|
|
خط ۶۸: |
خط ۶۸: |
| * سیره و سیمای ریحانه پیامبر(ص) نوشته علی کرمی فریدنی.<ref>کرمی، سیره و سیمای ریحانه پیامبر (ص)، ۱۳۸۰ش، ص۷۳۳-۷۴۹.</ref> (شرح خطبههای حضرت زهرا در ضمن تبیین زندگی و فضایل حضرت فاطمه زهرا (س) در ۲۲بخش) | | * سیره و سیمای ریحانه پیامبر(ص) نوشته علی کرمی فریدنی.<ref>کرمی، سیره و سیمای ریحانه پیامبر (ص)، ۱۳۸۰ش، ص۷۳۳-۷۴۹.</ref> (شرح خطبههای حضرت زهرا در ضمن تبیین زندگی و فضایل حضرت فاطمه زهرا (س) در ۲۲بخش) |
|
| |
|
| ==متن و ترجمه== | | ==متن و ترجمه خطبه حضرت فاطمه در جمع زنان مدینه== |
| {{نقل قول دوقلو طبقاتی تاشو
| | {{خطبه حضرت فاطمه در جمع زنان مدینه}} |
| |شکل بندی عنوان=
| |
| |شکل بندی عنوان ستون راست=
| |
| |شکل بندی عنوان ستون چپ=
| |
| |شکل بندی ستون راست=
| |
| |شکل بندی ستون چپ=
| |
| |رنگ حاشیه=
| |
| |تراز=
| |
| |عرض=
| |
| |عنوان=خطبه حضرت فاطمه در جمع زنان مدینه
| |
| |عنوان ستون راست=
| |
| |عنوان ستون چپ=ترجمه
| |
| |
| |
| وَ قَالَ سُوَیْدُ بْنُ غَفَلَةَ لَمَّا مَرِضَتْ فَاطِمَةُ س الْمَرْضَةَ الَّتِی تُوُفِّیَتْ فِیهَا دَخَلَتْ عَلَیْهَا نِسَاءُ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ یَعُدْنَهَا فَقُلْنَ لَهَا کَیْفَ أَصْبَحْتِ مِنْ عِلَّتِکِ یَا ابْنَةَ رَسُولِ اللهِ فَحَمِدَتِ اللهَ وَ صَلَّتْ عَلَی أَبِیهَا
| |
| |
| |
| در کتاب احتجاج از سوید بن غفله روایت شده است: چون فاطمه علیها السّلام بیمار شد به آن بیماری که موجب رحلت آن حضرت گردید به هنگام شدّت یافتن بیماریش گروهی از زنان مهاجر و انصار به عیادتش جمع شدند و بر آن حضرت سلام کرده گفتند: ای دختر رسول خدا! وضع بیماریت چگونه است و با آن چه میکنی؟ آن حضرت ستایش خداوند سبحان کرده بر پدرش درود فرستاد.
| |
| |
| |
| ثُمَّ قَالَتْ أَصْبَحْتُ وَ اللهِ عَائِفَةً لِدُنْیَاکُنَّ قَالِیَةً لِرِجَالِکُنَّ لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ سَئِمْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ سَبَرْتُهُمْ فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ وَ اللَّعِبِ بَعْدَ الْجِدِّ وَ قَرْعِ الصَّفَاةِ وَ صَدْعِ الْقَنَاةِ وَ خَتْلِ الْآرَاءِ وَ زَلَلِ الْأَهْوَاءِ وَ بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللهُ عَلَیْهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ
| |
| |
| |
| سپس گفت: حالم بهگونهای است که از دنیای شما بسی بیزار و مردانتان را دشمن میدارم! حال و قالشان را آزمودم و از آنچه کردند، بسی ناخشنودم و آنان را به کناری نهادم. چرا که چون تیغ زنگارخورده نابرّا و چون نیزه از قد دونیم شده، و صاحبان اندیشههای تیره و نارسایند. چه بد ذخیرهای از پیش برای خود فرستادند. خشم خداوند را به جان خریدند و در آتش و نیران پایندهاند.
