confirmed، templateeditor
۱۲٬۳۱۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (ویکی سازی) |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
#مدلول متعارضان ناسازگار باشند طوری که صدق آنها با هم محال باشد؛<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۹۳.</ref> | #مدلول متعارضان ناسازگار باشند طوری که صدق آنها با هم محال باشد؛<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۹۳.</ref> | ||
#دلیلهای متعارض شرایط حجیت را داشته باشند؛ به گونهای که هر یک از آنها در صورت نبود متعارض، حجت بوده و عمل طبق آن واجب باشد؛<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۹۳و۱۹۴.</ref> | #دلیلهای متعارض شرایط حجیت را داشته باشند؛ به گونهای که هر یک از آنها در صورت نبود متعارض، حجت بوده و عمل طبق آن واجب باشد؛<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۹۳و۱۹۴.</ref> | ||
#دو دلیل متنافی، متزاحم نباشند و یکی از آنها حاکم{{یاد|حکومت در اصطلاح علم اصول آن است که یکی از دو دلیل (دلیل حاکم) از ابتدای تشریع، ناظر به دلیل محکوم بوده و برای شرح و تبیین آن و تعیین مقدار دایره موضوع دلیل محکوم جعل شده است. دلیل حاکم گاهی موضوع دلیل محکوم را گستردهتر میکند و گاهی تنگتر. (نگاه کنید به: محمدی، شرح الکفایة الاصول، ۱۳۸۵ش، ج۵، ص۲۴۴.)}} یا وارد{{یاد|ورود در اصطلاح علم اصول عبارت است از اینکه یک دلیل، چیزی را از موضوع دلیل دیگر خارج کند و این امر مستند به امر شارع و تعبد شرعی باشد.(مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگنامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۸۸۸)}} بر دیگری نباشد.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۹۴.</ref> | #دو دلیل متنافی، متزاحم نباشند و یکی از آنها حاکم{{یاد|حکومت در اصطلاح علم اصول آن است که یکی از دو دلیل (دلیل حاکم) از ابتدای تشریع، ناظر به دلیل محکوم بوده و برای شرح و تبیین آن و تعیین مقدار دایره موضوع دلیل محکوم جعل شده است. دلیل حاکم گاهی موضوع دلیل محکوم را گستردهتر میکند و گاهی تنگتر. (نگاه کنید به: محمدی، شرح الکفایة الاصول، ۱۳۸۵ش، ج۵، ص۲۴۴.)}} یا [[ورود (اصول فقه)|وارد]]{{یاد|ورود در اصطلاح علم اصول عبارت است از اینکه یک دلیل، چیزی را از موضوع دلیل دیگر خارج کند و این امر مستند به امر شارع و تعبد شرعی باشد.(مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگنامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۸۸۸)}} بر دیگری نباشد.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۹۴.</ref> | ||
#متعارضان باید موضوع واحدی داشته باشند. ازاینرو، میان [[اصول عملیه]] و ادله شرعی ([[اماره|امارات]]) تعارض واقع نمیشود؛ زیرا موضوع آنها متفاوت است.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۱ و ۱۲.</ref> گفته شده براساس نظر مشهور عدم تعارض میان اصول عملیه و امارات به دلیل حاکم بودن امارات بر اصول عملیه است.<ref>مرکز اطلاعات و منابع اسلامی، فرهنگنامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۳۲۰.</ref> به گفته [[سید محمدباقر صدر]] میان دو یا چند اصل عملی نیز تعارض واقع نمیشود؛<ref>صدر، دروس فی علم الاصول، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۲۱۷.</ref> زیرا آنها حکم ظاهری را بیان میکنند و تنافی اگر باشد در نتیجه آن اصول عملی است نه در مدلولشان.<ref>مرکز اطلاعات و منابع اسلامی، فرهنگنامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۳۲۰.</ref> | #متعارضان باید موضوع واحدی داشته باشند. ازاینرو، میان [[اصول عملیه]] و ادله شرعی ([[اماره|امارات]]) تعارض واقع نمیشود؛ زیرا موضوع آنها متفاوت است.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۱ و ۱۲.</ref> گفته شده براساس نظر مشهور عدم تعارض میان اصول عملیه و امارات به دلیل حاکم بودن امارات بر اصول عملیه است.<ref>مرکز اطلاعات و منابع اسلامی، فرهنگنامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۳۲۰.</ref> به گفته [[سید محمدباقر صدر]] میان دو یا چند اصل عملی نیز تعارض واقع نمیشود؛<ref>صدر، دروس فی علم الاصول، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۲۱۷.</ref> زیرا آنها حکم ظاهری را بیان میکنند و تنافی اگر باشد در نتیجه آن اصول عملی است نه در مدلولشان.<ref>مرکز اطلاعات و منابع اسلامی، فرهنگنامه اصول فقه، ۱۳۸۹ش، ص۳۲۰.</ref> | ||