Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۰۶
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مقالات مرتبط|اختیار انسان|نظریه کسب|تفویض معتزلی}} | {{مقالات مرتبط|اختیار انسان|نظریه کسب|تفویض معتزلی}} | ||
{{مسئلهشناسی عدل الهی}} | {{مسئلهشناسی عدل الهی}} | ||
'''أمرٌ بین الاَمرَین'''، اصطلاحی [[کلام]]ی و از عقاید خاص [[امامیه]] در مسئله [[جبر و اختیار]] انسان. این آموزه در مقابل دو نظریه [[جبر و اختیار|جبر]] و [[تفویض]] است و اشاره دارد که در افعال اختیاری انسان، هم [[اراده الهی|اراده خدا]] و هم اراده انسان دخالت دارد. بنابر برخی روایات، تعبیر الامر بین الامرین را نخستین بار [[علی|امیرالمؤمنین علی(ع)]] مطرح کرده است. | '''أمرٌ بین الاَمرَین'''، اصطلاحی [[کلام]]ی و از عقاید خاص [[امامیه]] در مسئله [[جبر و اختیار]] انسان. این آموزه در مقابل دو نظریه [[جبر و اختیار|جبر]] و [[تفویض معتزلی|تفویض]] است و اشاره دارد که در افعال اختیاری انسان، هم [[اراده الهی|اراده خدا]] و هم اراده انسان دخالت دارد. بنابر برخی روایات، تعبیر الامر بین الامرین را نخستین بار [[علی|امیرالمؤمنین علی(ع)]] مطرح کرده است. | ||
== | ==جایگاه امر بین الامرین در تبیین اختیار== | ||
{{اعتقادات شیعه}} | {{اعتقادات شیعه}} | ||
مراد از امرین (به معنای دو امر) [[جبر و اختیار|جبر]] و [[تفویض]] است. بنابر نظریه جبر، اراده انسان در افعال او دخالت ندارد و کارهای او محتوم و بیرون از اختیار اوست و بنابر نظریه تفویض، اراده انسان در افعالش از هر جهت مؤثر است و قدرت [[خداوند]] هیچ تأثیری در آنها ندارد، بلکه خداوند فقط انسان و قدرت او را به وجود آورده است. «امر بین الأمرین» این دو نظریه را باطل میشمارد و در کارهای اختیاری انسان، هم [[اراده الهی|اراده خدا]] و هم اراده انسان را مؤثر میشمرد و این دو اراده را در طول هم میداند؛ این، همان حقیقت اختیار انسان در کارها است.<ref>طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۱۶۱-۱۷۴، پاورقی.</ref><br />[[محمدتقی جعفری|علامه جعفری]] بر این باور است که تقریر [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئی]] برای امربین الامرین بهترین تفسیر است به این بیان که فرض کنیم فردی مبتلا به فلج است، به طوری که توانایی حرکت ندارد و ما میتوانیم با وصل کردن سیم برق او را به حرکت وادار کنیم و آن شخص فلج با نیروئی که ما در اختیارش گذاردهایم اختیاراً کارهایی را انجام دهد. در اینجا آنچه از این کار به ما مستند است نیرو و قدرتی است که ما توسط برق در او ایجاد کردهایم و در هر لحظه قدرت سلبِ آن را داریم. از طرف دیگر بهرهبرداری از این قدرت به اختیار اوست. همچنین است مَثل انسانها، در هر لحظه. چرا که ریزش آن نیرو از فیّاضِ مطلق انجام میگیرد و در هر لحظهای هم میتواند آن را قطع کند، ولی اختیار بهرهبرداری از آن نیرو کاملاً به دست ماست. <ref>جعفری، جبر و اختیار، صص۲۱۴-۲۱۵. | مراد از امرین (به معنای دو امر) [[جبر و اختیار|جبر]] و [[تفویض]] است. بنابر نظریه جبر، اراده انسان در افعال او دخالت ندارد و کارهای