| |
| |
| |
| لَا جَرَمَ لَقَدْ قَلَّدْتُهْم رِبْقَتَهَا وَ حَمَّلْتُهُمْ أَوْقَتَهَا وَ شَنَنْتُ عَلَیْهِمْ غَارَاتِهَا فَجَدْعاً وَ عَقْراً وَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ وَیْحَهُمْ أَنَّی زَعْزَعُوهَا عَنْ رَوَاسِی الرِّسَالَةِ وَ قَوَاعِدِ النُّبُوَّةِ وَ الدَّلَالَةِ وَ مَهْبِطِ الرُّوحِ الْأَمِینِ وَ الطَّبِینِ بِأُمُورِ الدُّنْیَا وَ الدِّینِ أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ
| |
| |
| |
| از سر ناچاری ریسمان امور و وظایف را به گردن آنان انداخته، سنگینی و مسئولیت کار را بدانها واگذاردم و ننگ عدالتکشی را بر آنها بار کردم. نفرین ابد بر این مکّاران، دور باشند از رحمت حق این ستمکاران، وای بر آنان! ازچهرو تمرکز حق را در مرکز خود سبب نگشتند؟ و از این راه خلافت را از پایههای نبوّت دور داشتند و از سرایی که محل نزول جبرئیل بود، به دیگر سرا بردند و از ید قدرت کاردانان دین و دنیا خارج ساختند! به هوش! که زیانی بس بزرگ است!
| |
| |
| |
| وَ مَا الَّذِی نَقَمُوا مِنْ أَبِی الْحَسَنِ ع نَقَمُوا وَ اللهُ مِنْهُ نَکِیرَ سَیْفِهِ وَ قِلَّةَ مُبَالاتِهِ لِحَتْفِهِ وَ شِدَّةَ وَطْأَتِهِ وَ نَکَالَ وَقْعَتِهِ وَ تَنَمُّرَهُ فِی ذَاتِ اللهِ وَ تَاللهِ لَوْ مَالُوا عَنِ الْمَحَجَّةِ اللَّائِحَةِ وَ زَالُوا عَنْ قَبُولِ الْحُجَّةِ الْوَاضِحَةِ لَرَدَّهُم إِلَیْهَا وَ حَمَلَهُمْ عَلَیْهَا وَ لَسَارَ بِهِمْ سَیْراً سُجُحاً لَا یَکْلُمُ حشاشه [خِشَاشُهُ] وَ لَا یَکِلُّ سَائِرُهُ وَ لَا یَمَلُّ رَاکِبُهُ وَ لَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلًا نَمِیراً صَافِیاً رَوِیّاً تَطْفَحُ ضَفَّتَاهُ وَ لَا یَتَرَنَّقُ جَانِبَاهُ وَ لَأَصْدَرَهُمْ بِطَاناً
| |
| |
| |
| چه چیزی سبب گردید تا از علی علیهالسلام عیبجویی کنند؟ عیب او گفتند؛ زیرا شمشیرش، خویش و بیگانه، شجاع و ترسو نمیشناخت. دریافتند که او به مرگ توجهی ندارد. دیدند که او چگونه بر آنها میتازد و آنان را به وادی فنا میافکند و برخی را برای عقوبت و سرمشق دیگران باقی میگذارد. به کتاب خدا مسلط و دانا، و خشم او در راه خوشنودی خداوند بود. به خداوند سوگند اگر از طریق آشکار و نمایان حق منحرف نشده از قبول دلایل و حجتهای روشن و مبیّن، امتناع نمینمودند، آنان را به راه مستقیم، هادی و رهنمون میشد و از انحراف و اعوجاج آنان جلوگیری مینمود. به خداوند سوگند، اگر مردانتان در خارج نشدن زمام امور، از دستان علی پای میفشردند و تدبیر کار را آنچنان که پیامبر بدو سپرده بود، تحویل او میدادند علی آن را به سهولت راه میبرد و این شتر را به سلامت به مقصد میرساند، آنگونه که حرکت این شتر رنجآور نمیشد. علی آنان را به آبشخوری صاف و مملو و وسیع هدایت میکرد که آب از اطرافش سرازیر میشد و هرگز رنگ کدورت به خود نمیگرفت. او آنان را از این آبشخور سیراب به در میآورد.
