۱۷٬۰۴۰
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) (←منابع) |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تحریفناپذیری قرآن''' از باورهای عموم [[مسلمان|مسلمانان]] و فِرَق اسلامی است که بر اساس آن، [[قرآن]] موجود نزد مسلمانان، همان قرآنی است که بر [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] وحی شده و تحریف نشده است. | '''تحریفناپذیری قرآن''' از باورهای عموم [[مسلمان|مسلمانان]] و فِرَق اسلامی است که بر اساس آن، [[قرآن]] موجود نزد مسلمانان، همان قرآنی است که بر [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] وحی شده و تحریف نشده است. | ||
همه مسلمانان اتفاقنظر دارند که بر قرآن موجود نزد مسلمانان چیزی افزوده نشده است؛ ولی درباره نقصان در آن اختلافنظر وجود دارد. عده اندکی از عالمان مسلمان بر این نظرند که در قرآن نقصان راه یافته است. مدرک آنان دستهای از روایات است که در برخی منابع روایی [[اهل سنت و جماعت| | همه مسلمانان اتفاقنظر دارند که بر قرآن موجود نزد مسلمانان چیزی افزوده نشده است؛ ولی درباره نقصان در آن اختلافنظر وجود دارد. عده اندکی از عالمان مسلمان بر این نظرند که در قرآن نقصان راه یافته است. مدرک آنان دستهای از روایات است که در برخی منابع روایی [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] و [[شیعه]] وارد شده است؛ با این حال، برخی [[وهابیت|وهابیون]]، قول به تحریف قرآن را به [[شیعه|شیعیان]] نسبت دادهاند. | ||
دیدگاه مشهور نزد عالمان شیعه این است که هیچگونه تحریفی از جهت زیادت و کاستی در قرآن راه نیافته و قرآن موجود نزد مسلمانان همان قرآنی است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. آنان برای اثبات عدم تحریف قرآن به زیادت و کاستی، به [[آیه حفظ]]، [[حدیث ثقلین]] و برخی دیگر از روایات نقلشده از [[امامان شیعه|امامان معصوم(ع)]] و دلیل عقلی استناد کردهاند. عالمان شیعه همچنین روایات دلالتکننده بر نقصان را که در برخی منابع | دیدگاه مشهور نزد عالمان شیعه این است که هیچگونه تحریفی از جهت زیادت و کاستی در قرآن راه نیافته و قرآن موجود نزد مسلمانان همان قرآنی است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. آنان برای اثبات عدم تحریف قرآن به زیادت و کاستی، به [[آیه حفظ]]، [[حدیث ثقلین]] و برخی دیگر از روایات نقلشده از [[امامان شیعه|امامان معصوم(ع)]] و [[دلیل عقلی]] استناد کردهاند. عالمان شیعه همچنین روایات دلالتکننده بر نقصان را که در برخی منابع اهلسنت و شیعه نقل شده از جهت سند و دلالت مورد نقد و بررسی قرار داده و بر این نظرند که با استناد به این روایات نمیتوان وقوع نقصان در قرآن را اثبات نمود. | ||
آثار فراوانی در ردّ قول به تحریف قرآن از سوی مفسران، فقیهان و قرآنپژوهان شیعه تألیف شده است که برخی از آنها عبارتاند از: [[برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن (کتاب)|برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن]] تألیف [[میرزا مهدی بروجردی]] و [[صیانة القرآن من التحریف (کتاب)|صیانة القرآن من التحریف]]، نوشته [[محمدهادی معرفت]]. | آثار فراوانی در ردّ قول به تحریف قرآن از سوی مفسران، فقیهان و قرآنپژوهان شیعه تألیف شده است که برخی از آنها عبارتاند از: [[برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن (کتاب)|برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن]] تألیف [[میرزا مهدی بروجردی]] و [[صیانة القرآن من التحریف (کتاب)|صیانة القرآن من التحریف]]، نوشته [[محمدهادی معرفت]]. | ||
==معنای تحریف و اقسام آن== | ==معنای تحریف و اقسام آن== | ||
تحریف بهمعنای کژکردن و تبدیل و تغییردادن کلام از وضع و حالت اصلی آن است.<ref>معین، فرهنگ معین، ذیل واژه «تحریف».</ref> برای آن اقسامی ذکر کردهاند<ref>برای نمونه نگاه کنید به خویی، البرهان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۱۹۷-۲۰۰؛ معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۱۹-۲۳.</ref> که به شرح زیر است: | تحریف بهمعنای کژکردن و تبدیل و تغییردادن کلام از وضع و حالت اصلی آن است.<ref>معین، فرهنگ معین، ذیل واژه «تحریف».</ref> برای آن اقسامی ذکر کردهاند<ref>برای نمونه نگاه کنید به خویی، البرهان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۱۹۷-۲۰۰؛ معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۱۹-۲۳.</ref> که به شرح زیر است: | ||
===تحریف لفظی=== | ===تحریف لفظی=== | ||