او محتوم و بیرون از اختیار اوست و بنابر نظریه تفویض، اراده انسان در افعالش از هر جهت مؤثر است و قدرت [[خداوند]] هیچ تأثیری در آنها ندارد، بلکه خداوند فقط انسان و قدرت او را به وجود آورده است. «امر بین الأمرین» این دو نظریه را باطل میشمارد و در کارهای اختیاری انسان، هم [[اراده الهی|اراده خدا]] و هم اراده انسان را مؤثر میشمرد و این دو اراده را در طول هم میداند؛ این، همان حقیقت اختیار انسان در کارها است.<ref>طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۱۶۱-۱۷۴، پاورقی.</ref><br />[[محمدتقی جعفری|علامه جعفری]] بر این باور است که تقریر [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خوئی]] برای امربین الامرین بهترین تفسیر است به این بیان که فرض کنیم فردی مبتلا به فلج است، به طوری که توانایی حرکت ندارد و ما میتوانیم با وصل کردن سیم برق او را به حرکت وادار کنیم و آن شخص فلج با نیروئی که ما در اختیارش گذاردهایم اختیاراً کارهایی را انجام دهد. در اینجا آنچه از این کار به ما مستند است نیرو و قدرتی است که ما توسط برق در او ایجاد کردهایم و در هر لحظه قدرت سلبِ آن را داریم. از طرف دیگر بهرهبرداری از این قدرت به اختیار اوست. همچنین است مَثل انسانها، در هر لحظه. چرا که ریزش آن نیرو از فیّاضِ مطلق انجام میگیرد و در هر لحظهای هم میتواند آن را قطع کند، ولی اختیار بهرهبرداری از آن نیرو کاملاً به دست ماست. <ref>جعفری، جبر و اختیار، صص۲۱۴-۲۱۵. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۰: | ||
تعبیری]] است که [[معتزله]] برای تعیین جایگاه فاسق، از این اصطلاح در نظر داشتند.<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۵۴.</ref>{{یاد|أروي عن العالم أنه قال : منزلة بين منزلتين في المعاصي وسائر الاشياء ، فالله عزوجل الفاعل لها والقاضي والمقدر والمدبر.}} | تعبیری]] است که [[معتزله]] برای تعیین جایگاه فاسق، از این اصطلاح در نظر داشتند.<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۵۴.</ref>{{یاد|أروي عن العالم أنه قال : منزلة بين منزلتين في المعاصي وسائر الاشياء ، فالله عزوجل الفاعل لها والقاضي والمقدر والمدبر.}} | ||
==موافقان این نظریه== | === موافقان این نظریه === | ||
فیلسوفان و [[کلام امامیه|متکلمان امامیه]]، طرفداران «امر بین الامرین» بودهاند<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج ۶، ص ۳۷۱؛ فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص۳۲۷؛ طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۴.</ref>. در میان دیگر مذاهب کلامی، [[ماتریدیه]] اگرچه درباره افعال اختیاری انسان [[نظریه کسب]] را مطرح کردهاند، تفسیری از «کسب» ارائه کردهاند که با مذهب [[امامیه]] در مسئله امر بین الامرین هماهنگ است<ref>ر.ک: ماتریدی، کتاب التوحید، ص۲۲۵ـ۲۲۶؛ ربانی، الکلام المقارن ، ص ۲۱۷ـ۲۲۰.</ref>. | فیلسوفان و [[کلام امامیه|متکلمان امامیه]]، طرفداران «امر بین الامرین» بودهاند<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج ۶، ص ۳۷۱؛ فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص۳۲۷؛ طباطبایی، المیزان، ج ۱، ص ۲۴.