سرد شدن آتش بر ابراهیم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
به گفته برخی [[فهرست تفسیرهای شیعه|تفاسیر]] ماجرای این واقعه چنین است: ابراهیم در حدود ۱۶ سالگی<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۴۳۶.</ref> هنگامی که اهالی برای جشن سالانه خود از شهر خارج شده بودند با تبر به [[بتشکنی ابراهیم|تکهتکه کردن بتها]] پرداخت، سپس تبر را بر دوش بت بزرگ گذاشت.<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۸۴و۸۳؛ تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۴۳۷و۴۳۶.</ref> شخصی که از دشمنی ابراهیم با بتان خبر داشت نام او را افشا کرد. دادگاهی برای ابراهیم تشکیل شد و او برای تحقیر عقاید بتپرستان بت بزرگ را انجام دهنده این کار دانست؛ اما آنها باور نکردند و سرانجام به عنوان مجازات او را به سوزاندهشدن در آتش محکوم کردند. [[شرک|مشرکان]] مردم را در انجام این کار تشویق کردند و مشارکت در سوزاندن ابراهیم را یاری رساندن به خدایان دانستند<ref>مکارم شیرازی، ترجمه قرآن، ۱۳۷۲ش، ص۳۲۷.</ref> بهگونهای که برخی برای برآورده شدن حاجات خود [[نذر]] هیزم و برخی دیگر که در شرف مرگ و مرض بودند از اموال خود [[وصیت]] به خرید هیزم برای سوزاندن ابراهیم میکردند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۴۴۴؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۸۷.</ref> آتش به قدری زیاد شد که هیچکس نتوانست ابراهیم را به داخل آن ببرد. در این میان [[ابلیس]] پیشنهاد استفاده از منجنیق داد. ابراهیم را در منجنیق گذاشتند و به سمت آتش پرتاب کردند.<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۸۵-۸۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۴۳۶و۴۴۶.</ref> | به گفته برخی [[فهرست تفسیرهای شیعه|تفاسیر]] ماجرای این واقعه چنین است: ابراهیم در حدود ۱۶ سالگی<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۴۳۶.</ref> هنگامی که اهالی برای جشن سالانه خود از شهر خارج شده بودند با تبر به [[بتشکنی ابراهیم|تکهتکه کردن بتها]] پرداخت، سپس تبر را بر دوش بت بزرگ گذاشت.<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۸۴و۸۳؛ تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۴۳۷و۴۳۶.</ref> شخصی که از دشمنی ابراهیم با بتان خبر داشت نام او را افشا کرد. دادگاهی برای ابراهیم تشکیل شد و او برای تحقیر عقاید بتپرستان بت بزرگ را انجام دهنده این کار دانست؛ اما آنها باور نکردند و سرانجام به عنوان مجازات او را به سوزاندهشدن در آتش محکوم کردند. [[شرک|مشرکان]] مردم را در انجام این کار تشویق کردند و مشارکت در سوزاندن ابراهیم را یاری رساندن به خدایان دانستند<ref>مکارم شیرازی، ترجمه قرآن، ۱۳۷۲ش، ص۳۲۷.</ref> بهگونهای که برخی برای برآورده شدن حاجات خود [[نذر]] هیزم و برخی دیگر که در شرف مرگ و مرض بودند از اموال خود [[وصیت]] به خرید هیزم برای سوزاندن ابراهیم میکردند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۴۴۴؛ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۸۷.</ref> آتش به قدری زیاد شد که هیچکس نتوانست ابراهیم را به داخل آن ببرد. در این میان [[ابلیس]] پیشنهاد استفاده از منجنیق داد. ابراهیم را در منجنیق گذاشتند و به سمت آتش پرتاب کردند.<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۸۵-۸۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۳، ص۴۳۶و۴۴۶.</ref> | ||
