پرش به محتوا

ابو زید انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ نوامبر ۲۰۱۳
جز
ویرایش جزئی‌
imported>Ahmad
(ورود مطلب و ویرایش)
imported>Ahmad
جز (ویرایش جزئی‌)
خط ۱: خط ۱:
این مدخل در حال ویرایش است و کامل نشده است.--[[کاربر:Ahmad|Ahmad]] ([[بحث کاربر:Ahmad|بحث]]) ‏۹ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۶:۵۹ (EST)
این مدخل در حال ویرایش است و کامل نشده است.--[[کاربر:Ahmad|Ahmad]] ([[بحث کاربر:Ahmad|بحث]]) ‏۱۱ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۵:۱۴ (EST)


'''اَبوزِیدِ اَنصاری''' <ref> مقاله حاضر از دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد 5،  صفحه 2192  ، از مقاله ای به همین نام، نوشته عنایت الله فاتحی نژاد اخذ شده است. </ref>، سعید بن اوس بن ثابت خزرجی انصاری (215 ـ 121 ق/ 830 ـ 739 م)،  لغوی، راوی و نحوی می باشد.  جدّ او ثابت بن بشیر از قبیله خزرج و از انصار پیامبر(ص) بود و نسبت انصاری و خزرجی وی از همین جاست. ثابت بن بشیر در جنگ احد و جنگهای پس از آن شركت داشت و در شمار 6 تنی بود كه در حیات پیامبر (ص) قرآن را جمع آوری كردند. <ref> ابن سعد، الطبقات الكبری،  7/27.</ref>
'''اَبوزِیدِ اَنصاری''' <ref> مقاله حاضر از دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد 5،  صفحه 2192  ، از مقاله ای به همین نام، نوشته عنایت الله فاتحی نژاد اخذ شده است. </ref>، [[سعید بن اوس]] بن ثابت خزرجی انصاری (215 ـ 121 ق/ 830 ـ 739 م)،  لغوی، [[راوی]] و نحوی می باشد.  جدّ او [[ثابت بن بشیر]] از قبیله [[خزرج]] و از [[انصار]] [[پیامبر(ص)]] بود و نسبت انصاری و خزرجی وی از همین جاست. ثابت بن بشیر در [[جنگ احد]] و جنگهای پس از آن شركت داشت و در شمار 6 تنی بود كه در حیات پیامبر (ص) قرآن را جمع آوری كردند. <ref> ابن سعد، الطبقات الكبری،  7/27.</ref>


== شخصیت علمی ==
== شخصیت علمی ==
ابوزید علم قرائت را از ابو عمرو بن علاء، راوی بزرگ بصره و صاحب یكی از 7 قرائت مشهور آموخت و دست مایه علمی خود در علم لغت را نیز از وی فراگرفت.<ref> ازهری، تهذیب اللغة، 1/12؛  ابوطیب، مراتب النحویین،  40 ـ 39 ؛  یمانی، اشارة التعیین،  128. </ref>
ابوزید علم قرائت را از [[ابو عمرو بن علاء]]، راوی بزرگ [[بصره]] و صاحب یكی از 7 قرائت مشهور آموخت و دست مایه علمی خود در علم لغت را نیز از وی فراگرفت.<ref> ازهری، تهذیب اللغة، 1/12؛  ابوطیب، مراتب النحویین،  40 ـ 39 ؛  یمانی، اشارة التعیین،  128. </ref>
ابو زید اگرچه وابسته به مكتب بصره بود، اما شوق دانش اندوزی، او را برآن داشت تا به دور از هر گونه تعصب، در مجالس درس كوفیان نیز به كسب علم بپردازد. وی دیوانهای شعر عرب را از مفضّل ضّبی و دیگر كوفیان فراگرفت.<ref> ازهری، تهذیب اللغة، 1/12؛ خوارزمی، شرح(ضمن شروح سقط الزند)، 2(4)/ 1550 .</ref> و این امر مایه شگفتی منابع كهن شده است، زیرا تا آن زمان سابقه نداشت كه كسی از مكتب بصره، برای كسب علم نزد كوفیان رود.  <ref>سیرافی، اخبار النحویین البصریین،  57 ـ 56 ؛ ابن انباری، نزهة الالباء، 86؛ ابن ندیم، الفهرست، 60. </ref>
ابو زید اگرچه وابسته به مكتب بصره بود، اما شوق دانش اندوزی، او را برآن داشت تا به دور از هر گونه تعصب، در مجالس درس كوفیان نیز به كسب علم بپردازد. وی دیوانهای شعر عرب را از مفضّل ضّبی و دیگر كوفیان فراگرفت.<ref> ازهری، تهذیب اللغة، 1/12؛ خوارزمی، شرح(ضمن شروح سقط الزند)، 2(4)/ 1550 .</ref> و این امر مایه شگفتی منابع كهن شده است، زیرا تا آن زمان سابقه نداشت كه كسی از مكتب بصره، برای كسب علم نزد كوفیان رود.  <ref>سیرافی، اخبار النحویین البصریین،  57 ـ 56 ؛ ابن انباری، نزهة الالباء، 86؛ ابن ندیم، الفهرست، 60. </ref>


