Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
|امضا= | |امضا= | ||
}} | }} | ||
'''سید محمدحسین طباطبایی'''([[سال ۱۲۸۱ هجری شمسی|۱۲۸۱]]- [[سال ۱۳۶۰ هجری شمسی|۱۳۶۰ش]]) مشهور به '''علامه طباطبایی''' [[تفسیر قرآن|مفسر]]، [[فلسفه اسلامی|فیلسوف]]، [[اصول فقه|اصولی]]، [[مجتهد|فقیه]] و [[عرفان|عارف]]. وی از عالمان تأثیرگذار [[شیعه]] در فضای فکری و مذهبی [[ایران]] در [[قرن چهاردهم هجری شمسی|قرن | '''سید محمدحسین طباطبایی'''([[سال ۱۲۸۱ هجری شمسی|۱۲۸۱]]- [[سال ۱۳۶۰ هجری شمسی|۱۳۶۰ش]]) مشهور به '''علامه طباطبایی''' [[تفسیر قرآن|مفسر]]، [[فلسفه اسلامی|فیلسوف]]، [[اصول فقه|اصولی]]، [[مجتهد|فقیه]] و [[عرفان|عارف]]. وی از عالمان تأثیرگذار [[شیعه]] در فضای فکری و مذهبی [[ایران]] در [[قرن چهاردهم هجری شمسی|قرن چهاردهم شمسی]] به شمار میآید. او نویسنده [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]] و [[شیعه در اسلام (کتاب)|شیعه در اسلام]] و کتابهای فلسفی [[بدایة الحکمة (کتاب)|بدایة الحکمة]]، [[نهایة الحکمة (کتاب)|نهایة الحکمة]] و [[اصول فلسفه و روش رئالیسم (کتاب)|اصول فلسفه و روش رئالیسم]] است. | ||
علامه طباطبایی در [[حوزه علمیه قم در دوره معاصر|حوزه علمیه قم]] به جای اشتغال به [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]]، درس [[تفسیر قرآن]] و [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] برقرار کرد. این کار او موجب رونق دانش تفسیر در حوزه علمیه قم شد. روش تفسیری او [[تفسیر قرآن به قرآن]] بود. در دوران تعطیلی درس فلسفه، با برقراری جلسات هفتگی با شاگردان خاص خود تدریس مبانی فلسفی [[ملاصدرا]] و [[حکمت متعالیه]] را ادامه داد. بسیاری از مدرسان فلسفه در حوزه علمیه قم شاگردان او بودند. | علامه طباطبایی در [[حوزه علمیه قم در دوره معاصر|حوزه علمیه قم]] به جای اشتغال به [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]]، درس [[تفسیر قرآن]] و [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] برقرار کرد. این کار او موجب رونق دانش تفسیر در حوزه علمیه قم شد. روش تفسیری او [[تفسیر قرآن به قرآن]] بود. در دوران تعطیلی درس فلسفه، با برقراری جلسات هفتگی با شاگردان خاص خود تدریس مبانی فلسفی [[ملاصدرا]] و [[حکمت متعالیه]] را ادامه داد. بسیاری از مدرسان فلسفه در حوزه علمیه قم شاگردان او بودند. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
درباره علامه طباطبایی کتابهای متعددی منتشر شده و چندین همایش برای معرفی اندیشههای او برگزار شده است. یک فصل از مجموعه تلویزیونی [[حدیث سرو (مجموعه تلویزیونی)|حدیث سرو]] نیز به شناسایی شخصیت او اختصاص یافته است. دانشگاه علامه طباطبایی در [[تهران]] به نام او نامگذاری شده است. | درباره علامه طباطبایی کتابهای متعددی منتشر شده و چندین همایش برای معرفی اندیشههای او برگزار شده است. یک فصل از مجموعه تلویزیونی [[حدیث سرو (مجموعه تلویزیونی)|حدیث سرو]] نیز به شناسایی شخصیت او اختصاص یافته است. دانشگاه علامه طباطبایی در [[تهران]] به نام او نامگذاری شده است. | ||
==زندگینامه == | ==زندگینامه== | ||
براساس زندگینامه خودنوشت علامه طباطبایی، او در سال ۱۲۸۱ش در [[تبریز]] متولد شده است؛<ref>طباطبایی، «زندگی من»، ص۳۹.</ref> اما در کتاب «الطباطبائی و منهجه فی تفسیره المیزان» دستخطی به او منسوب است که در آن تولدش در [[۲۹ ذیالحجه]] سال [[سال ۱۳۲۱ هجری قمری|۱۳۲۱ق]] (مصادف با [[۲۶ اسفند]] سال ۱۲۸۲ش) ذکر شده است.<ref>اوسی، الطباطبائی و منهجه فی تفسیره المیزان، ۱۴۰۵ق، ص۳۹.</ref> [[سید محمدحسین حسینی تهرانی]]، از شاگردان علامه طباطبائی، تولد او را [[۲۹ ذیالقعده]] سال ۱۳۲۱ق | براساس زندگینامه خودنوشت علامه طباطبایی، او در سال ۱۲۸۱ش در [[تبریز]] متولد شده است؛<ref>طباطبایی، «زندگی من»، ص۳۹.</ref> اما در کتاب «الطباطبائی و منهجه فی تفسیره المیزان» دستخطی به او منسوب است که در آن تولدش در [[۲۹ ذیالحجه]] سال [[سال ۱۳۲۱ هجری قمری|۱۳۲۱ق]] (مصادف با [[۲۶ اسفند]] سال ۱۲۸۲ش) ذکر شده است.<ref>اوسی، الطباطبائی و منهجه فی تفسیره المیزان، ۱۴۰۵ق، ص۳۹.</ref> [[سید محمدحسین حسینی طهرانی|سید محمدحسین حسینی تهرانی]]، از شاگردان علامه طباطبائی، تولد او را [[۲۹ ذیالقعده]] سال ۱۳۲۱ق ذکر کرده است.<ref>حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۲۵.</ref> | ||
اجداد پدری وی از [[سادات حسنی]] بوده و نسل او از طریق پدر به [[ابراهیم بن اسماعیل دیباج]] بن [[حسن مثنی]] فرزند [[امام حسن مجتبی علیهالسلام|امام حسن(ع)]] میرسد | اجداد پدری وی از [[سادات حسنی]] بوده و نسل او از طریق پدر به [[ابراهیم بن اسماعیل دیباج]] بن [[حسن مثنی]] فرزند [[امام حسن مجتبی علیهالسلام|امام حسن(ع)]] میرسد<ref> حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۳۲.</ref> و از طرف مادر نیز از اولاد [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] بود.<ref>شمس، سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۴۲.</ref> سید محمدحسین، در ۵ سالگی، مادر و در ۹ سالگی پدرش را از دست داد.<ref>طباطبایی، «زندگی من»، ص۳۹؛ طباطبائی، بررسیهای اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۹.</ref> برادر کوچکتر او، [[سید محمدحسن الهی طباطبایی]] (درگذشت:[[سال ۱۳۴۷ هجری شمسی|۱۳۴۷ش]])، [[عرفان|عارف]] و [[فلسفه اسلامی|فیلسوف]] بود.<ref> حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۳۷-۴۰.</ref> | ||
=== ازدواج و فرزندان === | ===ازدواج و فرزندان=== | ||