تغییر در الفاظ کلام است که اقسامی دارد و مهمترین اقسام آن عبارتاند از:<ref>رشیدرضا، تفسیر المنار، ج۵، ص۱۱۴.</ref> | تغییر در الفاظ کلام است که اقسامی دارد و مهمترین اقسام آن عبارتاند از:<ref>رشیدرضا، تفسیر المنار، ج۵، ص۱۱۴.</ref> | ||
*'''تحریف به زیادت:''' این نوع تحریف در رابطه با | *'''تحریف به زیادت:''' این نوع تحریف در رابطه با قرآن، بدین معنا است که بخشی از قرآنی که اکنون در دست مسلمانان موجود است، همان قرآن نازلشده بر پیامبر(ص) نیست.<ref>خویی، البرهان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۰۰.</ref> | ||
*'''تحریف به نقصان و کاستی:''' بدین معنا است که قرآن موجود نزد مسلمانان، مشتمل بر همه آنچه بر پیامبر(ص) نازل شده، نیست.<ref>خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۰۰.</ref> | *'''تحریف به نقصان و کاستی:''' بدین معنا است که قرآن موجود نزد مسلمانان، مشتمل بر همه آنچه بر پیامبر(ص) نازل شده، نیست.<ref>خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۰۰.</ref> | ||
===تحریف معنوی=== | ===تحریف معنوی=== | ||
منظور از تحریف معنوی یا محتوایی این است که تحریفکننده، معنای کلام را به سویی که مطلوب خود اوست متمایل کند و از معنایی که صاحب گفتار دنبال کرده منحرف سازد.<ref>نصیری، «مقدمه»، بر تحریف ناپذیری قرآن، تألیف محمدهادی معرفت، ص۴.</ref> به بیان دیگر، تفسیر و تأویل کلام به غیر از معنایی است که کلام در آن ظهور دارد.<ref>معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۲۰؛ رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۹۹۰م، ج۵، ص۱۱۴.</ref> | منظور از تحریف معنوی یا محتوایی این است که تحریفکننده، معنای کلام را به سویی که مطلوب خود اوست متمایل کند و از معنایی که صاحب گفتار دنبال کرده منحرف سازد.<ref>نصیری، «مقدمه»، بر تحریف ناپذیری قرآن، تألیف محمدهادی معرفت، ص۴.</ref> به بیان دیگر، تفسیر و تأویل کلام به غیر از معنایی است که کلام در آن ظهور دارد.<ref>معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۲۰؛ رشیدرضا، تفسیر المنار، ۱۹۹۰م، ج۵، ص۱۱۴.</ref> | ||
===سایر معانی تحریف=== | ===سایر معانی تحریف=== | ||
عدم ترتیب جایگاه سورهها براساس ترتیب نزول آنها (تحریف موضعی)، تبدیل کلمهای به کلمه مترادف آن (تحریف تبدیل کلمه) و قرائت کلمات قرآن برخلاف قرائتهای متداول (تحریف در قرائت) را از دیگر اقسام مختلف تحریف بر شمردهاند.<ref>معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۲۰-۲۱.</ref> | عدم ترتیب جایگاه [[فهرست ترتیبی سورههای قرآن|سورهها]] براساس ترتیب نزول آنها (تحریف موضعی)، تبدیل کلمهای به کلمه مترادف آن (تحریف تبدیل کلمه) و قرائت کلمات قرآن برخلاف قرائتهای متداول (تحریف در قرائت) را از دیگر اقسام مختلف تحریف بر شمردهاند.<ref>معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۲۰-۲۱.</ref> | ||
==دیدگاه مسلمانان درباره تحریف قرآن== | ==دیدگاه مسلمانان درباره تحریف قرآن== | ||
بهگفته [[سید ابوالقاسم خویی]]، به ضرورت دین و اجماع و اتفاق همه مسلمانان، تحریف به زیادت، یعنی افزودن لفظی به قرآن، در قرآن واقع نشده است.<ref>خویی، البرهان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۰۰.</ref> در خصوص تحریف به نقصان، یعنی حذفشدن برخی الفاظ و عبارت از قرآن، میان عالمان مسلمان اختلافنظر است: بیشتر عالمان مسلمان معتقدند این نوع تحریف نیز در قرآن واقع نشده؛ در مقابل، عده اندکی بر این باورند که واقع شده است.<ref>خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۰۰.</ref> | بهگفته [[سید ابوالقاسم خویی]] (درگذشت: [[سال ۱۳۷۱ هجری شمسی|۱۳۷۱ش]])، به ضرورت دین و اجماع و اتفاق همه مسلمانان، تحریف به زیادت، یعنی افزودن لفظی به قرآن، در قرآن واقع نشده است.<ref>خویی، البرهان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۰۰.</ref> در خصوص تحریف به نقصان، یعنی حذفشدن برخی الفاظ و عبارت از قرآن، میان عالمان مسلمان اختلافنظر است: بیشتر عالمان مسلمان معتقدند این نوع تحریف نیز در قرآن واقع نشده؛ در مقابل، عده اندکی بر این باورند که واقع شده است.<ref>خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۰۰.</ref> | ||