</ref>. در میان دیگر مذاهب کلامی، [[ماتریدیه]] اگرچه درباره افعال اختیاری انسان [[نظریه کسب]] را مطرح کردهاند، ولی تفسیری از «کسب» ارائه کردهاند که با مذهب [[امامیه]] در مسئله امر بین الامرین هماهنگ است.<ref>ر.ک: ماتریدی، کتاب التوحید، ص۲۲۵ـ۲۲۶؛ ربانی، الکلام المقارن ، ص ۲۱۷ـ۲۲۰.</ref> چنانکه دیدگاه [[طحاویه]] پیروان [[ابو جعفر مصری طحاوی]] (۲۲۹ـ۳۲۱ق) نیز با امامیه همراه است<ref>طحاوی، العقیدة الطحاویه، ص ۶۷؛ ربانی، الکلام المقار، ص ۲۲۰ـ۲۲۱.</ref>. | ||
برخی از متکلمان [[اشاعره|اشعری]] نیز بی آنکه اصطلاح امر بین الامرین را به کار گیرند، آن را پذیرفتهاند؛ مانند شمسالدین محمود اصفهانی<ref>اصفهانی، تسدید القواعد فی شرح تجرید العقائد</ref>، عبدالوهاب شعرانی<ref>شعرانی، الیواقیت والجواهر، ج ۱، ص ۱۴۰.</ref>، عبدالعظیم زرقانی<ref>سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ص ۱۱۱ـ۱۱۲، به نقل از: مناهل العرفان، ج ۱، ص ۵۰۶</ref>، شیخ [[محمد عبده]]<ref>عبده، رسالة التوحید، ص ۱۱۹</ref> و شیخ [[محمود شلتوت]]<ref>سبحانی، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ص ۱۱۲، به نقل از: تفسیر القرآن الکریم، ص ۲۴۰ـ۲۴۲.</ref>. | |||
==پیشینه نظریه== | |||
مسئله [[جبر و اختیار]] در طول تاریخ مسئلهای همگانی و در ادیان و مذاهب مختلف مطرح بوده است؛<ref>جعفری، جبر و اختیار، ۱۳۹۵ش، ص۱۳.</ref> این مسئله افزون بر جنبه نظری، جنبه عملی هم دارد<ref> طباطبائی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ۱۳۶۴ش، ج۳، ص۱۵۱، پاورقی.</ref> و با مسائلی چون [[عدل الهی]]<ref>مطهری، عدل الهی، ۱۳۶۱ش، ص۱۱.</ref> و آزادی اجتماعی در ارتباط است. | |||
=== امر بین الامرین در روایات امامان === | |||
الامر بین الامرین نخستین بار از [[امیرمؤمنان|امام علی(ع)]] و در پاسخ فردی نقل شده است که درباره معنای [[قضا و قدر|قدر]] پرسید، و ایشان با نفی [[جبر و اختیار|جبر]] و [[تفویض معتزلی|تفویض]] از عبارت امر بین الامرین استفاده کرده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۵۷.</ref> از دیگر [[ائمه]] بهویژه [[امام صادق(ع)]] و [[امام رضا(ع)]] نیز احادیث فراوانی در دست است. از [[امام هادی(ع)]] رسالهای(نامه) مفصل در پاسخ به پرسش مردم [[اهواز]] درباره جبر و تفویض نقل شده است که در آن نامه امام هادی با ذکر آیات و روایات و تمثیلاتی جبر و تفویض را ابطال و امر بینالامرین را اثبات کرده است.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج۲، ص۲۵۱.</ref> | |||
==دلایل اثبات نظریه== | ==دلایل اثبات نظریه== | ||
خط ۶۳: | خط ۵۹: | ||
*استدلال [[فلسفه|حُکما]] | *استدلال [[فلسفه|حُکما]] | ||