همسر علامه، قمرالسادات مهدوی، از خانواده [[سادات طباطبایی]] بود.<ref> حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۴۱.</ref> سه فرزند اولی علامه در کودکی و در [[نجف]] از دنیا رفتند. فرزند بعدی آنها، پسری بود که طباطبایی، به سفارش استادش [[سید علی قاضی طباطبایی]]، اسم او را عبدالباقی گذاشت.<ref>نگاه کنید به: تاجدینی، علی، یادها و یادگارها، ۱۳۷۴ش، ص۲۸.</ref> سید عبدالباقی طباطبائی دارای تحصیلات فنی بود و در حوزه ریاضیات و هندسه از علامه طباطبایی بهره برده بود.<ref>[https://www.mehrnews.com/news/1197994 «عبدالباقی طباطبایی فرزند ارشد علامه طباطبایی(ره) به دیار باقی شتافت»، خبرگزاری مهر.]</ref> | همسر علامه، قمرالسادات مهدوی، از خانواده [[سادات طباطبایی]] بود.<ref> حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۴۱.</ref> سه فرزند اولی علامه در کودکی و در [[نجف]] از دنیا رفتند. فرزند بعدی آنها، پسری بود که طباطبایی، به سفارش استادش [[سید علی قاضی طباطبایی]]، اسم او را عبدالباقی گذاشت.<ref>نگاه کنید به: تاجدینی، علی، یادها و یادگارها، ۱۳۷۴ش، ص۲۸.</ref> سید عبدالباقی طباطبائی دارای تحصیلات فنی بود و در حوزه ریاضیات و هندسه از علامه طباطبایی بهره برده بود.<ref>[https://www.mehrnews.com/news/1197994 «عبدالباقی طباطبایی فرزند ارشد علامه طباطبایی(ره) به دیار باقی شتافت»، خبرگزاری مهر.]</ref> نجمه سادات طباطبائی، فرزند دیگر او و قمرالسادات مهدوی است. همسر او شهید [[علی قدوسی]]، از شاگردان علامه طباطبائی بود.<ref>[https://qom.icpikw.ir/fa/c3_3959/یاران-امام-و-انقلاب/یادی-از-شهید-قدوسی-یار-قدوسیان-و-بانی-نظم-نوین-حوزه رجایی نژاد، «یارقدوسیان و بانی نظم نوین حوزه»، وبگاه مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.]</ref> جواد مناقبی داماد دیگر علامه طباطبایی بود.<ref>«[http://www.mortezamotahari.com/fa/MohagheghView.html?MohagheghID=52890&SubLevelID=34 شاگردان]»، پایگاه جامع استاد شهید مرتضی مطهری.</ref> همسر دوم مرحوم علامه طباطبایی خانم منصوره روزبه (درگذشت:۱۴۰۲ش) است.<ref>https://farsnews.ir/news/13940823000877/آخرین-ساعات-زندگی-علامه-طباطبایی-ره-به-روایت-همسرش-واکنش-علامه-به | ||
نجمه سادات طباطبائی، فرزند دیگر او و قمرالسادات مهدوی است. همسر او شهید [[علی قدوسی]]، از شاگردان علامه طباطبائی بود.<ref>[https://qom.icpikw.ir/fa/c3_3959/یاران-امام-و-انقلاب/یادی-از-شهید-قدوسی-یار-قدوسیان-و-بانی-نظم-نوین-حوزه رجایی نژاد، «یارقدوسیان و بانی نظم نوین حوزه»، وبگاه مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.]</ref> جواد مناقبی داماد دیگر علامه طباطبایی بود.<ref>«[http://www.mortezamotahari.com/fa/MohagheghView.html?MohagheghID=52890&SubLevelID=34 شاگردان]»، پایگاه جامع استاد شهید مرتضی مطهری.</ref>همسر دوم مرحوم علامه طباطبایی خانم منصوره روزبه | |||
</ref> | </ref> | ||
=== دوران تحصیل و تدریس === | ===دوران تحصیل و تدریس=== | ||
سید محمدحسین به مدت شش سال (۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ش) پس از آموزش [[قرآن]] که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس میشد، آثاری چون گلستان و بوستان [[سعدی]] را فراگرفت.<ref>طباطبائی، بررسی های اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۹.</ref> سپس وارد [[مدرسه علمیه طالبیه (تبریز)|مدرسه طالبیه تبریز]] شد و به فراگیری ادبیات عرب، علوم نقلی، [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] پرداخت و از سال [[سال ۱۲۹۷ هجری قمری|۱۲۹۷]] تا [[سال ۱۳۰۴ هجری شمسی|۱۳۰۴ش]] مشغول فراگیری دانشهای مختلف اسلامی گردید.<ref>غیاثی کرمانی، «اقیانوس حکمت: زندگی نامه علامه سید محمدحسین طباطبائی»، ص۸۰و۸۱.</ref> او زیر نظر میرزا علینقی خطاط به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت و در تعلیم خط به مقام استادی رسید.<ref> تاجدینی، یادها و یادگارها، ۱۳۷۴ش، ص۱۰و۱۱.</ref> | سید محمدحسین به مدت شش سال (۱۲۹۰ تا ۱۲۹۶ش) پس از آموزش [[قرآن]] که در روش درسی آن روزها قبل از هر چیز تدریس میشد، آثاری چون گلستان و بوستان [[سعدی]] را فراگرفت.<ref>طباطبائی، بررسی های اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۱۹.</ref> سپس وارد [[مدرسه علمیه طالبیه (تبریز)|مدرسه طالبیه تبریز]] شد و به فراگیری ادبیات عرب، علوم نقلی، [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] پرداخت و از سال [[سال ۱۲۹۷ هجری قمری|۱۲۹۷]] تا [[سال ۱۳۰۴ هجری شمسی|۱۳۰۴ش]] مشغول فراگیری دانشهای مختلف اسلامی گردید.<ref>غیاثی کرمانی، «اقیانوس حکمت: زندگی نامه علامه سید محمدحسین طباطبائی»، ص۸۰و۸۱.</ref> او زیر نظر میرزا علینقی خطاط به یادگیری فنون خوشنویسی پرداخت و در تعلیم خط به مقام استادی رسید.<ref> تاجدینی، یادها و یادگارها، ۱۳۷۴ش، ص۱۰و۱۱.</ref> | ||
خط ۵۰: | خط ۴۸: | ||
وی در ۱۳۲۵ش به [[قم]] رفت و تا پایان عمر، آنجا ماند و مشغول تدریس، تحقیق و تألیف شد.<ref> تاجدینی، یادها و یادگارها، ۱۳۷۴ش، ص۱۱.</ref> | وی در ۱۳۲۵ش به [[قم]] رفت و تا پایان عمر، آنجا ماند و مشغول تدریس، تحقیق و تألیف شد.<ref> تاجدینی، یادها و یادگارها، ۱۳۷۴ش، ص۱۱.</ref> | ||
=== درگذشت === | ===درگذشت=== | ||
طباطبائی در [[۱۸ محرم]] [[سال ۱۴۰۲ هجری شمسی|۱۴۰۲ق]] | طباطبائی در [[۱۸ محرم]] [[سال ۱۴۰۲ هجری شمسی|۱۴۰۲ق]]/ [[۲۵ آبان]] سال [[سال ۱۳۶۰ هجری شمسی|۱۳۶۰ش]] از دنیا رفت.<ref> حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۱۳۱.</ref> روز بعد جنازهاش در قم از [[مسجد امام حسن عسکری (قم) |مسجد امام حسن عسکری]] تا [[حرم حضرت معصومه(س)]]، [[تشییع جنازه|تشییع]] شد. [[سید محمدرضا گلپایگانی|آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی]]، از [[فهرست مراجع تقلید شیعه|مراجع تقلید شیعه]]، بر پیکرش [[نماز میت|نماز]] خواند و در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.<ref>حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۱۳۱.</ref> | ||
== زندگی علمی == | ==زندگی علمی== | ||
=== در نجف === | ===در نجف=== | ||
