پرش به محتوا

انحصارگرایی دینی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۹: خط ۲۹:


==انحصارگرایی در اسلام==
==انحصارگرایی در اسلام==
انحصارگرایان مسلمان با استناد به برخی آیات قرآن، دین اسلام و شریعت محمدی را تنها دین و شریعت حق دانسته‌ و رستگاری را تنها در گرو پیروی از آن دانسته‌اند:
انحصارگرایان مسلمان با استناد به برخی [[آیه|آیات قرآن]]، [[اسلام|دین اسلام]] و شریعت محمدی را تنها دین و شریعت حق دانسته‌ و رستگاری را تنها در گرو پیروی از آن دانسته‌اند.
===دین نزد خدا اسلام است===
===دین نزد خدا اسلام است===
برخی مفسران با استناد به آیه «[[آیه ۱۹ سوره آل عمران|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ]]؛ دین نزد خداوند، اسلام است.»<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref> بر این باورند که منظور از آیه این است که خداوند با ابلاغ دین اسلام به مردم توسط حضرت محمد(ص)، سایر ادیان گذشته را منسوخ نمود و لذا از میان ادیان موجود، دین اسلام تنها دین حق بوده و پیروی از تعالیم آن موجب رستگاری است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ۱۳۷۶ش، ج۴، ص۴۱۸؛ هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۳۳۵.</ref>
برخی مفسران با استناد به آیه «[[آیه ۱۹ سوره آل عمران|إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ]]؛ دین نزد خداوند، اسلام است.»<ref>سوره آل عمران، آیه ۱۹.</ref> بر این باورند که منظور از آیه این است که خداوند با ابلاغ دین اسلام به مردم توسط [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت محمد(ص)]]، سایر ادیان گذشته را منسوخ نمود. ازاین‌رو، از میان ادیان موجود، دین اسلام تنها دین حق بوده و پیروی از تعالیم آن موجب رستگاری است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ۱۳۷۶ش، ج۴، ص۴۱۸؛ هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۳۳۵.</ref>


برخی دیگر از مفسران با توجه به همین آیه و آیاتی مانند [[آیه ۸۰ سوره آل عمران]] و [[آیه فطرت|آیه ۳۰ سوره روم]]، بر این باورند که قرآن از ادیان سخن نگفته، بلکه از دین واحد سخن به میان آورده که همان اسلام است و منظور از آن، تسلیم بودن در برابر خداوند و نفی عبادت و اطاعت غیر او است. بنابراین همه پیامبران در طول تاریخ به تبلیغ و ترویج این دینِ واحد مأمور بوده‌اند؛ بدون آن که کوچک‌ترین تغییری در آن ایجاد کنند و این دینِ واحد، ثابت است و هرگز [[ناسخ و منسوخ|نسخ]] نمی‌شود.<ref>برای نمونه نگاه کنید به طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۵۰-۳۵۱؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۸۱ و ج۲۷، ص۱۲۶-۱۲۷؛ سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۲۹۶-۲۹۸.</ref>
برخی دیگر از مفسران با توجه به همین آیه و آیاتی مانند [[آیه ۸۰ سوره آل عمران]] و [[آیه فطرت|آیه ۳۰ سوره روم]]، بر این باورند که قرآن از ادیان سخن نگفته، بلکه از دین واحد سخن به میان آورده که همان اسلام است و منظور از آن، تسلیم بودن در برابر خداوند و [[توحید عبادی|نفی عبادت و اطاعت غیر او]] است. بنابراین همه [[پیامبران]] در طول تاریخ به تبلیغ و ترویج این دینِ واحد مأمور بوده‌اند؛ بدون آن که کوچک‌ترین تغییری در آن ایجاد کنند و این دینِ واحد، ثابت است و هرگز [[ناسخ و منسوخ|نسخ]] نمی‌شود.<ref>برای نمونه نگاه کنید به طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۵۰-۳۵۱؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۸۱ و ج۲۷، ص۱۲۶-۱۲۷؛ سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۲۹۶-۲۹۸.</ref>


