|
|
خط ۶: |
خط ۶: |
|
| |
|
| ==فرار بنیاسرائیل از مصر و رسیدن به دریا== | | ==فرار بنیاسرائیل از مصر و رسیدن به دریا== |
| خداوند به [[موسی (پیامبر)|موسی(ع)]] دستور داد شب هنگام به همراه [[بنیاسرائیل]] از [[مصر]] خارج شوند.<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۴۹۸.</ref> [[فرعون]] پس از اطلاع از خروج بنیاسرائیل، افرادی را برای جمعآوری نیروها به شهرها فرستاد تا سپاهیان را جمع کنند.<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۴۹۸.</ref> فرعون، برای ایجاد زمینه روانی در بسیج عمومی،<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۲۳۷.</ref> سپاهیان خود را گروهی آماده خواند و بنیاسرائیل را گروهی اندک که موجب [[خشم]] آنان گشتهاند، توصیف کرد.<ref>سوره شعراء، آیه ۵۴- ۵۶.</ref> در نهایت فرعون به همراه نیروهایش به دنبال بنیاسرائیل رفت تا آنها را باز گرداند.<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۴۹۸.</ref> آنان در زمان طلوع خورشید به بنیاسرائیل رسیدند. بنیاسرائیل خود را در محاصره دیدند؛ در یک طرف آنها دریا و در سمت دیگر سپاه فرعون بود. به همین جهت ترسیدند و خود را گرفتار خواندند.<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۵، ص۲۷۷.</ref> موسی(ع) گفت: ««چنین نیست، زیرا پروردگارم با من است و به زودی مرا راهنمایی خواهد کرد».<ref>سوره شعراء، آیه۶۲.</ref> مقصود از این تعبیر را چنین گفتهاند که خداوند به موسی وعده پیروزی و سلامتی داده است.<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۵، ص۲۷۷.</ref>{{نقل قول یک طبقه|'''قرآن''': «چون دو گروه، همدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: بیگمان ما گرفتار شدهایم.(سوره شعراء، آیه۶۱) | | خداوند به [[موسی (پیامبر)|موسی(ع)]] دستور داد شب هنگام به همراه [[بنیاسرائیل]] از [[مصر]] خارج شوند.<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۴۹۸.</ref> [[فرعون]] پس از اطلاع از خروج بنیاسرائیل، افرادی را برای جمعآوری نیروها به شهرها فرستاد تا سپاهیان را جمع کنند.<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۴۹۸.</ref> فرعون، برای ایجاد زمینه روانی در بسیج عمومی،<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۵، ص۲۳۷.</ref> سپاهیان خود را گروهی آماده خواند و بنیاسرائیل را گروهی اندک که موجب [[خشم]] آنان گشتهاند، توصیف کرد.<ref>سوره شعراء، آیه ۵۴- ۵۶.</ref> در نهایت فرعون به همراه نیروهایش به دنبال بنیاسرائیل رفت تا آنها را باز گرداند.<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۵، ص۴۹۸.</ref> آنان در زمان طلوع خورشید به بنیاسرائیل رسیدند. بنیاسرائیل خود را در محاصره دیدند؛ در یک طرف آنها دریا و در سمت دیگر سپاه فرعون بود. به همین جهت ترسیدند و خود را گرفتار خواندند.<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۵، ص۲۷۷.</ref> موسی(ع) گفت: ««چنین نیست، زیرا پروردگارم با من است و به زودی مرا راهنمایی خواهد کرد».<ref>سوره شعراء، آیه۶۲.</ref> مقصود از این تعبیر را چنین گفتهاند که خداوند به موسی وعده پیروزی و سلامتی داده است.<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۵، ص۲۷۷.</ref>{{نقل قول یک طبقه|'''قرآن''': «چون دو گروه، همدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: بیگمان ما گرفتار شدهایم.(سوره شعراء، آیه۶۱)<br> |
| | |
| '''تورات''': «به مُشه (موسی) گفتند: آیا در مصر قبر نیست که ما را آوردی تا در این بیابان بمیریم؟ این چه کاری است که با ما کردی که ما را از مصر بیرون آوردی؟ مگر این همان سخنی نیست که در مصر با تو گفتیم. دست از ما بدار تا مصریها را بندگی کنیم. زیرا بندگی مصریها از مردن در بیابان برای ما بهتر است.»(تورات، خروج، ۱۴: ۱۱-۱۲) | تست است | | '''تورات''': «به مُشه (موسی) گفتند: آیا در مصر قبر نیست که ما را آوردی تا در این بیابان بمیریم؟ این چه کاری است که با ما کردی که ما را از مصر بیرون آوردی؟ مگر این همان سخنی نیست که در مصر با تو گفتیم. دست از ما بدار تا مصریها را بندگی کنیم. زیرا بندگی مصریها از مردن در بیابان برای ما بهتر است.»(تورات، خروج، ۱۴: ۱۱-۱۲) | تست است |
| |عرض=|تراز=چپ|عنوان=گفتار بنیاسرائیل پس از محاصره میان دریا و لشکر فرعون|}} | | |عرض=|تراز=چپ|عنوان=گفتار بنیاسرائیل پس از محاصره میان دریا و لشکر فرعون|}} |
| | |
| ==معجزه گشودهشدن دریا== | | ==معجزه گشودهشدن دریا== |
| بر اساس [[آیه ۶۳ سوره شعراء]]، خداوند به موسی [[وحی]] کرد [[عصای موسی|عصای خود]] را به دریا بزند<ref>سوره شعراء، آیه ۶۳.</ref> تا راهی خشک در میان دریا گشوده شود. و عبور از آن بدون ترس از غرقشدن و تعقیب سپاهیان فرعون باشد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۲۵۷.</ref> | | بر اساس [[آیه ۶۳ سوره شعراء]]، خداوند به موسی [[وحی]] کرد [[عصای موسی|عصای خود]] را به دریا بزند<ref>سوره شعراء، آیه ۶۳.</ref> تا راهی خشک در میان دریا گشوده شود. و عبور از آن بدون ترس از غرقشدن و تعقیب سپاهیان فرعون باشد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱۳، ص۲۵۷.</ref> |