confirmed، templateeditor
۱۲٬۲۵۸
ویرایش
Elyas-salehi (بحث | مشارکتها) (←شعر) |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
آباؤه أهل الریا\\سة و الخلافة و الوصیه | آباؤه أهل الریا\\سة و الخلافة و الوصیه | ||
و الخیر و الشیم المهذبة\\المطیبة الرضیه<ref>شبر، ادب الطف، ج۱، ص۱۹۸-۱۹۹</ref>}} | و الخیر و الشیم المهذبة\\المطیبة الرضیه<ref>شبر، ادب الطف، ج۱، ص۱۹۸-۱۹۹</ref>}} | ||
والدین حمیری از [[خوارج]] و [[اباضیه|اباضیمذهب]] بودند اما او پس از مدتی علاقمند [[ | والدین حمیری از [[خوارج]] و [[اباضیه|اباضیمذهب]] بودند اما او پس از مدتی علاقمند [[اهلبیت(ع)]] شد.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، ص۵۰۳.</ref> پدر و مادرش او را ملامت میکردند و او را آزار میدادند که به مذهب خوارج بازگردد و حتی درصدد قتلش برآمدند. حمیری ناچار به عُقبَة بن سَلم بن مُهنّا، امیر شیعی [[بصره]] پناه برد و تا مرگ پدر و مادر در جوار او به سر برد. وی در یک بیت شعر، والدین خود را لعن کرده است.<ref>ابن شاکر، فوات الوفیات، ج۱، ص۱۸۸.</ref><br> | ||
سید ابتدا به مذهب [[کیسانیه|کیسانی]] گرایید که معتقد به [[امامت]] محمد بن علی بن ابیطالب(ع) معروف به [[محمد بن حنفیه]] بعد از [[امام حسین(ع)]] بودند.<ref>رک: ابن حجر، لسان المیزان، ج۱، ص۶۷۴؛ تستری، قاموس الرجال، ج۲، ص۱۰۹-۱۱۰؛ المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۹، ص۳۹؛ ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص۱۴۶.</ref> | سید ابتدا به مذهب [[کیسانیه|کیسانی]] گرایید که معتقد به [[امامت]] محمد بن علی بن ابیطالب(ع) معروف به [[محمد بن حنفیه]] بعد از [[امام حسین(ع)]] بودند.<ref>رک: ابن حجر، لسان المیزان، ج۱، ص۶۷۴؛ تستری، قاموس الرجال، ج۲، ص۱۰۹-۱۱۰؛ المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۹، ص۳۹؛ ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ص۱۴۶.</ref> | ||
===دیدار امام صادق(ع)=== | ===دیدار امام صادق(ع)=== | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
==ارتباط با خلفا== | ==ارتباط با خلفا== | ||
سید اسماعیل حمیری زمان ده خلیفه را دریافت: [[هشام بن عبدالملک]]، [[ولید بن یزید]]، [[یزید بن الولید]]، ابراهیم بن الولید و مروان حمار از [[امویان]]، و [[سفّاح]]، [[مهدی عباسی|مهدی]]، [[هادی عباسی|هادی]] و [[هارون الرشید]] از [[عباسیان]]. وقتی [[سفاح]] به خلافت رسید، او رسماً به دربار عباسیان پیوست و شاعر مداح آن خاندان گردید.<ref>الغدیر، ج۲، ص۲۴۸.</ref> از سفاح هر سال یک جاریه با خادمهاش، یک کیسه چرمی (بدره) پر از درهم با غلامی که آن را میآورد، یک اسب با مهتر آن و یک گنجه پر از انواع لباس با غلام حامل آن صله دریافت مینمود. منصور عباسی هر ماه هزار درهم به او حقوق میداد و زبانش را آزاد گذاشته بود که به هرکس بخواهد حمله کند. مهدی و هادی نیز در مدت کوتاه خلافت، او را بینصیب نمیگذاشتند. هارون الرشید ممدوح سید بود و سید از او صلات و جوایز فراوان به دست میآورد. به علاوه هارون بیدریغ از سید حمایت و او را در برابر مخالفان و حسودان محافظت میکرد.<ref>ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۳؛ برای مطالعه بیشتر رک: امین، اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۱۳؛ امینی، الغدیر، ج۲، ص۳۱۵؛ حمیری، دیوان، صص۱۲-۱۵.</ref> | سید اسماعیل حمیری زمان ده [[خلافت|خلیفه]] را دریافت: [[هشام بن عبدالملک]]، [[ولید بن یزید]]، [[یزید بن الولید]]، ابراهیم بن الولید و مروان حمار از [[امویان]]، و [[سفّاح]]، [[مهدی عباسی|مهدی]]، [[هادی عباسی|هادی]] و [[هارون الرشید]] از [[عباسیان]]. وقتی [[سفاح]] به خلافت رسید، او رسماً به دربار عباسیان پیوست و شاعر مداح آن خاندان گردید.<ref>الغدیر، ج۲، ص۲۴۸.</ref> از سفاح هر سال یک جاریه با خادمهاش، یک کیسه چرمی (بدره) پر از درهم با غلامی که آن را میآورد، یک اسب با مهتر آن و یک گنجه پر از انواع لباس با غلام حامل آن صله دریافت مینمود. منصور عباسی هر ماه هزار درهم به او حقوق میداد و زبانش را آزاد گذاشته بود که به هرکس بخواهد حمله کند. مهدی و هادی نیز در مدت کوتاه خلافت، او را بینصیب نمیگذاشتند. هارون الرشید ممدوح سید بود و سید از او صلات و جوایز فراوان به دست میآورد. به علاوه هارون بیدریغ از سید حمایت و او را در برابر مخالفان و حسودان محافظت میکرد.<ref>ابن شاکر کتبی، فوات الوفیات، ج۱، ص۱۹۲-۱۹۳؛ برای مطالعه بیشتر رک: امین، اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۱۳؛ امینی، الغدیر، ج۲، ص۳۱۵؛ حمیری، دیوان، صص۱۲-۱۵.</ref> | ||
نقل شده [[منصور عباسی]]، سوار بن عبدالله را به سبب توهین به سید حمیری از مقام خود عزل کرد و به رغم ناراحتی سوار، مزرعهای را در بصره به جهت معیشت، به سید اهدا کرد.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، صص۵۰۶-۵۰۸؛ ابوالفرج، الاغانی، ج۷، ص۱۸۵؛ الغدیر، ج۲، ص۲۹۹؛ حمیری، دیوان، ص۱۲.</ref> | نقل شده [[منصور عباسی]]، سوار بن عبدالله را به سبب توهین به سید حمیری از مقام خود عزل کرد و به رغم ناراحتی سوار، مزرعهای را در بصره به جهت معیشت، به سید اهدا کرد.<ref>شوشتری، مجالس المؤمنین، صص۵۰۶-۵۰۸؛ ابوالفرج، الاغانی، ج۷، ص۱۸۵؛ الغدیر، ج۲، ص۲۹۹؛ حمیری، دیوان، ص۱۲.</ref> |