درباره تحریف معنوی قرآن، سید ابوالقاسم خویی در کتاب [[البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|البیان فی تفسیر القرآن]] نوشته است بین مسلمانان اختلافی نیست که این نوع تحریف واقع شده و برخی مکاتب فاسد، آیات قرآن را مطابق آرا و دیدگاههای خود به تأویل برده و معنای آنها را تغییر دادهاند.<ref>خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۱۹۷.</ref> در زبان شریعت، از این نوع تحریف، با عنوان [[تفسیر به رأی]] یاد شده و از آن نهی شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابن ابی الجمهور، عوالی اللئالی، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۱۰۴؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۷، ص۲۰۲-۲۰۳؛ معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۲۰.</ref> | درباره تحریف معنوی قرآن، سید ابوالقاسم خویی در کتاب [[البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|البیان فی تفسیر القرآن]] نوشته است بین مسلمانان اختلافی نیست که این نوع تحریف واقع شده و برخی مکاتب فاسد، آیات قرآن را مطابق آرا و دیدگاههای خود به تأویل برده و معنای آنها را تغییر دادهاند.<ref>خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۱۹۷.</ref> در زبان شریعت، از این نوع تحریف، با عنوان [[تفسیر به رأی]] یاد شده و از آن نهی شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابن ابی الجمهور، عوالی اللئالی، ۱۴۰۳ق، ج۴، ص۱۰۴؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۶ق، ج۲۷، ص۲۰۲-۲۰۳؛ معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۲۰.</ref> | ||
خط ۲۹: | خط ۲۷: | ||
دیدگاه مشهور نزد عالمان شیعه این است که تحریف به نقصان و کاستی در قرآن واقع نشده است و قرآنی که بین مسلمانان رایج است، همان قرآنی است که از سوی خداوند بر پیامبر(ص) نازل شده است.<ref>خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۰۰.</ref> [[شیخ صدوق]] در کتاب [[الاعتقادات (کتاب)|الاعتقادات]] گفته است اعتقاد شیعه بر این است که قرآن نازلشده بر پیامبر(ص) همان قرآن موجود در دست مردم است و بیش از آن نیست و کسانی که به شیعه نسبت میدهند که قرآن نازلشده بیش از قرآن موجود است، دروغ میگویند.<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۸۴.</ref> | دیدگاه مشهور نزد عالمان شیعه این است که تحریف به نقصان و کاستی در قرآن واقع نشده است و قرآنی که بین مسلمانان رایج است، همان قرآنی است که از سوی خداوند بر پیامبر(ص) نازل شده است.<ref>خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۰۰.</ref> [[شیخ صدوق]] در کتاب [[الاعتقادات (کتاب)|الاعتقادات]] گفته است اعتقاد شیعه بر این است که قرآن نازلشده بر پیامبر(ص) همان قرآن موجود در دست مردم است و بیش از آن نیست و کسانی که به شیعه نسبت میدهند که قرآن نازلشده بیش از قرآن موجود است، دروغ میگویند.<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۸۴.</ref> | ||
[[شیخ طوسی]] در مقدمه | [[شیخ طوسی]] در مقدمه [[التبیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر التبیان]] گفته از مذهب صحیح [[امامیه]] بهدست میآید که نقصان در قرآن راه نیافته است و روایاتی که از شیعه و اهلسنت در نقصان قرآن نقل شده، [[خبر واحد|خبرهای واحدیاند]] که علمآور نیستند و بهتر است از آنها اعراض شود.<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۳.</ref> | ||
[[محمدجواد بلاغی نجفی|محمدجواد بلاغی]] نیز در کتاب [[آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن (کتاب)|آلاء الرحمن]] از [[محقق کرکی]] چنین نقل کرده است: روایاتی که قائلان به نقصان قرآن به آنها استناد کردهاند، از آنجا که مخالف دلایل قرآنی، سنت [[تواتر|متواتر]] و [[اجماع]] هستند، اگر امکان تأویل آنها وجود نداشته باشد، باید کنار گذاشته شوند.<ref>بلاغی، آلاء الرحمن، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۶.</ref> | [[محمدجواد بلاغی نجفی|محمدجواد بلاغی]] نیز در کتاب [[آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن (کتاب)|آلاء الرحمن]] از [[محقق کرکی]] چنین نقل کرده است: روایاتی که قائلان به نقصان قرآن به آنها استناد کردهاند، از آنجا که مخالف دلایل قرآنی، سنت [[تواتر|متواتر]] و [[اجماع]] هستند، اگر امکان تأویل آنها وجود نداشته باشد، باید کنار گذاشته شوند.<ref>بلاغی، آلاء الرحمن، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۶.</ref> | ||
خط ۳۶: | خط ۳۴: | ||
==نسبتدادن عقیده تحریف قرآن به شیعه== | ==نسبتدادن عقیده تحریف قرآن به شیعه== | ||
