confirmed، templateeditor
۱۱٬۱۲۹
ویرایش
(ویکی سازی) |
|||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| نام کامل =حمزة بن عبدالمطلب | | نام کامل =حمزة بن عبدالمطلب | ||
| کنیه = ابویعلی | | کنیه = ابویعلی | ||
| لقب =سیدالشهدا • [[اسدالله]] | | لقب =[[سیدالشهداء (لقب)|سیدالشهدا]] • [[اسدالله]] | ||
| زادروز=دو تا چهار سال پیش از [[عام الفیل]] | | زادروز=دو تا چهار سال پیش از [[عام الفیل]] | ||
| زادگاه = [[مکه]] | | زادگاه = [[مکه]] | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| آثار = | | آثار = | ||
}} | }} | ||
'''حَمزة بن عَبدالمُطَّلِب'''، ملقب به [[اسدالله]]، اسد رسول الله و | '''حَمزة بن عَبدالمُطَّلِب'''، ملقب به [[اسدالله]]، اسد رسول الله و [[سیدالشهداء (لقب)|سیدالشهداء]]، عموی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] و از شهدای [[غزوه احد|اُحُد]] است. حمزه از حامیان مهم دعوت پیامبر اکرم(ص) بود و گفتهاند که او حتی در زمانی که هنوز [[مسلمان]] نشده بود، از پیامبر(ص) در مقابل آزار [[شرک|مشرکان]] حمایت میکرد. وی از بزرگان [[قبیله قریش|قریش]] بود و از این رو، با مسلمان شدنش، از میزان آزار قریش نسبت به پیامبر(ص) کاسته شد. | ||
او در [[شعب ابیطالب|شعب ابی طالب]] همراه مسلمانان بود و در [[غزوه بدر]] و [[غزوه احد]] شرکت داشت و در احد در [[سال ۳ هجری قمری|سال سوم هجری]] به [[شهادت]] رسید. | او در [[شعب ابیطالب|شعب ابی طالب]] همراه [[مسلمان|مسلمانان]] بود و در [[غزوه بدر]] و [[غزوه احد]] شرکت داشت و در احد در [[سال ۳ هجری قمری|سال سوم هجری]] به [[شهادت]] رسید. | ||
== جایگاه حمزه == | == جایگاه حمزه == | ||
تأثیر عمیق شخصیت حمزه و محبوبیت او پس از شهادتش باعث شد برخی از [[صحابه]] فرزندان خود را حمزه نام نهادند.<ref>ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۱۸۶.</ref> [[شهادت]] حمزه و [[جعفر بن ابیطالب]] عامل کاهش اقتدار [[بنیهاشم]] در مقابل قریش و به خلافت نرسیدن [[امام علی علیهالسلام|علی بن ابیطالب(ع)]] بعد از پیامبر(ص) دانسته شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۸۹ـ۱۹۰؛ نیز ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۱۱۱، ۱۱۵ـ ۱۱۶</ref> | تأثیر عمیق شخصیت حمزه و محبوبیت او پس از شهادتش باعث شد برخی از [[صحابه]] فرزندان خود را حمزه نام نهادند.<ref>ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۱۸۶.</ref> [[شهادت]] حمزه و [[جعفر بن ابیطالب]] عامل کاهش اقتدار [[بنیهاشم]] در مقابل قریش و به خلافت نرسیدن [[امام علی علیهالسلام|علی بن ابیطالب(ع)]] بعد از پیامبر(ص) دانسته شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۸۹ـ۱۹۰؛ نیز ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۱۱۱، ۱۱۵ـ ۱۱۶</ref> | ||
براساس برخی روایات<ref>برای نمونه نگاه کنید به: عروسی حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۲۵۸. </ref> و تفاسیر، [[آیه ۲۳ سوره احزاب]] در شأن امام علی(ع)، حمزه، جعفر بن ابیطالب و [[عبیدة بن حارث |عُبیدة بن حارث]] نازل شده است<ref>نگاه کنید به: کاشانی، منهج الصادقین، ۱۳۳۶ش، ج۷، ص۲۷۲. </ref> و مراد از «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ» کسانی که به شهادت رسیدند، حمزه و جعفر بن ابیطالب هستند.<ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۰۷ و ج۲، ص۱۸۸و۱۸۹؛ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۸، ص۳۲۹؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۶.</ref> | براساس برخی روایات<ref>برای نمونه نگاه کنید به: عروسی حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۲۵۸. </ref> و تفاسیر، [[آیه ۲۳ سوره احزاب]] در شأن امام علی(ع)، حمزه، [[جعفر بن ابیطالب]] و [[عبیدة بن حارث |عُبیدة بن حارث]] نازل شده است<ref>نگاه کنید به: کاشانی، منهج الصادقین، ۱۳۳۶ش، ج۷، ص۲۷۲. </ref> و مراد از «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ» کسانی که به شهادت رسیدند، حمزه و جعفر بن ابیطالب هستند.<ref> قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۰۷ و ج۲، ص۱۸۸و۱۸۹؛ طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۸، ص۳۲۹؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۶.</ref> | ||