===جهانی بودن و خاتمیت شریعت محمدی===
===جهانی بودن و خاتمیت شریعت محمدی===
برخی عالمان مسلمان با اعتقاد به جهانی بودن و [[خاتمیت|خاتمیت شریعت محمدی]]، آن را شریعت حق دانسته و بر این باورند که رستگاری، تنها به‌واسطه پیروی از آن است.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۶، ص۲۲۰؛ سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۳، ص۲۱۴.</ref> به باور مفسران، از یک سو شریعت‌ها که مشتمل بر آموزه‌های عملی و اخلاقی دین هستند، مطابق آیاتی مانند [[آیه ۴۸ سوره مائده]] و آیات [[آیه ۱۷ سوره جاثیه|۱۷ سوره جاثیه]] و  [[آیه ۱۸ سوره جاثیه|۱۸ سوره جاثیه]]، متعدد و گوناگونند و به فراخور شرایط و استعدادهای انسانی به تدریج از سوی پیامبران، به جوامع انسانی ابلاغ شده‌اند؛ این شرایع قابل نسخ‌اند و تنها در همان عصر و محدوده خودشان حق بوده و تبعیت از آن‌ها لازم بوده است<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۸۱؛ سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۳، ص۴۳.</ref> و از سویی دیگر، برپایه آیاتی همچون آیات [[آیه ۱ سوره فرقان|۱ سوره فرقان]]، [[آیه ۲۸ سوره سبأ|۲۸ سوره سبأ]]، [[آیه ۴۰ سوره احزاب|۴۰ سوره احزاب]] و [[آیه ۱۱۵ سوره انعام|۱۱۵ سوره انعام]]، شریعت حضرت محمد(ص)، شریعتی جهانی و آخرین شریعت از شرایع الهی و نسخ‌کننده جمیع شرایع پیشین است؛<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۸۱؛ سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۳، ص۴۳.</ref> بر همین اساس عالمانی همچون [[عبدالله جوادی آملی]] و [[جعفر سبحانی]] تصریح کرده‌اند که پس مردم باید فقط از دین اسلام و شریعت محمدی که جامع، کامل و [[ناسخ و منسوخ|ناسخ]] شرایع پیشین است پیروی کنند و نجات تنها در پیروی از این دین و شریعت آن است.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۶، ص۲۲۰؛ سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۳، ص۲۱۴.</ref>
برخی عالمان مسلمان با اعتقاد به جهانی بودن و [[خاتمیت|خاتمیت شریعت محمدی]]، آن را شریعت حق دانسته و بر این باورند که رستگاری، تنها به‌واسطه پیروی از آن است.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۶، ص۲۲۰؛ سبحانی، مفاهیم القرآن، مؤسسه امام صادق(ع)، ج۳، ص۲۱۴.</ref> به باور مفسران، از یک سو شریعت‌ها که مشتمل بر آموزه‌های عملی و اخلاقی دین هستند، مطابق آیاتی مانند [[آیه ۴۸ سوره مائده]] و آیات [[آیه ۱۷ سوره جاثیه|۱۷ سوره جاثیه]] و  [[آیه ۱۸ سوره جاثیه|۱۸ سوره جاثیه]]، متعدد و گوناگونند و به فراخور شرایط و استعدادهای انسانی، به تدریج از سوی پیامبران به جوامع انسانی ابلاغ شده‌اند. این شرایع قابل نسخ‌اند و تنها در همان عصر و محدوده خودشان حق بوده و تبعیت از آن‌ها لازم بوده است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۸۱؛ سبحانی، مفاهیم القرآن، مؤسسه امام صادق(ع)، ج۳، ص۴۳.</ref> از سوی دیگر، برپایه آیاتی همچون آیات [[آیه ۱ سوره فرقان|۱ سوره فرقان]]، [[آیه ۲۸ سوره سبأ|۲۸ سوره سبأ]]، [[آیه خاتمیت|۴۰ سوره احزاب]] و [[آیه ۱۱۵ سوره انعام|۱۱۵ سوره انعام]]، شریعت حضرت محمد(ص)، شریعتی جهانی و آخرین شریعت از شرایع الهی و نسخ‌کننده جمیع شرایع پیشین است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۸۱؛ سبحانی، مفاهیم القرآن، مؤسسه امام صادق(ع)، ج۳، ص۴۳.</ref> بر همین اساس عالمانی همچون [[عبدالله جوادی آملی]] و [[جعفر سبحانی]] تصریح کرده‌اند که مردم باید فقط از دین اسلام و شریعت محمدی که جامع، کامل و [[ناسخ و منسوخ|ناسخ]] شرایع پیشین است، پیروی کنند و نجات تنها در پیروی از این دین است.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۶، ص۲۲۰؛ سبحانی، مفاهیم القرآن، مؤسسه امام صادق(ع)، ج۳، ص۲۱۴.</ref>