[[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] در [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|مجمعالبیان]] گفته است برخی شیعیان و جمعی از [[حشویه|حَشْویه]] (فرقهای از اهلسنت که ظواهر روایات را ملاک قرار میدهند)، روایاتی ذکر کردهاند که براساس آنها، نقصان در قرآن راه یافته است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۰.</ref> قائلان به تحریف و نقصان در آیات قرآن، به روایاتی استناد کردهاند که در منابع حدیثی شیعه<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۳۷ و ج۲، ص۶۳۳-۶۳۴؛ عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۲۹۳.</ref> و اهلسنت<ref>برای نمونه نگاه کنید به احمد بن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۶ق، ج۳۵، ص۱۳۳-۱۳۴ و ۳۰۵ و ۵۰۱؛ ابنماجه، سنن ابنماجه، دار احیاء الکتب العربیة، ج۱، ص۶۲۵؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۶، ۵۵۹-۵۶۰.</ref> نقل شدهاند.<ref>حیدری، قرآن و مصونیت از تحریف، ۱۳۹۲ش، ص۵۶.</ref> گفته میشود عده اندکی از [[اخباریان]] | [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] در [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن (کتاب)|مجمعالبیان]] گفته است برخی شیعیان و جمعی از [[حشویه|حَشْویه]] (فرقهای از اهلسنت که ظواهر روایات را ملاک قرار میدهند)، روایاتی ذکر کردهاند که براساس آنها، نقصان در قرآن راه یافته است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۳۰.</ref> قائلان به تحریف و نقصان در آیات قرآن، به روایاتی استناد کردهاند که در منابع حدیثی شیعه<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۳۷ و ج۲، ص۶۳۳-۶۳۴؛ عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۲۹۳.</ref> و اهلسنت<ref>برای نمونه نگاه کنید به احمد بن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۶ق، ج۳۵، ص۱۳۳-۱۳۴ و ۳۰۵ و ۵۰۱؛ ابنماجه، سنن ابنماجه، دار احیاء الکتب العربیة، ج۱، ص۶۲۵؛ سیوطی، الدر المنثور، ۱۴۱۴ق، ج۶، ۵۵۹-۵۶۰.</ref> نقل شدهاند.<ref>حیدری، قرآن و مصونیت از تحریف، ۱۳۹۲ش، ص۵۶.</ref> گفته میشود عده اندکی از [[اخباریان]]<ref>بلاغی، آلاء الرحمن، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۵-۲۶.</ref> با تکیه به همین روایات قائل شدهاند که در قرآن نقصان راه یافته و قرآن موجود نزد مسلمانان، همه آن چیزی نیست که بر پیامبر(ص) نازل شده است.<ref>معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۱۷۱.</ref> همین امر سبب شده است تا برخی [[وهابیت|وهابیون]] باور به عقیده تحریف را به همه شیعه نسبت دهند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به [https://alhesn.net/play/11548 «عقیدة الشیعة الإمامیة فی القرآن الكریم»، سایت مشروع الحصن.]</ref> | ||
این اتهامات بهویژه پس از انتشار کتاب [[فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب (کتاب)|فصلالخطاب]] تألیف [[میرزا حسین نوری]] در سال ۱۲۹۲ق، بیشتر شد<ref>معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ۱۰۲؛ مؤدب، حدادیان، «بررسی دلالی روایات تحریفنما در کتاب کافی»، ص۳۲.</ref> و تا امروز (قرن پانزدهم هجری) نیز از منابعی به شمار میرود که با استناد به آن، به شیعه نسبت تحریف میدهند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به القفاری، اصول مذهب الشیعة الامامیة الاثنی عشریة (عرض و نقد)، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۱۴ و ۲۳۴.</ref> برای نمونه، احسان الهی ظهیر، نویسنده وهابی اهل پاکستان، در کتابش با عنوان «الشیعه و القرآن»، پس از اشاره به کتاب فصلالخطاب، دیدگاه تحریف، حتی تحریف به زیادت را به همه عالمان شیعه نسبت داده و گفته است میرزا حسین نوری در باور به تحریف قرآن تنها نیست و او پرده از عقیدهای برداشته که سایر عالمان شیعه بدان باور دارند و از روی [[تقیه]] پنهان میکنند.<ref>ظهیر، الشیعه و القرآن، ادارة ترجمان السنة، ص۱۱۱.</ref> | این اتهامات بهویژه پس از انتشار کتاب [[فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب (کتاب)|فصلالخطاب]] تألیف [[میرزا حسین نوری]] در سال ۱۲۹۲ق، بیشتر شد<ref>معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ۱۰۲؛ مؤدب، حدادیان، «بررسی دلالی روایات تحریفنما در کتاب کافی»، ص۳۲.</ref> و تا امروز (قرن پانزدهم هجری) نیز از منابعی به شمار میرود که با استناد به آن، به شیعه نسبت تحریف میدهند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به القفاری، اصول مذهب الشیعة الامامیة الاثنی عشریة (عرض و نقد)، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۱۴ و ۲۳۴.</ref> برای نمونه، احسان الهی ظهیر، نویسنده وهابی اهل پاکستان، در کتابش با عنوان «الشیعه و القرآن»، پس از اشاره به کتاب فصلالخطاب، دیدگاه تحریف، حتی تحریف به زیادت را به همه عالمان شیعه نسبت داده و گفته است میرزا حسین نوری در باور به تحریف قرآن تنها نیست و او پرده از عقیدهای برداشته که سایر عالمان شیعه بدان باور دارند و از روی [[تقیه]] پنهان میکنند.<ref>ظهیر، الشیعه و القرآن، ادارة ترجمان السنة، ص۱۱۱.</ref> | ||