=== فضائل او در روایات === | === فضائل او در روایات === | ||
[[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] و سایر [[امامان شیعه|ائمه(ع)]] در احتجاج با مخالفان، به خویشاوندی خود با حمزه و جعفر مباهات کردهاند.<ref>ر.ک: نهج البلاغة، نامه ۲۸؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۴.</ref> | [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] و سایر [[امامان شیعه|ائمه(ع)]] در احتجاج با مخالفان، به خویشاوندی خود با حمزه و جعفر مباهات کردهاند.<ref>ر.ک: نهج البلاغة، نامه ۲۸؛ طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۴.</ref> | ||
درباره فضائل و کرامات حمزه [[حدیث|روایات]] بسیاری نقل شده است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۲.</ref> [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]]، حمزه و جعفر بن ابیطالب و علی(ع) را بهترین مردم<ref>رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۷</ref> و جزو هفت نفر از بهترین کسان از نسل [[بنیهاشم]] خواند<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۵۰</ref> و نیز علی(ع)، حمزه و [[جعفر بن ابیطالب]] را بهترینِ [[شهادت|شهدا]] نامید.<ref> کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۵۰</ref> پیامبر(ص) میگفت که حمزه شرط خویشاوندی را رعایت کرد و اعمال نیکی داشت.<ref>رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۳ـ۱۴</ref> | درباره فضائل و کرامات حمزه [[حدیث|روایات]] بسیاری نقل شده است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۲.</ref> [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]]، حمزه و [[جعفر بن ابیطالب]] و علی(ع) را بهترین مردم<ref>رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۷</ref> و جزو هفت نفر از بهترین کسان از نسل [[بنیهاشم]] خواند<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۵۰</ref> و نیز علی(ع)، حمزه و [[جعفر بن ابیطالب]] را بهترینِ [[شهادت|شهدا]] نامید.<ref> کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۵۰</ref> پیامبر(ص) میگفت که حمزه شرط خویشاوندی را رعایت کرد و اعمال نیکی داشت.<ref>رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۳ـ۱۴</ref> | ||
در روایات به اسب حمزه به نام وَرد و شمشیرش لِیاح،<ref>ابن حبیب، کتاب المُنَمَّق، ۱۴۰۵ق، ص۴۰۷ و۴۱۱</ref> و دیگر متعلقات وی اشاره شده است. | در روایات به اسب حمزه به نام وَرد و شمشیرش لِیاح،<ref>ابن حبیب، کتاب المُنَمَّق، ۱۴۰۵ق، ص۴۰۷ و۴۱۱</ref> و دیگر متعلقات وی اشاره شده است. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
وی را '''[[اسدالله]]''' و '''اسد رسول الله''' لقب دادهاند.<ref>رجوع کنید به واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۶۸.</ref> پس از شهادت حمزه، [[جبرئیل]] به پیامبر خبر داد که حمزه در آسمانها به این دو عنوان ملقب گشته است.<ref> واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۹۰.</ref> | وی را '''[[اسدالله]]''' و '''اسد رسول الله''' لقب دادهاند.<ref>رجوع کنید به واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۶۸.</ref> پس از شهادت حمزه، [[جبرئیل]] به پیامبر خبر داد که حمزه در آسمانها به این دو عنوان ملقب گشته است.<ref> واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۹۰.</ref> | ||
یکی دیگر از القاب مهم | یکی دیگر از القاب مهم حمزه، [[سیدالشهداء (لقب)|سیدالشهداء]] میباشد.<ref>نهج البلاغة، تصحیح صبحی صالح، نامه۲۸، ص۳۸۶.</ref> [[مرتضی مطهری]] لقب سیدالشهداء را برای حمزه، مقید و برای [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]]، مطلق میشمارد و بر این نکته تاریخی تأکید میورزد که این لقب قبل از [[روز عاشورا|عاشورا]] مخصوص حمزه بود ولی بعد از عاشورا لقب امام حسین(ع) شد و حمزه، سیدالشهدای زمان خودش است ولی [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] سیدالشهدای همه زمان هاست همان طور که [[مریم دختر عمران|مریم]]، سرور بانوان دوران خودش است ولی [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه(س)]]، سرور زنان همه دورانها.<ref>مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۱۳۹۰ش، ج۲۴، ص۴۶۵-۴۶۶.</ref> [[محمدصالح بن احمد مازندرانی|ملاصالح مازندرانی]] همین نظر را قبل از [[مرتضی مطهری]] مطرح کردهاست.<ref>مازندرانی، شرح اصول کافی، ۱۳۸۲ش، ج۱۱، ص۳۴۴.</ref> | ||
