حضرت محمد صلی الله علیه و آله: تفاوت میان نسخهها
←اخلاق
(←منابع) |
(←اخلاق) |
||
خط ۳۳۹: | خط ۳۳۹: | ||
تواضعش چنان بود که مانند بندگان غذا میخورد وبر زمین مینشست و به تعبیر امام صادق(ع) از زمانی که مبعوث شده هیچگاه در حالتی که تکیه داده بود غذا نخورد.<ref>طباطبایی، سنن النبی، ج۱، ص۲۱۴.</ref> | تواضعش چنان بود که مانند بندگان غذا میخورد وبر زمین مینشست و به تعبیر امام صادق(ع) از زمانی که مبعوث شده هیچگاه در حالتی که تکیه داده بود غذا نخورد.<ref>طباطبایی، سنن النبی، ج۱، ص۲۱۴.</ref> | ||
[[امام علی(ع)]] در توصیف سیمای پیامبر(ص) میفرماید: «هر کس بدون آشنایی قبلی او را میدید هیبتش او را فرامیگرفت. هر کس با او معاشرت میکرد و با او آشنا میشد دوستدار او میگردید».<ref>الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص ۱۵۰؛ المعرفه و التاریخ، ج ۳، ص ۲۸۳؛ المصنف لابن ابیشیبه، ج ۱۱، ص ۵۱۲</ref> «پیامبر نگاهش را میان یارانش تقسیم میکرد و به هر کس بهاندازه مساوی نظر میافکند.»<ref>بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۶۰؛ المیزان، ج ۶، ص ۳۳۲</ref> «هرگز رسول خدا با کسی دست نداد که دستش را از دست او بردارد جز آنکه آن طرف ابتدا دستش را بکشد.»<ref>بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۷؛ البدایه و النهایه، ج۶، ص ۳۹.</ref> | [[امام علی(ع)]] در توصیف سیمای پیامبر(ص) میفرماید: «هر کس بدون آشنایی قبلی او را میدید هیبتش او را فرامیگرفت. هر کس با او معاشرت میکرد و با او آشنا میشد دوستدار او میگردید».<ref>الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص ۱۵۰؛ المعرفه و التاریخ، ج ۳، ص ۲۸۳؛ المصنف لابن ابیشیبه، ج ۱۱، ص ۵۱۲</ref> «پیامبر نگاهش را میان یارانش تقسیم میکرد و به هر کس بهاندازه مساوی نظر میافکند.»<ref>بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۶۰؛ المیزان، ج ۶، ص ۳۳۲</ref> «هرگز رسول خدا با کسی دست نداد که دستش را از دست او بردارد جز آنکه آن طرف ابتدا دستش را بکشد.»<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۱۶، ص ۲۳۷؛ البدایه و النهایه، ج۶، ص ۳۹.</ref> | ||
پیامبر(ص) با هر کسی بهاندازه ظرفیت و عقلش گفتگو میکرد.<ref>بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۸۷</ref> عفو و بخشش او به هر کس که ظلمی نسبت به او مرتکب شده بود نزد همه شهرت داشت،<ref>حیاة الصحابه، ج ۲، ص ۵۲۶</ref> به طوری که حتی وحشی (قاتل [[حمزه بن عبدالمطلب|حمزه]] عموی خود را) و [[ابوسفیان]] دشمن دیرینه اسلام را نیز بخشید. پیامبر(ص) پس از اسلام آوردن وحشی و گزارش او درباره چگونگی کشتن حمزه او رابخشید و به او فرمود: «غیّبْ وجهک عنی» خودت را از نظرم دور بدار (در جلو چشمانم ظاهر مشو)<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص ۲۵۱.</ref> | پیامبر(ص) با هر کسی بهاندازه ظرفیت و عقلش گفتگو میکرد.<ref>بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۸۷</ref> عفو و بخشش او به هر کس که ظلمی نسبت به او مرتکب شده بود نزد همه شهرت داشت،<ref>حیاة الصحابه، ج ۲، ص ۵۲۶</ref> به طوری که حتی وحشی (قاتل [[حمزه بن عبدالمطلب|حمزه]] عموی خود را) و [[ابوسفیان]] دشمن دیرینه اسلام را نیز بخشید. پیامبر(ص) پس از اسلام آوردن وحشی و گزارش او درباره چگونگی کشتن حمزه او رابخشید و به او فرمود: «غیّبْ وجهک عنی» خودت را از نظرم دور بدار (در جلو چشمانم ظاهر مشو)<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص ۲۵۱.</ref> | ||
[[مرتضی مطهری|مطهری]] اسلام پژوه شیعه بر این باور است که منظور از جمله «[[انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق|بُعِثْتُ لِاتَمِّمَ مَکارِمَ الْاخْلاقِ]] این است که من مبعوث شدم که اخلاقی را تکمیل کنم که در آن روح مکرمت هست؛ یعنی اخلاق بزرگواری، اخلاق آقایی (اما نه آقایی به معنای آن سیادتی که بر دیگری مسلط بشوم)، بلکه آقاییای که روح من آقا باشد و از پستی، دنائت، دروغ، غیبت، از تمام صفات رذیله احتراز داشته باشد، خودش را برتر و بالاتر از اینها بداند.<ref>https://lms.motahari.ir/book-page/4/آزادی%20معنوی?page=202؛ مطهری، آزادی معنوی، ص۲۰۲.</ref> | [[مرتضی مطهری|مطهری]] اسلام پژوه شیعه بر این باور است که منظور از جمله «[[انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق|بُعِثْتُ لِاتَمِّمَ مَکارِمَ الْاخْلاقِ]] این است که من مبعوث شدم که اخلاقی را تکمیل کنم که در آن روح مکرمت هست؛ یعنی اخلاق بزرگواری، اخلاق آقایی (اما نه آقایی به معنای آن سیادتی که بر دیگری مسلط بشوم)، بلکه آقاییای که روح من آقا باشد و از پستی، دنائت، دروغ، غیبت، از تمام صفات رذیله احتراز داشته باشد، خودش را برتر و بالاتر از اینها بداند.<ref>https://lms.motahari.ir/book-page/4/آزادی%20معنوی?page=202؛ مطهری، آزادی معنوی، ص۲۰۲.</ref> | ||
بنابر روایتی که صدوق در علل الشرایع از امام صادق(ع) نقل کرده وقتی یوسف از زلخا پرسید چرا به مم من دل بسته بودی گفت به خاطر زبیاییات. یوسف به او گفت تو اگر پیامبر آخر الزمان که نامش محمد است را ببینی چه خواهی گفت او زیباتر و خوشخُلقتر و بخشندهتر از من است. <ref>صدوق، علل الشرایع، منشورات المكتبة الحيدرية و مطبعتها في النجف، ج۱، ص۵۵.</ref> | |||
=== زهد === | === زهد === |