طبق بعضی از [[حدیث|روایات]] هنگام پرتاب به سمت آتش گفتگویی میان ابراهیم و بعضی از [[فرشته|فرشتگان الهی]] صورت گرفته است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۲، ص۲۴؛ طبرسی، الإحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۴۸.</ref> بنابر این روایات فرشتگان از خدا درخواست نجات او را کردند. خداوند نیز به آنها اذن یاری میدهد. ابراهیم از پیشنهاد کمک آنها ابراز بینیازی میکند. در نهایت [[جبرئیل]] به او پیشنهاد میدهد از خدا طلب کمک کند. ابراهیم در پاسخ به او، خداوند را عالم به این حال میداند و از این درخواست نیز سربازمیزند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۸، ص۱۵۵.</ref> برخی از روایات نیز [[دعا|دعاهایی]] نظیر «یا اللَّهُ یا وَاحِدُ یا أَحَدُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَمْ یلِدْ وَ لَمْ یولَدْ وَ لَمْ یکنْ لَهُ کفُواً أَحَد» یا «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا آمَنْتَنِی فَجَعَلَهَا بَرْداً وَ | طبق بعضی از [[حدیث|روایات]] هنگام پرتاب به سمت آتش گفتگویی میان ابراهیم و بعضی از [[فرشته|فرشتگان الهی]] صورت گرفته است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۲، ص۲۴؛ طبرسی، الإحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۴۸.</ref> بنابر این روایات فرشتگان از خدا درخواست نجات او را کردند. خداوند نیز به آنها اذن یاری میدهد. ابراهیم از پیشنهاد کمک آنها ابراز بینیازی میکند. در نهایت [[جبرئیل]] به او پیشنهاد میدهد از خدا طلب کمک کند. ابراهیم در پاسخ به او، خداوند را عالم به این حال میداند و از این درخواست نیز سربازمیزند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۶۸، ص۱۵۵.</ref> برخی از روایات نیز [[دعا|دعاهایی]] از زبان ابراهیم نقل کردهاند نظیر «یا اللَّهُ یا وَاحِدُ یا أَحَدُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَمْ یلِدْ وَ لَمْ یولَدْ وَ لَمْ یکنْ لَهُ کفُواً أَحَد» «ای الله، ای یکتا، ای بیهمتا، ای خدای صمد و بزرگ که همه دست نیاز به سویش دارند، ای خدایی که هرگز نزاده و زاده نشد، و هرگز شبیه و نظیر ندارد.» یا «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمَّا آمَنْتَنِی فَجَعَلَهَا بَرْداً وَ سَلاماً»«بار خدایا از تو میخواهم که به حق محمد و آل محمد مرا از این آتش ایمن بداری و خداوند هم آتش را برای او سرد و سلامت قرار داد.»<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۲، ص۲۴؛ طبرسی، الإحتجاج، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۴۸.</ref> | ||
[[فخررازی]] در [[تفسیر کبیر]] به برخی از سؤالاتی که درباره جزئیات ماجرای سوزاندن ابراهیم مطرح شده پاسخ داده است. از جمله سؤالات این است که: آیا صحیح است اگر خداوند بعد از فرمان به سردی و بَرد، فرمان به سلامت شدن را نمیگفت ابراهیم به سرما مبتلا میشد؟ به گفته فخررازی سردی آتش از جانب خداست و بعید از ساحت الهی است که ابتدا فرمان به سرمایی مهلک دهد و سپس آن را مطبوع سازد.<ref>فخررازی، تفسیر کبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۲، ص۱۵۹و۱۶۰.</ref> | [[فخررازی]] در [[تفسیر کبیر]] به برخی از سؤالاتی که درباره جزئیات ماجرای سوزاندن ابراهیم مطرح شده پاسخ داده است. از جمله سؤالات این است که: آیا صحیح است اگر خداوند بعد از فرمان به سردی و بَرد، فرمان به سلامت شدن را نمیگفت ابراهیم به سرما مبتلا میشد؟ به گفته فخررازی سردی آتش از جانب خداست و بعید از ساحت الهی است که ابتدا فرمان به سرمایی مهلک دهد و سپس آن را مطبوع سازد.<ref>فخررازی، تفسیر کبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۲، ص۱۵۹و۱۶۰.</ref> |