===رستگاری مستضعفان فکری===
===رستگاری مستضعفان فکری===
{{همچنین ببینید|مستضعف فکری}}
{{همچنین ببینید|مستضعف فکری}}
مستضعفان فکری کسانی‌اند که از نظر فکری یا بدنی به‌گونه‌ای‌اند که قادر به شناسایی حق از باطل و شناخت معارف دین نیستند و از طرفی دشمنی با حق ندارند، به‌طوری که اگر به آن‌ها عرضه شود از پذیرش آن سر باز نمی‌زنند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۵۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۸۷؛ سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۳۲۰.</ref> برخی مفسران و متکلمان مسلمان، با توجه به آیات [[آیه ۹۸ سوره نساء|۹۸]] و [[آیه ۹۹ سوره نساء|۹۹ سوره نساء]] و برخی روایات از امامان معصوم(ع)،<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۰۴-۴۰۷.</ref> مستضعفان فکری، حتی اگر از پیروان ادیان دیگری غیر از اسلام و شریعت آن باشند را اهل نجات دانسته‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۳۶۳ش، ج۱۱، ص۲۰۳؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۵۰-۵۱؛ مطهری، عدل الهی، ۱۳۹۱ش، ص۲۸۹.</ref> البته برخی نیز گفته‌اند خداوند مستضعفان فکری را عذاب نمی‌کند، ولی به آنان نیز پاداش و ثواب نمی‌دهد؛ چرا که پاداش و ثواب در ازای عمل به تکالیف داده می‌شود و حکم این گروه در گرو لطف و فضل الهی است.<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، احیاء التراث العربی، ج۳، ص۳۰۳؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۵۲؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۲۰، ص۲۴۱.</ref>
مستضعفان فکری کسانی‌اند که از نظر فکری یا بدنی به‌گونه‌ای‌اند که قادر به شناسایی حق از باطل و شناخت معارف دین نیستند و از طرفی دشمنی با حق ندارند، به‌طوری که اگر به آن‌ها عرضه شود از پذیرش آن سر باز نمی‌زنند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۵۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۴، ص۸۷؛ سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۳۲۰.</ref> برخی مفسران و متکلمان مسلمان، با توجه به آیات [[آیه ۹۸ سوره نساء|۹۸]] و [[آیه ۹۹ سوره نساء|۹۹ سوره نساء]] و برخی روایات از [[امامان شیعه|امامان معصوم(ع)]]،<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۰۴-۴۰۷.</ref> مستضعفان فکری را، حتی اگر از پیروان ادیان دیگری غیر از اسلام و شریعت آن باشند، اهل نجات دانسته‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به علامه مجلسی، مرآة العقول، ۱۳۶۳ش، ج۱۱، ص۲۰۳؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۵۰-۵۱؛ مطهری، عدل الهی، ۱۳۹۱ش، ص۲۸۹.</ref> گروهی نیز گفته‌اند خداوند مستضعفان فکری را عذاب نمی‌کند؛ ولی به آنان نیز پاداش و ثواب نمی‌دهد؛ چرا که پاداش و ثواب در ازای عمل به تکالیف داده می‌شود و حکم این گروه در گرو لطف و فضل الهی است.<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، دار احیاء التراث العربی، ج۳، ص۳۰۳؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۵۲؛ جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۹ش، ج۲۰، ص۲۴۱.</ref>


