<ref>سوره آلعمران، آیات۲۰ و ۷۵؛ سوره جمعه، آیه۲.</ref> و «اُمیون»<ref>سوره بقره، آیه۷۸.</ref> ذکر شده است.<ref>طرابیشی، من اسلام القران الی اسلام الحدیث، ۲۰۱۰م، ص۸۹.</ref> در این آیات گروههای مختلف از جمله [[یهود|یهودیها]]،<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۵۶۳.</ref> [[عرب|عربها]]<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۷، ص۳۲۲.</ref> و مشرکان عرب به عنوان اُمی شناخته شدهاند.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۷، ص۱۷۵.</ref> | ||
== معنای اُمی == | ==معنای اُمی== | ||
برای کلمه «اُمی» معانی مختلفی ذکر شده است.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۶، ص۱۱. </ref> | برای کلمه «اُمی» معانی مختلفی ذکر شده است.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۳۷۵ش، ج۶، ص۱۱. </ref> | ||
=== درس ناخوانده و ناآشنا به نوشتن=== | ===درس ناخوانده و ناآشنا به نوشتن=== | ||
اُمی را به معنای درس ناخوانده دانستهاند.<ref>قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۱۱۹.</ref> به این صورت که شخص همانگونه که از مادر متولد شده و خواندن و نوشتن را نمیداند، در ادامه زندگی نیز سواد نیاموخته و توانایی خواندن و نوشتن ندارد.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۲، ص۳۴.</ref> | اُمی را به معنای درس ناخوانده دانستهاند.<ref>قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۱۱۹.</ref> به این صورت که شخص همانگونه که از مادر متولد شده و خواندن و نوشتن را نمیداند، در ادامه زندگی نیز سواد نیاموخته و توانایی خواندن و نوشتن ندارد.<ref>ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۱۲، ص۳۴.</ref> | ||
[[شیخ طوسی]] عالم شیعی [[قرن پنجم]]، | [[شیخ طوسی]] عالم شیعی [[قرن پنجم]]، اُمی را به معنای کسی میداند که نمینویسد<ref>شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۴، ص۵۵۹.</ref> همچنین [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] آن را به معنای فردی که نمیتواند بنویسد و بخواند معنا کرده است.<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۱۵.</ref> [[رشید رضا]] از مفسران [[اهل سنت]]، امی را به معنای کسی که چیزی را نخوانده و چیزی را آموزش ندیده، دانسته است.<ref>رشید رضا، المنار، ۱۹۹۰م، ج۲، ص۳۸۵.</ref> [[مرتضی مطهری]] معتقد است اکثریت علما طرفدار این نظریه هستند و یا این نظر را ترجیح میدهند.<ref>مطهری، پیامبر امی، ۱۳۸۱ش، ص۴۰.</ref> | ||
برخی مفسران به این نکته نیز توجه دادهاند که علاوه بر کلمه اُمی، برخی آیات دیگر<ref>سوره عنکبوت، آیه۴۸.</ref> صریح در این مطلب هستند که پیامبر قدرت خواندن و نوشتن نداشت.<ref>مطهری، پیامبر امی، ۱۳۸۱ش، ص۳۶-۴۰</ref> | برخی مفسران به این نکته نیز توجه دادهاند که علاوه بر کلمه اُمی، برخی آیات دیگر<ref>سوره عنکبوت، آیه۴۸.</ref> صریح در این مطلب هستند که پیامبر قدرت خواندن و نوشتن نداشت.<ref>مطهری، پیامبر امی، ۱۳۸۱ش، ص۳۶-۴۰</ref> | ||
خط ۱۹: | خط ۱۸: | ||
