confirmed، templateeditor
۱۲٬۳۱۵
ویرایش
M.hasanzadeh (بحث | مشارکتها) (ویرایش متن) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
علت استفاده فراوان قرآن از داستان را ظرفیت بالای داستان در تأثیرگذاری بر اندیشه و روح انسان دانستهاند.<ref>بلاغی، قصص قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۱۳و۱۴؛ طالبی، تاریخ در قصص قرآن، ص۲۹.</ref> گفتهاند: از آنرو که طبیعت انسان از نصیحت مستقیم، رویگردان است، قرآن آموزههای خود را از راه داستان و بهصورت غیرمستقیم عرضه کرده است.<ref>بلاغی، قصص قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۱۳؛.</ref> | علت استفاده فراوان قرآن از داستان را ظرفیت بالای داستان در تأثیرگذاری بر اندیشه و روح انسان دانستهاند.<ref>بلاغی، قصص قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۱۳و۱۴؛ طالبی، تاریخ در قصص قرآن، ص۲۹.</ref> گفتهاند: از آنرو که طبیعت انسان از نصیحت مستقیم، رویگردان است، قرآن آموزههای خود را از راه داستان و بهصورت غیرمستقیم عرضه کرده است.<ref>بلاغی، قصص قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۱۳؛.</ref> | ||
قرآن اهداف خود از بیان داستانها را اطمینان خاطر پیامبر،<ref>سوره هود، آیه۱۲۰.</ref> موعظهکردن،<ref>سوره هود، آیه۱۲۰.</ref> تذکر مؤمنان<ref>سوره هود، آیه۱۲۰.</ref> و درسگرفتن انسانها<ref>سوره یوسف، آیه۱۱۱.</ref> معرفی کرده است. آیات فراوانی از قرآن به تأمل در سرگذشت پیشینیان، سفارش کردهاند.<ref>طالبی، تاریخ در قصص قرآن، ص۲۹.</ref> براساس آیات قرآن، داستانهای قرآنی ساختگی و افسانهای نیست؛ بلکه واقعیتهایی است(القَصَص الحقّ سوره آل عمران آیه ۳) که خردمندان از آنها عبرت میگیرند و موجب هدایت مؤمنان میشود.<ref>سوره یوسف، آیه۱۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۵۷و۴۵۸.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] | قرآن اهداف خود از بیان داستانها را اطمینان خاطر پیامبر،<ref>سوره هود، آیه۱۲۰.</ref> موعظهکردن،<ref>سوره هود، آیه۱۲۰.</ref> تذکر مؤمنان<ref>سوره هود، آیه۱۲۰.</ref> و درسگرفتن انسانها<ref>سوره یوسف، آیه۱۱۱.</ref> معرفی کرده است. آیات فراوانی از قرآن به تأمل در سرگذشت پیشینیان، سفارش کردهاند.<ref>طالبی، تاریخ در قصص قرآن، ص۲۹.</ref> براساس آیات قرآن، داستانهای قرآنی ساختگی و افسانهای نیست؛ بلکه واقعیتهایی است(القَصَص الحقّ سوره آل عمران آیه ۳) که خردمندان از آنها عبرت میگیرند و موجب هدایت مؤمنان میشود.<ref>سوره یوسف، آیه۱۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۵۷و۴۵۸.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] درباره قرآن میگوید: قرآن کتاب تاریخ و رمان نیست بلکه کتاب عزیزى است که نه در خود آن باطلى هست و نه بعدها دست دسیسهبازان، مىتواند باطلى را در آن راه دهد، این خود قرآن است که خود را در آیات زیادی چنین توصیف مىکند: (قرآن جز حق نمىگوید) و (بعد از حق چیزى جز گمراهى نیست)، (قرآن کتابی است که هیچوقت به منظور حق و هدایت به آن، کمک از داستانهاى باطل و گمراهکننده نمىگیرد)، (قرآن کتابی است که به سوى حق و راه راست هدایت مى کند)، (آنچه در قرآن است، حجت مىباشد براى کسى که به آن تمسک جوید، و حجت است علیه آن کس که آن را ترک گوید.) <ref>موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۲۳۶</ref>{{یاد|فليس القرآن كتاب تاريخ ولا صحيفة من صحف القصص التخييلية وإنما هو كتاب عزيز لا يأتيه الباطل من بين يديه ولا من خلفه وقد نص على أنه كلام الله سبحانه ، وأنه لا يقول إلا الحق ، وأن ليس بعد الحق إلا الضلال ، وأنه لا يستعين للحق بباطل ، ولا يستمد للهدى بضلال ، وأنه كتاب يهدي إلى الحق وإلى صراط مستقيم. طباطبایی، المیزان،منشورات اسماعيليان، ج۷، ص۱۶۶. }} [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی]]، نیز قرآن را کتب علمی محض ندانسته و براین باور است که قرآن کتاب برهانی است که برهان را با موعظه همراه میکند و در قصص قرآنی نیز حکمت و موعظه و [[جدال احسن]] کنار هم قرار گرفته اند. <ref>https://javadi.esra.ir/fa/w/تفسیر-سوره-نازعات-جلسه-6-1398/09/04- | ||
</ref> | </ref> | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = [[مرتضی مطهری]]:{{سخ}} | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = [[مرتضی مطهری]]:{{سخ}} | ||
[[قرآن]]، [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیغمبر]]، [[امامان شیعه|ائمه]] و کسانی که تربیت شده این مکتب هستند محال است که برای هدف مقدس، از یک امر نامقدس مثلاً از یک امر پوچ، از یک امر باطل، از یک امر بیحقیقت هر چند یک تمثیل استفاده کنند... ما شک نداریم که تمام قصص قرآن همانطور که قرآن نقل کرده است عین واقعیت است. داستانی که قرآن نقل میکند، بعد از نقل قرآن احتیاجی نداریم که تأییدی از تواریخ دنیا پیدا کنیم. | [[قرآن]]، [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیغمبر]]، [[امامان شیعه|ائمه]] و کسانی که تربیت شده این مکتب هستند محال است که برای هدف مقدس، از یک امر نامقدس مثلاً از یک امر پوچ، از یک امر باطل، از یک امر بیحقیقت هر چند یک تمثیل استفاده کنند... ما شک نداریم که تمام قصص قرآن همانطور که قرآن نقل کرده است عین واقعیت است. داستانی که قرآن نقل میکند، بعد از نقل قرآن احتیاجی نداریم که تأییدی از تواریخ دنیا پیدا کنیم. | ||
تواریخ دنیا باید از قرآن تأیید بگیرند. [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] در [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]] این اصل را با ادلّهای از آیات قرآن ثابت میکنند که اساساً در سیره انبیاء چنین چیزی وجود نداشته که حتی برای هدف مقدسشان از یک امر نامقدس استفاده کنند.| منبع = | تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px|رنگ حاشیه= #۶۶۷۷۸۸|حاشیه= ۵px|اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#F4FFF4| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | تواریخ دنیا باید از قرآن تأیید بگیرند. [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] در [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]] این اصل را با ادلّهای از آیات قرآن ثابت میکنند که اساساً در سیره [[پیامبران|انبیاء]] چنین چیزی وجود نداشته که حتی برای هدف مقدسشان از یک امر نامقدس استفاده کنند.| منبع = | تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px|رنگ حاشیه= #۶۶۷۷۸۸|حاشیه= ۵px|اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#F4FFF4| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||