علامه طباطبائی پس از اتمام دروس مقدماتی در [[تبریز]]، در [[سال ۱۳۰۴ هجری شمسی|سال ۱۳۰۴ش]]/۱۳۴۴ق راهی [[نجف]] شد<ref> حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۲۵.</ref> و ۱۰ سال در [[حوزه علمیه نجف]] به تکمیل معلومات خود در شاخههای مختلف علوم اسلامی پرداخت. وی [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] را نزد [[محمدحسین غروی نائینی|میرزای نایینی]]، [[محمدحسین غروی اصفهانی]] و [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، [[علم رجال]] را نزد [[سید محمد حجت کوهکمری]]، [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] را نزد [[سید حسین بادکوبهای]]، ریاضیات و هندسه را نزد [[سید ابوالقاسم خوانساری ریاضی|آقا سید ابوالقاسم خوانساری]] و [[اخلاق]] و [[عرفان]] را از [[سید علی قاضی طباطبایی]] آموخت.<ref>طباطبایی، «زندگی من»، ص۴۰؛ حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۲۱؛ شمس، سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۳۴، ۵۱، ۶۵ و ۶۶؛ طباطبايى، شيعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیشگفتار، ص۱۳.</ref>{{یاد| [[سید حسین بادکوبهای]] از فرط عنايتى كه به تعليم و تربيت نويسنده داشت، براى اين كه مرا به طرز تفكر برهانى آشنا ساخته، به ذوق فلسفى تقويت بخشد، امر فرمود كه به تعليم رياضيات پردازم. در امتثال امر معظم له به درس مرحوم آقا [[سید ابوالقاسم خوانساری ریاضی|آقا سید ابوالقاسم خوانساری]] كه رياضىدان زبردستى بود، حاضر شدم و يك دوره حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضايى و جبر استدلالى از معظم له فرا گرفتم.(زندگینامه خودنوشت علامه طباطبایی) }} <ref>نشریه گلستان قرآن، وابسته به موسسه نمايشگاههای فرهنگی ايران آذر 1381 - شماره 136</ref> | علامه طباطبائی پس از اتمام دروس مقدماتی در [[تبریز]]، در [[سال ۱۳۰۴ هجری شمسی|سال ۱۳۰۴ش]]/۱۳۴۴ق راهی [[نجف]] شد<ref> حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۲۵.</ref> و ۱۰ سال در [[حوزه علمیه نجف]] به تکمیل معلومات خود در شاخههای مختلف علوم اسلامی پرداخت. وی [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] را نزد [[محمدحسین غروی نائینی|میرزای نایینی]]، [[محمدحسین غروی اصفهانی]] و [[سید ابوالحسن اصفهانی]]، [[علم رجال]] را نزد [[سید محمد حجت کوهکمری]]، [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] را نزد [[سید حسین بادکوبهای]]، ریاضیات و هندسه را نزد [[سید ابوالقاسم خوانساری ریاضی|آقا سید ابوالقاسم خوانساری]] و [[اخلاق]] و [[عرفان]] را از [[سید علی قاضی طباطبایی]] آموخت.<ref>طباطبایی، «زندگی من»، ص۴۰؛ حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۲۱؛ شمس، سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۳۴، ۵۱، ۶۵ و ۶۶؛ طباطبايى، شيعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیشگفتار، ص۱۳.</ref>{{یاد| [[سید حسین بادکوبهای]] از فرط عنايتى كه به تعليم و تربيت نويسنده داشت، براى اين كه مرا به طرز تفكر برهانى آشنا ساخته، به ذوق فلسفى تقويت بخشد، امر فرمود كه به تعليم رياضيات پردازم. در امتثال امر معظم له به درس مرحوم آقا [[سید ابوالقاسم خوانساری ریاضی|آقا سید ابوالقاسم خوانساری]] كه رياضىدان زبردستى بود، حاضر شدم و يك دوره حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضايى و جبر استدلالى از معظم له فرا گرفتم.(زندگینامه خودنوشت علامه طباطبایی) }} <ref>نشریه گلستان قرآن، وابسته به موسسه نمايشگاههای فرهنگی ايران آذر 1381 - شماره 136</ref> | ||
خط ۶۱: | خط ۵۹: | ||
کتاب [[تفسیر المیزان]] ایشان یکی از بهترین تفاسیری است که برای [[قرآن|قرآن مجید]] نوشته شده است. البته قرآن مجید مقامی دارد که نمیشود هیچ تفسیری را ادعا کرد که حق قرآن را ادا کرده است، ولی مفسرین هرکدام از یک جنبه بالخصوص خدمتی به قرآن کردهاند، من میتوانم ادعا کنم که این تفسیر از جنبههای خاصی... بهترین تفسیری است که در میان [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|سنّی]] از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است. بسیار بسیار مرد عظیم و جلیل القدری است.| منبع = '''منبع''': https://lms.motahari.ir/book-page/59/احیای%20تفکر%20اسلامی?page=26| تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px|رنگ حاشیه= #۶۶۷۷۸۸|حاشیه= ۵px|اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#F4FFF4| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | کتاب [[تفسیر المیزان]] ایشان یکی از بهترین تفاسیری است که برای [[قرآن|قرآن مجید]] نوشته شده است. البته قرآن مجید مقامی دارد که نمیشود هیچ تفسیری را ادعا کرد که حق قرآن را ادا کرده است، ولی مفسرین هرکدام از یک جنبه بالخصوص خدمتی به قرآن کردهاند، من میتوانم ادعا کنم که این تفسیر از جنبههای خاصی... بهترین تفسیری است که در میان [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|سنّی]] از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است. بسیار بسیار مرد عظیم و جلیل القدری است.| منبع = '''منبع''': https://lms.motahari.ir/book-page/59/احیای%20تفکر%20اسلامی?page=26| تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px|رنگ حاشیه= #۶۶۷۷۸۸|حاشیه= ۵px|اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#F4FFF4| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
=== در تبریز === | ===در تبریز=== | ||
علامه طباطبایی هنگامی که در [[نجف]] مشغول تحصیل بود، به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری که از ملک زراعیاش در تبریز بدست میآمد، در سال ۱۳۱۴ش، مجبور به بازگشت به زادگاهش تبریز شد و بیش از ۱۰ سال در روستای شادآباد تبریز به کشاورزی مشغول شد.<ref> حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۳۹؛ شمس، سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۳۴ و۳۵.</ref> وی این دوره از زندگی خود را به جهت بازماندن از تدریس و تفکر علمی، دوره خسارت روحی دانسته است.<ref>طباطبایی، «زندگی من»، ص۴۰؛ شمس، سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۳۴ و۳۵.</ref> تعدادی از کتابها و رسالههای او همچون رساله «اثبات ذات»، «اسماء و صفات»، «ولایت»، «نبوت»، «الانسان قبل الدنیا»، «الانسان فی الدنیا» و «الانسان بعد الدنیا»، حاصل تفکرات این دوره است.<ref>شمس، سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۸۰.</ref> همچنین تفسیر مختصری از ابتدای قرآن تا [[سوره اعراف]] در این دوران گزارش شده است.