استدلال حکما نیز از این قرار است: خداوند متعال بر هر چیزی توانا است؛ اما اشیا در قبول وجود (موجودشدن) متفاوتاند؛ خداوند بعضی را بدون واسطه میآفریند و برخی را با واسطه. واسطه گاهی واحد است و گاهی متعدد؛ اما معنای لزوم واسطه، نیازمندی خدا به آن در افعالش نیست، بلکه لزوم واسطه به سبب نقصِ قابل (همان مخلوق) است؛ زیرا خداوند سببِ همه اسباب است و در ایجاد اشیا محتاج چیزی نیست. افعال اختیاری انسان نیز به دلیل کاستی، بدون واسطه از خداوند صادر نمیشوند و اراده انسان از جمله واسطههاست؛ پس جبر باطل میشود و از آنجا که تمام واسطهها مخلوق خداوند و از اراده او ناشی میشوند، تفویض مردود است.<ref>ملاصدرا، ''الحکمة المتعالیه''، ج۶، ص۳۷۱ـ ۳۷۲.</ref>[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] در تبیین امربین الامرین و نادرستی جبر و تفویض در قالب یک تمثیل میگوید: اگر شخصی که دارای مال فراوانی است یکی از غلامان خود را انتخاب نموده، و جمیع حوائج زندگیش را از خانه و اثاثیه منزل بدهد، اگر بگوئیم: این بخشش هیچگونه در ملکیت غلام اثری نمی گذارد، و مولی همان مولای مالک است، و تملک او نسبت به جمیع آنچه به غلام داده است، قبل از دادن و بعد از دادن مساوی است؛ این قول جبریون است. و اگر بگوئیم: چون مولی به غلام این اموال را داد، دیگر از این به بعد، غلام یگانه مالک این اموال می شود، و ملکیت مولی باطل می گردد، و غلام میتواند مستقلاً در این اموال هرگونه تصرفی بکند؛ این قول اهل تفویض است. ولی اگر بگوئیم: غلام مالک میشودولی نه مستقل بلکه در ظرف ملک مولی و در طول ملکیت او، یعنی مولی مالک اصلی است و بنده و غلام مالک تبعی است، و ملکیت غلام در ضمن ملکیت مولی است؛ این همان گفتاری است که ائمه (ع) در این باره بیان فرموده و بر این اساس مسأله جبر وتفویض را حل کردهاند. <ref>حسینی طهرانی، معاد شناسی، ج۱۰، صص۲۸۳-۲۸۹. | استدلال حکما نیز از این قرار است: خداوند متعال بر هر چیزی توانا است؛ اما اشیا در قبول وجود (موجودشدن) متفاوتاند؛ خداوند بعضی را بدون واسطه میآفریند و برخی را با واسطه. واسطه گاهی واحد است و گاهی متعدد؛ اما معنای لزوم واسطه، نیازمندی خدا به آن در افعالش نیست، بلکه لزوم واسطه به سبب نقصِ قابل (همان مخلوق) است؛ زیرا خداوند سببِ همه اسباب است و در ایجاد اشیا محتاج چیزی نیست. افعال اختیاری انسان نیز به دلیل کاستی، بدون واسطه از خداوند صادر نمیشوند و اراده انسان از جمله واسطههاست؛ پس جبر باطل میشود و از آنجا که تمام واسطهها مخلوق خداوند و از اراده او ناشی میشوند، تفویض مردود است.<ref>ملاصدرا، ''الحکمة المتعالیه''، ج۶، ص۳۷۱ـ ۳۷۲.</ref> | ||
[[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبائی]] در تبیین امربین الامرین و نادرستی جبر و تفویض در قالب یک تمثیل میگوید: اگر شخصی که دارای مال فراوانی است یکی از غلامان خود را انتخاب نموده، و جمیع حوائج زندگیش را از خانه و اثاثیه منزل بدهد، اگر بگوئیم: این بخشش هیچگونه در ملکیت غلام اثری نمی گذارد، و مولی همان مولای مالک است، و تملک او نسبت به جمیع آنچه به غلام داده است، قبل از دادن و بعد از دادن مساوی است؛ این قول جبریون است. و اگر بگوئیم: چون مولی به غلام این اموال را داد، دیگر از این به بعد، غلام یگانه مالک این اموال می شود، و ملکیت مولی باطل می گردد، و غلام میتواند مستقلاً در این اموال هرگونه تصرفی بکند؛ این قول اهل تفویض است. ولی اگر بگوئیم: غلام مالک میشودولی نه مستقل بلکه در ظرف ملک مولی و در طول ملکیت او، یعنی مولی مالک اصلی است و بنده و غلام مالک تبعی است، و ملکیت غلام در ضمن ملکیت مولی است؛ این همان گفتاری است که ائمه (ع) در این باره بیان فرموده و بر این اساس مسأله جبر وتفویض را حل کردهاند. <ref>حسینی طهرانی، معاد شناسی، ج۱۰، صص۲۸۳-۲۸۹. | |||