خط ۱۰: خط ۱۰:
خلف احمر، راویه معروف را شاگرد وی دانسته است.<ref> سیرافی، اخبار النحویین البصریین، 53. </ref>
خلف احمر، راویه معروف را شاگرد وی دانسته است.<ref> سیرافی، اخبار النحویین البصریین، 53. </ref>
ابوزید برای جمع آوری اشعار، اخبار و نوادر عرب، مدّت درازی را بین بدویان گذراند و بیشتر از همگنانش از آنان بهره جست. <ref> ابوطیب ، مراتب النحویین،41. </ref>
ابوزید برای جمع آوری اشعار، اخبار و نوادر عرب، مدّت درازی را بین بدویان گذراند و بیشتر از همگنانش از آنان بهره جست. <ref> ابوطیب ، مراتب النحویین،41. </ref>
همدتی را نیز در بین قبایل عقیل و قشیر كه در آن زمان در بصره متوطن شده بودند، به سر برد و از آنان دانش بسیار آموخت. <ref> زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، 182.</ref>
مدتی را نیز در بین قبایل عقیل و قشیر كه در آن زمان در [[بصره]] متوطن شده بودند، به سر برد و از آنان دانش بسیار آموخت. <ref> زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، 182.</ref>


وی پس از آنكه ذخایر عظیمی از روایات را در علوم مختلف همچون لغت، نحو، اخبار، اشعار و احادیث گردآورد، در بصره مجالسی تشكیل داد كه مورد اقبال دانش پژوهان و بزرگان علم و ادب آن روز قرار گرفت.<ref> سیرافی، اخبار النحویین البصریین، 53 ؛ ابن انباری،  نزهة الالباء، 89.</ref>
وی پس از آنكه ذخایر عظیمی از روایات را در علوم مختلف همچون لغت، نحو، اخبار، اشعار و احادیث گردآورد، در [[بصره]] مجالسی تشكیل داد كه مورد اقبال دانش پژوهان و بزرگان علم و ادب آن روز قرار گرفت.<ref> سیرافی، اخبار النحویین البصریین، 53 ؛ ابن انباری،  نزهة الالباء، 89.</ref>
شركت برجسته ترین دانشمندان آن روز از جمله سیبویه، اصمعی، جاحظ، ابو نواس، ابن اعرابی، ابو حاتم سجستانی وابو عبید قاسم بن سلام هروی، در مجالس درس او، خود بیانگر وسعت دامنه معلومات اوست. <ref> سیرافی، اخبار النحویین البصریین، 55 ـ 56؛ ابوطیب، مراتب النحویین، 42، 92، 93؛ ابن انباری،  نزهة الالباء، 85؛ ابن نباته، 316؛ طلس،  حاشیه بر التثبیه علی حدوث التصحیف، 67؛ فاخوری،  تاریخ ادبیات زبان عربی، 412.</ref> علاوه بر ایشان كسانی همچون این شبّه، عبدالله بن محمد بن هارون توزی، خلف بزار و رؤیة بن عجّاج از شاگردان او به شمار می رفتند. <ref> ابوطیب، مراتب النحویین، 75؛ یاقوت، ادبا، 11/213 ـ 214؛ یاقوت، بلدان، 1/894)</ref>
شركت برجسته ترین دانشمندان آن روز از جمله [[سیبویه]]، اصمعی، جاحظ، ابو نواس، ابن اعرابی، ابو حاتم سجستانی وابو عبید قاسم بن سلام هروی، در مجالس درس او، خود بیانگر وسعت دامنه معلومات اوست. <ref> سیرافی، اخبار النحویین البصریین، 55 ـ 56؛ ابوطیب، مراتب النحویین، 42، 92، 93؛ ابن انباری،  نزهة الالباء، 85؛ ابن نباته، 316؛ طلس،  حاشیه بر التثبیه علی حدوث التصحیف، 67؛ فاخوری،  تاریخ ادبیات زبان عربی، 412.</ref> علاوه بر ایشان كسانی همچون این شبّه، عبدالله بن محمد بن هارون توزی، خلف بزار و رؤیة بن عجّاج از شاگردان او به شمار می رفتند. <ref> ابوطیب، مراتب النحویین، 75؛ یاقوت، ادبا، 11/213 ـ 214؛ یاقوت، بلدان، 1/894)</ref>
بزرگانی همچون ابوعثمان مازنی، محمد بن سلام جمحی، ابو حاتم سجستانی، ابو حاتم رازی، ابو عمر صابح بن اسحاق جرمی، ابوعدتان اعور و ابوالحسن مدائنی از وی روایت كرده اند.  <ref> خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، 9/79؛ ابن سلام، طبقات فحول الشعراء، 2/765؛ مبرد، الكامل، 1/348، 453؛ ابن قتیبه، المعانی الكبیر، 1/181؛ بلاذری، انساب الاشراف، 1/16، 234؛ ابوطیب، مراتب النحویین، 76. </ref> ابن هشام نیز اشعار چند تن از شاعران را از قول او نقل كرده است.<ref> ابن هشام، السیرة النبویه،1/305، 2/87، 3/22 ـ 23 و145، 148.</ref>
بزرگانی همچون ابوعثمان مازنی، محمد بن سلام جمحی، ابو حاتم سجستانی، ابو حاتم رازی، ابو عمر صابح بن اسحاق جرمی، ابوعدنان اعور و ابوالحسن مدائنی از وی روایت كرده اند.  <ref> خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، 9/79؛ ابن سلام، طبقات فحول الشعراء، 2/765؛ مبرد، الكامل، 1/348، 453؛ ابن قتیبه، المعانی الكبیر، 1/181؛ بلاذری، انساب الاشراف، 1/16، 234؛ ابوطیب، مراتب النحویین، 76. </ref> ابن هشام نیز اشعار چند تن از شاعران را از قول او نقل كرده است.<ref> ابن هشام، السیرة النبویه،1/305، 2/87، 3/22 ـ 23 و145، 148.</ref>