<ref>حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۶۳.</ref>[[پرونده:علامه سید محمد حسین طباطبائی.jpg|بندانگشتی|علامه طباطبایی در قم|راست|275x275پیکسل]] | علامه طباطبایی هنگامی که در [[نجف]] مشغول تحصیل بود، به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری که از ملک زراعیاش در تبریز بدست میآمد، در سال ۱۳۱۴ش، مجبور به بازگشت به زادگاهش تبریز شد و بیش از ۱۰ سال در روستای شادآباد تبریز به کشاورزی مشغول شد.<ref> حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۳۹؛ شمس، سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۳۴ و۳۵.</ref> وی این دوره از زندگی خود را به جهت بازماندن از تدریس و تفکر علمی، دوره خسارت روحی دانسته است.<ref>طباطبایی، «زندگی من»، ص۴۰؛ شمس، سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۳۴ و۳۵.</ref> تعدادی از کتابها و رسالههای او همچون رساله «اثبات ذات»، «اسماء و صفات»، «ولایت»، «نبوت»، «الانسان قبل الدنیا»، «الانسان فی الدنیا» و «الانسان بعد الدنیا»، حاصل تفکرات این دوره است.<ref>شمس، سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۸۰.</ref> همچنین تفسیر مختصری از ابتدای قرآن تا [[سوره اعراف]] در این دوران گزارش شده است.<ref>حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۶۳.</ref>[[پرونده:علامه سید محمد حسین طباطبائی.jpg|بندانگشتی|علامه طباطبایی در قم|راست|275x275پیکسل]] | ||
=== در قم === | ===در قم=== | ||
علامه طباطبایی از سال [[سال ۱۳۲۵ هجری شمسی|۱۳۲۵ش]] در [[قم]] ساکن شد و فعالیت علمی خود را از سرگرفت.<ref>شمس، سیره علمی و علمی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۳۵.</ref> او درس [[تفسیر]] و [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] را در [[قم]] آغاز کرد<ref>طباطبايى، شيعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیشگفتار، ص ۱۳.</ref> و به تدریج، دروس حکمت مانند کتاب [[شفاء]] و [[الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة (کتاب)|اسفار]] را با تمام موانع و مخالفتهایی که وجود داشت،{{یاد| در ارتباط با مخالفتهایی که با تدریس علامه طباطبایی (به صوررت موقت) در حوزه علیمه قم صورت گرفته گزارشهای مختلفی ازاین افراد نقل شده است: [[سید علی حسینی خامنهای|سید علی خامنه ای]]، [[علی دوانی]]، [[سید محمدحسین حسینی تهرانی|سید محمد حسین حسینی تهرانی]]، [[حسینعلی منتظری]] و [[محمدتقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]. وجه مشترک تمام این گزارشها اظهار مخالفت صریح یا تلویحی و غیرمستقیم از سوی [[سید حسین طباطبایی بروجردی|آیت الله بروجردی]] به عنوان رییس حوزه آن زمان ورعایت پارهای از مصالح است.http://erfanvahekmat.com/a/R }} متداول ساخت و شاگردان فراوانی نیز تربیت کرد.<ref>طباطبايى، شيعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیشگفتار، ص۱۴.</ref> وی را احیاگر علوم عقلی و تفسیر قرآن در [[حوزه علمیه قم]] دانستهاند.<ref>طباطبايى، شيعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیشگفتار، ص۱۴.</ref> | علامه طباطبایی از سال [[سال ۱۳۲۵ هجری شمسی|۱۳۲۵ش]] در [[قم]] ساکن شد و فعالیت علمی خود را از سرگرفت.<ref>شمس، سیره علمی و علمی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۳۵.</ref> او درس [[تفسیر]] و [[فلسفه اسلامی|فلسفه]] را در [[قم]] آغاز کرد<ref>طباطبايى، شيعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیشگفتار، ص ۱۳.</ref> و به تدریج، دروس حکمت مانند کتاب [[شفاء]] و [[الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة (کتاب)|اسفار]] را با تمام موانع و مخالفتهایی که وجود داشت،{{یاد| در ارتباط با مخالفتهایی که با تدریس علامه طباطبایی (به صوررت موقت) در حوزه علیمه قم صورت گرفته گزارشهای مختلفی ازاین افراد نقل شده است: [[سید علی حسینی خامنهای|سید علی خامنه ای]]، [[علی دوانی]]، [[سید محمدحسین حسینی تهرانی|سید محمد حسین حسینی تهرانی]]، [[حسینعلی منتظری]] و [[محمدتقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]. وجه مشترک تمام این گزارشها اظهار مخالفت صریح یا تلویحی و غیرمستقیم از سوی [[سید حسین طباطبایی بروجردی|آیت الله بروجردی]] به عنوان رییس حوزه آن زمان ورعایت پارهای از مصالح است.http://erfanvahekmat.com/a/R }} متداول ساخت و شاگردان فراوانی نیز تربیت کرد.<ref>طباطبايى، شيعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیشگفتار، ص۱۴.</ref> وی را احیاگر علوم عقلی و تفسیر قرآن در [[حوزه علمیه قم]] دانستهاند.<ref>طباطبايى، شيعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیشگفتار، ص۱۴.</ref> | ||
گفته شده شهرت علامه طباطبایی در [[تهران]] و حوزههای علمی [[ایران]]، هنگامی آغاز شد که از تبریز به قم مهاجرت کرد و درس تفسیر و فلسفه و بحث و گفتگوهای علمی را شروع کرد.<ref>طباطبايى، شيعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیشگفتار، ص۱۳.</ref> | گفته شده شهرت علامه طباطبایی در [[تهران]] و حوزههای علمی [[ایران]]، هنگامی آغاز شد که از تبریز به قم مهاجرت کرد و درس تفسیر و فلسفه و بحث و گفتگوهای علمی را شروع کرد.<ref>طباطبايى، شيعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیشگفتار، ص۱۳.</ref> | ||
=== جلسات علمی تهران === | ===جلسات علمی تهران=== | ||
