بحث:تعارض ادله
چند نکته
@Bazeli:
با سلام و ضمن تشکر از نویسنده محترم، نکاتی را یادآوری میکنم:
جایگاه
- این جمله تکرار دارد. «یکی از مهمترین مباحث علم اصول فقه به شمار میرود.[۲] برخی آن را مهمترین مسئله علم اصول دانستهاند؛ زیرا نظام علم فقه به واسطه آن کامل شده است.» به نظرم جمله اول حذف شود و فقط جمله دوم و آن هم به صورت گزارشی نوشته شود. به گفته برخی محققان تعارض ادله مهمترین مسئله علم اصول است؛ زیرا نظام علم فقه به واسطه آن کامل شده است. برخی نیز آن را از مسائل علم اصول خارج دانستهاند و به این نکته نیز اگر اشارهای بشود بد نیست. (خویی، مصباح الاصول، ج۲، ص۴۱۷.)
- تعارض ادله منحصر در تعارض بین دو یا چند روایت نیست. مرحوم فاضل تونی در کتاب «الوافیة فی اصول الفقه» ده مورد را بر میشمارد که در آن، تعارض بین دو یا چند دلیل شرعی قابل تصور است. «اعلم : أن التعارض الواقع في الادلة الشرعية ، يكون بحسب الاحتمالات العقلية منحصرا في أقسام.» یکی از این موارد تعارض بین دو آیه است و راهکارهایی برای آن ارائه کرده است. تعارض بین یک آیه با سنت متواتر، یک آیه با خبر واحد، بین سنت متواتر و خبر واحد، بین استصحاب با خبر واحد و...(فاضل تونی، الوافیة فی اصول الفقه، ۱۴۱۲ق، ص۳۲۱.) مرحوم آخوند در کفایه بحثهایی با موضوع «نسبت بین استصحاب و اصول عملیه» و «تعارض دو استصحاب با هم» مطرح کرده است که به همان تعارض ادله بر میگردد. (آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۱۴۲۹ق، ص۴۳۰.)
- مسئله تعارض و اختلاف حدیث یک مسئله نوظهور نیست؛ بلکه از زمان امامان معصوم نیز مطرح بوده است. (هاشمی گلپایگانی، تعارض الادله و اختلاف الحدیث، ۱۴۴۱ق، ج۱، ص۱۳.) به طوری که یونس بن عبد الرحمن (از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهما السلام) کتابی با عنوان «اختلاف الحدیث» داشته است. (صدر، تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، ص۳۱۰-۳۱۱.) بنا به گفته آیت الله سیستانی در آثار اصولی قدما نیز اصطلاح «تعارض» نیامده است، بلکه اصطلاح «اختلاف» آمده است. همچنین در روایات غیر از مرفوعه زراره، اصطلاح «تعارض» نیامده است.(هاشمی گلپایگانی، تعارض الادله و اختلاف الحدیث، ۱۴۴۱ق، ج۱، ص۱۹.) به این نکات نیز اشارهای بشود بد نیست و بر ویکیایی بودن مدخل میافزاید.
مفهومشناسی
- مفهومشناسی تشویش دارد. تعریفی که آقای مکارم ارائه کرده تقریبا همان تعریف آخوند است با این تفاوت که قید فی مقام اثبات را آقای مکارم بیفایده دانسته و آن را نیاورده است.
درباره تعریف تعارض دو تعریف عمده در کتابهای اصولی متأخر ارائه شده که محفلآرای مباحث اصولی در موضوع تعارض ادله شده است. یکی تعریف شیخ انصاری است (تنافی دو مدلول) (شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۲.) و یکی هم تعریف آخوند است (تنافی دو دلیل) (آخوند خراسانی، کفایه الاصول، ۱۴۲۹ق، ص۴۳۸.) بقیه تعاریفی که اصولیان بعدی درباره تعارض ارائه کردهاند حول این دو تعریف ارائه شده است. (هاشمی گلپایگانی، تعارض الادله و اختلاف الحدیث، ۱۴۴۱ق، ج۱، ص۲۱.) پذیرش هر کدام از این تعاریف، لوازمی را در پی دارد. بهتر این است که در مفهومشناسی این دو تعریف به صورت گزارشی و دقیق از شیخ و آخوند و اختلاف نظر آنها آورده شود و با ادبیاتی روان (در حد امکان) این تعاریف توضیح داده شود و اشارهای نیز بشود که بعدیها نیز تعاریفی که ارائه کردهاند حول این دو تعریف ارائه شده است. به نظرم بخش اصلی در این مدخل همان مفهومشناسی است، یعنی اگر مفهوم تعارض خوب فهمیده شود، بسیاری از مباحث فرعی درباره آن فهمپذیرتر میشود و لذا بیشتر روی مفهومشناسی وقت گذاشته شود.
- خوب بود که در این مدخل یک مثالی برای تعارض دو دلیل و یا دو مدلول دو دلیل ذکر شود تا برای مخاطب فهمپذیرتر شود.
تعارض و اجتماع امر و نهی
اجتماع امر و نهی با موضوع تعارض بی ارتباط نیست، ولی بیشتر با مسئله تزاحم مرتبط است و لذا شایسته نیست که در این مدخل بخش و عنوان مستقلی برای آن اختصاص داده شود.
Hamzeh-Ahmadi (بحث) ۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۵۰ (UTC)