===انحصارگرایی مذهبی===
===انحصارگرایی مذهبی===
{{ببینید|حدیث افتراق|فرقه ناجیه}}
{{ببینید|حدیث افتراق|فرقه ناجیه}}
انحصارگرایی مذهبی آن است که هر یک از فرقه‌ها یا مذاهب درون یک دین خاص، مذهب خود را حق و پیروی از آن را موجب رستگاری و نجات بداند و به گمراهی و هلاکت پیروان سایر مذاهب و فرقه‌ها معتقد باشد.<ref>قراملکی، کلام فلسفی، ۱۳۸۳ش، ص۱۸۲.</ref> در درون دین اسلام، اختلاف نظر بر سر مسئله [[امامت]] و جانشینی پیامبر(ص)، مناقشات جدی در میان مسلمانان ایجاد شد و فرقه‌های مذهبی مختلفی شکل گرفت که هر یک دیگری را [[تکفیر اهل قبله|تکفیر]] می‌نمود و از نجات و رستگاری دور می‌دانست.<ref>قراملکی، کلام فلسفی، ۱۳۸۳ش، ص۱۸۲.</ref> برخی با استناد به [[حدیث افتراق]]، مذاهب و فرقه‌های مسلمان را ۷۳ فرقه معرفی کرده‌اند که از این ۷۳ فرقه تنها یک فرقه اهل نجات و رستگاری و ۷۲ فرقه دیگر گمراه و اهل هلاکتند. درباره تعیین مصداق [[فرقه ناجیه]] میان عالمان مذاهب مختلف اختلاف‌نظر است. غالبا هر کدام از آنان مذهب خویش را فرقه ناجیه، و ۷۲ فرقه دیگر را هلاک‌شده دانسته‌اند.<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۱۱-۲۱؛ اسفراینی، التبصیر فی الدین، ۱۴۰۸ق، ص۲۳-۲۵؛ ملطی شافعی، التنبیه و الردّ، ۱۴۱۳ق، ص۱۲.</ref>
انحصارگرایی مذهبی آن است که هر یک از فرقه‌ها یا مذاهب درون یک دین خاص، مذهب خود را حق و پیروی از آن را موجب رستگاری و نجات بداند و به گمراهی و هلاکت پیروان سایر مذاهب و فرقه‌ها معتقد باشد.<ref>قدردان قراملکی، کلام فلسفی، ۱۳۸۳ش، ص۱۸۲.</ref> در درون دین اسلام، اختلاف نظر بر سر مسئله [[امامت]] و [[خلافت|جانشینی پیامبر(ص)]]، مناقشات جدی در میان [[مسلمان|مسلمانان]] ایجاد شد و فرقه‌های مذهبی مختلفی شکل گرفت که هر یک دیگری را [[تکفیر اهل قبله|تکفیر]] می‌نمود و از نجات و رستگاری دور می‌دانست.<ref>قراملکی، کلام فلسفی، ۱۳۸۳ش، ص۱۸۲.</ref> برخی با استناد به [[حدیث افتراق]]، مذاهب و فرقه‌های مسلمان را ۷۳ فرقه معرفی کرده‌اند که از این ۷۳ فرقه تنها یک فرقه اهل نجات و رستگاری و ۷۲ فرقه دیگر گمراه و اهل هلاکتند. درباره تعیین مصداق [[فرقه ناجیه]] میان عالمان مذاهب مختلف اختلاف‌نظر است. غالبا هر کدام از آنان مذهب خویش را فرقه ناجیه، و ۷۲ فرقه دیگر را هلاک‌شده دانسته‌اند.<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ۱۴۰۸ق، ص۱۱-۲۱؛ اسفراینی، التبصیر فی الدین، ۱۴۰۸ق، ص۲۳-۲۵؛ ملطی شافعی، التنبیه و الردّ، ۱۴۱۳ق، ص۱۲.</ref>


==انحصارگرایی در سایر ادیان==
==انحصارگرایی در سایر ادیان==
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۲۶

ویرایش