در دوران سکونت در [[قم]]، یکی از فعالیتهای علامه طباطبایی شرکت در جلساتی علمی و فلسفی در [[تهران]] بود.<ref>طباطبائی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیشگفتار، ص۱۳.</ref> این جلسات با افرادی همچون [[هانری کربن]]، [[سید حسین نصر]]، [[سید جلالالدین آشتیانی|سید جلال الدین آشتیانی]]، [[مرتضی مطهری]] و [[غلامحسین ابراهیمی دینانی]] و با محوریت علامه طباطبایی درباره مسائل [[فلسفه اسلامی|فلسفی]] و عرفانی شیعه برگزار میشد.<ref>«[https://www.mehrnews.com/news/5350080 انقلابیونی که خوش نداشتند علامه طباطبایی با هانری کربن دیدار کند]»، خبرگزاری مهر.</ref> او در سفرهای پیاپی به تهران، با علاقهمندان به حکمت و معارف اسلامی تماس داشت و گاه با مخالفان دین و حکمت نیز بحث و مناظره میکرد.<ref>طباطبائی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیشگفتار، ص۱۳.</ref> | در دوران سکونت در [[قم]]، یکی از فعالیتهای علامه طباطبایی شرکت در جلساتی علمی و فلسفی در [[تهران]] بود.<ref>طباطبائی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیشگفتار، ص۱۳.</ref> این جلسات با افرادی همچون [[هانری کربن]]، [[سید حسین نصر]]، [[سید جلالالدین آشتیانی|سید جلال الدین آشتیانی]]، [[مرتضی مطهری]] و [[غلامحسین ابراهیمی دینانی]] و با محوریت علامه طباطبایی درباره مسائل [[فلسفه اسلامی|فلسفی]] و عرفانی شیعه برگزار میشد.<ref>«[https://www.mehrnews.com/news/5350080 انقلابیونی که خوش نداشتند علامه طباطبایی با هانری کربن دیدار کند]»، خبرگزاری مهر.</ref> او در سفرهای پیاپی به تهران، با علاقهمندان به حکمت و معارف اسلامی تماس داشت و گاه با مخالفان دین و حکمت نیز بحث و مناظره میکرد.<ref>طباطبائی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، پیشگفتار، ص۱۳.</ref> | ||
خط ۷۵: | خط ۷۳: | ||
گفتگوهای علمی علامه طباطبایی با هانری کربن، در سال [[سال ۱۳۳۹ هجری شمسی|۱۳۳۹ش]] به کوشش [[محمدجواد باهنر]] و [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] با عنوان «مکتب تشیع» به چهار زبان فارسی، عربی، فرانسه و انگلیسی منتشر شد.<ref>حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۷۸؛ شمس، سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۲۱۴ و ۲۱۵.</ref> | گفتگوهای علمی علامه طباطبایی با هانری کربن، در سال [[سال ۱۳۳۹ هجری شمسی|۱۳۳۹ش]] به کوشش [[محمدجواد باهنر]] و [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] با عنوان «مکتب تشیع» به چهار زبان فارسی، عربی، فرانسه و انگلیسی منتشر شد.<ref>حسینی طهرانی، مهر تابان، ۱۴۲۶ق، ص۷۸؛ شمس، سیری در سیره علمی و عملی علامه طباطبایی از نگاه فرزانگان، ۱۳۸۷ش، ص۲۱۴ و ۲۱۵.</ref> | ||
=== شاگردان=== | ===شاگردان=== | ||
[[پرونده:شاگردان علامه در کنار پیکر استاد.jpg|بندانگشتی|شاگردان علامه طباطبایی در کنار پیکر استاد. نفر اول از سمت چپ: [[محمد صادقی تهرانی]]، نفر دوم: [[حسن حسنزاده آملی]]، نفر پنجم: [[عبدالله جوادی آملی]]|255x255پیکسل]] | [[پرونده:شاگردان علامه در کنار پیکر استاد.jpg|بندانگشتی|شاگردان علامه طباطبایی در کنار پیکر استاد. نفر اول از سمت چپ: [[محمد صادقی تهرانی]]، نفر دوم: [[حسن حسنزاده آملی]]، نفر پنجم: [[عبدالله جوادی آملی]]|255x255پیکسل]] | ||
[[پرونده:علامه طباطبایی و شهید مطهری.mp4|بندانگشتی|256x256پیکسل|توصیف [[مرتضی مطهری]] از زبان علامه طباطبایی]] | [[پرونده:علامه طباطبایی و شهید مطهری.mp4|بندانگشتی|256x256پیکسل|توصیف [[مرتضی مطهری]] از زبان علامه طباطبایی]] | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۱۹: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
== آثار == | ==آثار== | ||
از سید محمدحسین طباطبایی بیش از ۳۰ کتاب و چندین مقاله به جا مانده است. [[مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی|مرکز تحقیقات نور]] مجموعه آثار او را در قالب نرم افزار آثار علامه طباطبایی منتشر کرده است. <ref>[https://www.noorshop.ir/fa/product/6383/ نرمافزر مجموعه آثار علامه طباطبایی. مرکز نور]</ref> بخشی از آثار او بدین قرار است: | از سید محمدحسین طباطبایی بیش از ۳۰ کتاب و چندین مقاله به جا مانده است. [[مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی|مرکز تحقیقات نور]] مجموعه آثار او را در قالب نرم افزار آثار علامه طباطبایی منتشر کرده است. <ref>[https://www.noorshop.ir/fa/product/6383/ نرمافزر مجموعه آثار علامه طباطبایی. مرکز نور]</ref> بخشی از آثار او بدین قرار است: | ||
{{ستون-شروع|۳|فاصله=۳|جداساز=۳}} | {{ستون-شروع|۳|فاصله=۳|جداساز=۳}} | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۵۸: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
=== تفسیر المیزان === | ===تفسیر المیزان=== | ||
{{اصلی|تفسیر المیزان}} | {{اصلی|تفسیر المیزان}} | ||
[[پرونده:تفسیر المیزان.jpg|180px|بندانگشتی]] | [[پرونده:تفسیر المیزان.jpg|180px|بندانگشتی]] | ||
علامه طباطبایی از حدود [[سال ۱۳۳۳ هجری شمسی|سال ۱۳۳۳ش]]/۱۳۷۴ق نوشتن تفسیر المیزان را آغاز کرد و تا سال ۱۳۵۰ش/۱۳۹۲ق آن را در ۲۰ جلد به زبان عربی به اتمام رساند. در این تفسیر از روش [[تفسیر قرآن به قرآن]] استفاده شده است و علاوه بر تفسیر آیات و بحثهای لغوی در بخشهایی جداگانه با توجه به موضوع آیات مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی، علمی و اجتماعی نیز دارد.<ref>حسینی طهرانی، مهرتابان، ۱۴۲۶ق، ص۶۳-۶۵.</ref> ترجمه این اثر به دو شکل منتشر شده است. نخست در ۴۰ جلد و سپس در ۲۰ جلد. این اثر با توصیه علامه طباطبایی توسط [[سید محمدباقر موسوی همدانی]] به فارسی ترجمه شده و برخی جلدهای آن هم توسط دیگران ترجمه شده است. | علامه طباطبایی از حدود [[سال ۱۳۳۳ هجری شمسی|سال ۱۳۳۳ش]]/۱۳۷۴ق نوشتن تفسیر المیزان را آغاز کرد و تا سال ۱۳۵۰ش/۱۳۹۲ق آن را در ۲۰ جلد به زبان عربی به اتمام رساند. در این تفسیر از روش [[تفسیر قرآن به قرآن]] استفاده شده است و علاوه بر تفسیر آیات و بحثهای لغوی در بخشهایی جداگانه با توجه به موضوع آیات مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی، علمی و اجتماعی نیز دارد.<ref>حسینی طهرانی، مهرتابان، ۱۴۲۶ق، ص۶۳-۶۵.</ref> ترجمه این اثر به دو شکل منتشر شده است. نخست در ۴۰ جلد و سپس در ۲۰ جلد. این اثر با توصیه علامه طباطبایی توسط [[سید محمدباقر موسوی همدانی]] به فارسی ترجمه شده و برخی جلدهای آن هم توسط دیگران ترجمه شده است. | ||
=== تفسیر روایی البیان === | ===تفسیر روایی البیان=== | ||