بسیاری از مورخان و مستشرقان غربی -همچون جان دیونپورت،<ref>دیونپورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ۱۳۴۴ش، ص۱۷-۱۸.</ref> توماس کارلایل،<ref>مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، انتشارات صدرا، ج۳، ص۲۰۶-۲۰۷.</ref> ویل دورانت<ref>جواهری، پاسخ به شبهات اعجاز و تحدی، ۱۳۹۷ش، ص۲۲۶.</ref> و کونستان ورژیل گیورگیو<ref>جواهری، پاسخ به شبهات اعجاز و تحدی، ۱۳۹۷ش، ص۲۲۷.</ref>- نیز امی بودن پیامبر(ص) را پذیرفتهاند. | بسیاری از مورخان و مستشرقان غربی -همچون جان دیونپورت،<ref>دیونپورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ۱۳۴۴ش، ص۱۷-۱۸.</ref> توماس کارلایل،<ref>مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، انتشارات صدرا، ج۳، ص۲۰۶-۲۰۷.</ref> ویل دورانت<ref>جواهری، پاسخ به شبهات اعجاز و تحدی، ۱۳۹۷ش، ص۲۲۶.</ref> و کونستان ورژیل گیورگیو<ref>جواهری، پاسخ به شبهات اعجاز و تحدی، ۱۳۹۷ش، ص۲۲۷.</ref>- نیز امی بودن پیامبر(ص) را پذیرفتهاند. | ||
=== فردی منسوب به ام القری === | ===فردی منسوب به ام القری=== | ||
[[شهر مکه]] با نام «أُمُّ الْقُری» نیز شناخته میشود.<ref>قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۷، ص۳۸.</ref>{{یاد|مکه را به این جهت «ام القری» دانستهاند که [[دحو الارض]] از آنجا شروع شده است. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۳۸.}} | [[شهر مکه]] با نام «أُمُّ الْقُری» نیز شناخته میشود.<ref>قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۷، ص۳۸.</ref>{{یاد|مکه را به این جهت «ام القری» دانستهاند که [[دحو الارض]] از آنجا شروع شده است. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۳۸.}} | ||
برخی مفسران معتقدند «پیامبر امی» به معنای این است که این پیامبر منسوب به شهر مکه است.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۴۲؛حسینی شیرازی، تبیین القرآن، ۱۴۲۳ق، ص۱۸۲.</ref> | برخی مفسران معتقدند «پیامبر امی» به معنای این است که این پیامبر منسوب به شهر مکه است.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۴۲؛حسینی شیرازی، تبیین القرآن، ۱۴۲۳ق، ص۱۸۲.</ref> | ||
خط ۲۵: | خط ۲۴: | ||
روایتی از [[امام باقر(ع)]] نقل شده که نبی اُمی را به معنای پیامبری از مکه دانسته است.<ref>عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۳۱.</ref> در روایت دیگری نیز امام باقر(ع) مخالف تفسیر نبی اُمی به فردی است که نمیتواند بخواند. ایشان قائلان به این سخن را دروغگو خوانده و لعنت کرده (كَذَبُوا لَعَنَهُمُ اللَّهُ) و این تفسیر از امی را در تعارض با آیه دوم [[سوره جمعه]] دانسته است.{{یاد|هُوَ الَّذِی بَعَثَ فی الْأُمِّینَ رَسُولًا مِّنهُْمْ یتْلُواْ عَلَیهِْمْ ءَایاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَ الحِْکمَةَ؛ او خدایی است که در میان مردم امّی پیامبری بزرگوار مبعوث ساخت تا آیات خدا را بر آنان تلاوت کند و آنها را تزکیه نفس بخشد و شریعت و کتاب آسمانی و حکمت به آنان بیاموزد.}} و معتقد است امی به معنای فردی منسوب به مکه میباشد.<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۲۶.</ref> | روایتی از [[امام باقر(ع)]] نقل شده که نبی اُمی را به معنای پیامبری از مکه دانسته است.<ref>عیاشی، التفسیر، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۳۱.</ref> در روایت دیگری نیز امام باقر(ع) مخالف تفسیر نبی اُمی به فردی است که نمیتواند بخواند. ایشان قائلان به این سخن را دروغگو خوانده و لعنت کرده (كَذَبُوا لَعَنَهُمُ اللَّهُ) و این تفسیر از امی را در تعارض با آیه دوم [[سوره جمعه]] دانسته است.{{یاد|هُوَ الَّذِی بَعَثَ فی الْأُمِّینَ رَسُولًا مِّنهُْمْ یتْلُواْ عَلَیهِْمْ ءَایاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَ الحِْکمَةَ؛ او خدایی است که در میان مردم امّی پیامبری بزرگوار مبعوث ساخت تا آیات خدا را بر آنان تلاوت کند و آنها را تزکیه نفس بخشد و شریعت و کتاب آسمانی و حکمت به آنان بیاموزد.}} و معتقد است امی به معنای فردی منسوب به مکه میباشد.<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۲۶.</ref> | ||