== فرزندان == | == فرزندان == | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
روزی که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] خویشان نزدیک خود را برای دعوت به [[اسلام]] گردآورد ([[حدیث یوم الدار|یوم الإنذار]])، حمزه نیز حضور داشت.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۱۹ـ۳۲۰</ref> حمزه حتی در زمانی که هنوز مسلمان نشده بود، همچون [[ابوطالب]]، از پیامبر اکرم(ص) در مقابل آزار مشرکان حمایت میکرد. طبق برخی از نقلهای تاریخی، حمزه توهینهای [[ابولهب]] و سایر مشرکان به پیامبر(ص) را تلافی میکرد.<ref>رجوع کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۴۹</ref> | روزی که [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] خویشان نزدیک خود را برای دعوت به [[اسلام]] گردآورد ([[حدیث یوم الدار|یوم الإنذار]])، حمزه نیز حضور داشت.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۳۱۹ـ۳۲۰</ref> حمزه حتی در زمانی که هنوز مسلمان نشده بود، همچون [[ابوطالب]]، از پیامبر اکرم(ص) در مقابل آزار مشرکان حمایت میکرد. طبق برخی از نقلهای تاریخی، حمزه توهینهای [[ابولهب]] و سایر مشرکان به پیامبر(ص) را تلافی میکرد.<ref>رجوع کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۴۹</ref> | ||
=== مسلمان شدن === | === مسلمان شدن === | ||
روزی [[ابوجهل]] نزدیک [[صفا و مروه|کوه صَفا]] به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] برخورد و سخنانی ناشایست به وی گفت. پیامبر(ص) بدو پاسخی نداد. کنیزی در آنجا بود و این ماجرا را دید. دیری نگذشت که حمزه از شکار به [[مکه]] بازگشت. عادت حمزه چنان بود که چون از شکار برمی گشت، [[کعبه]] را طواف میکرد، سپس به انجمنهای [[قبیله قریش|قریش]] میرفت و با آنان سخن میگفت. قریش حمزه را به سبب جوانمردیهایش دوست میداشتند. این بار که حمزه به عادت خود به دیدن آشنایان مشغول بود، آن کنیز نزد او رفت و گفت: نبودی تا ببینی ابوجهل به برادرزاده ات چه گفت. حمزه به سروقت ابوجهل رفت، او را دید که در [[مسجد الحرام | روزی [[ابوجهل]] نزدیک [[صفا و مروه|کوه صَفا]] به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] برخورد و سخنانی ناشایست به وی گفت. پیامبر(ص) بدو پاسخی نداد. کنیزی در آنجا بود و این ماجرا را دید. دیری نگذشت که حمزه از شکار به [[مکه]] بازگشت. عادت حمزه چنان بود که چون از شکار برمی گشت، [[کعبه]] را طواف میکرد، سپس به انجمنهای [[قبیله قریش|قریش]] میرفت و با آنان سخن میگفت. قریش حمزه را به سبب جوانمردیهایش دوست میداشتند. این بار که حمزه به عادت خود به دیدن آشنایان مشغول بود، آن کنیز نزد او رفت و گفت: نبودی تا ببینی ابوجهل به برادرزاده ات چه گفت. حمزه به سروقت ابوجهل رفت، او را دید که در [[مسجد الحرام]] در میان مردم نشسته است. کمان خود را بر سر وی کوفت، چنان که سر ابوجهل زخمی بزرگ برداشت. سپس گفت: «تو محمد را دشنام میدهی، مگر نمیدانی من به دین او درآمدهام. هر چه او بگوید من هم میگویم ». [[بنی مخزوم]] خواستند به یاری ابوجهل برخیزند، اما وی گفت: حمزه را بگذارید، چه من برادرزاده او را دشنامهای ناخوشایند دادهام. این پیشامد سبب شد که حمزه در شمار [[مسلمان|مسلمانان]] درآید. از آن پس، قریش چون دیدند محمد پیشتیبانی قوی مانند حمزه دارد و او را از آسیب آنان نگاه خواهد داشت، کمتر متعرض وی شدند. <ref> ابن هشام، السیرة النبویة، ۱۳۷۵ق، ج۱، ص۲۹۱ـ۲۹۲.</ref> | ||