علامه طباطبایی قبل از نوشتن [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]]، در تبریز اقدام به نوشتن تفسیری با محوریت احادیث کردند. نام این تفسیر نیمه تمام [[تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن]] است و چنانکه از یادداشتهای مؤلف به دست میآید، ایشان در فاصله سالهای ۱۳۶۴ ق تا ۱۳۶۹ق مشغول نوشتن این تفسیر بوده است. و احتمالا به علت ورود ارتش [[روسیه]] به تبریز و بحرانهای بعد ازآن این کتاب ناتمام مانده است.<ref>رک: طباطبائی، تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۲۴-۲۷.</ref> این تفسیر چند سال بعد از درگذشت علامه منتشر شده و از اول [[قرآن]] تا پایان [[سوره یوسف]] را دربرمی گیرد.<ref>طباطبائی، تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۳۱؛ ج۶، ص۱۳.</ref> | علامه طباطبایی قبل از نوشتن [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]]، در تبریز اقدام به نوشتن تفسیری با محوریت احادیث کردند. نام این تفسیر نیمه تمام [[تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن]] است و چنانکه از یادداشتهای مؤلف به دست میآید، ایشان در فاصله سالهای ۱۳۶۴ ق تا ۱۳۶۹ق مشغول نوشتن این تفسیر بوده است. و احتمالا به علت ورود ارتش [[روسیه]] به تبریز و بحرانهای بعد ازآن این کتاب ناتمام مانده است.<ref>رک: طباطبائی، تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۲۴-۲۷.</ref> این تفسیر چند سال بعد از درگذشت علامه منتشر شده و از اول [[قرآن]] تا پایان [[سوره یوسف]] را دربرمی گیرد.<ref>طباطبائی، تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۳۱؛ ج۶، ص۱۳.</ref> | ||
=== تعلیقه بر بحار الانوار === | ===تعلیقه بر بحار الانوار=== | ||
علامه طباطبایی معتقد بود که [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]] بهترین دائرةالمعارف [[شیعه]] در زمینه احادیث و دارای یک فصلبندی مطلوب و توضیحات مناسب در ذیل احادیث است. ولی از آنجا که [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] در مسائل فلسفی مسلط نبوده، گاه در توضیحاتی که درباره احادیث نوشته دچار اشتباه شده است. به همین دلیل بنا شد علامه طباطبایی در چاپ جدید بحارالانوار نکاتی را در حاشیه بیافزاید. این کار تا اوایل جلد هفتم بحار انجام شد و کتاب با توضیحات او منتشر شد. ولی به دلیل این که نقدهای علامه بر نظریات علامه مجلسی خوشایند عدهای نبود و از طرفی علامه طباطبایی حاضر نشد از مواضع خود صرفنظر کند، این حاشیهنویسی ناتمام ماند.<ref>حسینی طهرانی، مهرتابان، ۱۴۲۶ق، ص۵۵-۵۷.</ref>{{یاد| حسینی طهرانی پاسخ علامه به منتقدین را چنین نقل کرده: در مکتب شیعه ارزش جعفر بن محمّد الصّادق از علاّمۀ مجلسی بیشتر است؛ و زمانی که قرار شود به جهت بیانات و شروح علاّمۀ مجلسی، ایراد عقلی و علمی بر حضرات معصومين علیهم السّلام وارد گردد، ما حاضر نیستيم آن حضرات را به مجلسی بفروشیم. | علامه طباطبایی معتقد بود که [[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]] بهترین دائرةالمعارف [[شیعه]] در زمینه احادیث و دارای یک فصلبندی مطلوب و توضیحات مناسب در ذیل احادیث است. ولی از آنجا که [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] در مسائل فلسفی مسلط نبوده، گاه در توضیحاتی که درباره احادیث نوشته دچار اشتباه شده است. به همین دلیل بنا شد علامه طباطبایی در چاپ جدید بحارالانوار نکاتی را در حاشیه بیافزاید. این کار تا اوایل جلد هفتم بحار انجام شد و کتاب با توضیحات او منتشر شد. ولی به دلیل این که نقدهای علامه بر نظریات علامه مجلسی خوشایند عدهای نبود و از طرفی علامه طباطبایی حاضر نشد از مواضع خود صرفنظر کند، این حاشیهنویسی ناتمام ماند.<ref>حسینی طهرانی، مهرتابان، ۱۴۲۶ق، ص۵۵-۵۷.</ref>{{یاد| حسینی طهرانی پاسخ علامه به منتقدین را چنین نقل کرده: در مکتب شیعه ارزش جعفر بن محمّد الصّادق از علاّمۀ مجلسی بیشتر است؛ و زمانی که قرار شود به جهت بیانات و شروح علاّمۀ مجلسی، ایراد عقلی و علمی بر حضرات معصومين علیهم السّلام وارد گردد، ما حاضر نیستيم آن حضرات را به مجلسی بفروشیم. | ||
خط ۱۷۷: | خط ۱۷۵: | ||
==آراء و اندیشهها== | ==آراء و اندیشهها== | ||
* [[تفسیر قرآن به قرآن]] و بینیازی فهم قرآن از حدیث؛ طباطبایی معتقد است فهم قرآن خودبسنده است و برای فهم قرآن نیازی به روایات نیست. <ref>طباطبایی، قرآن در اسلام، ۱۳۸۸ش، ص۷۸-۸۰؛ وکیلی، علامه طباطبایی و تفسیر قرآن به قرآن، ص۱۲۴.</ref> و بلکه قرآن است که معیار ارزشگذاری روایات دانسته شده است. <ref>گلی و زارعی، عرضه روایات بر آیات قرآن از نظر علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، ص۸۱</ref> همچنین بنا بر پژوهشی در آثار طباطبایی از نظر او [[زبان قرآن]]، هر چند زبان عرف و عقلاء است ولی تفاوتهایی با زبان عرفی دارد. در واقع زبان قرآن زبان عرفی خاصی است که هر چند برای فهم آن باید از قواعد فهم عرفی استفاده کرد، ولی تکیه بر قواعد عرفی معمولی برای فهم آن کافی نیست.<ref>جعفرنژاد، زبان قرآن با تکیه بر آراء علامه طباطبایی در المیزان، ص۱۲۳.</ref> | *[[تفسیر قرآن به قرآن]] و بینیازی فهم قرآن از حدیث؛ طباطبایی معتقد است فهم قرآن خودبسنده است و برای فهم قرآن نیازی به روایات نیست. <ref>طباطبایی، قرآن در اسلام، ۱۳۸۸ش، ص۷۸-۸۰؛ وکیلی، علامه طباطبایی و تفسیر قرآن به قرآن، ص۱۲۴.</ref> و بلکه قرآن است که معیار ارزشگذاری روایات دانسته شده است. <ref>گلی و زارعی، عرضه روایات بر آیات قرآن از نظر علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، ص۸۱</ref> همچنین بنا بر پژوهشی در آثار طباطبایی از نظر او [[زبان قرآن]]، هر چند زبان عرف و عقلاء است ولی تفاوتهایی با زبان عرفی دارد. در واقع زبان قرآن زبان عرفی خاصی است که هر چند برای فهم آن باید از قواعد فهم عرفی استفاده کرد، ولی تکیه بر قواعد عرفی معمولی برای فهم آن کافی نیست.<ref>جعفرنژاد، زبان قرآن با تکیه بر آراء علامه طباطبایی در المیزان، ص۱۲۳.</ref> | ||