==نظر دیگران در باره وی ==
== نظر دیگران در باره وی ==
مقام علمی و ادبی ابوزید سخت مورد ستایش منابع كهن قرار گرفته است. ابوطیب لغوی او را از پیشوایان علم لغت دانسته و در حفظ شعر، لغت، اخبار و نوادر عرب پس از ابومالك برتر از همه شمرده است. او از قول ابن مناذر گوید:  اصمعی ثلث لغت عرب، ابوعبیده نصف آن و ابوزید دو سوم آن و ابومالك تمام آن را می دانست. <ref> ابوطیب لغوی، مراتب النحویین،  ص 41.</ref> ذهبی او را علامه و حجّة العرب لقب داده  <ref> ذهبی، سیراعلام النبلاء،  99/494.</ref> و در اخفش دانش وی را از استادش ابوعمرو بن علاء بیشتر دانسته است. <ref> زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین،  182.</ref>. روایاتِ او را نیز، تقریباً همه منابع كهن موثق و مورد اعتماد خوانده اند.<ref> ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل،  2(1)/5؛ سیرافی، اخبار النحویین البصریین،  53؛ ازهری، تهذیب اللغة،  1/11؛ ابوطیب، مراتب النحویین،  42 و 90.</ref> به گفته منابع متعدّد، هر جا كه سیبویه در اثر معروفش الكتاب مطلبی را با ذكر «اخبرنی الثقة» با «سمعت الثقــة» نقل می كند، مقصودش ابوزید است. سیبویه در الكتاب 9 بار از ابوزید روایت كرده است كه همه به لغت مربوط می شود.<ref> ابوطیب، مراتب النحویین، 76؛ ابن انباری،نزهة الالباء، 85  ؛ یاقوت، ادبا، 11/215؛ ناصف سیبویه پیشوای نحویان، ، 125.</ref>
مقام علمی و ادبی ابوزید سخت مورد ستایش منابع كهن قرار گرفته است. ابوطیب لغوی او رااز پیشوایان [[علم لغت]] دانسته و در حفظ شعر، لغت، اخبار و نوادر عرب پس از ابومالك برتر از همه شمرده است. او از قول ابن مناذر گوید:  اصمعی ثلث لغت عرب، ابوعبیده نصف آن و ابوزید دو سوم آن و ابومالك تمام آن را می دانست. <ref> ابوطیب لغوی، مراتب النحویین،  ص 41.</ref> ذهبی او را علامه و حجّة العرب لقب داده  <ref> ذهبی، سیراعلام النبلاء،  99/494.</ref> و اخفش دانش وی را از استادش ابوعمرو بن علاء بیشتر دانسته است. <ref> زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین،  182.</ref>. روایاتِ او را نیز، تقریباً همه منابع كهن موثق و مورد اعتماد خوانده اند.<ref> ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل،  2(1)/5؛ سیرافی، اخبار النحویین البصریین،  53؛ ازهری، تهذیب اللغة،  1/11؛ ابوطیب، مراتب النحویین،  42 و 90.</ref> به گفته منابع متعدّد، هر جا كه سیبویه در اثر معروفش الكتاب مطلبی را با ذكر «اخبرنی [[الثقة]]» با «سمعت الثقــة» نقل می كند، مقصودش ابوزید است. سیبویه در الكتاب 9 بار از ابوزید روایت كرده است كه همه به لغت مربوط می شود.<ref> ابوطیب، مراتب النحویین، 76؛ ابن انباری،نزهة الالباء، 85  ؛ یاقوت، ادبا، 11/215؛ ناصف، سیبویه پیشوای نحویان، 125.</ref>


از میان همه منابع كهن تنها ابن حنان بر ابوزید خرده گرفته و حدیثی از وی را جرح كرده است. او روایات ابوزید را در صورتی معتبر و مقبول دانسته است كه موافق با گفته ثقاب باشد.<ref> ابن حنان، المجروحین، 1/324 ـ 325.</ref>‌ ابوزید از جمله دانشمندانی بود كه در 158ق به دعوت مهدی خلیفه عباسی به بغداد رفتند.<ref> ابن ندیم، الفهرست، 60؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، 2/204. </ref> ، اما از مدت اقامت وی در بغداد و چگونگی ارتباط او با دربار خلافت اطلاعی در دست نیست.
از میان همه منابع كهن تنها ابن حنان بر ابوزید خرده گرفته و حدیثی از وی را جرح كرده است. او روایات ابوزید را در صورتی معتبر و مقبول دانسته است كه موافق با گفته ثقات باشد.<ref> ابن حنان، المجروحین، 1/324 ـ 325.</ref>‌ ابوزید از جمله دانشمندانی بود كه در 158ق به دعوت مهدی [[خلیفه]] عباسی به [[بغداد]] رفتند.<ref> ابن ندیم، الفهرست، 60؛ فروخ، تاریخ الادب العربی، 2/204. </ref> ، اما از مدت اقامت وی در بغداد و چگونگی ارتباط او با دربار [[خلافت]] اطلاعی در دست نیست.