براساس روایتی از [[امام سجاد علیهالسلام|امام سجاد(ع)]]، عامل [[اسلام]] آوردن حمزه، غیرت او در ماجرایی بود که مشرکان بچهدان شتری را روی سر پیامبر(ص) انداختند.<ref>رجوع کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۴۹، ج۲، ص۳۰۸.</ref> با این حال، برخی از محققان معتقدند اسلامِ حمزه از ابتدا، مبتنی بر آگاهی و شناخت بوده است.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۲۸۰.</ref> | براساس روایتی از [[امام سجاد علیهالسلام|امام سجاد(ع)]]، عامل [[اسلام]] آوردن حمزه، غیرت او در ماجرایی بود که مشرکان بچهدان شتری را روی سر پیامبر(ص) انداختند.<ref>رجوع کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۴۹، ج۲، ص۳۰۸.</ref> با این حال، برخی از محققان معتقدند اسلامِ حمزه از ابتدا، مبتنی بر آگاهی و شناخت بوده است.<ref>عاملی، الصحیح من سیرة النبی، ۱۳۸۵ش، ج۳، ص۲۸۰.</ref> | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
به روایتی، [[هند دختر عتبه|هند]] برای خوردن جگر حمزه نذر کرده بود.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۲</ref> وحشی ابتدا قول کشتن [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] را داد، اما در میدان، حمزه را به شهادت رساند و جگر او را نزد هند برد. هند لباس و زیور خود را به وحشی داد و به او وعده ده دینار در [[مکه]] داد. سپس کنار بدن حمزه آمد و او را مُثْله کرد و از اعضای بریده او، برای خود گوشواره، دست بند و خلخال درست کرد و آنها را با جگر حمزه به [[مکه]] برد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶</ref> گفته شده است [[معاویة بن مغیره|معاویة بن مُغیره]] و [[ابوسفیان]] هم بدن حمزه را مثله یا زخمی کردند.<ref>رجوع کنید به بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۳۸.</ref> | به روایتی، [[هند دختر عتبه|هند]] برای خوردن جگر حمزه نذر کرده بود.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۱۲</ref> وحشی ابتدا قول کشتن [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] را داد، اما در میدان، حمزه را به شهادت رساند و جگر او را نزد هند برد. هند لباس و زیور خود را به وحشی داد و به او وعده ده دینار در [[مکه]] داد. سپس کنار بدن حمزه آمد و او را مُثْله کرد و از اعضای بریده او، برای خود گوشواره، دست بند و خلخال درست کرد و آنها را با جگر حمزه به [[مکه]] برد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶</ref> گفته شده است [[معاویة بن مغیره|معاویة بن مُغیره]] و [[ابوسفیان]] هم بدن حمزه را مثله یا زخمی کردند.<ref>رجوع کنید به بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۳۸.</ref> | ||
از شدت ناگواری آنچه بر پیکر حمزه رفته بود، بعضی اصحاب [[سوگند|سوگند خوردند]] در مقابل، ۳۰ تن یا بیشتر از قریش را مثله کنند؛ اما [[آیه]] ۱۲۶ [[سوره نحل]] نازل شد که گرچه به ایشان اجازه [[مقابله به مثل]] میداد، لیکن [[صبر]] را عملی بهتر میدانست.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۹۲، طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۶، ص ۴۴۰؛ ابن اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ۱۳۹۸ق، ص۳۳۵</ref> برخی منابع تفسیری [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، این قسم را به پیامبر (ص) نسبت دادهاند.<ref>برای نمونه ر.ک به: طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۴، ص ۱۳۱؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص ۵۲۷.</ref> | از شدت ناگواری آنچه بر پیکر حمزه رفته بود، بعضی اصحاب [[سوگند|سوگند خوردند]] در مقابل، ۳۰ تن یا بیشتر از [[قبیله قریش|قریش]] را مثله کنند؛ اما [[آیه]] ۱۲۶ [[سوره نحل]] نازل شد که گرچه به ایشان اجازه [[مقابله به مثل]] میداد، لیکن [[صبر]] را عملی بهتر میدانست.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۹۲، طوسی، التبیان، دار احیاء التراث العربی، ج۶، ص ۴۴۰؛ ابن اسحاق، کتاب السیر و المغازی، ۱۳۹۸ق، ص۳۳۵</ref> برخی منابع تفسیری [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، این قسم را به پیامبر (ص) نسبت دادهاند.<ref>برای نمونه ر.ک به: طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۴، ص ۱۳۱؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص ۵۲۷.</ref> | ||
=== خاکسپاری=== | === خاکسپاری=== |