۵٬۳۴۱
ویرایش
برچسب: خنثیسازی |
|||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
درباره [[شأن نزول]] آيه ۳۸ سوره «ق» «وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٍ؛و در حقيقت، آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريديم و احساس ماندگى نكرديم» آمده است: [[یهودیان]] نزد [[پیامبر(ص)]] آمده و درباره خلقت آسمانها و زمین از وى سؤال کردند. پیامبر فرمود: خداوند زمين را روز [[يكشنبه]] و [[دوشنبه]]، كوهها را روز [[سهشنبه]]، آسمان را در [[چهارشنبه]] و [[پنجشنبه]] و ستارگان و مهر و ماه را [[روز جمعه]] آفريد. سپس یهودیان پرسیدند: پس از این خلقت و آفرینش، خداوند به چه کارى پرداخت؟ پیامبر آیه «ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ» را قرائت فرمود؛ یعنى سپس بر عرش استیلا یافت که حاکى از قوت و قدرت بىپایان خداوند است،؛ ولی یهودیان گفتند: در این صورت کار خداوند در این مرحله پایان یافت و روز [[شنبه]] را به استراحت پرداخت و بر عرش خود تکیه زد تا رفع خستگى نماید. پیامبر از این گفتار یهودیان عصبانی شد و خداوند براى رد گفتار یهودیان این [[آیه]] را نازل فرمود و ماندگی و استراحت را از ساحت خداوند دور دانست.<ref>حویزی، نورالثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۱۱۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۲۲۵؛ واحدی اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۴۱۳-۴۱۴.</ref> | درباره [[شأن نزول]] آيه ۳۸ سوره «ق» «وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٍ؛و در حقيقت، آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريديم و احساس ماندگى نكرديم» آمده است: [[یهودیان]] نزد [[پیامبر(ص)]] آمده و درباره خلقت آسمانها و زمین از وى سؤال کردند. پیامبر فرمود: خداوند زمين را روز [[يكشنبه]] و [[دوشنبه]]، كوهها را روز [[سهشنبه]]، آسمان را در [[چهارشنبه]] و [[پنجشنبه]] و ستارگان و مهر و ماه را [[روز جمعه]] آفريد. سپس یهودیان پرسیدند: پس از این خلقت و آفرینش، خداوند به چه کارى پرداخت؟ پیامبر آیه «ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ» را قرائت فرمود؛ یعنى سپس بر عرش استیلا یافت که حاکى از قوت و قدرت بىپایان خداوند است،؛ ولی یهودیان گفتند: در این صورت کار خداوند در این مرحله پایان یافت و روز [[شنبه]] را به استراحت پرداخت و بر عرش خود تکیه زد تا رفع خستگى نماید. پیامبر از این گفتار یهودیان عصبانی شد و خداوند براى رد گفتار یهودیان این [[آیه]] را نازل فرمود و ماندگی و استراحت را از ساحت خداوند دور دانست.<ref>حویزی، نورالثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۵، ص۱۱۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۲۲۵؛ واحدی اسباب نزول القرآن، ۱۴۱۱ق، ص۴۱۳-۴۱۴.</ref> | ||
==آیات مشهور== | == آیات مشهور == | ||
[[پرونده:آیه ۱۶سوره ق.jpg|بندانگشتی|[[آیه ۱۶ سوره ق]] به [[خط معلی]]]] | [[پرونده:آیه ۱۶سوره ق.jpg|بندانگشتی|[[آیه ۱۶ سوره ق]] به [[خط معلی]]]] | ||
===آیه ۱۶=== | |||
=== آیه ۱۶ === | |||
{{قرآن جدید|ق|۱۶|شروع کلمه=وَنَحْنُ}} {{قرآن جدید|ق|۱۶|شروع کلمه=و ما از شاهرگ|نوع=فولادوند|منبع=نه}} | {{قرآن جدید|ق|۱۶|شروع کلمه=وَنَحْنُ}} {{قرآن جدید|ق|۱۶|شروع کلمه=و ما از شاهرگ|نوع=فولادوند|منبع=نه}} | ||