== دلیل اشتهار وی ==
== دلیل اشتهار وی ==
شهرت ابوزید بیشتر در دو زمینه است:
شهرت ابوزید بیشتر در دو زمینه است:


1. لغت شناسی: از اوایل سده 2ق در هردو مكتب بصره و كوفه دانشمندانی ظهور كردند كه در عرصه لغت و نیز شعر و اخبار و ایام عرب (شرح جنگهای قبیله ای) و انساب، شهرت فراوان داشتند. اینان آثاری از خود بر جای گذاشتند كه دست مایه اصلی فرهنگ نویسان در نسلهای بعد گردید<ref> یوسف، دستور زبان و فرهنگ نویسی، 61 ـ 62.</ref> و ابوزید یكی از مشهورترینِ این دانشمندان است. او به گردآوری لغات و لهجه های شاذّ همت گماشت و رساله های لغوی فراوانی در موضوعات مختلف تألیف كرد، كه هر كدام به تنهایی لغت نامه تك موضوعی كوچك و كم حجم به شمار می رفت. <ref> نكـ : آثار وی.</ref>
1. لغت شناسی: از اوایل سده 2ق در هردو مكتب [[بصره]] و [[كوفه]] دانشمندانی ظهور كردند كه در عرصه لغت و نیز شعر و اخبار و ایام عرب (شرح جنگهای قبیله ای) و [[انساب]]، شهرت فراوان داشتند. اینان آثاری از خود بر جای گذاشتند كه دست مایه اصلی فرهنگ نویسان در نسلهای بعد گردید<ref> یوسف، دستور زبان و فرهنگ نویسی، 61 ـ 62.</ref> و ابوزید یكی از مشهورترینِ این دانشمندان است. او به گردآوری لغات و لهجه های شاذّ همت گماشت و رساله های لغوی فراوانی در موضوعات مختلف تألیف كرد، كه هر كدام به تنهایی [[لغت نامه]] تك موضوعی كوچك و كم حجم به شمار می رفت. <ref> نكـ : آثار وی.</ref>


وی در این رساله ها كه واژگان آنها را از زبان بدویان و فصحای عرب شنیده و گردآورده بود، علاوه بر شرح و توضیح، مترادفات، اضداد و مشتقاتی را كه همگی به موضوعی خاص مربوط می شدند، جمع آوری می کرد. مانند رساله های المطر، الشجر، المیاء، النبات .<ref> نكـ : آثار وی </ref>این رساله های تخصصی، نخستین تلاشها در تدوین فرهنگهای بزرگ و جامع و كتابهای لغتی بود كه در عصرهای بعد پدید آمد.
وی در این رساله ها كه واژگان آنها را از زبان بدویان و فصحای عرب شنیده و گردآورده بود، علاوه بر شرح و توضیح، مترادفات، اضداد و مشتقاتی را كه همگی به موضوعی خاص مربوط می شدند، جمع آوری می کرد، مانند رساله های المطر، الشجر، المیاء، النبات .<ref> نكـ : آثار وی </ref>این رساله های تخصصی، نخستین تلاشها در تدوین فرهنگهای بزرگ و جامع و كتابهای لغتی بود كه در عصرهای بعد پدید آمد.


امروزه از بین آثار لغوی پیشینیان كه در دسترس ماست، كمتر كتاب یا لغت نامه ای است كه مؤلف آن از آثار ابو زید به عنوان یكی از منابع اصلی خود استفاده و به آنها استناد نكرده باشد.<ref> در میان آن آثار به ویژه از اینها می توان نام برد: اصلاح المنطق ابن سكیت، ص 109 ـ 110 ؛ تهذیب الالفاظ ابن سكیت، ص 459، 523 ؛ الحیوان جاحظ 1/130 و 145؛ البرصان و العرجان جاحظ ، ص 92 و 356 ؛خلق الانسان ثابت بن ابی ثابت (جمـ)، ادب الكاتب ابن قتیبه، ص 35، 42 ـ 43، ؛ الكامل مبرد 1/111، 288 ، اعراب القرآن زجاج 1/114 ـ 115، 140؛ اشتقاق ابن درید ص265 و  275 ؛ مجمل اللغة ابن فارس (جمـ) و متخیر الالفاظ ابن فارس ، ص 55 و 72، المحكم و المحیط ابن سیده، 3/29 ؛ المخصص ابن سیده 3/ 6،9،13 ؛ تثقیف اللسان ابن مكی (جمـ).</ref>
امروزه از بین آثار لغوی پیشینیان كه در دسترس ماست، كمتر كتاب یا لغت نامه ای است كه مؤلف آن از آثار ابو زید به عنوان یكی از منابع اصلی خود استفاده و به آنها استناد نكرده باشد.<ref> در میان آن آثار به ویژه از اینها می توان نام برد: اصلاح المنطق ابن سكیت، ص 109 ـ 110 ؛ تهذیب الالفاظ ابن سكیت، ص 459، 523 ؛ الحیوان جاحظ 1/130 و 145؛ البرصان و العرجان جاحظ ، ص 92 و 356 ؛خلق الانسان ثابت بن ابی ثابت (جمـ)، ادب الكاتب ابن قتیبه، ص 35، 42 ـ 43، ؛ الكامل مبرد 1/111، 288 ، اعراب القرآن زجاج 1/114 ـ 115، 140؛ اشتقاق ابن درید ص265 و  275 ؛ مجمل اللغة ابن فارس (جمـ) و متخیر الالفاظ ابن فارس ، ص 55 و 72، المحكم و المحیط ابن سیده، 3/29 ؛ المخصص ابن سیده 3/ 6،9،13 ؛ تثقیف اللسان ابن مكی (جمـ).</ref>


