ورود (اصول فقه): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
==چیستی و جایگاه== | ==چیستی و جایگاه== | ||
ورود نظریهای در [[اصول فقه|علم اصول فقه]] که بیانگر چگونگی جمع میان برخی [[تعارض ادله|ادلهٔ متعارض]] است.<ref>لطفی، «حکومت و ورود»، ص۷۹۹.</ref> حکومت و ورود، تخصیص و تخصّص از جمله روشهایی است که فقیهان با استفاده از آن، تعارضهای ابتداییِ میانِ [[ادله اربعه|ادله شرعی]] را برطرف میکنند.<ref>سبحانی، الموجز، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۳۹۹.</ref> | |||
اصطلاح ورود، بدین معناست که یک دلیل (وارد)، موضوع دلیل دیگر (مورود) را بهطور حقیقی از میان بردارد و آنرا از موضوعیت بیاندازد و این امر مستند به نظر [[شارع]] (تعبدی) باشد.<ref>لطفی، «حکومت و ورود»، ص۷۹۹و۸۰۰؛ سبحانی، الموجز، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۴۰۰.</ref> | اصطلاح ورود، بدین معناست که یک دلیل (وارد)، موضوع دلیل دیگر (مورود) را بهطور حقیقی از میان بردارد و آنرا از موضوعیت بیاندازد و این امر مستند به نظر [[شارع]] (تعبدی) باشد.<ref>لطفی، «حکومت و ورود»، ص۷۹۹و۸۰۰؛ سبحانی، الموجز، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۴۰۰.</ref> | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
====حکومت و ورود و تفاوت آن با تخصیص و تخصص==== | ====حکومت و ورود و تفاوت آن با تخصیص و تخصص==== | ||
در کتابهای [[اصول فقه]]، اصطلاحِ «ورود» با تخصّص و حکومت با تخصیص معنا شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۱۹۴.</ref> تخصیص یعنی خارج کردن حکمی از حکم عام و تخصّص یعنی خروج حقیقی چیزی از موضوعِ دلیل دیگر.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۱۹۴-۱۹۸.</ref> برای مثال اگر کسی بگوید: «همهٔ دانش آموزانِ مدرسهٔ فلان باید اکرام شوند» و بار دیگر بگوید «دانشآموزانِ کلاس سوم نباید اکرام شوند»، خروج دانشآموزان کلاس سوم از حکم کلی اکرام نوعی «تخصیص» است اما اگر بار دیگری گفته شود که «زید دانش آموز نیست» در این جا خروجِ زید از حکم کلیِ اکرام نوعی تخصّص است. | در کتابهای [[اصول فقه]]، اصطلاحِ «ورود» با تخصّص و حکومت با تخصیص معنا شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۱۹۴.</ref> تخصیص یعنی خارج کردن حکمی از حکم عام و تخصّص یعنی خروج حقیقی چیزی از موضوعِ دلیل دیگر.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۱۹۴-۱۹۸.</ref> برای مثال اگر کسی بگوید: «همهٔ دانش آموزانِ مدرسهٔ فلان باید اکرام شوند» و بار دیگر بگوید «دانشآموزانِ کلاس سوم نباید اکرام شوند»، خروج دانشآموزان کلاس سوم از حکم کلی اکرام نوعی «تخصیص» است اما اگر بار دیگری گفته شود که «زید دانش آموز نیست» در این جا خروجِ زید از حکم کلیِ اکرام نوعی تخصّص است.{{مدرک}} | ||
بر این اساس، نتیجهٔ حکومت (اگر محدود کننده باشد= حکومت به تضییق) همانند تخصیص است، و نتیجهٔ ورود همانند تخصُّص است؛ با این تفاوت که حکومت و ورود در مواردی کاربرد دارد که دو دلیل متعارض از نوع دلایل شرعی باشد (تعبّدی و به حکم شارع باشد) اما تخصیص و تخصّص اینگونه نیست و شامل موارد تعبدی و غیر آن نیز میشود.<ref>آشتیانی، بحر الفوائد فی شرح الفرائد، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۸۳؛ مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۱۹۵و۱۹۶.</ref> | بر این اساس، نتیجهٔ حکومت (اگر محدود کننده باشد= حکومت به تضییق) همانند تخصیص است، و نتیجهٔ ورود همانند تخصُّص است؛ با این تفاوت که حکومت و ورود در مواردی کاربرد دارد که دو دلیل متعارض از نوع دلایل شرعی باشد (تعبّدی و به حکم شارع باشد) اما تخصیص و تخصّص اینگونه نیست و شامل موارد تعبدی و غیر آن نیز میشود.<ref>آشتیانی، بحر الفوائد فی شرح الفرائد، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۱۸۳؛ مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۲، ص۱۹۵و۱۹۶.</ref> |