خط ۴۵: | خط ۴۳: | ||
بهگفته [[آقابزرگ تهرانی]] در [[الذریعة الی تصانیف الشیعة (کتاب)|الذریعه]]، کتاب فصلالخطاب، از همان ابتدای تألیف، مورد مخالفت عالمان شیعه قرار گرفت؛<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۶، ص۲۳۱.</ref> بهطوری که گفته میشود [[محمدحسین کاشفالغطاء]] که معاصر نویسنده کتاب بود، پس از مطالعه کتاب، به حرمت چاپ آن [[فتوا]] صادر کرد<ref>مؤدب، حدادیان، «بررسی دلالی روایات تحریفنما در کتاب کافی»، ص۳۲.</ref> و آثار زیادی چه بهطور مستقل<ref>برای نمونه نگاه کنید به استادی، کتابشناسی عدم تحریف قرآن، ۱۳۹۲ش، ص۱۹-۲۰.</ref> و چه در ضمن مباحث و آثار مربوط به تفسیر قرآن<ref>برای نمونه نگاه کنید به بلاغی، آلاء الرحمن، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۵-۲۹؛ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۲۰-۲۵۹.</ref> از سوی فقیهان، مفسران و قرآنپژوهان شیعه، در ردّ این کتاب نگاشته شد. | بهگفته [[آقابزرگ تهرانی]] در [[الذریعة الی تصانیف الشیعة (کتاب)|الذریعه]]، کتاب فصلالخطاب، از همان ابتدای تألیف، مورد مخالفت عالمان شیعه قرار گرفت؛<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۶، ص۲۳۱.</ref> بهطوری که گفته میشود [[محمدحسین کاشفالغطاء]] که معاصر نویسنده کتاب بود، پس از مطالعه کتاب، به حرمت چاپ آن [[فتوا]] صادر کرد<ref>مؤدب، حدادیان، «بررسی دلالی روایات تحریفنما در کتاب کافی»، ص۳۲.</ref> و آثار زیادی چه بهطور مستقل<ref>برای نمونه نگاه کنید به استادی، کتابشناسی عدم تحریف قرآن، ۱۳۹۲ش، ص۱۹-۲۰.</ref> و چه در ضمن مباحث و آثار مربوط به تفسیر قرآن<ref>برای نمونه نگاه کنید به بلاغی، آلاء الرحمن، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۲۵-۲۹؛ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۲۰-۲۵۹.</ref> از سوی فقیهان، مفسران و قرآنپژوهان شیعه، در ردّ این کتاب نگاشته شد. | ||
[[سید کمال حیدری]] در کتابی با عنوان «قرآن و مصونیت از تحریف»، ۳۲ تن از مفسران، فقیهان و قرآنپژوهان مشهور شیعه را نام میبرد که هرگونه تحریف به زیادت و کاستی از قرآن را رد کردهاند.<ref>حیدری، قرآن و مصونیت از تحریف، ۱۳۹۲ش، ص۱۷-۲۲.</ref> در مقالهای با عنوان «غالیان و اندیشه تحریف قرآن» نیز چنین ادعا شده است که از مجموع روایاتی که در باب تحریف قرآن وارد شده، تعداد زیادی (نزدیک به دوسوم) آنها از طریق غالیان نقل شده است.<ref>احمدی، ««غالیان و اندیشه تحریف قرآن»، ص۲۲۰.</ref> | [[سید کمال حیدری]] در کتابی با عنوان «قرآن و مصونیت از تحریف»، ۳۲ تن از مفسران، فقیهان و قرآنپژوهان مشهور شیعه را نام میبرد که هرگونه تحریف به زیادت و کاستی از قرآن را رد کردهاند.<ref>حیدری، قرآن و مصونیت از تحریف، ۱۳۹۲ش، ص۱۷-۲۲.</ref> در مقالهای با عنوان «غالیان و اندیشه تحریف قرآن» نیز چنین ادعا شده است که از مجموع روایاتی که در باب تحریف قرآن وارد شده، تعداد زیادی (نزدیک به دوسوم) آنها از طریق [[غالیان]] نقل شده است.<ref>احمدی، ««غالیان و اندیشه تحریف قرآن»، ص۲۲۰.</ref> | ||
==دلایل تحریفناپذیری قرآن== | ==دلایل تحریفناپذیری قرآن== | ||
خط ۵۵: | خط ۵۳: | ||
در برخی روایات به عدم تحریف قرآن تصریح شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۸۶-۲۸۷ و ج۲، ص۶۲۷.</ref> [[حدیث ثقلین]] از روایاتی است که برای اثبات تحریفناپذیری قرآن به آن استناد کردهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۳-۴؛ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۱۶.</ref> برپایه این حدیث که از پیامبر(ص) نقل شده،<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۹۴.</ref> امکان تمسک به قرآن در هر عصری وجود دارد؛ در حالی که اعتقاد به تحریف قرآن، مستلزم امکاننداشتن تمسک به آن است و اگر قرآن تحریف شده باشد، لزومی نداشت که پیامبر به تمسک به آن امر کرده باشد.<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۳-۴؛ حیدری، قرآن و مصونیت از تحریف، ۱۳۹۲ش، ص۴۴.