2. روایتِ شعر: ابوزید علاوه بر كوشش چشمگیرش  در عرصه لغت، از بزرگ ترین راویانِ سده 2 و 3 ق نیز به شمار می رود. وی بسیاری از روایات خلف احمر و دیگر راویه ها و نیز اشعار جمعی از شاعران بزرگ از جمله حسان بن ثابت و كعب بن مالك را جمع آوری و روایت كرده است.<ref> ابن هشام، السیرة النبویه، 2/87 ـ 88، 319 ـ 320، 3/22 ـ 23، 171ـ 172، 221؛ بلاشر، تاریخ الادب العربی، 184.</ref> ابوزید را به همراه دو تن از راویان بزرگ معاصرش یعنی اصمعی و ابوعبیده معمر بن مثنی ، باید از پیشگامان نهضت گردآوری و تدوین اشعار و اخبار عرب كه از نیمه دوم سده 2 آغاز شده و تا اواخر سده 3ق ادامه داشت، به شمار آورد.<ref> بلاشر ،‌ تاریخ الادب العربی، 177 ـ 184؛ شلقانی، الاصمعی اللغوی، 3، 8 ـ 9؛ ضیف، العصر الجاهلی، 155.</ref>
2. روایتِ شعر: ابوزید علاوه بر كوشش چشمگیرش  در عرصه لغت، از بزرگ ترین راویانِ سده 2 و 3 ق نیز به شمار می رود. وی بسیاری از روایات خلف احمر و دیگر راویه ها و نیز اشعار جمعی از شاعران بزرگ از جمله [[حسان بن ثابت]] و [[كعب بن مالك]] را جمع آوری و روایت كرده است.<ref> ابن هشام، السیرة النبویه، 2/87 ـ 88، 319 ـ 320، 3/22 ـ 23، 171ـ 172، 221؛ بلاشر، تاریخ الادب العربی، 184.</ref> ابوزید را به همراه دو تن از راویان بزرگ معاصرش یعنی اصمعی و ابوعبیده معمر بن مثنی ، باید از پیشگامان نهضت گردآوری و تدوین اشعار و اخبار عرب كه از نیمه دوم سده 2 آغاز شده و تا اواخر سده 3ق ادامه داشت، به شمار آورد.<ref> بلاشر ،‌ تاریخ الادب العربی، 177 ـ 184؛ شلقانی، الاصمعی اللغوی، 3، 8 ـ 9؛ ضیف، العصر الجاهلی، 155.</ref>


این راویان رنج دو كار بزرگ و دشوار را بر خود هموار ساختند:
این راویان رنج دو كار بزرگ و دشوار را بر خود هموار ساختند:


اولاً: با دقت كامل به جمع آوری اشعار و اخبار پرداختند و چون می دانستند كه پس از گذشت چندین نسل، به خصوص پس از تحریفاتی كه راویان بزرگ قبل از ایشان از جمله خلف احمر و حماد راویه، ‌در روایات و اخبار عرب وارد كرده اند، <ref> نكـ : ضیف ، العصر الجاهلی، 148 ـ 155.</ref> دیگر نمی توان اشعار و اخبار كهن را دست نخورده یافت. از این رو تنها به جمع آوری روایاتی پرداختند كه از راویان موثق یا مستقیماً از زبان بدویان شنیدند و خود نیز به دیده انتقاد در آنها نگریستند و كوشیدند درمیان این روایات، سره را از ناسره باز شناسند.
اولاً: با دقت كامل به جمع آوری اشعار و اخبار پرداختند و چون می دانستند كه پس از گذشت چندین نسل، به خصوص پس از تحریفاتی كه راویان بزرگ قبل از ایشان از جمله خلف احمر و حماد راویه، ‌در روایات و اخبار عرب وارد كرده اند، <ref> نكـ : ضیف ، العصر الجاهلی، 148 ـ 155.</ref> دیگر نمی توان اشعار و اخبار كهن را دست نخورده یافت. از این رو تنها به جمع آوری روایاتی پرداختند كه از [[راویان]] موثق یا مستقیماً از زبان بدویان شنیدند و خود نیز به دیده انتقاد در آنها نگریستند و كوشیدند درمیان این روایات، سره را از ناسره باز شناسند.