* [[حکومت اسلامی]] : علامه حکومت پیشنهادی اسلام بر جامعه را حکومت انسانی و فطری میداند که حقوق فرد و جامعه و ضعیفان و ناتوان ها وقوی وضعیف ومرد وزن و... و تمام اصناف و طبقات درآن رعایت شود، نه حکومت استبدادی فردی ونه حکوت اکثریت(نصف +یک )که در آن حقوق (نصف+ یک) که اقلیت محسوب می شوند ضایع میشود.او معتقد است که حکومت اسلامی در واقع همان حکومت انسانی است که معیارش احترام به حقوق همه افراد است، نه فقط احترام به یک فرد و یا اکثریت. <ref>طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ج۹، ص۱۱۵.</ref> {{یاد|والذي اختاره الله للمجتمع الإسلامي بما أنزل عليهم من الدين الفطري الذي هو الدين القيم هي الحكومة الإنسانية التي يحفظ فيها حقوق كل فرد من أفراد مجتمعها... وذلك أن الحكومة الإسلامية حكومة إنسانية بمعنى مراعاة حقوق كل فرد وتعظيم إرادة البعض واحترام جانبه أيّ مَن كان من غير اختصاص الإرادة المؤثرة بفرد واحد أو بأكثر الأفراد.}} | *[[حکومت اسلامی]] : علامه حکومت پیشنهادی اسلام بر جامعه را حکومت انسانی و فطری میداند که حقوق فرد و جامعه و ضعیفان و ناتوان ها وقوی وضعیف ومرد وزن و... و تمام اصناف و طبقات درآن رعایت شود، نه حکومت استبدادی فردی ونه حکوت اکثریت(نصف +یک )که در آن حقوق (نصف+ یک) که اقلیت محسوب می شوند ضایع میشود.او معتقد است که حکومت اسلامی در واقع همان حکومت انسانی است که معیارش احترام به حقوق همه افراد است، نه فقط احترام به یک فرد و یا اکثریت. <ref>طباطبایی، الميزان في تفسير القرآن، ج۹، ص۱۱۵.</ref> {{یاد|والذي اختاره الله للمجتمع الإسلامي بما أنزل عليهم من الدين الفطري الذي هو الدين القيم هي الحكومة الإنسانية التي يحفظ فيها حقوق كل فرد من أفراد مجتمعها... وذلك أن الحكومة الإسلامية حكومة إنسانية بمعنى مراعاة حقوق كل فرد وتعظيم إرادة البعض واحترام جانبه أيّ مَن كان من غير اختصاص الإرادة المؤثرة بفرد واحد أو بأكثر الأفراد.}} | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = '''علامه طباطبائی''': {{سخ}} | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = '''علامه طباطبائی''': {{سخ}} | ||
(أن الحكومة الإسلامية حكومة إنسانية بمعنى مراعاة حقوق كلّ فردٍ...){{سخ}} | (أن الحكومة الإسلامية حكومة إنسانية بمعنى مراعاة حقوق كلّ فردٍ...){{سخ}} | ||
'''حكومت اسلامى''' حكومتى است انسانى، به اين معنا كه حقوق همه افراد انسانها را رعايت نموده و به خواستههاى آنان احترام مىگذارد، هر كه مىخواهد باشد، نه اينكه خواستههاى افراد را فداى خواسته یک نفر و يا خواسته اكثريت كرده باشد.| منبع = '''منبع:''' طباطبائی، [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]]، ج۹، ص۱۱۵| تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px|رنگ حاشیه= #۶۶۷۷۸۸|حاشیه= ۵px|اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#F4FFF4| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | '''حكومت اسلامى''' حكومتى است انسانى، به اين معنا كه حقوق همه افراد انسانها را رعايت نموده و به خواستههاى آنان احترام مىگذارد، هر كه مىخواهد باشد، نه اينكه خواستههاى افراد را فداى خواسته یک نفر و يا خواسته اكثريت كرده باشد.| منبع = '''منبع:''' طباطبائی، [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]]، ج۹، ص۱۱۵| تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px|رنگ حاشیه= #۶۶۷۷۸۸|حاشیه= ۵px|اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#F4FFF4| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
* فیلسوف نوصدرایی؛ برخی پژوهشگران با تکیه بر اندیشههای طباطبایی او را فیلسوفی میدانند که هرچند در [[حکمت متعالیه|مکتب ملاصدرا]] قرار میگیرد ولی به دلیل ابتکارات خود باید او را به نوعی مؤسس مکتبی به نام [[فلسفه نوصدرایی]] دانست. <ref>رشاد، گفتمان فلسفی نوصدرایی، ص۴۰۹-۴۱۱.</ref> [[همایون همتی]] پژوهشگر فلسفه و عرفان، نوآوریهای طباطبایی را دستکم در ده حوزه معرفتی بر میشمرد <ref>همتی، طباطبایی بنیانگذار حکمت نوصدرایی است، پایگاه مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرور خبر ۱ مرداد ۱۴۰۱ش.</ref>که مهمترین تحول او در فلسفه صدرایی در عرصه معرفتشناسی است. <ref>علیزاده، علامه طباطبایی: فیلسوفی نوصدرایی، ص۲۹.</ref> | *فیلسوف نوصدرایی؛ برخی پژوهشگران با تکیه بر اندیشههای طباطبایی او را فیلسوفی میدانند که هرچند در [[حکمت متعالیه|مکتب ملاصدرا]] قرار میگیرد ولی به دلیل ابتکارات خود باید او را به نوعی مؤسس مکتبی به نام [[فلسفه نوصدرایی]] دانست. <ref>رشاد، گفتمان فلسفی نوصدرایی، ص۴۰۹-۴۱۱.</ref> [[همایون همتی]] پژوهشگر فلسفه و عرفان، نوآوریهای طباطبایی را دستکم در ده حوزه معرفتی بر میشمرد <ref>همتی، طباطبایی بنیانگذار حکمت نوصدرایی است، پایگاه مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرور خبر ۱ مرداد ۱۴۰۱ش.</ref>که مهمترین تحول او در فلسفه صدرایی در عرصه معرفتشناسی است. <ref>علیزاده، علامه طباطبایی: فیلسوفی نوصدرایی، ص۲۹.</ref> | ||
*[[نظریه ادراکات اعتباری]]؛ نظریه ادراکات اعتباری را نیز از ابتکارات طباطبایی دانستهاند<ref>جعفری ولنی، استاد مطهری و ادراکات اعتباری علامه طباطبایی، ص۷۳؛ بنیاسدی، نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و تأثیرات آن در فلسفه و اخلاق، ص۴۹.</ref> که بر اساس آن او تلاش میکند گزارهای اخلاقی را توجیه و تبیین کند.<ref>همتی، طباطبایی بنیانگذار حکمت نوصدرایی است، پایگاه مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرور خبر ۱ مرداد ۱۴۰۱ش.</ref> | *[[نظریه ادراکات اعتباری]]؛ نظریه ادراکات اعتباری را نیز از ابتکارات طباطبایی دانستهاند<ref>جعفری ولنی، استاد مطهری و ادراکات اعتباری علامه طباطبایی، ص۷۳؛ بنیاسدی، نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی و تأثیرات آن در فلسفه و اخلاق، ص۴۹.</ref> که بر اساس آن او تلاش میکند گزارهای اخلاقی را توجیه و تبیین کند.<ref>همتی، طباطبایی بنیانگذار حکمت نوصدرایی است، پایگاه مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، مرور خبر ۱ مرداد ۱۴۰۱ش.</ref> | ||
