Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۴۷۳
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = [[مرتضی مطهری]]:{{سخ}} در مکتب کلامی و فلسفی شیعه و بر اساس امربین الامرین، اصالت عدل، و حرمت [[عقل]]، و شخصیت آزاد و مختار انسان و نظام حکیمانه جهان، اثبات شد بدون آنکه خدشهای بر توحید ذاتی یا افعالی وارد شود؛ اختیار انسان تأیید شد بدون آنکه انسان به صورت شریکی در «مُلک الهی» چهره بنماید و اراده الهی، مقهور و مغلوب اراده انسانی تلقی شود؛ قضا و قدر الهی در سراسر هستی اثبات شد بدون آنکه نتیجهاش مجبور بودن انسان در برابر [[قضا و قدر]] الهی باشد. | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = [[مرتضی مطهری]]:{{سخ}} در مکتب کلامی و فلسفی شیعه و بر اساس امربین الامرین، اصالت عدل، و حرمت [[عقل]]، و شخصیت آزاد و مختار انسان و نظام حکیمانه جهان، اثبات شد بدون آنکه خدشهای بر توحید ذاتی یا افعالی وارد شود؛ اختیار انسان تأیید شد بدون آنکه انسان به صورت شریکی در «مُلک الهی» چهره بنماید و اراده الهی، مقهور و مغلوب اراده انسانی تلقی شود؛ قضا و قدر الهی در سراسر هستی اثبات شد بدون آنکه نتیجهاش مجبور بودن انسان در برابر [[قضا و قدر]] الهی باشد. | ||
|تاریخ بایگانی| منبع = [[عدل الهی، صص۲۸-۲۹]]، | تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px|رنگ حاشیه= #۶۶۷۷۸۸|حاشیه= ۵px|اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#F4FFF4| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | |تاریخ بایگانی| منبع = [[عدل الهی، صص۲۸-۲۹]]، | تراز = چپ| عرض = ۲۵۰px|رنگ حاشیه= #۶۶۷۷۸۸|حاشیه= ۵px|اندازه خط = ۱۵px|رنگ پسزمینه =#F4FFF4| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
===تفسیر فلسفی أمر بین الأمرین=== | |||
تفسیر فلسفی أمر بین الأمرین بر پایه دو اصل فلسفی استوار است: | |||
به مقتضای اصالت وجود و [[وحدت وجود]]، هستی در همه مصادیق و مراتب خود آثار ویژهای دارد و در نتیجه استناد افعال و آثار به موجودات اعم از مجرد و مادی، جاندار و بیجان استناد حقیقی است. چنان که رابطه [[اصل علیت|علیت و معلولیت]] میان موجودات نیز بر پایه همین اصل قابل تفسیر است، یعنی وجودِ رابطه تکوینی و ملازمه وجودی میان فعل و فاعل و اثر و مؤثر. | |||
هستیِ امکانی، هویتی وابسته و نیازمند است، و این وابستگی و فقر، عین ذات و هویت اوست نه زائد و عارض بر آن، زیرا در غیر این صورت، نوعی استقلال و غِنا یافته و رقیب و همانند [[واجب الوجود]] بالذات خواهد بود که با اصل توحید ذاتی خداوند منافات دارد، و از آنجا که ایجاد، متفرع بر وجود است بنابراین، هستیهای امکانی، همان گونه که در وجود خود استقلال ندارند، در ایجاد و فعل نیز مستقل نخواهند بود. | |||
نتیجه روشن دو اصل مزبور این است که افعال انسان، ارتباط تکوینی و حقیقی با قدرت و اراده او داشته و او حقیقتاً فاعل کارهای خود میباشد (بنابراین، نظریه [[جبر]] باطل است) ولی از آنجا که هستی او، آفریده خداوند و مخلوق اوست، فعل او نیز در عین این که استناد تکوینی و حقیقی به او دارد مستند به خداوند میباشد. پس نظریه تفویض نیز باطل است و چون این دو استناد در طول یکدیگرند نه در عرض، هیچ گونه تعارضی رخ نخواهد داد. این تفسیر از نوآوریهای [[صدر المتألهین]] است، و پس از وی مورد قبول پیروان [[حکمت متعالیه]] [[ملاصدرا|صدرائی]] قرار گرفته است.<ref>ملاصدرا، أسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۷۳-۳۷۸</ref> | |||
[[امام خمینی]] نیز امر بین الأمرین را همین گونه تفسیر کرده است.<ref>خمینی، الطلب و الارادة، ۱۴۲۱ق، ص۷۲-۷۳ </ref>{{یاد| «اتّضح سبيل الأمر بين الأمرين و هو كون الموجودات الإمكانيّة مؤثّرات لكن لا بالاستقلال، و فيها الفاعليّة و العلّية و التأثير لكن من غير استقلال و استبداد. و ليس في دار التحقّق فاعل مستقلّ سوى الله تعالى، و سائر الموجودات كما أنّها موجودات لا بالاستقلال بل روابط محضة و وجودها عين الفقر و التعلّق و محض الربط و الفاقة تكون في الصفات و الآثار و الأفعال كذلك...»ج۱، ص۷۰ «أنّ تعلّق إرادته تعالى بالنظام الأتمّ لا ينافي كون الإنسان فاعلًا مختاراً كما أنّ كون علمه العنائي منشأ للنظام الكياني لا ينافيه بل يؤكّده.» ج۱، ص۶۵ }} | |||