ثانیاً: چون تا آن زمان روایات سینه به سینه نقل می شد، برای حفظ آنها از خطر نابودی یا تحریف بیشتر درصدد ضبط و تدوین آنها برآمدند و در واقع روایت كتبی را جایگزین روایت شفاهی ساختند. در نتیجه این امر مجموعه های عظیمی از دیوانها و آثار پیشینیان كه امروزه از بزرگ ترین ذخایر ادبیات عرب محسوب می شود، به رشته تحریر درآمد و از خطر نابودی در امان ماند. <ref> بلاشر، تاریخ الادب العربی، 154 ـ 186؛ ضیف، العصر الجاهلی، ص 158 ـ 161. </ref>
ثانیاً: چون تا آن زمان روایات سینه به سینه نقل می شد، برای حفظ آنها از خطر نابودی یا تحریف بیشتر درصدد ضبط و تدوین آنها برآمدند و در واقع روایت كتبی را جایگزین روایت شفاهی ساختند. در نتیجه این امر مجموعه های عظیمی از دیوانها و آثار پیشینیان كه امروزه از بزرگ ترین ذخایر ادبیات عرب محسوب می شود، به رشته تحریر درآمد و از خطر نابودی در امان ماند. <ref> بلاشر، تاریخ الادب العربی، 154 ـ 186؛ ضیف، العصر الجاهلی، ص 158 ـ 161. </ref>


ابوزید در نحو نیز چنان تبحر داشت، كه به ابوزید نحوی معروف شد. با این همه، نمی توان او را در ردیف دو نحوی برجسته معاصرش خلیل بن احمد و سیبویه به شمار آورد. <ref>ابن نديم، الفهرست،60.</ref>، گرچه به تأیید بیشتر منابع، در این زمینه از اصمعی و ابوعبیده برتر بود.<ref> ابن ندیم، الفهرست، 60 ؛ ابن انباری، نزهة الالباء، 86. </ref> وی چندان به اصلاح «فساد» و «لحن» در زبان عربی مُصرّ بود، كه حتی در دم مرگ نیز از تذكار و رفع اشتباهات دیگران دریغ نمی كرد.<ref> یغموری، نورالقبس المختصر من المقتبس، 108. </ref> برخی او را پیرو مذهب قدریه (معتزله) و از مخالفین نظریه جبر دانسته اند.<ref> خوارزمی، شرح (ضمن شروح سقط الزند)،  2(4)/1550؛ ابن قتیبه، المعارف، 545.</ref>
ابوزید در نحو نیز چنان تبحر داشت، كه به ابوزید نحوی معروف شد. با این همه، نمی توان او را در ردیف دو نحوی برجسته معاصرش [[خلیل بن احمد]] و [[سیبویه]] به شمار آورد. <ref>ابن ندیم، الفهرست،60.</ref>، گرچه به تأیید بیشتر منابع، در این زمینه از اصمعی و ابوعبیده برتر بود.<ref> ابن ندیم، الفهرست، 60 ؛ ابن انباری، نزهة الالباء، 86. </ref> وی چندان به اصلاح «فساد» و «لحن» در زبان عربی مُصرّ بود، كه حتی در دم مرگ نیز از تذكار و رفع اشتباهات دیگران درییغ نمی كرد.<ref> یغموری، نورالقبس المختصر من المقتبس، 108. </ref> برخی او را پیرو [[مذهب قدریه]] ([[معتزله]]) و از مخالفین نظریه جبر دانسته اند.<ref> خوارزمی، شرح (ضمن شروح سقط الزند)،  2(4)/1550؛ ابن قتیبه، المعارف، 545.</ref>


== آثار ==
== آثار ==
*اللبأ و اللبن:
*اللبأ و اللبن:
ابوزيد در اين رساله، به شرح انواع مختلف شير و مراحل پروردن آن از هنگامي كه دوشيده مي شود، تا زماني كه از آن كره مي گيرند، پرداخته است.<ref> عبدالتواب، مباحثي در فقه اللغه و زبانشناسي عربي، 286. </ref> اين اثر نخست به كوشش لويس شيخو در مجلة المشرق بيروت (1900م) به چاپ رسيده و سپس بار ديگر به كوشش هافنر و لويس شيخو، همراه مجموعة البلغة في شذور اللغة در بيروت (1908م) منتشر شده است.
ابوزید در این رساله، به شرح انواع مختلف شیر و مراحل پروردن آن از هنگامی كه دوشیده می شود، تا زمانی كه از آن كره می گیرند، پرداخته است.<ref> عبدالتواب، مباحثی در فقه اللغه و زبانشناسی عربی، 286. </ref> این اثر نخست به كوشش لویس شیخو در مجله المشرق بیروت (1900م) به چاپ رسیده و سپس بار دیگر به كوشش هافنر و لویس شیخو، همراه مجموعه البلغة فی شذور اللغة در بیروت (1908م) منتشر شده است.