* ولایت عمومی شهروندان. برخی نویسندگان بر این باورند که طباطبایی بر اساس آنچه در آثار خود نگاشته است در حوزه سیاسی نظریه ولایت عمومی شهروندان را قبول دارد. <ref>عبدالله، حکومت سعادتگرا در اندیشه سیاسی علامه طباطبایی، ص۷۴؛ سروش محلاتی، تقریر نظریه علامه طباطبایی در باب ولایت عمومی شهروندان.</ref> | *ولایت عمومی شهروندان. برخی نویسندگان بر این باورند که طباطبایی بر اساس آنچه در آثار خود نگاشته است در حوزه سیاسی نظریه ولایت عمومی شهروندان را قبول دارد. <ref>عبدالله، حکومت سعادتگرا در اندیشه سیاسی علامه طباطبایی، ص۷۴؛ سروش محلاتی، تقریر نظریه علامه طباطبایی در باب ولایت عمومی شهروندان.</ref> | ||
* [[عالم ذر]]؛ طباطبایی معتقد است پیمانی که در عالم ذر از انسانها گرفته شده مربوط به صورت ملکوتی انسان بوده و در واقع در [[عالم مثال]] است. البته در این مرتبه انسانها تشخص فردی دارند و این پیمان در [[فطرت]] و وجود همه انسانها به [[ودیعه]] نهاده شده است. <ref>غفاری و حکیمزاده، بررسی میان رأی ملاصدرا و علامه طباطبایی در عالم ذر، ص۱۴۸-۱۴۹.</ref> طباطبایی معتقد است چنان نیست که قبل از خلقت انسانها عالم دیگری قبل از این عالم ماده وجود داشته باشد. <ref>فاکر، ریاحی و حدیدی، تبیین و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی درباره عالم ذر در تفسیر میثاق، ص۶۹.</ref> جوادی آملی در کتاب فطرت در قرآن نقدهایی بر نظریه طباطبایی وارد کرده است. <ref>جوادی آملی، فطرت در قرآن، ۱۳۷۹ش، ص١٢٩-١٣۵؛ حبیبی و مشکی، مقایسه نظرات ملاصدرا، علامه طباطبایی و آیت آلله جوادی آملی درباره عالم ذر، ص۱۱۸-۱۲۴.</ref> | *[[عالم ذر]]؛ طباطبایی معتقد است پیمانی که در عالم ذر از انسانها گرفته شده مربوط به صورت ملکوتی انسان بوده و در واقع در [[عالم مثال]] است. البته در این مرتبه انسانها تشخص فردی دارند و این پیمان در [[فطرت]] و وجود همه انسانها به [[ودیعه]] نهاده شده است. <ref>غفاری و حکیمزاده، بررسی میان رأی ملاصدرا و علامه طباطبایی در عالم ذر، ص۱۴۸-۱۴۹.</ref> طباطبایی معتقد است چنان نیست که قبل از خلقت انسانها عالم دیگری قبل از این عالم ماده وجود داشته باشد. <ref>فاکر، ریاحی و حدیدی، تبیین و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی درباره عالم ذر در تفسیر میثاق، ص۶۹.</ref> جوادی آملی در کتاب فطرت در قرآن نقدهایی بر نظریه طباطبایی وارد کرده است. <ref>جوادی آملی، فطرت در قرآن، ۱۳۷۹ش، ص١٢٩-١٣۵؛ حبیبی و مشکی، مقایسه نظرات ملاصدرا، علامه طباطبایی و آیت آلله جوادی آملی درباره عالم ذر، ص۱۱۸-۱۲۴.</ref> | ||
*[[جهاد]] : به باور طباطبایی هدف از جهاد در اسلام کشور گشایی نیست بلکه هدف، توسعه سلطه دین و تأمین مصالح دنیا وآخرت مردمان است. <ref>طباطبایی، المیزن، ۱۳۹۳ق، ج۲۷ ص۲۸۴.</ref> | *[[جهاد]] : به باور طباطبایی هدف از جهاد در اسلام کشور گشایی نیست بلکه هدف، توسعه سلطه دین و تأمین مصالح دنیا وآخرت مردمان است. <ref>طباطبایی، المیزن، ۱۳۹۳ق، ج۲۷ ص۲۸۴.</ref> | ||
* [[آزادی]] : علامه مرز آزادی فردی انسان را محدود به مزاحمت نداشتن با آزادی و حقوق دیگران میداند و در اجتماع نیز آزادی او را محدود به رعایت مصالح اجتماعی و عمومی میداند. وی هم چنان [[امر به معروف و نهی از منکر]] را در صورتی که براساس خیرخواهی و رعایت مصالح اجتماعی و عمومی باشد محدود کننده آزادی های فردیای میداند که با مصالح عمومی ناسازگار هستند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق، ج۱۰، ص۳۷۲.</ref> | *[[آزادی]] : علامه مرز آزادی فردی انسان را محدود به مزاحمت نداشتن با آزادی و حقوق دیگران میداند و در اجتماع نیز آزادی او را محدود به رعایت مصالح اجتماعی و عمومی میداند. وی هم چنان [[امر به معروف و نهی از منکر]] را در صورتی که براساس خیرخواهی و رعایت مصالح اجتماعی و عمومی باشد محدود کننده آزادی های فردیای میداند که با مصالح عمومی ناسازگار هستند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق، ج۱۰، ص۳۷۲.</ref> | ||
*[[چندهمسری]]: علامه چند همسری را مختص به مردانی میداند که اطمینان به رعایت عدالت و دغدغه تامین خوشبختی خود و خانوادهاشان را دارند اما نسبت به مردانی که زن را تنها مخلوقی برای شهوترانی و لذتجویی میدانند براین باور است که تنها حق گرفتن یک همسر دارند و شاید همین حق را هم نداشته باشند. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۴ق، ج۴، ص۱۹۱. | *[[چندهمسری]]: علامه چند همسری را مختص به مردانی میداند که اطمینان به رعایت عدالت و دغدغه تامین خوشبختی خود و خانوادهاشان را دارند اما نسبت به مردانی که زن را تنها مخلوقی برای شهوترانی و لذتجویی میدانند براین باور است که تنها حق گرفتن یک همسر دارند و شاید همین حق را هم نداشته باشند. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۴ق، ج۴، ص۱۹۱. | ||
خط ۲۸۳: | خط ۲۸۱: | ||
ور بِکِشی یا بکُشی دیوِ غم\\کج نشود دست قضا را قلم | ور بِکِشی یا بکُشی دیوِ غم\\کج نشود دست قضا را قلم | ||
آنچه خدا خواست همان میشود\\وآنچه دلت خواست نهآن میشود<ref>https://www.hawzahnews.com/news/927844/ ؛تهرانی، سیدعلی، زمهرافروخته، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۵.(بدون دو بیت اول) | آنچه خدا خواست همان میشود\\وآنچه دلت خواست نهآن میشود<ref>https://www.hawzahnews.com/news/927844/ ؛تهرانی، سیدعلی، زمهرافروخته، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۵.(بدون دو بیت اول) | ||
</ref>}}}} | </ref>}}<nowiki>}}</nowiki> | ||
== آثاری درباره او == | ==آثاری درباره او== | ||
زندگی، اندیشهها و آثار طباطبایی محور برخی آثار علمی، پژوهشی و هنری قرار گرفته است. | زندگی، اندیشهها و آثار طباطبایی محور برخی آثار علمی، پژوهشی و هنری قرار گرفته است. | ||
===کتاب، مقاله و پایاننامه=== | ===کتاب، مقاله و پایاننامه=== | ||
خط ۳۱۳: | خط ۳۱۱: | ||
</ref> | </ref> | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
==منابع == | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* الاوسی، علی، الطباطبائی و منهجه في تفسيره الميزان، تهران، منظمة الإعلام الإسلامی فی معاونية الرئاسة للعلاقات الدولیة، چاپ اول، ۱۴۰۵ق. | * الاوسی، علی، الطباطبائی و منهجه في تفسيره الميزان، تهران، منظمة الإعلام الإسلامی فی معاونية الرئاسة للعلاقات الدولیة، چاپ اول، ۱۴۰۵ق. |