واژه ورید به معانی مختلفی چون رگ گردن، رگ متصل به قلب و کبد،<ref>مکارم، | واژه ورید به معانی مختلفی چون رگ گردن، رگ متصل به قلب و کبد،<ref>مکارم، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۲۴۶</ref> رگ زیر زبان<ref>ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه ورید.</ref> و رگی که در تمام بدن منتشر شده و محل جریان خون است<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۴۷.</ref> تفسیر شده است. [[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر المیزان]] این [[آیه]] را تشبیهی برای درک بهتر احاطه کامل خداوند به انسان و نزدیک بودن به وی دانسته است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۴۷.</ref> | ||
این [[آیه]] در اشعار و ادبیات فارسی هم بازتابهایی داشته است:<ref>سعدی، گلستان، باب دوم در اخلاق درویشان، حکایت۱۱.</ref> | این [[آیه]] در اشعار و ادبیات فارسی هم بازتابهایی داشته است:<ref>سعدی، گلستان، باب دوم در اخلاق درویشان، حکایت۱۱.</ref> | ||
{{شعر جدید | {{شعر جدید | ||
خط ۴۹: | خط ۵۰: | ||
چه کنم با که توان گفت که او\\در کنار من و من مهجورم}} | چه کنم با که توان گفت که او\\در کنار من و من مهجورم}} | ||
===آیه ۱۸=== | === آیه ۱۸ === | ||
{{نوشتار اصلی| رقیب و عتید}} | {{نوشتار اصلی| رقیب و عتید}} | ||
{{قرآن جدید|ق|۱۸|شروع کلمه=}} {{قرآن جدید|ق|۱۸|شروع کلمه=|نوع=فولادوند|منبع=نه}} | {{قرآن جدید|ق|۱۸|شروع کلمه=}} {{قرآن جدید|ق|۱۸|شروع کلمه=|نوع=فولادوند|منبع=نه}} | ||
در این [[آیه]] از دو | در این [[آیه]] از دو فرشته به نامهای رَقیب و عَتید نام میبرد که نویسنده اعمال انسانها هستند. بر اساس برخی [[روایات]]، رقیب بر شانه راست فرد، نویسنده کارهای نیک و عتید بر شانه چپ، نویسنده [[گناهان]] هستند.<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۷، ص۱۳۲؛ طبرسی، جوامع الجامع، ۱۳۷۷ش، ج۴، ص۱۶۶؛ کاشانی، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ۱۳۳۶ش، ج۹، ص۱۰؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۲۴۹و۲۵۰.</ref> این دو فرشته در هنگام مرگ بر انسان ظاهر شده و در [[قیامت]] بر اعمال او گواهی میدهند.<ref>بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص ۳۷۴و ۳۷۶.</ref> قرآن با تعابیر «رُسُل»، «کِرامَاً کاتِبینَ» و «حافظین» «سفره، کرام برره»<ref>طباطبایی، المیزان، الناشر | ||
منشورات | منشورات اسماعیلیان، ج۱۷، ص۱۲.</ref> نیز از این فرشتگان یاد کرده است. در [[دعای کمیل]] کرام الکاتبین به عنوان گواهان بر انسان در کنار اعضاء وجوارح معرفی شدهاند. {{یاد| وَکُلَّ سَیّئة اَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْکرامَ الْکاتِبِینَ؛ الَّذِینَ وَکّلْتَهُمْ بِحِفْظِ مَا یکونُ مِنِّی، وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَیّ مَعَ جَوارِحِی ترجمه:و هر کار زشتی که دستور ثبت آن را به نویسندگان بزرگوار دادی؛ آنان که بر ضبط آنچه از من سر زند گماشتی و آنان را نیز گواهانی بر من قراردادی علاوه بر اعضایم.}}<ref>مفاتیح الجنان، دعای کمیل.</ref> واژه کرام الکاتبین در ادبیات مردم کاربرد پیدا کرده و به صورت ضربالمثل درآمده است. در ادبیات فارسی نیز از این فرشتگان یاد شده که شعر حافظ نمونهای از آن است: | ||
{{شعر جدید | {{شعر جدید | ||
|تو پنداری که بدگو رفت و جان برد\\حسابش با کرام الکاتبین است | |تو پنداری که بدگو رفت و جان برد\\حسابش با کرام الکاتبین است | ||
}} | }} | ||