| |
| |
| |
| وَ نَصَحَ لَهُمْ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ لَمْ یَکُنْ یَتَحَلَّی مِنَ الدُّنْیَا بِطَائِلٍ وَ لَا یَحْظَی مِنْهَا بِنَائِلٍ غَیْرَ رَیِّ النَّاهِلِ وَ شُبْعَةِ الْکَافِلِ وَ لَبَانَ لَهُمُ الزَّاهِدُ مِنَ الرَّاغِبِ وَ الصَّادِقُ مِنَ الْکَاذِبِ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ وَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِینَ
| |
| |
| |
| علی خیر و نیکی را در نهان و آشکار برای آنان خوش میدارد. او اگر بر مسند مینشست هرگز بهرهای فراوان از بیتالمال را به خود اختصاص نمیداد و از فزونی و ثروت دنیا جز به مقدار نیاز برداشت نمیکرد، به مقدار آبی که تشنگی را فرونشاند و خوراکی که گرسنگی را برطرف نماید. (در آن هنگام) مرد پارسا، از تشنه حطام دنیا بازشناخته میشد و راستگو از دروغگو متمایز میگشت، در این صورت ابواب برکات آسمانی و زمین بر آنان گشوده میشد و خداوند بهزودی آنان را به سبب اعمال و کردارشان مؤاخذه خواهد کرد. زیرا اگر ساکنان قریهای ایمان آورده خداترسی پیشه میساختند برکات زمین و آسمان را بر آنان فرو میریختیم. امّا آنان دروغ گفتند و ما آنان را در برابر آنچه که به دست آورده بودند، گرفتار آوردیم «و کسانی از اینان که ستم روا داشتند نتیجه سوء کردارشان را بهزودی خواهند یافت آنان هرگز بر ما چیرگی نخواهند یافت».
| |
| |
| |
| أَلَا هَلُمَّ فَاسْمَعْ وَ مَا عِشْتَ أَرَاکَ الدَّهْرَ عَجَباً- وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ لَیْتَ شِعْرِی إِلَی أَیِّ سِنَادٍ اسْتَنَدُوا وَ إِلَی أَیِّ عِمَادٍ اعْتَمَدُوا وَ بِأَیَّةِ عُرْوَةٍ تَمَسَّکُوا وَ عَلَی أَیَّةِ ذُرِّیَّةٍ أَقْدَمُوا وَ احْتَنَکُوا لَبِئْسَ الْمَوْلی وَ لَبِئْسَ الْعَشِیرُ وَ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا اسْتَبْدَلُوا وَ اللهِ الذَّنَابَی بِالْقَوَادِمِ وَ الْعَجُزَ بِالْکَاهِلِ فَرَغْماً لِمَعَاطِسِ قَوْمٍ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً ... أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ- وَیْحَهُمْ أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدی فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ
| |
| |
| |
| بیایید! و بشنوید! روزگار چه طرفه معجونی در نهان دارد و چه بازیچهها یکی از پس دیگری آشکار میسازد. ای کاش میدانستم به چه پناهگاهی تکیه دادهاند؟ و کدامین ستون را پشتیبان گرفتهاند؟ و به کدامین ریسمان تمسّک جستهاند؟ و بر چه خاندانی پیشقدم شده، استیلا جستهاند؟ شگفتا! که بدسرپرستی انتخاب کرده و بد دوستانی برگزیدهاند و ستمکاران [که بهجای خداوند شیطان را اطاعت نمودند] چه بد مبادله کردند. اینان روی بال، بهجای پرهای بزرگ، دم را قرار دادهاند، سر واگذارده دم اختیار نمودند. به خاک مذلّت ساییده باد بینی قومی که «خیال کردند با این اعمال کار خوبی را انجام دادهاند. بدانید که آنان فاسدند، ولی خود نمیدانند». وای بر آنان! «آیا آن کس که مردم را به راه راست فرا میخواند، سزاوار پیروی است یا آنکه خود راه نمیداند؟ وای بر شما! چه بد داوری میکنید».