</ref> همچنین در برخی روایات، یکی از راههای تشخیص روایات معتبر از روایات نامعتبر، عرضهکردن آنان بر قرآن است <ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۹.</ref> و اگر قرآن تحریف شده باشد، لزومی نداشت که به عرضه روایات بر آن دستور داده شود.<ref>معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۴۷-۴۸.</ref> | در برخی روایات به عدم تحریف قرآن تصریح شده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۸۶-۲۸۷ و ج۲، ص۶۲۷.</ref> [[حدیث ثقلین]] از روایاتی است که برای اثبات تحریفناپذیری قرآن به آن استناد کردهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۳-۴؛ خویی، البیان فی تفسیر القرآن، مؤسسة إحیاء آثار الامام الخوئی، ص۲۱۶.</ref> برپایه این حدیث که از پیامبر(ص) نقل شده،<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۹۴.</ref> امکان تمسک به قرآن در هر عصری وجود دارد؛ در حالی که اعتقاد به تحریف قرآن، مستلزم امکاننداشتن تمسک به آن است و اگر قرآن تحریف شده باشد، لزومی نداشت که پیامبر به تمسک به آن امر کرده باشد.<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۳-۴؛ حیدری، قرآن و مصونیت از تحریف، ۱۳۹۲ش، ص۴۴.</ref> همچنین در برخی روایات، یکی از راههای تشخیص روایات معتبر از روایات نامعتبر، عرضهکردن آنان بر قرآن است <ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۶۹.</ref> و اگر قرآن تحریف شده باشد، لزومی نداشت که به عرضه روایات بر آن دستور داده شود.<ref>معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۴۷-۴۸.</ref> | ||
بهگفته شیخ صدوق در کتاب الاعتقادات، روایاتی که از امامان معصوم(ع) درباره فضیلت سورهها، ثواب قرائت قرآن و ثواب قرائت هر سوره از آن نقل شده<ref>شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ۱۴۰۶ق، ص۱۰۰ و ص۱۲۵-۱۲۹.</ref> و همچنین روایات مربوط به ثواب [[ختم قرآن]]<ref>شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ۱۴۰۶ق، ص۹۹-۱۰۴.</ref> همه بر عدم تحریف قرآن دلالت میکنند.<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۸۴.</ref> | بهگفته شیخ صدوق در کتاب الاعتقادات، روایاتی که از امامان معصوم(ع) درباره فضیلت سورهها، ثواب [[تلاوت قرآن|قرائت قرآن]] و ثواب قرائت هر سوره از آن نقل شده<ref>شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ۱۴۰۶ق، ص۱۰۰ و ص۱۲۵-۱۲۹.</ref> و همچنین روایات مربوط به ثواب [[ختم قرآن]]<ref>شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ۱۴۰۶ق، ص۹۹-۱۰۴.</ref> همه بر عدم تحریف قرآن دلالت میکنند.<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۸۴.</ref> | ||
===دلیل عقلی=== | ===دلیل عقلی=== | ||
بهگفته میرزا مهدی بروجردی، پیامبر(ص) پس از [[بعثت]] سه ادعا مطرح نمود: اول اینکه او برای همه طوایف بشر مبعوث شده است. دوم اینکه همه شریعتهای سابق منسوخ شده و باید به شریعت وی عمل شود. سوم اینکه سِمتِ [[خاتمیت]] دارد و پس از وی فرستاده و پیامبری نخواهد آمد.<ref>بروجردی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، ۱۳۷۵ق، ص۱۲.</ref> با توجه به این مقدمات، عقل حکم میکند قرآنی که خداوند بر آخرین فرستادهاش برای هدایت بشر تا [[قیامت]] نازل کرده باید از هرگونه تحریف به زیادت و کاستی پیراسته باشد.<ref>بروجردی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، ۱۳۷۵ق، ص۱۳.</ref> | بهگفته میرزا مهدی بروجردی، پیامبر(ص) پس از [[بعثت]] سه ادعا مطرح نمود: اول اینکه او برای همه طوایف بشر مبعوث شده است. دوم اینکه همه شریعتهای سابق منسوخ شده و باید به شریعت وی عمل شود. سوم اینکه سِمتِ [[خاتمیت]] دارد و پس از وی فرستاده و [[نبوت|پیامبری]] نخواهد آمد.<ref>بروجردی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، ۱۳۷۵ق، ص۱۲.</ref> با توجه به این مقدمات، عقل حکم میکند قرآنی که خداوند بر آخرین فرستادهاش برای هدایت بشر تا [[قیامت]] نازل کرده باید از هرگونه تحریف به زیادت و کاستی پیراسته باشد.<ref>بروجردی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، ۱۳۷۵ق، ص۱۳.</ref> | ||