بهترین راهنما برای درک این مطلب عمیق و چگونگی انتساب افعال انسان به خدا، در عین انتساب به خود او، کتاب نفس است که نسخه فشردهای از عالم آفرینش است، چنان که در [[قرآن|قرآن کریم]] و روایات به مطالعه و تدبر در آن تأکید شده است: | |||
«وَ فِی أَنْفُسِکمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ» و «مَن عرف نفسه فقد عرف ربه». | |||
افعالی که از اعضا و قوای مختلف انسان سر میزند، در عین این که انتساب حقیقی و تکوینی با آن عضو و قوه دارد و حقیقتاً فعل آن به شمار میرود، فعل نفس نیز میباشد. مثلاً «دیدن و شنیدن» بدون شک فعلِ قوه باصره و سامعه، و در عین حال فعلِ نَفْس است. بنابراین، [[نفس]] در عین این که یک واقعیت است، ولی چون از سنخ ماده و مادیات نیست، محدود به مکان و جهت خاصی نبوده و بر همه اعضا و قوای انسانی، احاطه تدبیری دارد، و هیچ یک از قوای بدنی بدون تدبیر نفس کاری را صورت نمیدهد. | |||
هویت و وحدت نفس، پرتوی از هویت و وحدت خداست، و نحوه انتساب و استناد همه هویتهای امکانی و افعال و آثار آنها به آفریدگارِ یکتا از سنخِ انتساب و استنادِ افعال و آثار اعضا و قوای انسان به نفس او است.<ref>ملاصدرا، أسفار، ۱۹۸۱م، ج۶، ص۳۷۷-۳۷۹؛ امام خمینی، الطلب و الاراده، ۱۴۲۱ق، ص۸۲؛ جبر و اختیار ص۲۸۸ رجوع شود</ref> | |||
متکلمان [[ماتریدیه|ماتریدی]] کسب را به گونهای تفسیر کردهاند که به امر بین الأمرین باز میگردد، بلکه برخی از آنان به این مطلب تصریح نیز کرده است.<ref>جهت آگاهی از دیدگاه آنان، به کتاب الکلام القارن از علی ربانی گلپایگانی رجوع شود.</ref> | |||
==کارکردهای این نظریه== | ==کارکردهای این نظریه== | ||
خط ۸۹: | خط ۱۰۹: | ||
[[سید محمدحسین حسینی تهرانی|سید محمد حسین حسینی تهرانی]] در توحید علمی و عینی بر این باور است که در امربین الامرین نه جبر است و نه تفویض، بنده مییابد که صاحب اراده و اختیار است؛ و این اختیار برای او حاصل نمیشود مگر به اختیار خداوند، در نتیجه اختيار بنده در تحت اختیار خدا و مشیّت قاهرۀ اوست یعنی انسان اختيار دارد، و اختيار او عين اختيار خداست. از طرفی اصل اختیار او نفی و انكار نشده است، تا جبر لازم گردد؛ و از طرفی دیگر در اختيار خود استقلال ندارد كه تفويض شکل بگیرد. وی در جمع بندی مسأله تأکید کرده که حلّ معنای بین الامرین، فقط منوط به مذهب اهل [[توحید]] و عرفان(عرفاء) است | [[سید محمدحسین حسینی تهرانی|سید محمد حسین حسینی تهرانی]] در توحید علمی و عینی بر این باور است که در امربین الامرین نه جبر است و نه تفویض، بنده مییابد که صاحب اراده و اختیار است؛ و این اختیار برای او حاصل نمیشود مگر به اختیار خداوند، در نتیجه اختيار بنده در تحت اختیار خدا و مشیّت قاهرۀ اوست یعنی انسان اختيار دارد، و اختيار او عين اختيار خداست. از طرفی اصل اختیار او نفی و انكار نشده است، تا جبر لازم گردد؛ و از طرفی دیگر در اختيار خود استقلال ندارد كه تفويض شکل بگیرد. وی در جمع بندی مسأله تأکید کرده که حلّ معنای بین الامرین، فقط منوط به مذهب اهل [[توحید]] و عرفان(عرفاء) است | ||
كه: نسبتِ موجودات با اصل وجود حقِّ متعال را فقط نسبت رَبْط و اتّصال می دانند؛ و موجودات معانی حرفيّه و غیر مستقلی هستند كه شائبه استقلال و خودنمائی ندارند و وجود انسان و بقیّه موجودات، همان وجودِ مطلق و عامّ و فراگیرِ خداست. (البته با اسقاط حدود وجودی آنها. یعنی تمام کمالات وجودی موجودات بدون هیچ قید و حد وجودی در خدا هست.) <ref>حسینی طهرانی، توحید علمی و عینی، ص۲۶۷-۲۷۶.</ref> | كه: نسبتِ موجودات با اصل وجود حقِّ متعال را فقط نسبت رَبْط و اتّصال می دانند؛ و موجودات معانی حرفيّه و غیر مستقلی هستند كه شائبه استقلال و خودنمائی ندارند و وجود انسان و بقیّه موجودات، همان وجودِ مطلق و عامّ و فراگیرِ خداست. (البته با اسقاط حدود وجودی آنها. یعنی تمام کمالات وجودی موجودات بدون هیچ قید و حد وجودی در خدا هست.) <ref>حسینی طهرانی، توحید علمی و عینی، ص۲۶۷-۲۷۶.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== | ||
{{ستون-شروع}} | {{ستون-شروع}} |