=== قومی که کتاب آسمانی نداشتند=== | ===قومی که کتاب آسمانی نداشتند=== | ||
برخی معتقدند امی به کسانی گفته میشود که از [[اهل کتاب]] نیستند.<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۷۵.</ref> و پیامبر امی به این معنا است که [[خداوند]] آن پیامبر را در میان قومی که صاحب کتاب و [[شریعت]] نیستند، [[بعثت|مبعوث]] کرده است.<ref>طرابیشی، من اسلام القرآن الی اسلام الحدیث، ۲۰۱۰م، ۸۹-۹۰.</ref> | برخی معتقدند امی به کسانی گفته میشود که از [[اهل کتاب]] نیستند.<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۷۵.</ref> و پیامبر امی به این معنا است که [[خداوند]] آن پیامبر را در میان قومی که صاحب کتاب و [[شریعت]] نیستند، [[بعثت|مبعوث]] کرده است.<ref>طرابیشی، من اسلام القرآن الی اسلام الحدیث، ۲۰۱۰م، ۸۹-۹۰.</ref> | ||
به همین جهت تعبیر «اُمیون» که جمع کلمه اُمی است در قرآن در مورد قوم عرب استفاده شده که کتاب آسمانی نداشتهاند.<ref>راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۸۷.</ref> و این تعبیر، عربهای با سواد که قدرت خواندن و نوشتن را داشتند را نیز شامل میشود.<ref>قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۹، ص۹۱.</ref> | به همین جهت تعبیر «اُمیون» که جمع کلمه اُمی است در قرآن در مورد قوم عرب استفاده شده که کتاب آسمانی نداشتهاند.<ref>راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ۱۴۱۲ق، ص۸۷.</ref> و این تعبیر، عربهای با سواد که قدرت خواندن و نوشتن را داشتند را نیز شامل میشود.<ref>قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۹، ص۹۱.</ref> | ||
== فضیلت یا مذمت== | ==فضیلت یا مذمت== | ||
کمال بودن این وصف برای پیامبر را از این جهت دانستهاند که پیامبر با اینکه نه سوادی برای خواندن داشت و نه توانایی برای نوشتن تا بتواند کسب علم کند، دارای علم آسمانی بود.<ref>ربیعنیا، «امی»، ص۴۰۰.</ref> مفسران معتقدند پیامبر با وجود امی بودن، مردم را از جهالت به سمت هدایت و رستگاری راهنمایی کرده است<ref name=":0">مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۴۰۴.</ref> و آوردن قرآنی که مشتمل بر علوم و حکمتهای مختلف است، توسط فردی که نوشتن و خواندن را فرانگرفته، از [[معجزات الهی]] به حساب میآید.<ref>ربیعنیا، «امی»، ص۴۰۰.</ref> در نتیجه برخی محققان، اُمی بودن را از دلائل نبوت پیامبر دانستهاند.<ref>قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۱۲۰.</ref> | کمال بودن این وصف برای پیامبر را از این جهت دانستهاند که پیامبر با اینکه نه سوادی برای خواندن داشت و نه توانایی برای نوشتن تا بتواند کسب علم کند، دارای علم آسمانی بود.<ref>ربیعنیا، «امی»، ص۴۰۰.</ref> مفسران معتقدند پیامبر با وجود امی بودن، مردم را از جهالت به سمت هدایت و رستگاری راهنمایی کرده است<ref name=":0">مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۴۰۴.</ref> و آوردن قرآنی که مشتمل بر علوم و حکمتهای مختلف است، توسط فردی که نوشتن و خواندن را فرانگرفته، از [[معجزات الهی]] به حساب میآید.<ref>ربیعنیا، «امی»، ص۴۰۰.</ref> در نتیجه برخی محققان، اُمی بودن را از دلائل نبوت پیامبر دانستهاند.<ref>قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۱۲۰.</ref> | ||