برخی نیز با تمسک به [[قاعده لطف]] چنین استدلال کردهاند که فرستادن پیامبران و نازلکردن کتابهای آسمانی از سوی خداوند برای سعادت دنیوی و اخروی بشر، لطف محسوب میشود و کتاب قرآن که آخرین کتاب نازلشده برای هدایت بشر است، بهمقتضای قاعده لطف، باید از هرگونه زیادی و نقصان به دور باشد و اگر زیادت و کاستی در آن واقع شود، مخالف مقتضای لطف است.<ref>طاهری خرمآبادی، عدم تحریف قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۱۰۶.</ref> | برخی نیز با تمسک به [[قاعده لطف]] چنین استدلال کردهاند که فرستادن پیامبران و نازلکردن کتابهای آسمانی از سوی خداوند برای سعادت دنیوی و اخروی بشر، لطف محسوب میشود و کتاب قرآن که آخرین کتاب نازلشده برای هدایت بشر است، بهمقتضای قاعده لطف، باید از هرگونه زیادی و نقصان به دور باشد و اگر زیادت و کاستی در آن واقع شود، مخالف مقتضای لطف است.<ref>طاهری خرمآبادی، عدم تحریف قرآن، ۱۳۸۵ش، ص۱۰۶.</ref> | ||
==پیراستگی شیعه از قول به تحریف از نگاه عالمان اهلسنت== | ==پیراستگی شیعه از قول به تحریف از نگاه عالمان اهلسنت== | ||
برخی عالمان | برخی عالمان اهلسنت به پیراستگی شیعه از قول به تحریف قرآن تصریح کردهاند.<ref>معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۷۳.</ref> برای نمونه [[ابوالحسن اشعری]] در [[مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین (کتاب)|مقالاتالاسلامیّین]]، قول به نقصان قرآن را تنها به فرقهای از شیعه نسبت داده و گفته است برخی دیگر از شیعه که به [[امامت]] معتقدند (امامیه) بر این نظرند که در قرآن، نه زیادت راه یافته است و نه نقصان.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ۱۴۰۰ق، ص۴۷.</ref> | ||
رحمتالله دهلوی (درگذشت: ۱۳۰۸ق)، عالم اهلسنت و اهل هندوستان، در کتاب «اظهار الحق» گفته است قرآن نزد بیشتر علمای شیعه امامیه از هرگونه تغییر و تبدل محفوظ مانده و تنها عده اندکی سخن از کاستی به میان آوردهاند که نظرشان نزد آنان مردود است.<ref>دهلوی، اظهار الحق، ۱۴۱۳ق، ص۳۵۴.</ref> | رحمتالله دهلوی (درگذشت: ۱۳۰۸ق)، عالم اهلسنت و اهل هندوستان، در کتاب «اظهار الحق» گفته است قرآن نزد بیشتر علمای شیعه امامیه از هرگونه تغییر و تبدل محفوظ مانده و تنها عده اندکی سخن از کاستی به میان آوردهاند که نظرشان نزد آنان مردود است.<ref>دهلوی، اظهار الحق، ۱۴۱۳ق، ص۳۵۴.</ref> | ||
محمد عبدالله دَراز (درگذشت: ۱۳۳۷ش)، عالم و مفسر مصری، در کتابش با عنوان «مدخلً الی القرآنِ الکریم» با ذکر دیدگاه شیخ صدوق در عدم تحریف قرآن اظهار کرده است امامیه بر این باورند که در قرآن موجود نزد مسلمانان، هیچ تحریفی از جهت زیادت و کاستی واقع نشده است.<ref>دراز، مدخل الی القرآن الکریم، ۱۴۰۴ق، ص۳۹-۴۰.</ref> محمد محمد المدنی، عالم مصری و از اساتید [[الازهر|دانشگاه الازهر]]، در ضمن مقالهای که در مجله «رسالةالاسلام» چاپ شده، نوشته است از محققان شیعه امامیه و اهلسنت، کسی به تحریف قرآن معتقد نیست.<ref>المدنی، «رجة البعث فی کلیة الشریعة»، ص۳۸۱.</ref> | محمد عبدالله دَراز (درگذشت: ۱۳۳۷ش)، عالم و مفسر مصری، در کتابش با عنوان «مدخلً الی القرآنِ الکریم» با ذکر دیدگاه [[شیخ صدوق]] در عدم تحریف قرآن اظهار کرده است امامیه بر این باورند که در قرآن موجود نزد مسلمانان، هیچ تحریفی از جهت زیادت و کاستی واقع نشده است.<ref>دراز، مدخل الی القرآن الکریم، ۱۴۰۴ق، ص۳۹-۴۰.</ref> محمد محمد المدنی، عالم مصری و از اساتید [[الازهر|دانشگاه الازهر]]، در ضمن مقالهای که در مجله «رسالةالاسلام» چاپ شده، نوشته است از محققان شیعه امامیه و اهلسنت، کسی به تحریف قرآن معتقد نیست.<ref>المدنی، «رجة البعث فی کلیة الشریعة»، ص۳۸۱.</ref> | ||
==کتابشناسی== | ==کتابشناسی== | ||
خط ۷۲: | خط ۷۰: | ||
*'''کشف الارتیاب عن تحریف الکتاب،''' نوشته شیخ محمود تهرانی: گفته میشود اولین اثری است که پس از انتشار [[فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب (کتاب)|فصلالخطاب]] و در ردّ آن نوشته شد.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی التصانیف الشیعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۶، ص۲۳۱.</ref> [[آقابزرگ تهرانی]] گفته است وقتی مؤلف کتاب فصلالخطاب (میرزا حسین نوری) این اثر را مطالعه کرد، رسالهای به فارسی در ردّ آن نوشت و سفارش کرد که با کتاب فصلالخطاب چاپ شود.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی التصانیف الشیعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۶، ص۲۳۱.</ref> او در این رساله گفته منظورش از تحریف این نیست که به قرآن موجود نزد مسلمانان که در زمان [[عثمان بن عفان|عثمان]] گردآوری شده، چیزی اضافه یا کم شده است؛ بلکه منظور این است که قسمتی از وحی الهی که بر پیامبر(ص) نازل شده، ساقط گشته و در قرآن، موجود، ثبت نشده است.