confirmed، movedable، protected، templateeditor
۵٬۱۴۱
ویرایش
(←در شام) |
|||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
===در شام=== | ===در شام=== | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =حضرت زینب(س) خطاب به یزید| نقلقول = به زودی آنکه تو را بر این مسند نشانده و گردن مسلمانان را زیر فرمان تو کشانده، خواهد دانست که زیانکار کیست و خوار و بییار چه کسی است. در آن روز، داور، خداو دادخواه، مصطفی و گواه برتو، دست و پاست. اماای دشمن و دشمن زاده خدا! من هم اکنون تو را خوار میدارم و سرزنش تو را به چیزی نمیشمارم، اما چه کنم که دیدهها گریان است و سینهها سوزان. و دردی که از کشته شدن [[امام حسین(ع)|حسین]] به دل داریم، بیدرمان. سپاه شیطان [یعنی [[عبیدالله بن زیاد]] و سپاهیان او]، ما را به جمع سفیهان [یعنی یزید و کسان او] میفرستند تا مال خدا را به پاداش هتک حرمت خدا بدو دهند. این دست جنایت است که به خون ما میآلایند. و گوشت ماست که زیر دندان میخایند. و پیکر پاک شهیدانست که گرگان بیابان از هم میربایند. اگر ما را به غنیمت میگیری، غرامت خود را میگیریم، در آن روز، جز کرده زشت، چیزی نداری.|تاریخ بایگانی|| منبع = <small>[[سیدجعفر شهیدی|شهیدی]]، [[زندگانی فاطمه زهرا (کتاب)|زندگانی حضرت فاطمه زهرا]]، ص۲۵۹.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۸۰px| اندازه خط = ۱۴px| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول| عنوان =حضرت زینب(س) خطاب به یزید| نقلقول = به زودی آنکه تو را بر این مسند نشانده و گردن مسلمانان را زیر فرمان تو کشانده، خواهد دانست که زیانکار کیست و خوار و بییار چه کسی است. در آن روز، داور، خداو دادخواه، مصطفی و گواه برتو، دست و پاست. اماای دشمن و دشمن زاده خدا! من هم اکنون تو را خوار میدارم و سرزنش تو را به چیزی نمیشمارم، اما چه کنم که دیدهها گریان است و سینهها سوزان. و دردی که از کشته شدن [[امام حسین(ع)|حسین]] به دل داریم، بیدرمان. سپاه شیطان [یعنی [[عبیدالله بن زیاد]] و سپاهیان او]، ما را به جمع سفیهان [یعنی یزید و کسان او] میفرستند تا مال خدا را به پاداش هتک حرمت خدا بدو دهند. این دست جنایت است که به خون ما میآلایند. و گوشت ماست که زیر دندان میخایند. و پیکر پاک شهیدانست که گرگان بیابان از هم میربایند. اگر ما را به غنیمت میگیری، غرامت خود را میگیریم، در آن روز، جز کرده زشت، چیزی نداری.|تاریخ بایگانی|| منبع = <small>[[سیدجعفر شهیدی|شهیدی]]، [[زندگانی فاطمه زهرا (کتاب)|زندگانی حضرت فاطمه زهرا]]، ص۲۵۹.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۸۰px| اندازه خط = ۱۴px| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
{{اصلی|خطبه حضرت زینب در شام}} | {{اصلی|خطبه حضرت زینب در شام|روضه مجلس یزید}} | ||
پس از [[واقعه کربلا]]، [[یزید]] از عبیدالله خواست تا کاروان اسیران را همراه سرهای شهیدان به [[شام]] بفرستد. خاندان امام حسین(ع) به سوی شام راهی شدند.<ref> هاشمی نژاد، درسی که حسین به انسانها آموخت، ۱۳۶۹ش، ص۳۲۶.</ref> موقعیت حکومت [[یزید]] هنگام ورود اسرا به شام بسیار محکم بود؛ شهری که مردم آن سالها بغض خاندان علی(ع) را داشتند؛ زیرا سالها تبلیغات دودمان [[ابوسفیان]] را شنیده بودند. به همین جهت «هنگام ورود اسرا به شام، مردم لباسهای نو برتن کردند و شهر را زینت دادند. شادمانی چنان مردم را فرا گرفته بود که گویا شام یکپارچه غرق در سرور بود.»<ref>محمّدی اشتهاردی، حضرت زینب فروغ تابان کوثر، ۱۳۷۹ش، ص۳۲۷-۳۲۸.</ref> اما خطابههای حضرت زینب و [[امام سجاد(ع)]] در شام، از یکسو دشمنی شامیان نسبت به [[اهل البیت(ع)]] را به محبت بدل نمود و از سوی دیگر، خشم عمومی را متوجه یزید ساخت و یزید مشاهده کرد که کشتن امام حسین(ع) به جای آنکه موقعیت او را بهتر کند، ضربههای کوبندهای بر پایههای حکومتش وارد آورد.{{مدرک}} | پس از [[واقعه کربلا]]، [[یزید]] از عبیدالله خواست تا کاروان اسیران را همراه سرهای شهیدان به [[شام]] بفرستد. خاندان امام حسین(ع) به سوی شام راهی شدند.<ref> هاشمی نژاد، درسی که حسین به انسانها آموخت، ۱۳۶۹ش، ص۳۲۶.</ref> موقعیت حکومت [[یزید]] هنگام ورود اسرا به شام بسیار محکم بود؛ شهری که مردم آن سالها بغض خاندان علی(ع) را داشتند؛ زیرا سالها تبلیغات دودمان [[ابوسفیان]] را شنیده بودند. به همین جهت «هنگام ورود اسرا به شام، مردم لباسهای نو برتن کردند و شهر را زینت دادند. شادمانی چنان مردم را فرا گرفته بود که گویا شام یکپارچه غرق در سرور بود.»<ref>محمّدی اشتهاردی، حضرت زینب فروغ تابان کوثر، ۱۳۷۹ش، ص۳۲۷-۳۲۸.</ref> اما خطابههای حضرت زینب و [[امام سجاد(ع)]] در شام، از یکسو دشمنی شامیان نسبت به [[اهل البیت(ع)]] را به محبت بدل نمود و از سوی دیگر، خشم عمومی را متوجه یزید ساخت و یزید مشاهده کرد که کشتن امام حسین(ع) به جای آنکه موقعیت او را بهتر کند، ضربههای کوبندهای بر پایههای حکومتش وارد آورد.{{مدرک}} | ||