اُمیبودن و عدم توانایی در خواندن و نوشتن در عین حالی که برای پیامبر اسلام فضیلت میباشد، برای دیگران مذمت حساب شده است. قرآن این صفت را برای مذمت [[یهودی|یهودیها]] و [[عرب|عربها]] استفاده کرده است.<ref name=":1">ربیعنیا، «امی»، ص۴۰۰.</ref> برخی در مقام تشبیه، صفت امی و نسبی بودن فضیلت و مذمت بودن آنرا به مانند [[تکبر|صفت تکبر]] دانستهاند که در مورد خداوند [[کمال]] است و برای غیر او، مذمت حساب میشود.<ref name=":1" /> [[علامه طباطبایی]] در [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]] در بحث اعجاز قرآن یکی از[[تحدی| تحدی های]] را به عنوان (التحدي بمن أنزل عليه القرآن) «تحدی به کسی که قرآن بر وی نازل شده است» اختصاص داده و تصریح کرده که قرآن کریم مردم را برای اثبات معجزه بودن قرآن از این راه به مبارزه(تحدی ) طلبیده که خداوند کتابى را که هم الفاظش معجزه است و هم معانیش، بر شخصى اُمّى و درس ناخوانده و مربى ندیده نازل کرده است. پیامبری که سالیانی در میان همین مردم زندگی می کرد و در طول ۴۰ سال از عمرش(معادل دو سوم عمر پیامبر) نه سخنى از علم به میان آورده بود، حتى یک نفر از معاصرینش یک بیت شعر و یا نثر هم از او نشنید. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۶۳.</ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] مفسر قران و نویسنده [[تفسیر تسنیم (کتاب)|تفسیر تسنیم]] براین باور است که اگر مثلاً در یک منطقه فرهنگی و مردم تحصیل کرده پیامبری برمیخاست خیلی معجزه نبود؛ اما در شب تار اگر آفتاب طلوع کند معجزه است. <ref>https://javadi.esra.ir/fa/w/تفسیر-سوره-جمعه-جلسه-01-1397/01/14-</ref> | اُمیبودن و عدم توانایی در خواندن و نوشتن در عین حالی که برای پیامبر اسلام فضیلت میباشد، برای دیگران مذمت حساب شده است. قرآن این صفت را برای مذمت [[یهودی|یهودیها]] و [[عرب|عربها]] استفاده کرده است.<ref name=":1">ربیعنیا، «امی»، ص۴۰۰.</ref> برخی در مقام تشبیه، صفت امی و نسبی بودن فضیلت و مذمت بودن آنرا به مانند [[تکبر|صفت تکبر]] دانستهاند که در مورد خداوند [[کمال]] است و برای غیر او، مذمت حساب میشود.<ref name=":1" /> [[علامه طباطبایی]] در [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]] در بحث اعجاز قرآن یکی از[[تحدی| تحدی های]] را به عنوان (التحدي بمن أنزل عليه القرآن) «تحدی به کسی که قرآن بر وی نازل شده است» اختصاص داده و تصریح کرده که قرآن کریم مردم را برای اثبات معجزه بودن قرآن از این راه به مبارزه(تحدی ) طلبیده که خداوند کتابى را که هم الفاظش معجزه است و هم معانیش، بر شخصى اُمّى و درس ناخوانده و مربى ندیده نازل کرده است. پیامبری که سالیانی در میان همین مردم زندگی می کرد و در طول ۴۰ سال از عمرش(معادل دو سوم عمر پیامبر) نه سخنى از علم به میان آورده بود، حتى یک نفر از معاصرینش یک بیت شعر و یا نثر هم از او نشنید. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص۶۳.</ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]] مفسر قران و نویسنده [[تفسیر تسنیم (کتاب)|تفسیر تسنیم]] براین باور است که اگر مثلاً در یک منطقه فرهنگی و مردم تحصیل کرده پیامبری برمیخاست خیلی معجزه نبود؛ اما در شب تار اگر آفتاب طلوع کند معجزه است. <ref>https://javadi.esra.ir/fa/w/تفسیر-سوره-جمعه-جلسه-01-1397/01/14-</ref> | ||
خط ۳۹: | خط ۳۸: | ||
==تکنگاری== | ==تکنگاری== | ||
* | *مطهری، مرتضی، پیامبر امی، تهران انتشارات صدرا، چاپ بیست و هشتم ۱۳۹۰ش.<ref>[https://bookroom.ir/book/11380 معرفی کتاب پیامبر امی]</ref> | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
ویرایش