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی التصانیف الشیعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۶، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref> | *'''کشف الارتیاب عن تحریف الکتاب،''' نوشته شیخ محمود تهرانی: گفته میشود اولین اثری است که پس از انتشار [[فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب الارباب (کتاب)|فصلالخطاب]] و در ردّ آن نوشته شد.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی التصانیف الشیعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۶، ص۲۳۱.</ref> [[آقابزرگ تهرانی]] گفته است وقتی مؤلف کتاب فصلالخطاب (میرزا حسین نوری) این اثر را مطالعه کرد، رسالهای به فارسی در ردّ آن نوشت و سفارش کرد که با کتاب فصلالخطاب چاپ شود.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی التصانیف الشیعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۶، ص۲۳۱.</ref> او در این رساله گفته منظورش از تحریف این نیست که به قرآن موجود نزد مسلمانان که در زمان [[عثمان بن عفان|عثمان]] گردآوری شده، چیزی اضافه یا کم شده است؛ بلکه منظور این است که قسمتی از وحی الهی که بر پیامبر(ص) نازل شده، ساقط گشته و در قرآن، موجود، ثبت نشده است.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی التصانیف الشیعه، ۱۴۰۸ق، ج۱۶، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref> | ||
*'''برهان روشن؛ البرهانُ علی عدمِ تحریفِ القرآن،''' تألیف میرزا مهدی بروجردی: نویسنده، در این کتاب، دلایلی بر ردّ تحریف قرآن ارائه کرده است.<ref>بروجردی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، ۱۳۷۵ق، ص۹-۱۲.</ref> او همچنین روایاتی که در کتاب فصلالخطاب برای اثبات نقصان قرآن به آن استناد شده را از لحاظ سند و دلالت مورد نقد و بررسی قرار داده است.<ref>بروجردی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، ۱۳۷۵ق، ص۵۳-۸۸.</ref> نویسنده دیدگاهِ بیش از ۴۰ نفر از مفسران، فقیهان و قرآنپژوهان شیعه در ردّ تحریف قرآن به زیادت و کاستی را در این کتاب بیان کرده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به بروجردی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، ۱۳۷۵ق، ص۱۰۶-۱۶۰.</ref> | *'''برهان روشن؛ البرهانُ علی عدمِ تحریفِ القرآن،''' تألیف میرزا مهدی بروجردی: نویسنده، در این کتاب، دلایلی بر ردّ تحریف قرآن ارائه کرده است.<ref>بروجردی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، ۱۳۷۵ق، ص۹-۱۲.</ref> او همچنین روایاتی که در کتاب فصلالخطاب برای اثبات نقصان قرآن به آن استناد شده را از لحاظ سند و دلالت مورد نقد و بررسی قرار داده است.<ref>بروجردی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، ۱۳۷۵ق، ص۵۳-۸۸.</ref> نویسنده دیدگاهِ بیش از ۴۰ نفر از مفسران، فقیهان و قرآنپژوهان شیعه در ردّ تحریف قرآن به زیادت و کاستی را در این کتاب بیان کرده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به بروجردی، برهان روشن؛ البرهان علی عدم تحریف القرآن، ۱۳۷۵ق، ص۱۰۶-۱۶۰.</ref> | ||
*'''صیانة القرآن مِنَ التحریف،''' تألیف [[محمدهادی معرفت]]: این کتاب مشتمل بر هشت فصل و دربردارنده این مباحث است: تعریف لغوی و اصطلاحی «تحریف»، دلایل عدم تحریف قرآن، دیدگاه برخی عالمان شیعه در موافقت با عدم تحریف قرآن، گواهی برخی صاحبنظران اهلسنت به پیراستگی شیعه از قول به تحریف قرآن، تحریف در کتب عهدین، تحریف نزد فرقه حشویه، تحریف نزد اخباریان و نقد و بررسی دیدگاه نویسنده فصلالخطاب.<ref>معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۲۸۰.</ref> این کتاب توسط علی نصیری گیلانی به فارسی ترجمه شد و از سوی انتشارات سَمت، در تاریخ ۱۳۷۹ش، با عنوان «تحریفناپذیری قرآن» چاپ گردید.<ref>معرفت، تحریف ناپذیری قرآن، ۱۳۷۹ش، ص۱۳-۱۴.</ref> | *'''صیانة القرآن مِنَ التحریف،''' تألیف [[محمدهادی معرفت]]: این کتاب مشتمل بر هشت فصل و دربردارنده این مباحث است: تعریف لغوی و اصطلاحی «تحریف»، دلایل عدم تحریف قرآن، دیدگاه برخی عالمان شیعه در موافقت با عدم تحریف قرآن، گواهی برخی صاحبنظران اهلسنت به پیراستگی شیعه از قول به تحریف قرآن، تحریف در کتب عهدین، تحریف نزد فرقه حشویه، تحریف نزد [[اخباریان]] و نقد و بررسی دیدگاه نویسنده فصلالخطاب.<ref>معرفت، صیانة القرآن من التحریف، ۱۴۲۸ق، ص۲۸۰.</ref> این کتاب توسط علی نصیری گیلانی به فارسی ترجمه شد و از سوی انتشارات سَمت، در تاریخ ۱۳۷۹ش، با عنوان «تحریفناپذیری قرآن» چاپ گردید.<ref>معرفت، تحریف ناپذیری قرآن، ۱۳۷۹ش، ص۱۳-۱۴.</ref> | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== |
ویرایش