*مسائيّه:
*مسائیّه:
اثري است كم حجم در شرح برخي واژه هاي شاذّ و نامأنوس.  برخي آن را جزئي از كتاب النوادر في اللغة مي دانند. <ref> ابوزيد، النوادر في اللغة، 231</ref> و چون نخستين واژه اي كه مؤلف دراين كتاب به شرح و توضيح آن پرداخته، لفظ «مسائيه» و برخي مشتقات آن است، خودِ اثر نيز به همين نام خوانده شده است. اين كتاب همراه اثر معروف مؤلف، النوادر في اللغة  به چاپ رسيده است.
اثری است كم حجم در شرح برخی واژه های شاذّ و نامأنوس.  برخی آن را جزئی از كتاب النوادر فی اللغة می دانند. <ref> ابوزید، النوادر فی اللغة، 231</ref> و چون نخستین واژه ای كه مؤلف دراین كتاب به شرح و توضیح آن پرداخته، لفظ «مسائیه» و برخی مشتقات آن است، خودِ اثر نیز به همین نام خوانده شده است. این كتاب همراه اثر معروف مؤلف، النوادر فی اللغة  به چاپ رسیده است.


*المطر:
*المطر:
مجموعه اي است از اصطلاحات مربوط به باران، رعد و برق، ابرها و آبها كه مؤلف در آن كمتر از اشعار عربي به عنوان شاهد مثال استفاده كرده است. اين اثر نخستين بار به كوشش گوتهابل در 1895م در «مجلة انجمن خاور شناسي آمريكا»(XVI/282 - 312) به چاپ رسيده است. لويس شيخو نيز آن را نخست در مجلة المشرق بيروت (1905م) و پس از آن جداگانه به چاپ رسانده است. اين كتاب يك بار ديگر نيز همراه مجموعة البلغة في شذور اللغة به چاپ رسيده است.
مجموعه ای است از اصطلاحات مربوط به باران، رعد و برق، ابرها و آبها كه مؤلف در آن كمتر از اشعار عربی به عنوان شاهد مثال استفاده كرده است. این اثر نخستین بار به كوشش گوتهابل در 1895م در «مجله انجمن خاور شناسی آمریكا»(XVI/282 - 312) به چاپ رسیده است. لویس شیخو نیز آن را نخست در مجله المشرق بیروت (1905م) و پس از آن جداگانه به چاپ رسانده است. این كتاب یك بار دیگر نیز همراه مجموعه البلغة فی شذور اللغة به چاپ رسیده است.
 
*النوادر فی اللغة:
همانگونه كه از نامش پیداست، مجموعه ای است از برخی واژه ها و تركیبهای نادر و نامعمول كه بیشتر در اشعار و قصاید جاهلی و اسلامی به كار رفته و مؤلف با ذكرمثالهای متعدد به شرح و توضیح هر یك از آنها پرداخته است. در این اثر هیچ گونه ترتیب خاصی رعایت نشده است. به همین جهت می توان آن را صرفاً مجموعه ای از اشعار و لغاتی شمرد، كه با عناوین باب شعر، باب رجز و باب نوادر گردآوری شده اند. ابوزید خود در آغاز كتاب (ص 1 ـ 2) تصریح كرده كه آنچه را تحت عنوان «باب شعر» آورده است، از مفضّل ضبّی گرفته و بقیه را از فصحای عرب شنیده است.<ref> قس: ابن انباری، نزهة الالباء، 87</ref>  این اثر به همراه كتاب مسائیه، نخستین بار به كوشش سعید خوری شرتونی در بیروت (1894م) به چاپ رسیده است.


*النوادر في اللغة:
همانگونه كه از نامش پيداست، مجموعه اي است از برخي واژه ها و تركيبهاي نادر و نامعمول كه بيشتر در اشعار و قصايد جاهلي و اسلامي به كار رفته و مؤلف با ذكرمثالهاي متعدد به شرح و توضيح هر يك از آنها پرداخته است. در اين اثر هيچ گونه ترتيب خاصي رعايت نشده است. به همين جهت مي توان آن را صرفاً مجموعه اي از اشعار و لغاتي شمرد، كه با عناوين باب شعر، باب رجز و باب نوادر گردآوري شده اند. ابوزيد خود در آغاز كتاب (ص 1 ـ 2) تصريح كرده كه آنچه را تحت عنوان «باب شعر» آورده است، از مفضّل ضبّي گرفته و بقيه را از فصحاي عرب شنيده است.<ref> قس: ابن انباري، نزهة الالباء، 87</ref>  اين اثر به همراه كتاب مسائيه، نخستين بار به كوشش سعيد خوري شرتوني در بيروت (1894م) به چاپ رسيده است.
*كتاب الهُمَز:
*كتاب الهُمَز:
در اين اثر حدود 300 كلمه را كه همگي در تمام صيغه ها داراي همزه اند، گردآوري است. كتاب 30 باب دارد و تقسيم بندي آن بر اساس جايگاه همزه در كلمه و بر حسب صيغه ها و گاه ترتيب حروف الفبا، صورت گرفته است <ref> عبدالتواب ،مباحثي در فقه اللغه و زبانشناسي عربي، 284 ـ 285. </ref>اين كتاب به كوشش لويس شيخو نخست در مجلة المشرق بيروت (1910م) و بار ديگر به طور مستقل در همانجا (1911م) به چاپ رسيده است.
در این اثر حدود 300 كلمه را كه همگی در تمام صیغه ها دارای همزه اند، گردآوری است. كتاب 30 باب دارد و تقسیم بندی آن بر اساس جایگاه همزه در كلمه و بر حسب صیغه ها و گاه ترتیب حروف الفبا، صورت گرفته است <ref> عبدالتواب ،مباحثی در فقه اللغه و زبانشناسی عربی، 284 ـ 285. </ref>این كتاب به كوشش لویس شیخو نخست در مجله المشرق بیروت (1910م) و بار دیگر به طور مستقل در همانجا (1911م) به چاپ رسیده است.