===آیه ۲۰=== | === آیه ۲۰ === | ||
{{نوشتار اصلی| نفخ صور}} | {{نوشتار اصلی| نفخ صور}} | ||
{{قرآن جدید|ق|۲۰|شروع کلمه=}} {{قرآن جدید|ق|۲۰|شروع کلمه=|نوع=فولادوند|منبع=نه}} | {{قرآن جدید|ق|۲۰|شروع کلمه=}} {{قرآن جدید|ق|۲۰|شروع کلمه=|نوع=فولادوند|منبع=نه}} | ||
نفخ صور، ندای آسمانی عظیمی است که هنگامه [[قیامت]] همه آسمانها و زمین را پر میکند و موجودات عالم را | نفخ صور، ندای آسمانی عظیمی است که هنگامه [[قیامت]] همه آسمانها و زمین را پر میکند و موجودات عالم را میمیراند.<ref>قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۱۶۳.</ref> مطابق با آنچه که در برخی روایات آمده این نفخه چهار مرتبه اتفاق میافتد؛<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶، ص۳۱۸.</ref> اما قرآن از دو نفخه یاد کرده، یکی در پایان جهان، که همه خلایق میمیرند و این، نفخه مرگ است و نفخه دوم، در آستانه [[قیامت|رستاخیز]] که همه مردگان زنده میشوند و این، نفخه حیات است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۲۵۷.</ref> مراد از نفخ صور در این آیه یا نفخه دوم است یا مجموع هر دو نفخه چون به دنبالش میفرماید: این روز [[وعید]] است یعنی همان روزیست که در دنیا شما را از آن بیم میدادند و امروز تحقق یافته.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۳۴۹.</ref> | ||
===آیه ۲۲=== | === آیه ۲۲ === | ||
{{قرآن جدید|ق|۲۲|شروع کلمه=}} {{قرآن جدید|ق|۲۲|شروع کلمه=|نوع=فولادوند|منبع=نه}} | {{قرآن جدید|ق|۲۲|شروع کلمه=}} {{قرآن جدید|ق|۲۲|شروع کلمه=|نوع=فولادوند|منبع=نه}} | ||
[[علامه طباطبایی]] این آیه را از غُرر آیات | [[علامه طباطبایی]] این آیه را از غُرر آیات میداند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۳ق، ج۱۸، ص۳۳۷.</ref> غرر در لغت جمع غرّه به معنای درخشندگی و برجستگی است و نیز به سفیدی موجود در پیشانی گاو به دلیل دورنمای خاص آن گفته میشود. ودر اصطلاح اگر چه هر آیهای از قرآن شأن و منزلت خاص خود را دارد که با این شأن و جلالت، از دیگرآیات ممتاز میشود. اما برخی آیات درخشش، برجستگی و نقش کلیدی و زیربنایی ویژهای دارند که به غُررالایات معروفند. | ||
</ref> | کلیدی بودن آیات قرآن، عُلوّ متن، ایجاز اعجازآمیز، اتقان در برهان، جمع برهان و عرفان در بیان قرآنی و نیز راهگشایی آنها برای آیات دیگر و پایه و میزانِ بودن و روشنگری برای پیچیدگیهای احادیث از معیارهای آیات غُرر است.<ref>جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۱۷، ص۲۴.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی|علامه طباطبایی]] مفسر شیعی قرن چهاردهم قمری در [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|المیزان]] براین باور است که از این آیه مخصوصاً به قرینه اینکه فرمود: «الیوم «استفاده میشود که جزای اخروی در دنیا نیز حاضر و آماده بوده، چیزی که هست انسان مادامی که در دنیا بوده از وجود آن غفلت داشته، کلمه غفلت در آیه نیز (کُنْتَ فِی غَفْلَةٍ) قرینه دیگری است بر این معنا؛ زیرا اگر آن جزا در دنیا آماده و حاضر نبود غفلت از آن معنا نداشت، چنانکه کشف غطا نیز (فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ) قرینه دیگری است که از آن استفاده میشود، چیزی در پس پرده بوده و تنها پرده مانع از دیدن آن بوده است.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ۱۳۷۴ش، ج۶، ص۵۴۰.</ref> | ||
==فضیلت== | ==فضیلت== |