| |
| |
| |
| أَمَا لَعَمْرِی لَقَدْ لَقِحَتْ فَنَظِرَةٌ رَیْثَمَا تُنْتَجُ ثُمَّ احْتَلَبُوا مِلْءَ الْقَعْبِ دَماً عَبِیطاً وَ ذُعَافاً مُبِیداً هُنَالِکَ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ وَ یُعْرَفُ الْبَاطِلُونَ غِبَّ مَا أُسِّسَ الْأَوَّلُونَ ثُمَّ طِیبُوا عَنْ دُنْیَاکُمْ أَنْفُساً وَ اطْمَأَنُّوا لِلْفِتْنَةِ جَاشاً وَ أَبْشِرُوا بِسَیْفٍ صَارِمٍ وَ سَطْوَةِ مُعْتَدٍ غَاشِمٍ وَ بِهَرْجٍ شَامِلٍ وَ اسْتِبْدَادٍ مِنَ الظَّالِمِینَ یَدَعُ فَیْئَکُمْ زَهِیداً وَ جَمْعَکُمْ حَصِیداً فَیَا حَسْرَتَی لَکُمْ وَ أَنَّی بِکُمْ وَ قَدْ عَمِیَتْ عَلَیْکُمْ أَ نُلْزِمُکُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها کارِهُونَ
| |
| |
| |
| امّا به جان خود سوگند که نطفه این بسته شده است. [و شتر این فتنه آبستن شده به همین زودی خواهد زایید] انتظار کشید تا این فساد در پیکر اجتماع اسلامی منتشر شود. از پستان شتر پس از این خون و زهری که زود هلاککننده است، بدوشید. «در اینجاست که پویندگان راه باطل زیان بینند» و مسلمانانی که در پی خواهند آمد، در مییابند که احوال مسلمانان صدر اسلام چگونه بوده است. قلبتان با فتنهها آرام خواهد گرفت. بشارتتان باد به شمشیرهای کشیده و برّان، و حمله جائر و متجاسر ستمکار، و درهم شدن امور همگان و خودرأیی ستمگران! غنایم و حقوق شما را اندک خواهند داد. و جمع شما را با شمشیرهایشان دور خواهند کرد. و شما جز میوه حسرت برداشت نخواهید نمود. کارتان به کجا خواهد انجامید؟ درحالیکه «حقایق امور بر شما مخفی گردیده است. آیا شما را به کاری وادارم که از آن کراهت دارید؟».
| |
| |
| |
| قَالَ سُوَیْدُ بْنُ غَفَلَةَ فَأَعَادَتِ النِّسَاءُ قَوْلَهَا ع عَلَی رِجَالِهِنَّ فَجَاءَ إِلَیْهَا قَوْمٌ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ مُعْتَذِرِینَ وَ قَالُوا یَا سَیِّدَةَ النِّسَاءِ لَوْ کَانَ أَبُو الْحَسَنِ ذَکَرَ لَنَا هَذَا الْأَمْرَ قَبْلَ أَنْ یُبْرَمَ الْعَهْدُ وَ یُحْکَمَ الْعَقْدُ لَمَا عَدَلْنَا عَنْهُ إِلَی غَیْرِهِ فَقَالَتْ ع إِلَیْکُمْ عَنِّی فَلَا عُذْرَ بَعْدَ تَعْذِیرِکُمْ وَ لَا أَمْرَ بَعْدَ تَقْصِیرِکُمْ.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref>
| |
| | |
| |
| |
| سوید بن غفله میگوید: زنان حاضر در مجلس، سخنان حضرت فاطمه علیها السلام را پیش مردان خود بازگو و تکرار کردند. متعاقب آن، گروهی از بزرگان و رؤسای مهاجرین و انصار درحالیکه اعتذار میجستند و اظهار ندامت، نزد حضرت زهرا علیها السلام آمدند و به آن حضرت گفتند: ای سرور زنان عالم! اگر ابو الحسن (علی علیه السّلام) برای ما حقایق را عنوان میکرد قبل از آنکه ما با دیگری (ابو بکر) عهد وثیق و پیمان استوار و محکم بسته باشیم، هرگز از او روی برنتافته به دیگری میل نمیکردیم.
| |
| حضرت فاطمه علیها السّلام فرمود: من مسئولیت بازگویی حقایق را داشتم (نصیحتی بود از من به شما) حجّت را بر شما تمام کردم. عذر شما، عذر مقبول و پسندیدهای نیست و تقصیر و کوتاهی شما مسلّم و هیچ بهانه و توجیهی بعد از آن متصوّر نیست.<ref>روحانی، زندگانى حضرت زهرا عليها السلام( ترجمه جلد ۴۳ بحار الأنوار)، ۱۳۷۷ش، ص۵۸۰-۵۸۳.</ref>
| |
| }}
| |
| {{پاک کن}}
| |
|
| |
|
| == پانویس == | | == پانویس == |