=== آثار يافت نشده منسوب به ایشان ===  
=== آثار یافت نشده منسوب به ایشان ===
آثار يافت نشده منسوب به ایشان عبارتند از:
آثار یافت نشده منسوب به ایشان عبارتند از:


الابل و الشاة؛  الابيات؛ الامثال؛ ايمان عثمان؛ البري و الخزائم؛ بيوتات العرب؛ التثليت؛ التضارب؛ التمر؛ الجمع و التثنيه؛ الجود و البخل؛ الحلبة (الحلسة)؛ حيلة و محالة؛ خبئا يا خباة؛ خلق الانسان؛ الرجل والقتب؛ الغرائز؛ غريب الاسماء؛ الفرق؛ فعلت و افعلت؛ قراءة ابي عمرو؛ القوس و الترس؛ اللامات؛ اللغات؛ المعزي؛ المقتضب؛ المصادر؛  المكتوم؛ المنطق؛ المياه؛ النبات و الشجر؛ نابه و نبيه؛ نعت الغنم؛ نعت المشافهات؛ الواحد؛ الوحوش؛ الهوش و النوش؛ الهشاشة و الشاشة <ref> ابن نديم، الفهرست،همانجاها ؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، 373؛ ابن خير، فهرست، 370 ـ 371؛ ياقوت، ادبا، 11/216 ـ 217.</ref>  
الابل و الشاة؛  الابیات؛ الامثال؛ ایمان [[عثمان]]؛ البری و الخزائم؛ بیوتات العرب؛ التثلیت؛ التضارب؛ التمر؛ الجمع و التثنیه؛ الجود و البخل؛ الحلبة (الحلسة)؛ حیلة و محالة؛ خبئا یا خباة؛ خلق الانسان؛ الرجل والقتب؛ الغرائز؛ غریب الاسماء؛ الفرق؛ فعلت و افعلت؛ قراءة ابی عمرو؛ القوس و الترس؛ اللامات؛ اللغات؛ المعزی؛ المقتضب؛ المصادر؛  المكتوم؛ المنطق؛ المیاه؛ النبات و الشجر؛ نابه و نبیه؛ نعت الغنم؛ نعت المشافهات؛ الواحد؛ الوحوش؛ الهوش و النوش؛ الهشاشة و الشاشة <ref> ابن ندیم، الفهرست،همانجاها ؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، 373؛ ابن خیر، فهرست، 370 ـ 371؛ یاقوت، ادبا، 11/216 ـ 217.</ref>


== وفات ==
== وفات ==
ابوزید در پایان عمر حافظه خود را از دست داد و سرانجام در 215ق و به روایتی 214 یا 216ق در زمان خلافت مأمون در بصره درگذشت<ref> ابوطیب،  مراتب النحویین، 43؛ یاقوت، ادبا، 11/216؛ قفطی، انباه الرواة، 2/33؛ ابن خلكان، 2 وفیات الاعیان، /380.</ref>
ابوزید در پایان عمر حافظه خود را از دست داد و سرانجام در 215ق و به روایتی 214 یا 216ق در زمان خلافت [[مأمون]] در [[بصره]] درگذشت.<ref> ابوطیب،  مراتب النحویین، 43؛ یاقوت، ادبا، 11/216؛ قفطی، انباه الرواة، 2/33؛ ابن خلكان، 2 وفیات الاعیان، /380.</ref>


==پانویس ==
==پانویس ==
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
*ذهبی، محمد بن احمد، سیراعلام النبلاء، به كوشش صلاح الدین منجد، قاهره، 1956م؛
*ذهبی، محمد بن احمد، سیراعلام النبلاء، به كوشش صلاح الدین منجد، قاهره، 1956م؛
*زبیدی، محمد بن حسن، طبقات النحویین و اللغویین، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1373ق/ 1954م؛
*زبیدی، محمد بن حسن، طبقات النحویین و اللغویین، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1373ق/ 1954م؛
*زجاج، ابراهیم بن سری، اعراب القرآن، به كوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومیة؛
*زجاج، ابراهیم بن سری، اعراب القرآن، به كوشش ابراهیم ابیاری، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومیه؛
*سیرافی، حسن بن عبدالله، اخبار النحویین البصریین، به كوشش فربتس كرنكو، بیروت، 1936م؛
*سیرافی، حسن بن عبدالله، اخبار النحویین البصریین، به كوشش فربتس كرنكو، بیروت، 1936م؛
*شلقانی، عبدالحمید، الاصمعی اللغوی، قاهره، دارالمعارف؛
*شلقانی، عبدالحمید، الاصمعی اللغوی، قاهره، دارالمعارف؛
کاربر ناشناس