</ref> | </ref> | ||
خط ۹۹: | خط ۹۷: | ||
هر یک از نظریه [[جبر و اختیار|جبر]] و [[تفویض]]، دچار مشکلاتیاند که با اعتقاد به امر بین الامرین میتوان از این مشکلات به دور بود. دو مشکل نظریه جبر: ۱. بیمعنا شدن مسئولیت اخلاقی و دینی انسان؛ ۲. خلق بدیها و آفرینش گناهان از سوی خدا. مشکل نظریه تفویض: محدود شدن قدرت خداوند و مخدوش شدن نظریه [[توحید افعالی]].<ref>''دائرة المعارف بزرگ اسلامی''، ج۱۷، ۴۹۹.</ref> | هر یک از نظریه [[جبر و اختیار|جبر]] و [[تفویض]]، دچار مشکلاتیاند که با اعتقاد به امر بین الامرین میتوان از این مشکلات به دور بود. دو مشکل نظریه جبر: ۱. بیمعنا شدن مسئولیت اخلاقی و دینی انسان؛ ۲. خلق بدیها و آفرینش گناهان از سوی خدا. مشکل نظریه تفویض: محدود شدن قدرت خداوند و مخدوش شدن نظریه [[توحید افعالی]].<ref>''دائرة المعارف بزرگ اسلامی''، ج۱۷، ۴۹۹.</ref> | ||
[[مرتضی مطهری]] بر آن است که طرفداران هر يک از دو نظریه جبر و تفویض می خواستند صحّت و درستى مکتب خود را با اثبات بی اعتبارى مکتب مخالف، ثابت کنند بدون آنکه بتوانند بخوبى از مکتب خود دفاع نمايند و از عهده اشکالاتى که بر خود آنها وارد است برآيند. | [[مرتضی مطهری]] بر آن است که طرفداران هر يک از دو نظریه جبر و تفویض می خواستند صحّت و درستى مکتب خود را با اثبات بی اعتبارى مکتب مخالف، ثابت کنند بدون آنکه بتوانند بخوبى از مکتب خود دفاع نمايند و از عهده اشکالاتى که بر خود آنها وارد است برآيند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج١، ص٤٩- ٥٠.</ref> مطهری به دو واقعه تاریخی استشهاد میکند که در یکی | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = [[سید محمدحسین حسینی طهرانی|علامه طهرانی]]:{{سخ}} نفوذ اراده و مشیّت حضرت حقّ در ممكنات، بدون واسطۀ شبکههای موجودات [[ممکن الوجود|ممکن]] و جدا و متمایز از اراده و اختیارشان نیست، تا مستلزم جبر شود؛ و همچنين خداوند آنها را در وجود و اراده و اختیار رها نگذارده است، تا مستلزم تفویض گردد و به تعبیر دیگر مذهب جَبر ظلم خدا بر بنده است؛( که بدون این که اختیاری داشته باشد به سبب [[گناه|گناهانش]] عذاب شود در حالی که خداوند[[ عدل الهی| | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = [[سید محمدحسین حسینی طهرانی|علامه طهرانی]]:{{سخ}} نفوذ اراده و مشیّت حضرت حقّ در ممكنات، بدون واسطۀ شبکههای موجودات [[ممکن الوجود|ممکن]] و جدا و متمایز از اراده و اختیارشان نیست، تا مستلزم جبر شود؛ و همچنين خداوند آنها را در وجود و اراده و اختیار رها نگذارده است، تا مستلزم تفویض گردد و به تعبیر دیگر مذهب جَبر ظلم خدا بر بنده است؛( که بدون این که اختیاری داشته باشد به سبب [[گناه|گناهانش]] عذاب شود در حالی که خداوند[[ عدل الهی| |